ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

آسیا به نوبت !

سه شنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۴، ۰۵:۴۷ ب.ظ

روزى پیامبر صلى الله علیه و آله در حال استراحت بود، فرزندشان امام حسن علیه السلام آب خواست.

حضرت نیز قدرى شیر دوشید و کاسه شیر را به دست وى داد.

در این حال ، حسین علیه السلام از جاى خود بلند شد تا شیر را بگیرد.

اما رسول خدا صلى الله علیه و آله شیر را به حسن علیه السلام داد.

حضرت فاطمه علیهاالسلام که این منظره را تماشا مى کرد عرض کرد:

یا رسول الله ! گویا حسن را بیشتر دوست دارى ؟

پاسخ دادند:

 چنین نیست ، علت دفاع من از حسن علیه السلام حق تقدم اوست ، زیرا زودتر آب خواسته بود، باید نوبت را مراعات نمود.


منبع:

داستانهاى بحارالانوار جلد 1
محمود ناصرى


شرم

سه شنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۴، ۰۵:۳۷ ب.ظ

مردى از اهل حبشه نزد رسول خدا صلوات الله علیه و آله آمد وگفت:

(( یا رسول الله! گناهان من بسیار است . آیا در توبه به روى من نیز باز است؟ ))

پیامبر (ص) فرمود:

(( آرى، راه توبه بر همگان، هموار است . تو نیز از آن محروم نیستى . ))
مرد حبشى از نزد پیامبر (ص) رفت .

مدتى نگذشت که بازگشت و گفت:
((یا رسول الله! آن هنگام که معصیت مى کردم، خداوند مرا مى دید؟! ))
پیامبر (ص) فرمود:

(( آرى، مى دید ))

مرد حبشى، آهى سرد از سینه بیرون داد و گفت:

(( گیرم توبه ، جرم گناه را بپوشاند ؛ چه کنم با شرم آن؟! ))

در دم نعره اى زد و جان بداد .

- برگرفته از: عزالى، ترجمه احیاء علوم الدین، ربع منجیات، کتاب توبه، ص 43؛

همو، کیمیاى سعادت، به کوشش و تصحیح حسین خدیو جم، ص 654 -


منبع:

حکایت پارسایان
رضا بابایى


ازدواج؟! شغل؟! صلاحم را که می داند؟؟؟!

سه شنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۴، ۰۵:۲۳ ب.ظ
ما و خواسته هایمان :

اگر نظری به خواسته هایمان در طول زندگی بیندازیم ، می بینیم که بسیاری از چیزهایی که خواستیم و برای به دست آوردنش دعا کردیم و تلاش کردیم اصلا به صلاحمان نبوده!! بعد دچار پشیمانی شدیم و بر خودمان و خواسته خودمان لعنت فرستادیم!

... وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَکُمْ وَاللَّهُ یَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (216) سوره بقره -

حالا سؤال این است :
از کجا معلوم خواسته های الآنمان جزء آنها نباشند؟؟؟!
آیا می شود کاری کرد که تنها خواسته هایی از ما محقق بشود که واقعا به صلاحمان باشد؟!
آیا این شدنی ست؟!

بله شدنی ست :
راهش را خانم فاطمه زهرا (س) چنین بیان فرموده است؟
من اصعد الی الله خالص عبادته ، اهبط الله الیه افضل مصلحته - بحارالانوار ج 68 ص 184 -
هرکس عبادت خالصانه خود را به سمت خدا بالا ببرد ، خدا ( ی عالم به مصالح واقعی اشخاص ) بهترین مصلت را برای او فرود می آورد.
- بهترین مصلحت در مقابل بهترین عبادت -

آیا اخلاص در عبادت داریم؟
نقطه مقابل اخلاص ریاست و ریا دارای نشانه هایی! با عرضه خود بر این روایات درجه خلوصمان را مشخص کنیم:
علی(ع):
للمرائى اربع علامات: یکسل اذا کان وحده، وینشط اذا کان فى الناس. و یزید فى العمل اذا اثنى علیه، وینقص منه اذا لم یثنى علیه! - میزان الحکمه باب الریاء شماره موضوع: 1416 -
ریا کار را چهار علامت است: در تنهایی اعمال را با کسالت انجام دهد و در میان مردم  بانشاط !
او را که مدح و ثنا کنند بر عملش مى افزاید، و چنانچه ثنا نگویند از آن مى کاهد!

توفیق رفیق راهتان


تسهیلات ویژه برای تغییر نام به فاطمه، زهرا و علی

تهران - ایرنا - همزمان با سالروز ولادت حضرت فاطمه زهرا (س)، سازمان ثبت احوال کشور برای تغییر نام مردم به فاطمه، زهرا و علی تسهیلات ویژه ای را فراهم کرد.

کد خبر: 81562839 | تاریخ خبر: 18/01/1394 - 14:56

به گزارش ایرنا از سازمان ثبت احوال کشور، معاون امور اسناد هویتی سازمان ثبت احوال کشور با بیان اینکه همواره با درخواست های مردمی برای استفاده از نام های فاطمه، زهرا و علی مواجه هستیم، گفت، دستورالعملی به ادارات ثبت احوال سراسر کشور ابلاغ شده است که بر این اساس تغییر نام به فاطمه، زهرا و علی از ایام ولادت حضرت فاطمه زهرا (س) تا ولادت امیر مومنان حضرت علی (ع) با رعایت ضوابط قانونی و در کمترین زمان ممکن انجام خواهد شد.

محسن کرمی با بیان اینکه تغییر نام برای افراد بالای 15 سال مشروط به ارائه برگه عدم سو پیشینه است، افزود: افراد از ولادت حضرت صدیقه طاهره فاطمه زهرا (س) تا ولادت حضرت علی (ع) در صورتی که درخواست خود را ارائه کنند در حداقل زمان و با کمترین تشریفات اداری تغییر نام برای آنها انجام می شود.


وی اظهار کرد: والدین در هنگام تولد نوزاد اسامی انتخاب می کنند که در دوره های بعدی، والدین یا خود فرد مایل به تغییر آن است و این امر فرایندی دارد که موجب زحمت و مشکلات برای فرد خواهد بود، بنابر این توصیه می شود والدین از همان ابتدا توجه کنند که در دوره های مختلف زندگی فرد با آن نام مورد خطاب قرار می گیرد و نام خوب می تواند در رشد شخصیت فرد تاثیرگذار باشد.

اجتمام**7268**1436

غیرت شما کجاست؟!

سه شنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۴، ۰۲:۳۴ ب.ظ

گزارشى به على علیه السلام رسید که :

( سپاهیان معاویه به شهر الانبار هجوم آوردند، حسان بن حسان بکرى فرماندار شهر را کشتند و پاسداران شهر را پراکنده ساختند. بعضى از سربازان معاویه به منزل زنان مسلمان و غیر مسلمان وارد شدند و خلخال ، دست بند، گردنبند، و گوشواره را از برشان بیرون آوردند و آنان براى دفاع از خود وسیله اى جز زارى و استرحام نداشتند. سپس لشکریان معاویه با غنائم فراوان از شهر خارج شدند و در این جریان ، نه کسى از آنان زخم برداشت و نه خونى از آنها بزمین ریخت )

این گزارش رنج آور و دردناک ، آنحضرت را به سختى ناراحت و متاءلم نمود و ضمن خطابه اى تند و مهیّج شرح جریان را به اطلاع مردم رساند و در خلال سخنان خود فرمود:

فلو ان امرء مسلما مات من بعد هذا اسفا ما کان به ملوما بل کان به عندى جدیرا!
اگر مرد مسلمانى بر اثر این قضیه ، از شدت اندوه و تاءسف بمیرد ، ملامت ندارد بلکه در نظر من چنین مرگى شایسته و سزاوار است!!

وقتى مى نگرم که شما را آماج تاخت و تاز خود قرار مى دهند و از جاى نمى جنبید، بر شما مى تازند و شما براى پیکار دست فرا نمى کنید، مى گویم ، که اى قباحت و ذلت نصیبتان باد! خدا را معصیت مى کنند و شما بدان خشنودید. چون در گرماى تابستان به کارزارتان فراخوانم ، مى گویید که در این گرماى سخت چه جاى نبرد است ، مهلتمان ده تا گرما فروکش کند و، چون در سرماى زمستان به کارزارتان فراخوانم ، مى گویید که در این سوز سرما، چه جاى نبرد است مهلتمان ده تا سوز سرما بشکند. این همه که از سرما و گرما مى گریزید به خدا قسم از شمشیر گریزانترید.
اى به صورت مردان عارى از مردانگى ، با عقل کودکان و خرد زنان به حجله آرمیده ، کاش نه شما را دیده بودم و نه مى شناختمتان . این آشنایى براى من ، به خدا سوگند، جز پشیمانى و اندوه هیچ ثمره اى نداشت . مرگ بر شما باد، که دلم را مالامال خون گردانیدید و سینه ام را از خشم آکنده ساختید و جام زندگیم را از شرنگ غم لبریز کردید و با نافرمانیهاى خود اندیشه ام را تباه ساختید. تا آنجا که قریش گفتند:
پسر ابوطالب مردى دلیر است ولى از آیین لشکرکشى و فنون نبرد آگاه نیست خدا پدرشان را بیامرزد! آیا در میان رزم آوران ، رزمدیده تر از من مى شناسند، یا کسى را که پیش از من قدم به میدان جنگ نهاده باشد؟ وقتى که من به آوردگاه مى رفتم ، هنوز به بیست سالگى نرسیده بودم و حال آنکه ، اکنون از شصت سالگى برگذشته ام .
آرى ، کسى را که از او فرمان نمى برند چه راءى و اندیشه اى تواند بود.
شگفتا، به خدا سوگند، که همدست بودن این قوم با یکدیگر با آنکه بر باطل اند و جدایى شما از یکدیگر با آنکه بر حقید دل را مى میراند و اندوه را بر آدمى چیره مى سازد.



منبع:

خطبه 27 نهج البلاغه

فصل جفتگیری!

سه شنبه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۴، ۱۲:۰۱ ب.ظ

همچنانکه فصلی از طبیعت بهار نام گرفته است که در آن سرسبزی و شادابی و نشاط مشاهده می شود، دوران عمر انسان نیز دارای بهاری است که همان دوران جوانی باشد. در این دوران، انسان سرشار از قدرت و نیرو و نشاط و شادابی است.

ازدواج نیز بهاری دارد و آن زمانی است که انسان در اوج بلوغ جسمانی قرار دارد، اگر ازدواج در این دوران انجام گیرد آثار گرانبها و مفیدی را در پی خواهد داشت و محصول چنین ازدواجی فرزندان شاداب و بانشاط خواهد بود.

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود:

« ما مِنْ شابٍّ تَزَوَّجَ فی حِداثَةِ سِنِّهِ اِلاّ عَجَّ شَیْطانُهُ: یا وَیْلَهْ، یا وَیْلهْ! عَصَمَ مِنّی ثُلْثَیْ دینِهِ. فَلْیَتَّقِ اللّه َ الْعَبْدُ فِی الثُّلْثِ الْباقی - بحار الانوار، ج103، ص 221 - هیچ جوانی نیست که در ابتدای جوانی ازدواج کند مگر آنکه ناله شیطان بلند می شود: ای وای، ای وای، دو سوم دین خود را از من حفظ کرد. پس این بنده باید تقوای الهی را در یک سوم باقی مانده پیشه سازد.»

گاه در روایات تعبیرات و تشبیهات معنا داری برای سرعت ورزیدن به ازدواج در دوران جوانی وارد شده است که سخت قابل دقت است، از جمله امام رضا علیه السلام فرمود:

« جبرئیل بر پیامبر صلی الله علیه و آله نازل شد و گفت: ای محمد! پروردگارت سلام می رساند و می فرماید: دوشیزگان همچون میوه درخت اند که هرگاه میوه رسید، چاره ای جز چیدن آن نیست وگرنه خورشید آن را فاسد می کند، و باد رنگ آن را دگرگون می سازد، و به حقیقت دوشیزگان هرگاه دریابند آنچه را زنان دریافته اند، دوایی جز شوهر برای آنان نیست وگرنه ترس فتنه بر آنها می رود. سپس پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله بر منبر رفت و مردم جمع شدند و آنچه را خداوند عزیز و جلیل دستور داده بود اعلام نمود.» - بحارالانوار، ج16، ص223 -


منبع:

واحد احیای سنت های حسنه

بهشت واقعی

دوشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۴، ۰۶:۰۵ ب.ظ

موسی بن بکر گوید: 

نزد امام صادق علیه السلام بودیم، مردی در مجلس گفت:

از خدا بهشت می خواهیم.

حضرت فرمود:

شما در بهشتید، از خدا بخواهید که بیرونتان نکند!

عرض کرد:

فدایت شوم، ما در دنیا هستیم.

فرمود:

آیا شما به ولایت ما اقرار ندارید؟

عرض کرد:

چرا!

فرمود:

این است معنای بهشتی که هر کس اقرار کند ،  در آن است!

پس از خدا بخواهید که این نعمت از شما سلب نشود.


ای خداوندا تو از ما لطف و نعمت را مگیر                  آن صفا و مهربانی آن محبت را مگیر
معنویت بستگی دارد به مهر اهل بیت                  هر چه می خواهی بگیر اما ولایت را مگیر 


منبع:

مبلغان ش 65

سخنان مشمئز کننده و بی پرده شیخ وهابی علیه شیعیان؛

امام جمعه مکه: ای مسلمانان! گوش فرا دهید، جنگ ما با ایران و شیعه است! / به خدا سوگند، این جنگ تا زمانیکه این ها بر روی زمین هستند، ادامه دارد! / باید مثل صلاح الدین پیش از مبارزه با یهودیان و مسیحیان، با شیعه و ایران بجنگیم!

به خدا، جنگ ما فرقه ای است! فریب این تحلیلگران و نمایندگان رسانه ها را نخورید که می گویند این درگیری ها سیاسی است. نه! این جنگ، جنگی بین شیعه و سنی است!

پایگاه خبری پیک خبر:

عبدالرحمان السدیس امام جماعت مکه، طی سخنانی گستاخانه ، تئوری اصلی عربستان و وهابیون را که همواره از سوی سعودی های تکذیب می شد، را اعلام کرد و گفت: عربستان باید از صلاح الدین ایوبی الگو بگیرد و ابتدا با ایران و شیعه بجنگد.

به نقل از فیسکال تایمز، متن سخنان این شیخ وهابی در ادامه می آید:

جنگ ما با ایران فرقه است، جنگی بین سنی ها و شیعیان. جنگ ما با شیعیان جنگ بین ایمان و کفر است.

ما با ایران و شیعه می جنگیم، چراکه آنها به ما اتهام وارد می کنند. ما باید از صلاح الدین الگو بگیریم که پیش از جنگ با مسیحیان و یهودیان با شیعیان جنگید.

به خدا، جنگ ما فرقه ای است. فریب این تحلیلگران و نمایندگان رسانه ها را نخورید که می گویند این درگیری ها سیاسی است. نه! این جنگ، جنگی بین شیعه و سنی است.

آنها به کشورهای ما حمله کردند. آنها به عراق، بحرین، سوریه و یمن هجوم بردند.

اولویت ما اکنون مبارزه با شیعیان است، نه یهودیان. ای مسلمانان گوش فرا دهید، جنگ ما با ایران و شیعه است.

به خدا سوگند، ما این جنگ را تمام زمانیکه آنها روی زمین وجود داشته باشند ادامه می دهیم.

جنگ ما با ایران به اوائل دوره شیعه گری باز می گردد، به ما اعتماد کنید، اول با شیعیان بجنگید، بعد از آن نوبت یهودیان و مسیحیان خواهد رسید، به خدا، نوبت به آنها خواهد رسید.

منبع: انتخاب

کدخبر : 36519

۱۳۹۴/۰۱/۱۷ ۱۴:۱۷

( نجیــــــــب ) که شنیدی ؛ میدونی به کی میگن؟!

دوشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۴، ۰۵:۰۸ ب.ظ

امام صادق علیه السلام فرمود: 

« وَمَنْ لَمْ تَکُنْ فیه خَصْلَةٌ مِنْ ثَلاثَةٍ لَمْ یُعَدَّ نَبِیلاً؛ مَنْ لَمْ یَکُنْ لَهُ عَقْلٌ یزینُهُ أَوْ جَدَّةٌ تُغنِیهِ أَوْ عَشِیرَةٌ تَعضُدُهُ » - تحف العقول، ص 566، روایت 9 -

« هر کس در او یکی از سه خصلت نباشد، نجیب به شمار نیاید:

خِرَدی که در سایه آن آراسته گردد، یا بهره و بختی که او را غنی سازد، یا دودمانی که او را یاری نمایند



مهریّه و جهیزیّه بهترین عروس عالم ...

دوشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۴، ۰۴:۴۰ ب.ظ

در این که مهریّه حضرت فاطمه سلام اللّه علیها و نیز جهیزیّه اش چه مقدار و چه وسایلى بوده ، بین نویسندگان اختلاف نظر است. 

مهریه حضرت :

مشهور در مورد مهریه ایشان ( دوازده و نیم وَقیه ) مى باشد و هر وَقیه معادل چهل درهم ؛ بنابر این مهریّه آن حضرت پانصد درهم بوده است! ( توضیح : قیمت درهم تابع تغییرات زمان است ، که به قیمت الان - سال 1394 - حدود هشت میلیون تومان!! برآورد می شود. )
...

صورت جهیزیّه :

طبق روایتى چنین آمده است ، که حضرت علىّ علیه السلام شتر خود را به مبلغ چهارصد و هشتاد درهم فروخت و آن را به عنوان مهریّه تحویل رسول خدا صلّى اللّه علیه و آله داد، و حضرت رسول آن ها را در اختیار عمّار یاسر و بعضى دیگر از اصحاب خود قرار داد! تا براى دخترش بهترین عروس دنیا جهیزیّه خریدارى نمایند! - ( قابل توجه : دریافت مهریه و صرف آن در خرید وسایل زندگی مشترک!! ) -

صورت جهیزیّه به این شرح مى باشد:

1 - پیراهن عروس ، به قیمت هفت درهم .

2 - عبا چادر قُطوانى کوفه اى .

3 - پوشیه ، براى پوشش صورت از دید نامحرمان .

4 - رو انداز سیاه رنگ .

5 - تخت خواب ، جهت ایمنى از حیوانات گزنده .

6 - دو عدد گلیم کتانى مصرى .

7 - چهار عدد بالش و متکّا، که درون آن ها از گیاهان خشک و خوشبو پر شده بود.

8 - یک عدد پرده نازک از جنس پشم .

9 - یک قطعه حصیر، از اطراف بَحرین قَطَر .

10 - دستاس ، جهت آرد کردن گندم و.... از سنگ ساخته شده بود.

11 - قدح و طشت مِسّى ، براى خمیر کردن آرد و شستن لباس .

12 - ظرف آب مشگ ، که از پوست بزغاله بود.

13 - قدحى چوبى براى شیر و دوغ .

14 - مشگ کهنه ، جهت سرد شدن آب .

15 - آفتابه و لگن .

16 - بستو سبز رنگ ، جهت روغن و ... .

17 - کترى سفالى ، شبیه آفتابه .

18 - فرش از پوست حیوان ، جهت نشستن .

19 - مشگ آب ، براى کارهاى متفرقه .


منبع:

چهل داستان و چهل حدیث از حضرت فاطمه زهرا(س)
عبداللّه صالحى
به نقل از:

اءعیان الشّیعة : ج 1، ص 312 و379 ، فاطمة الزّهراء علیها السلام : ص 106، کشف الغمّة : ج 1، ص 359.

با اضافات

پاسخ به سؤالات شرعی مخاطبان درباره‌ی احکام خرید، مصرف، تولید و فروش کالا مطابق با فتاوی رهبر انقلاب

سیاست > رهبری - حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در دیدار اخیر مردم آذربایجان، برنامه‌ریزی مناسب برای استفاده‌ی حداکثری از ظرفیت‌ها و منابع داخلی را یکی از راه‌های برون‌رفت از مشکلات اقتصادی برشمردند و تأکید کردند که مردم و همه‌ی کسانی که علاقه‌مند به ایران و آینده‌ی آن هستند و همچنین دستگاه‌های دولتی باید کالاهای خارجی را که مشابه داخلی آن وجود دارد، استفاده نکنند.

به گزارش خبرگزاری خبرآنلاین با توجه به اهمیت موضوع سبک خرید و مصرف کالا که رهبر انقلاب در این دیدار اشاره کردند و همزمان با فرارسیدن ایام سال نو، پایگاه اطلاع‌رسانی KHAMENEI.IR طی فراخوانی اعلام کرد که به پرسش‌های شرعی مخاطبان درباره‌ی «احکام خرید و مصرف، تولید و فروش کالا» مطابق با فتاوای حضرت‌ آیت‌الله‌العظمی خامنه‌ای پاسخ می‌دهد.

حجت‌الاسلام والمسلمین محمدحسین فلاح‌زاده -عضو دفتر استفتائات حضرت آیت ‌الله‌العظمی خامنه‌ای و رئیس مرکز موضوع‌شناسی احکام فقهی- به پرتکرارترین سؤالات مطابق با فتاوای معظم‌له پاسخ داده است که در ادامه متن پاسخ‌ ایشان به این سؤالات ارائه می‌شود.

فهرست:
۱. آیا سخنان حضرت آقا درباره‌ی خرید کالای داخلی به معنای فتوای حرمت خرید جنس خارجی در صورت وجود مشابه داخلی است؟ یا اینکه صرفاً یک توصیه است؟ یا اینکه حکم حکومتی است؟
۲. آیا اگر کالایی را به خاطر اینکه ایرانی است بخریم ثواب برده‌ایم؟ چرا؟
۳. منظور از کالای ایرانی دقیقاً چیست؟ اگر اجزای یک کالا در خارج از کشور تولید شده و فقط در کشور ما سر هم می‌شود، می‌توان آن کالا را ایرانی نامید؟
۴. آیا کالاهای تولید داخل که تحت لیسانس کشورهای خارجی هستند، خارجی محسوب می‌شوند؟ خرید این کالاها چه حکمی دارد؟
۵. «مشابه داخلی داشتن» کالاهای خارجی به چه معناست؟
۶. با توجه به اینکه برخی لوازم و قطعات، ساخت کشورهایی هستند که آن کشورها دشمن ما محسوب می‌شوند، آیا خرید آن کالاها جایز است؟
۷. برخی از کالاها وجود دارد که گفته می‌شود برند آنها صهونیستی بوده و مقداری از سودش به جیب رژیم اشغالگر قدس می‌رود، اما از سوی دیگر این کالاها به طور کاملاً رسمی و قانونی در کشور تولید و خرید و فروش می‌شوند. در این میان وظیفه‌ی مردم چیست؟
۸. اگر به هر دلیلی کسی کالایی خارجی که مشابه داخلی دارد را خرید، آیا استفاده از آن کالا جایز است؟
۹. در صورتی که اجناس غیر ایرانی را برای ما هدیه آورده باشند، حکم استفاده از آن کالا چیست؟
۱۰. بعضی از کالاهایی که تولید داخل است، کیفیت خوبی ندارند و در صورت خرید، باید بعد از مدتی آن را تعویض کنیم؛ با این حال آیا صرف اینکه کالایی ایرانی است باید آن را بخریم؟
۱۱. خرید برخی محصولات تولید داخل به دلیل پایین بودن کیفیت‌شان، باعث خسارت می‌گردد؛ آیا در این صورت خرید کالای خارجی جایز است؟
۱۲. اگر پزشک گفته باشد که از یک داروی خارجی استفاده کنید و از این دارو نسخه‌ی ایرانی هم وجود داشته باشد، در اینجا تکلیف چیست؟
۱۳. آیا نرم‌افزارها هم به‌مثابه کالا هستند و حکم خرید کالای ایرانی در مورد آنها هم وجود دارد؟
۱۴. خرید از فروشنده‌ی غیرمسلمان چه حکمی دارد؟ آیا خرید از فروشنده‌ی‌ مسلمان ارجحیت دارد؟
۱۵. حکم کلی قاچاق کالا چیست؟ اگر این کالا لباس باشد، آیا می‌توان با آن نماز خواند؟
۱۶. آیا خرید از دست‌فروشان یا افرادی که اهل تخلف در معامله هستند حرام است؟
۱۷. خانواده‌ام مشغول خرید جهیزیه برای من هستند، هرچه از آنها خواهش می‌کنم که اجناس را ایرانی بخرند تأثیری ندارد. آیا باید در مقابل این کار آنها بایستم یا حرف رهبرم را زمین بگذارم؟
۱۸. فروشنده مجاز است چند درصد سود روی قیمتی که کالا را خریداری کرده بکشد و آنها را بفروشد؟
۱۹. اگر شخصی کالای معیوبی را مرمت کند به‌طوری‌که عیب آن پوشانده شود و بعد بفروشد، حکم آن چیست؟
۲۰. اینجانب در مغازه‌ام کالای تولید ایران را که برند خارجی دارد می‌فروشم. آیا این کار جایز است؟
۲۱. آیا فقط خرید جنس خارجی اشکال دارد؟ یعنی آیا فروش جنس خارجی در مغازه بلااشکال است؟
۲۲. آیا اگر تولیدکننده برای ارزان شدن محصول از مواد اولیه‌ی نامرغوب استفاده کند اشکال دارد؟
۲۳. بعضی از شرکت‌ها به علت نداشتن رقیب در عرصه‌ی داخلی، کالاهای بی‌کیفیت را به مردم عرضه می‌کنند. آیا در این موارد ورود محصولات خارجی برای ارتقای سطح محصولات داخلی بهتر نیست؟


۱. آیا سخنان حضرت آقا درباره‌ی خرید کالای داخلی به معنای فتوای حرمت خرید جنس خارجی در صورت وجود مشابه داخلی است؟ یا اینکه صرفاً یک توصیه است؟ یا اینکه حکم حکومتی است؟ در هر صورت چه نسبتی با نظرات دیگر مراجع تقلید دارد؟
اگرچه اینجا نمی‌توانیم بگوییم که این فتوای شرعی است و اگر کسی یک مورد کالای خارجی خریده و بخواهد استفاده کند، او مرتکب کار حرام و گناه شده است، اما از طرف دیگر هم نمی‌توانیم این سخنان را یک توصیه‌ی ساده تلقی کنیم. ایشان در بیاناتشان تعبیر «باید» داشتند اما «باید» به معنای حرمت فقهی نیست. ولی به هر حال همه‌ی کسانی که نظر حضرت آقا برایشان محترم است یا به کشورشان و تقویت اقتصاد کشورشان علاقه دارند، به دنبال پیشرفت کشورشان هستند، به این توصیه گوش دهند. فرقی هم نمی‌کند که این افراد مقلد مراجع دیگر باشند یا مقلد حضرت آقا. به هر حال مجتهد جامع‌الشرایطی که رهبری جامعه را بر عهده دارند و بر قله‌ی اداره‌ی کشور قرار دارند و از مسائل کشور به خوبی آگاه هستند، یک توصیه‌ای به مردم می‌کنند و مردم اگر پیشرفت کشورشان را می‌خواهند باید به این توصیه گوش دهند.

 


۲. آیا اگر کالایی را به خاطر اینکه ایرانی است بخریم ثواب برده‌ایم؟ چرا؟
اگر قصدتان از خرید کالای ایرانی این باشد که نظر حضرت آقا، مراجع معظم تقلید و دین این است؛ یا به هر حال این کار شما موجب تقویت مسلمانان و اقتصاد مملکت اسلامی شود تا بتوانیم در مقابله با دشمن و تحریم دشمن روی پاهای خودمان بایستیم و استقلال خود را حفظ کنیم، قطعاً این کار شما ثواب دارد.


۳. منظور از کالای ایرانی دقیقاً چیست؟ اگر اجزای یک کالا در خارج از کشور تولید شده و فقط در کشور ما سر هم می‌شود، می‌توان آن کالا را ایرانی نامید؟ مصرف کالایی که مشابه ایرانی ندارد، چه حکمی دارد؟
هر چند این سؤال را باید از اهل فن، بازار و تولیدکنندگان پرسید که چه کالایی را ایرانی و چه کالایی را غیرایرانی می‌دانند، اما اجمالاً بسیاری از کالاها در داخل تولید می‌شوند که مواد اولیه‌ یا اجزایش خارجی است؛ و در اینجا طبق مقررات با مجوز قانونی مونتاژ و عرضه می‌شوند، نمی‌توان گفت که این کالاها خارجی هستند، اگرچه در این موارد هم خرید کالایی که صددرصد داخلی است، یعنی متخصصان داخلی آن را طراحی کرده‌اند و می‌سازند بهتر است و این کار به اقتصاد کشور کمک بیشتری می‌کند.

 


۴. آیا کالاهای تولید داخل که تحت لیسانس کشورهای خارجی هستند، خارجی محسوب می‌شوند؟ خرید این کالاها چه حکمی دارد؟
ممکن است یکسری از اجناس برندش خارجی باشد ولی در داخل تولید بشوند، یا شیوه‌ی تولید خارجی است یا کارخانه‌اش را آنها ساخته‌اند یا تحت لیسانس کشور دیگری باشد، این کالا خارجی محسوب نمی‌شود و خریدش جایز است، مگر اینکه منع قانونی داشته باشد یا بدانیم و مطمئن باشیم که خریداری این کالا موجب کمک به دشمنان می‌شود که در این صورت جایز نیست.


۵. «مشابه داخلی داشتن» کالاهای خارجی به چه معناست؟ یعنی کیفیت و میزان کارایی کالای داخلی و خارجی هم مشابه باشد؟ یا اینکه صرف وجود یک کالای داخلی در بازار با هر کیفیتی ملاک است؟
عرض می‌کنیم وقتی یک کالا خریداری می‌شود به چه غرضی است؟ چه فایده‌ای دارد؟ چه استفاده‌ای از آن می‌شود؟ به عنوان مثال دارو را برای درمان بیماری می‌گیرند، اگر این دارو نمونه‌ی خارجی دارد، نمونه‌ی داخلی هم دارد و نمونه‌ی داخلی همان تأثیر را دارد و با استفاده از آن بیمار درمان می‌شود، اینجا مشابهت وجود دارد. یا مثلاً لوازم منزل مثل بخاری که هر دو نمونه‌ی ایرانی و خارجی گرم‌کننده هستند و به هر حال با خرید این کالا غرض حاصل می‌شود؛ ممکن است گاهی وقت‌ها هم کیفیت مشابه داخلی کمی پایین‌تر باشد، اما با خرید آن غرض حاصل می‌شود.
اما یک وقت است که اگر با خریدن یک کالا واقعاً خریدار متضرر می‌شود و واقع مطلب این است که به او می‌گویند تو مغبون شدی، بی‌خود این کالا را خریدی، آن فایده‌ای را هم که به خاطر آن، این کالا را خریدی ندارد؛ ما به این کالا نمی‌گوییم مشابه.

 


۶. با توجه به اینکه برخی لوازم و قطعات، ساخت کشورهایی هستند که آن کشورها دشمن ما محسوب شده و از تولید این کالا به آنها سود می‌رسد، آیا خرید آن کالاها جایز است؟
اگر کسانی که از بابت خرید این کالا توسط ما سود می‌برند یا کمکی به آنها می‌شود از دشمنان ما باشند، یعنی کسانی که در حال جنگ با مسلمانان هستند مثل رژیم غاصب صهیونیستی یا گروه‌های تکفیری که الان در حال جنگ با مسلمین هستند، خریدن آن کالا حرام است؛ اما اگر مطمئن نیستیم که آنها سود می‌برند یا نه، اشکالی ندارد.

 


۷. برخی از کالاها وجود دارد که گفته می‌شود برند آنها صهونیستی بوده و مقداری از سودش به جیب رژیم اشغالگر قدس می‌رود، اما از سوی دیگر این کالاها به طور کاملاً رسمی و قانونی در کشور تولید و خرید و فروش می‌شوند. پرسش این است که صرف تولید شدن و قانونی بودن تولید و فروش یک کالا در جمهوری اسلامی ایران، به معنی غیرصهیونیستی بودن آن است یا خیر؟ در این میان وظیفه‌ی مردم چیست؟
مشابه این سؤال را در مورد آهنگ‌هایی که از صدا و سیمای جمهوری اسلامی پخش می‌شود یا آهنگ‌هایی که مجوز نهادهای رسمی را دارد می‌پرسند که آیا صرف این پخش شدن یا مجوز داشتن دلیل بر حلال بودن گوش کردن به آنها است یا نه؟ در جواب گفته می‌شود که صرف پخش شدن یک آهنگ از صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران یا داشتن مجوز قانونی دلیل بر حلیت نیست. ممکن است موضوع از مواردی باشد که مسئولین امر تشخیص داده‌اند که آن آهنگ «غنایی» و «مطرب» نیست، اما شما تشخیص دادید که مطرب است، پس شما نباید گوش دهید.
درباره‌ی این موضوع هم یک وقت است که تولید و فروش یک کالا مجوز قانونی دارد، ولی شما در موردی خاص تشخیص‌تان این است که این کالا صهیونیستی است یا برندش متعلق به آنها است یا بهره‌ای به آنها می‌رسد، در این صورت شما مجاز نیستید که آن کالا را خریداری کنید. اما باید دقت کنید که تبلیغات علیه نهادهای رسمی کشور که آنها مجوز قانونی صادر کرده‌اند جایز نیست. شاید تشخیص مسئولین این است که با تولید یا فروش این کالا به صهیونیست‌ها کمک نمی‌شود.
حال اگر شما شک دارید و یقین ندارید که کالایی که در داخل کشور تولید و توزیع می‌شود متعلق به دشمنان یا صهیونیست‌ها هست یا اینکه به آنها کمک می‌شود یا نه، خریدن آن کالا اشکالی ندارد. البته در اینگونه موارد که شک دارید احتیاط خوب است. اما اگر خریداری کردید، مرتکب گناه و حرام نشده‌اید.


۸. اگر به هر دلیلی کسی کالایی خارجی که مشابه داخلی دارد را خرید، آیا استفاده از آن کالا جایز است؟ یا اینکه چون نباید می‌خریده، الان استعمالش هم اشکال دارد؟
این مطلب دو صورت دارد؛ یک وقت این کالا ساخت دشمنان ما است، یعنی متعلق به کسانی است که در حال جنگ با مسلمین هستند مثل دولت غاصب صهیونیستی یا برخی از کشورهایی که الان در حال جنگ اقتصادی با کشور ما هستند و ما را تحریم کرده‌اند. به طور کلی ما نباید به دشمنان‌مان کمک کنیم. اما حکم این مسئله فرق می‌کند:
اگر شخص کالایی را خریده است، مثلاً وسیله‌ی نقلیه‌ای خریده و الان متوجه شده است که این وسیله ساخت و متعلق به دشمنان ما بوده و نبایستی می‌خریده است، حالا آیا می‌تواند از آن استفاده کند یا نه؟ اگر استفاده‌ی شما از آن کالا تبلیغ و ترویج کالای آنها باشد یا به‌نحوی کمک به آنها باشد، این استفاده جایز نیست.
اما اگر دارید استفاده می‌کنید، تبلیغ و ترویجی هم نیست، پولش هم دیگر از دست رفته، اگر هم آن کالا را کنار بگذارید، به‌نحوی اسراف محسوب می‌شود و امکان پس دادن هم وجود ندارد، در اینجا استفاده اشکالی ندارد؛ مگر اینکه مفسده‌ای بر آن مترتب شود، مثلاً اینکه حجم زیادی از آن کالا که مشابه داخلی هم دارد استفاده شود و این کار موجب تضعیف کالای ایرانی شود و ضرر به اقتصاد اسلام و مسلمین بخورد که در این صورت یک حکم ثانوی است و مفسده بر آن مترتب می‌شود. اما تا زمانی که در آن حد نباشد، استفاده از آن کالا اشکالی ندارد.

 


۹. در صورتی که اجناس غیر ایرانی را برای ما هدیه آورده باشند و خودمان تهیه نکرده باشیم، حکم استفاده از آن کالا چیست؟
کالایی که هدیه آورده‌اند و خارجی است متعلق به کجاست؟ اگر برای صهیونیست‌ها یا دشمنانی است که در حال جنگ با مسلمین یا نظام اسلامی هستند، این استفاده‌ اگر به نحوی تبلیغ یا ترویج آن کالا باشد که دیگران هم تشویق شوند و خریداری کنند، این کار حرام است.
اگر دیگران آن کالا را هدیه آورده‌اند و پس دادنش هم ممکن نیست، در اینگونه موارد اگر بتوانید کالا را نگیرید و آن فرد را هم توجیه کنید که این کالا مربوط به دشمنان است و من به این خاطر استفاده نمی‌کنم و شما هم استفاده نکنید، این خودش نهی از منکر است؛ چون خریدن کالای دشمنانی که در حال جنگ با مسلمین هستند، کمک به دشمنان ما است و کمک به آنها حرام است و کسی که خریداری کند منکَر مرتکب می‌شود و نهی از منکَر بر ما واجب است. یعنی اگر بدانیم که آن شخص هدیه‌دهنده باز هم از این کالا می‌خرد باید او را نهی کنیم؛ این گام اول.
گام دوم زمانی است که دیگر از این مرحله گذشته است؛ او کالا را هدیه آورده و شما متوجه شدید که این کالا مربوط به دشمنان است، اما برگرداندن آن یا ممکن نیست یا اثر و ثمری ندارد، در این صورت استفاده از آن کالا اگر تبلیغ و ترویج آن نشود اشکال ندارد.


۱۰. بعضی از کالاهایی که تولید داخل است، کیفیت خوبی ندارند و در صورت خرید، باید بعد از مدتی آن را تعویض کنیم؛ با این حال آیا صرف اینکه کالایی ایرانی است باید آن را بخریم؟
مسئله این است که ما باید متوجه این مسئله باشیم که زمان ما زمان حساسی است. اگر این تحریم‌ها نبود و خرید کالای خارجی لطمه به اقتصاد کشور نمی‌زد، شاید این مسئله مشکلی نداشت. اما اگر یک نگاه کلان داشته باشیم، متوجه می‌شویم که الان عصر و زمانی است که خرید کالای خارجی در حالی که نمونه‌ی داخلی وجود دارد به اقتصاد کشور لطمه می‌زند. البته تولیدکنندگان نیز باید دقت بیشتری کنند تا کیفیت کالای آنها بالا برود. حال اگر کیفیت کالای ایرانی مقدار کمی پایین‌تر بود و کالای داخلی در حد کالای خارجی نبود، در آن صورت اگر افراد کالای داخلی را خریداری کنند بهتر و شایسته‌تر است.


۱۱. خرید برخی محصولات تولید داخل به دلیل پایین بودن کیفیت‌شان، باعث خسارت خریدار می‌گردد؛ این در حالی است که خرید نمونه‌های خارجی آنها باعث ایجاد امنیت بیشتر مصرف‌کنندگان می‌شود. آیا در این صورت خرید کالای خارجی جایز است؟
به تولیدکنندگان داخلی توصیه می‌شود که کیفیت کالاها را بالاتر ببرند ولی بخشی از این حرف‌ها تبلیغات سوء است، یعنی اینگونه نیست که کیفیت کالاهای‌ ایرانی همیشه پایین‌تر باشد، حتی در برخی موارد بالاتر است و بعضی افراد همان کالاهای ایرانی را با برند خارجی می‌فروشند، تنها به این خاطر که بعضی افراد نگاه بهتری به کالای خارجی دارند؛ اما این مسئله واقعیت ندارد و توهم بی‌جایی است.
اما بر فرض اینکه کالای داخلی واقعاً کیفیت نداشت و خرید آن موجب خسارت خریدار شود، در اینجا تولیدکننده ضامن است و مسئولیت شرعی دارد؛ در اینجا کسی نمی‌گوید که شما حتماً بروید کالایی را که کیفیت ندارد خریداری کنید، بلکه اگر مشابه داخلی خوبی دارد، شما آن مشابه داخلی بهتر را خریداری کنید تا آن کسی که تولیدکننده‌ی کالای کم‌کیفیت است بفهمد و سعی کند کیفیت کالای خود را ارتقا دهد. این کار یک نمونه‌ی نهی از منکر است.


۱۲. اگر پزشک به ما گفته باشد که از یک داروی خارجی استفاده کنید و ما بدانیم که از این دارو نسخه‌ی ایرانی هم وجود دارد، در اینجا تکلیف چیست؟
اگر می‌دانید که داروی مشابه داخلی با همان کیفیت داروی خارجی یا کیفیت پایین‌تر از آن موجود است و بیماری را درمان می‌کند و مفید است، و اینکه استفاده‌ی شما از داروی داخلی به معنای مخالفت با دستور پزشک محسوب نمی‌شود، مصرف داروی داخلی اشکالی ندارد.

 


۱۳. آیا نرم‌افزارها هم به‌مثابه کالا هستند و حکم خرید کالای ایرانی در اینجا هم وجود دارد؟
حکم خرید کالای دشمنان که به نحوی کمک به آنها محسوب می‌شود تحت عنوان «اعانه‌ی ظالم» شامل اینجا نیز می‌شود؛ یعنی ما با خریداری یک نرم‌افزار، خدماتی به آنها برسانیم یا به نحوی از این نرم‌افزارها استفاده کنیم که سودش به جیب آنها برود، مثل برخی برنامه‌ها که اصل ورود به آنها و تعداد استفاده‌کنندگان از آنها برای صاحبش مفید است، همین ورود به برنامه هم حرام می‌شود. بنابراین فرقی نمی‌کند که این کالا سخت‌افزار باشد یا نرم‌افزار و این توصیه‌‌ای که گفته‌اند اگر کالایی مشابه داخلی دارد، از کالای خارجی استفاده نکنید، شامل نرم‌افزارها هم می‌شود و باید از نرم‌افزار داخلی استفاده کنید.


۱۴. خرید از فروشنده‌ی غیرمسلمان چه حکمی دارد؟ آیا خرید از فروشنده‌ی‌ مسلمان بر خرید از فروشنده‌ی غیرمسلمان ارجحیت دارد؟
در اینجا دو بحث وجود دارد؛ یک بحث اینکه غیرمسلمانی در داخل کشور اسلامی مثلاً داخل کشور خودمان فروشگاهی دارد، وقتی ما از او خرید می‌کنیم، این کمک به غیرمسلمانان، کمک به دشمنان ما نیست و اقتصاد کشور هم لطمه نمی‌خورد، در اینجا اشکالی ندارد، زیرا از هموطن‌مان کالایی ایرانی یا کالای خارجی مجازی را خریداری کرده‌ایم. منعی هم از نظر فقهی در کار نیست.
اما یک وقت است که ما از باب امر به معروف از مسلمان خرید می‌کنیم تا غیرمسلمان تشویق شود و به اسلام تمایل پیدا کند که این بحث دیگری است.
اما به خودی خود اگر از یک فروشنده‌ی غیرمسلمان که داخل کشورمان کالای ایرانی یا خارجی مجاز می‌فروشد خرید کنیم اشکالی ندارد.


۱۵. حکم کلی قاچاق کالا چیست؟ اگر این کالا لباس باشد، آیا می‌توان با آن نماز خواند؟
هر چیزی را که قانون قاچاق دانسته، خرید و فروش آن از نظر شرعی حرام است و استفاده از آن جایز نیست. به‌طور کلی کالای قاچاق به دو دسته تقسیم می‌شود: یک وقت هم اصل آن کالا ممنوع قانونی بوده و هم از نظر شرعی حرام است، اما یک وقت آن کالا ممنوع شرعی یا قانونی نیست، ولی تشریفات گمرکی برای ورود آن طی نشده است و کسی جنس قاچاق می‌آورد. در اینجا خرید چنین کالایی که بدانیم قاچاق است و کار ما کمک به قاچاقچی و قانون‌شکن می‌شود، اشکال دارد.
اما اگر این کار کمک به او نباشد و اصل این کالا هم ممنوع شرعی یا قانونی نباشد، خرید و فروشش اشکالی ندارد.
در صورتی هم که شک داریم کالایی را که می‌فروشند قاچاق است یا نه، خریدش مشکلی ندارد ولی در اینگونه موارد احتیاط خوب است.
اگر کالای قاچاق لباسی است که پوشیدنش غیرقانونی نبوده و از نظر شرعی هم حرام نیست، ولی به صورت قاچاق وارد کشور شده و فرد نادانسته خریده است، حال اگر بپوشد و با آن نماز بخواند، نماز خواندن با آن اشکال ندارد، با این شرط که تبلیغ کالای قاچاق نباشد.


۱۶. آیا خرید از دست‌فروشان یا افرادی که اهل تخلف در معامله هستند حرام است؟ اگر کالا را خریده باشیم چه باید کرد؟
اگر دست‌فروش غیرقانونی کار می‌کند، به قانون‌شکن نباید کمک کرد و از او نباید خرید کنیم. همین کار خودش نهی از منکر است. در مرحله‌ی اول امر به معروف و نهی از منکر گفته شده ترک مراوده کنید؛ ترک مراوده یک مصداقش هم نخریدن از افراد متخلف است، حالا متخلف یا گرانفروش است یا اهل ربا و احتکار است یا اهل خدعه و فریب و قسم دروغ است، یا اینکه غیرقانونی کار می‌کند، یعنی در جایی که نباید کالایی بفروشد، کالا می‌فروشد؛ اگر کار او غیرقانونی است، ما نباید از او خرید کنیم.
اما اگر کالایی که از نظر قانون کشور فروشش ممنوع نیست ولی در جایی به فروش رسیده که غیرقانونی است و الان خریده شده است، استفاده از آن اشکالی ندارد.


۱۷. خانواده‌ام مشغول خرید جهیزیه برای من هستند، ولی من هرچه از آنها خواهش می‌کنم که همه‌ی اجناس را ایرانی بخرند تأثیری در آنها ندارد و چون با پدر و مادرم مواجه هستم، نمی‌توانم خیلی سخت بگیرم و در مقابل آنها محکم بایستم و آنها را از خودم برنجانم. آیا باید در مقابل این کار آنها بایستم یا حرف رهبرم را زمین بگذارم؟
احسنت به چنین دختر خانمی؛ امیدواریم همه‌ی دختر خانم‌ها اینگونه فکر کنند. یعنی به فکر پیشرفت کشور و استفاده از کالاهای کشور خودشان باشند. البته توصیه شده که کاری نکنید پدر و مادرتان رنجیده شوند، احترام آنها را حفظ کنید و اگر با استدلال و دلیل و حرف منطقی آنها را قانع کنید خوب است.
اما اینکه خدای ناکرده در مقابل آنها بایستید و به آنها بی‌احترامی شود یا آنها اذیت و آزار شوند، نباید این کار را کرد و باید احترام آنها را نگه دارید.

 


۱۸. فروشنده مجاز است چند درصد سود روی قیمتی که کالا را خریداری کرده یا خدمات مورد ارائه‌ی خود بکشد و آنها را بفروشد؟ این درصد باید علاوه بر هزینه‌ها باشد؟ یا اینکه بدون لحاظ هزینه‌ها؟
گاهی بر اثر تحریم‌ها افراد سودجویی بازار را متشنج می‌کنند‌، برخی از کالاها گران می‌شود و متدینین سؤال می‌کنند که کالایی را به قیمتی خریداری کردیم، اگر بخواهیم الان آن را با مثلاً ۱۰ درصد سود مشخص شده بفروشیم، دیگر نمی‌توانیم نمونه‌ی آن کالا را بخریم و متضرر می‌شویم. این سؤالی است که می‌پرسند.
جواب این است که به قیمت متعارف بازار بفروشید، نه به قیمتی که با موج ایجاد شده است. قیمت متعارف بازار ممکن است گران‌تر از قبل هم باشد، اما به اصطلاح خارج از انصاف نیست و اجحاف به مشتری نمی‌شود. با این شرایط اشکالی ندارد و می‌تواند به قیمت متعارف بازار بفروشد.
حالا آن درصد سود مشخص شده هم ملاک همیشگی برای همه‌ی کالاها نیست. گاهی وقت‌ها ممکن است افراد به درصد کمتری قانع باشند یا نباشند و درصد بالاتری بخواهند، مثلاً به خاطر اینکه کالایی هزینه‌ی بالاتری داشته مثل هزینه‌ی حمل و نقل، نگهداری یا انبارداری یا امثال اینها. پس قاعده‌ی کلی این است که قیمت متعارف بازار مراعات شود.

 


۱۹. اگر شخصی کالای معیوبی را خریداری کند، سپس آن را مرمت کند به‌طوری‌که عیب آن پوشانده شود و بعد بفروشد، حکم آن چیست؟
اگر عیب آن کالا را مرمت کرده و عیب به طور کامل از بین رفته است - حال ممکن است مقداری جزئی باقی مانده باشد که تأثیری در رغبت افراد ندارد - اشکالی ندارد. چون در فروش کالا می‌گویند اگر کالا عیبی دارد که اگر خریدار آن عیب را بفهمد، آن کالا را نمی‌خرد یا به این قیمت نمی‌خرد، اصطلاحاً می‌گویند آن عیب در رغبت افراد تأثیر دارد، در اینجا فروشنده باید خریدار را از آن عیب آگاه کند. اما اگر فروشنده عیب‌پوشی ‌کرد، مثلاً عیب را مرمت جزئی کرده، حالا می‌خواهد آن را به قیمت کالای سالم بفروشد و مشتری هم اصلاً متوجه آن عیب نمی‌شود، در اینجا اشکال دارد و جایز نیست و حتماً باید آن عیب به خریدار گفته شود. اگر فروشنده عیب را به خریدار نگفت و خریدار بعداً متوجه شد، اختیار فسخ معامله را دارد.

 


۲۰. اینجانب در مغازه‌ام کالای تولید ایران را که برند خارجی دارد می‌فروشم. آیا این کار جایز است؟
به اشتباه انداختن مردم که یک دروغ عملی است، حرام است. ممکن است برخی بگویند این عرف بازار است و همه می‌دانند.
در جواب باید گفت اینگونه نیست که همه بدانند، اصلاً اگر همه می‌دانند، دیگر این کار چه فایده‌ای دارد؟ پس معلوم می‌شود که بسیاری نمی‌دانند و به اشتباه می‌افتند. دروغ که حتماً نباید از زبان صادر شود، اگر کسی چیزی را بنویسد، یا برندی بزند، یا کاری انجام دهد که حکایت از مطلب غیرواقعی کند و طرف مقابل به اشتباه بیفتد، کذب است و اگر مشتری متوجه شود برندی که روی کالا بوده واقعیت ندارد حق فسخ معامله را دارد.
بنابراین اگر کالای داخلی را برند خارجی بزنند و افراد به اشتباه بیفتند و تصور کنند این کالا خارجی است، این کار حرام است. بیایید کالاهای خودمان را تبلیغ و ترویج کنید تا مردم رغبت بیشتری به آنها پیدا کنند. به مردم اعلام کنید این کالای ایرانی است، ببرید استفاده کنید، مقایسه کنید و به اهل فن نشان دهید، تا ببینید کیفیتش کمتر از خارجی نیست، بلکه بیشتر هم هست؛ نه اینکه یک گناه کبیره مرتکب شوید.

 


۲۱. آیا فقط خرید جنس خارجی اشکال دارد؟ یعنی آیا فروش جنس خارجی در مغازه بلااشکال است؟
آن چیزی که توصیه‌ی حضرت آقا بوده این است که افراد سعی کنند کالاهای ساخت داخل را استفاده کنند. اینکه شما می‌گویید من کالای خارجی را بفروشم، خب شما کالای خارجی را از کجا آورده‌اید؟ حتماً خریده‌اید دیگر. پس با این کار خود از آن توصیه‌ی خرید کالای ایرانی تخطی کرده‌اید. بنابراین به طور کلی استفاده از کالاهای داخلی توصیه‌ی حضرت آقا بوده است، حالا ممکن است در قالب خرید و فروش باشد یا در قالب استعمال؛ مثلاً فرد لباسی را می‌پوشد یا وسیله‌‌ی نقلیه‌ای را سوار می‌شود و امثال اینها.

 


۲۲. آیا اگر تولیدکننده برای کاهش قیمت تمام‌شده و در نهایت ارزان شدن محصول از مواد اولیه‌ی نامرغوب استفاده کند اشکال دارد؟
اگر کالایی که تولید می‌شود مثمرثمر نیست و نمی‌شود از آن استفاده کرد و در این صورت خریدار متضرر می‌شود یا خسارت می‌بیند این کار قطعاً جایز نیست و حرام است. مثلاً کالا وسیله‌ی نقلیه‌ای است که به دلیل استفاده‌ی مواد نامرغوب در تولید آن، حادثه به بار می‌آورد یا اجاق گازی است که موجب حادثه می‌شود. این کار حرام است.
اما اگر آن‌طور نیست که استفاده‌ی او از موادی که مرغوبیت کافی را ندارد منجر به خسارت خریدار شود، ولی اگر اجناس مرغوب به کار ببرد، استفاده‌ی بهتری از آن کالا می‌شود یا طول عمرش بیشتر می‌شود و استهلاکش کمتر است؛ از این جهت ممکن است کالاها به درجه یک یا دو یا سه تقسیم شوند و افراد در حد توان و مورد استفاده‌شان آنها را خریداری کنند.


۲۳. بعضی از شرکت‌ها به علت نداشتن رقیب در عرصه‌ی داخلی، کالاهای بی‌کیفیت را به مردم عرضه می‌کنند و به حقوق مصرف‌کننده احترام نمی‌گذارند و کیفیت محصولات خود را هم افزایش نمی‌دهند. آیا در اینگونه موارد ورود محصولات خارجی برای ارتقای سطح محصولات شرکت‌های داخلی بهتر نیست؟
غالباً اینگونه نیست که شرکت‌های داخلی رقیب نداشته باشند، بلکه می‌شود بین شرکت‌های داخلی رقابت سالم ایجاد کرد. اگر امر به معروف و نهی از منکر به‌طور صحیح اجرا شود، بسیاری از شرکت‌ها کالای مرغوب تولید می‌کنند، یعنی ما بیاییم از کسانی خرید کنیم که کالای مرغوب تولید می‌کنند، این کار خودش یک تذکر عملی به آنها است؛ زیرا تولیدکننده متوجه می‌شود که اگر بخواهد بازار داشته باشد، اگر بخواهد مشتری داشته باشد، اگر بخواهد ورشکست نشود، باید کالای مرغوب تولید کرده و سطح کارش را بالاتر بیاورد. این نحوه‌ی رقابت داخلی ایجاد کردن بهتر است؛ نه اینکه ما بیاییم کالای خارجی خریداری کنیم و یک شرکت خارجی را تقویت کنیم تا یک شرکت داخلی بهتر بشود! و کالایی با کیفیت بهتر تولید کند!
مگر اینکه وضعیت استثنایی پیش بیاید و برای اینکه شرکت داخلی کالای مرغوب تولید کند، هیچ راهی نداشته باشیم جز اینکه کالای خارجی را وارد کرده و استفاده کنیم که آن هم وضعیت خاص خودش را دارد.

 

 

23231

 

مشتاق دیــــــــدار!

دوشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۴، ۱۲:۰۷ ب.ظ

گویند:

اویس شتربانى میکرد و از اجرت آن مخارج مادر خود را میداد.

یک روز از مادر اجازه خواست! که براى زیارت پیغمبر (ص) به مدینه رود.

مادرش گفت:

اجازه مى دهم به شرط ! آنکه بیش از نصف روز در مدینه توقف نکنى.

اویس رنج سفر را به جان خریده ، وقتى به خانه پیغمبر (ص) رسید ، اتفاقا ایشان هم تشریف نداشتند.

ناچار! اویس بعد از یکى دو ساعت توقف ، پیغمبر (ص ) را ندیده به یمن مراجعت کرد!

چون حضرت به خانه برگشت پرسید:

این نور کیست که در این خانه تابیده است!!

گفتند:

شتربانی که اویس نام داشت به اینجا آمده و بازگشت.

فرمود:

آرى اویس در خانه ما این نور را به هدیه گذاشت و رفت!

درباره چنین شخصى پیغمبر (ص) می فرماید:

( یفوح روائح الجنة من قبل القرن وا شوقاه الیک یا اویس القرن ، نسیم بهشت از جانب یمن و قرن می وزد ، چه بسیار مشتاقم به دیدارت اى اویس قرنى! )


منبع:

داستانها و پندها جلد 1
مصطفى زمانى وجدانى


بر شما باد به دین پیرزنان!

دوشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۴، ۱۱:۴۳ ق.ظ

امیرالمؤ منین علیه السلام با جمعى از پیروان ، از راهی می گذشتند، پیرزنى را دیدند که با چرخ نخ ریسى خود مشغول رشتن پنبه است پرسید:

پیرزن! ( بماذا عرفت ربک ، خداى را به چه چیز شناختى؟! )

پیرزن بجاى جواب دست از دسته چرخ برداشت!

طولى نکشید پس از چند مرتبه دور زدن ، چرخ از حرکت ایستاد.

عجوزه گفت:

یا على! چرخى بدین کوچکى براى گردش احتیاج به چون منى دارد آیا ممکن است افلاک باین عظمت و کرات باین بزرگى بدون مدیرى دانا و حکیم و صانعى توانا و علیم با نظم معینى بگردش افتند و از گردش خود باز نایستند؟!

على علیه السلام ( لبخند رضایت بر لب ) روى به اصحاب نموده فرمود:

( علیکم بدین العجائز ، مانند پیرزنان خدا را بشناسید! )


منبع:

داستانها و پندها جلد 1
مصطفى زمانى وجدانى

با اندکی تصرف


فرشته ی زیبای من

دوشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۴، ۰۶:۱۶ ق.ظ

دختر نوجوان، کلاس هفتمی بود.

شش سال دبستان، توسط والدین و با اصرار بیش تر مادر، در یکی از مدارسی که از لحاظ سطح مذهبی و دینی بالاتر بود ثبت نام شده بود. با هر سختی ای که بود شهریه اش را فراهم می کردند؛ به قول مادرش وقتی که با اعتراض فامیل ها و آشنایان خیلی دل سوز مواجه می شد، می گفت: « مهم نیست طلای آن چنانی ندارم و یا در خانه ای کوچک زندگی می کنیم، تربیت دخترم برایم از هر زینت و زیوری ارزنده تر است. »

تربیت خوب دخترش بیش از آن که به علت محیط سالم مدرسه باشد، نتیجه ی تلاش ها و رفتارهای صحیح خود اوست که البته با همکاری و حمایت های همسر تقویت می شد. مادر و دختر خیلی با هم دوست بودند؛ به طوری که دختر همه ی اتفاق هایی را که در مدرسه بین او و معلم ها، بین او و دوستانش و حتی توی سرویس رفت وآمد برایش رخ می داد، خیلی صادقانه و بدون کم وکاست برای مادر تعریف می کرد و از او راهنمایی می خواست. مادر هم خیلی باحوصله و بادقت، مثل یکی از دوست های هم سن و سالش به حرف های او گوش می داد و گاه برای تأیید آن ها از خاطره های دوران مدرسه ی خودش تعریف می کرد و به این ترتیب، با کم شدن فاصله ها، احساس صمیمیت بیش تری بین شان ایجاد می شد، و دختر هم خیلی راحت و با آغوش باز می پذیرفت.

آن روز مثل همیشه، دختر باشور و اشتیاق داشت از مدرسه و آن چه که بین او و هم کلاسی هایش اتفاق افتاده بود تعریف می کرد، تا رسید به آن جا که گفت:

« مامان امروز خدا می خواست من را امتحان کند... »

مادر که از صحبت او کمی تعجب کرده بود، پرسید: « چه طوری عزیزم؟ »

- زنگ تفریح، شادی آمد به طرف من و شروع کرد به تعریف و تمجید از من و این که چه قدر تو خوشگلی! بعد هم آرام آرام دست زیر مقنعه ی من برد و موهایم را بیرون کشید و گفت:

چه موهای طلایی قشنگی داری! این طوری خیلی بیش تر بهت میاد؛ اگر موهایت را بیرون بگذاری قشنگ تر هم می شی.

من در حالی که دوباره موهایم را زیر مقنعه ام می بردم، پرسیدم:

برای چه باید قشنگ تر باشم؟

شادی هم که احساس پیروزی می کرد گفت:

« خوب، برای این که بیش تر جلب توجه کنی و دیگران بیش تر از تو خوش شان بیاید. »

من هم جواب دادم:

برای من مهم نیست که دیگران چه قدر از من خوش شان بیاید، مهم این است که وقتی به دستور حجاب که در قرآن آمده است عمل می کنم، خدا بیش تر از من خوشش می آید و مرا بیش تر دوست دارد!

آن وقت شادی مثل شکست خورده ها سرش را پایین انداخت و رفت....

مادر که سکوت کرده بود و بادقت به حرف های معصومانه ی دخترش گوش می داد، با خنده های دخترش خندید و فرشته ی زیبایش را در آغوش گرفت؛ با بوسه ای تحسینش کرد و در دل، خدا را شکر کرد که شاهد به ثمر نشستن زحمت هایش بود.


منبع:

مجله:پیام زن-اردیبهشت ماه سال 1393 شماره 266

زن در شعر معاصر

دوشنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۴، ۰۶:۰۲ ق.ظ


مجله:پیام زن-اردیبهشت ماه سال 1393 شماره 266
سیمای زن در شعر روزگار ما

نویسنده : طاهره افتخاری

در ادبیات گذشته ی ما از توان مندی مادی و معنوی زن سخنی به میان نیامده؛ اما در ادبیات معاصر زنان فعال و مصمم در صحنه های مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی حضور می یابند.
تا قبل از مشروطه در ایران، زن وضع نابه سامانی داشت. زن نه تنها در عرصه ی سیاست و اجتماع حق هیچ گونه ابراز عقیده ای نداشت که در ادبیات آن زمان، در پایین ترین جایگاه قرار می گرفت.

در دوره های بعد، یعنی از قرن سیزدهم، شاهد تغییر نگرش شاعران و نویسندگان نسبت به زنان هستیم.

حضور بانو «شمس کسمایی» در برقراری روشی نو در شعر، نشان می دهد که زنان در عصر مشروطه توانستند خود را تا اندازه ای مطرح کنند. برخلاف گذشته که حضور زنان و شاعران بسیار کم رنگ بود؛ از این دوره به بعد زنان بسیاری ظهور کردند که در سرودن و نوشتن مهارت داشتند. شاعرانی چون «پروین اعتصامی»، «فروغ فرخ زاد»، «سیمین بهبهانی»، «طاهره صفارزاده»، «مهوش مساعد» و... از شاعران برجسته هستند.

در شعر شاعران این دوره، دفاع از حقوق زن بسیار مطرح می شود. شاعران سعی دارند که نگاه تازه ای به زن داشته باشند. گاهی زنان در شعر معاصر با آینه، نور، خورشید، سبزی و... برابر می شوند و این نشان دهنده ی تغییر نگرش شاعران نسبت به زن است. نگرش به زن در شعر معاصر بسیار گسترده شده است؛ زنان در قالب مادر، همسر، دختر، فرزند و مبارز حاضر می شوند. در نوشته ی زیر به بیان برخی از جایگاه های حضور زن و سیمای وی در شعر معاصر می پردازیم و نمونه هایی از شعر شاعران معاصر را می آوریم.

زن به عنوان مادر:

در شعر معاصر، زن موجودی است بسیار ارجمند و بسیاری از شاعران معاصر در اشعار خود به ستایش و قدردانی از مادر پرداخته اند. یکی از زیباترین شعرها شعر مشهور «ایرج میرزا» است که از شاهکارهای ادبی او به حساب می آید.

دستم بگرفت و پا به پا برد/ تا شیوه ی راه رفتن آموخت

یک حرف و دو حرف بر زبانم/ الفاظ نهاد و گفتن آموخت

پس هستی من ز هستی اوست/ تا هستم و هست دارمش دوست (ایرج میرزا،147)

«سهراب سپهری»، مجموعه ی «صدای پای آب» را به مادرش هدیه کرده است:

درخت اقاقیا در روشنی فانوس ایستاده/ برگ هایش خوابیده اند/ شبیه لالایی شده اند/ مادرم را می شنوم/ خورشید با پنجره آمیخته/ زمزمه ی مادرم به آهنگ جنبش برگ هاست/ گهواره نوسان می کند (سپهری،142)

لالایی مادر در شعر معاصر فراوان یافت می شود. لالایی مادر آرامشی وصف ناشدنی دارد که هرگاه انسان به یادش می افتد به آسودگی کودکی دست می یابد.

دل آشنای حدیثی،که دایه می داند/ حدیث «غول بیابان» کودک آزار است

ترنم خوش لالای مادران جوان/ سرود «کوه سیاه» است و «گرگ خونخوار» است (آتشی،58)

گاهی شاعر برای فرار از دنیای غم گرفته ی خود، به گذشته برمی گردد و بوی مادر و خاطره های با او بودن را سبب آرامش خود می داند.

خط زعفرانی مادر نقش ساز کاسه ی چینی/ هفت سین هفت سلامش یک سبد ز سوسن و سنبل

عید سیمای سعادت داستان «شرلی کوچک»/ من روانه در پی مادر پیش چشم نازی و لادن (بهبهانی، 1374،82)

زن و شجاعت:

تاریخ همیشه شاهد زنانی بوده که از لحاظ صبر و شجاعت بر مردان پیشی گرفته اند. این زنان همیشه نام ‎ شان در دفتر زندگی محفوظ بوده و با هیچ حادثه ای پاک نخواهد شد. «حضرت زینب(س)» شیرزن دشت کربلا از این زنان است:

ای زن/ قرآن بخوان/ تا مردانگی بماند/ قرآن بخوان/ به نیابت کل آن سی جزء که با سر انگشت نیز/ ورق خورد/ و تجوید تازه را قرآن بخوان/ به تاریخ بیاموز/ و ما را/ به روایت پانزدهم معرفی کن/ تاریخ زن/ آبرو می گیرد/ وقتی پلک صبوری می گشایی/ و نام حماسی ات/ بر پیشانی دو جبهه ی نورانی می درخشد:/ زینب (حسینی،67).

«حمید مصدق» در شعر زیر، تصویری از زنی شیرزن ارائه می دهد:

و بیم/ بیم پذیرفتن و تن دادن/ خلاف خواسته ی گردن/ به هر رسن دادن/ و در مراسم اعدام خویش خندیدن/ و مرگ شیرزنان را و / شیرمردان را / به چشم خود دیدن (مصدق،306)

گاهی از نظر شاعر، زنان شیردل و شجاع غرور خاصی می آفرینند که از مردان بعید به نظر می رسد و باعث غبطه ی مردان می شود.

بیا ای دوست این جا در وطن باش/ شریک رنج و شادی های من باش

زنان، این جا چو شیر شرزه کوشند/ اگر مردی، در این جا باش و زن باش! (شفیعی کدکنی،142)

زن نماد پاکی و صداقت:

واژه های آینه، آسمان، پرنده، سبزی و. .. در شعر معاصر نماد پاکی و صداقت هستند و پیوند زن با این واژه ها بیان کننده ی اهمیت و مقام زن در نزد شاعران است. گاه زن را به اندازه ی آسمان وسعت می دهند.

چیزهایی دیدم در روی زمین/ کودکی دیدم، ماه را بو می کرد/ قفسی بی در دیدم که در آن روشنی پرپر می زد./ نردبانی که از آن، عشق می رفت به بام ملکوت/ من زنی را دیدم/ نور در هاون می کوبید/ ظهر در سفره ی آنان نان بود، سبزی بود./ دوری شبنم بود/ کاسه ی داغ محبت بود (سپهری،277)

کاربرد زن در کنار آینه از جمله تصاویر زیبای شعر معاصر است. در باور ما آینه، بیان کننده ی حقیقت و پاکی است. انسان در آینه به تمام کم و کاستی های خود پی می برد. زن بی تردید در کنار چنین پیوندی همین مسئولیت را به عهده دارد:

به آفتاب سلامی دوباره خواهم داد/ به جویباری که در من جاری بود/ به مادرم که در آینه زندگی می کرد/ و شکل پیری من بود (فرخزاد،410).

شاعر زندگی پاک و بی آلایش مادر را به آینه پیوند می دهد و تداوم چنین پاکی را در خود آرزومند است. در شعر زیر «زن» و «سبزی» زیبایی خاصی به شعر بخشیده است:

خواهرت لباس سبز پوشید/ در لباس سبز دیوانه شد/ در لباس سبز مرد/ از سوگواران می پرسم/ آیا رنگ دریا، سبز بود (احمدی،181)؟

رنگ سبز نشانه ی معنویت و آرامش است. سبز، رنگ خدایی است و فرشتگان در ادبیات کهن ما به رنگ سبز تصور شده اند. در شعر «سرباز» از «سلمان هراتی» مادر را به آسمان پیوند می دهد و به وسعت او می اندیشد:

چرا مادر امروز/ این همه به آسمان شباهت دارد؟/ و شب ها خواب گل سرخ می بیند/ شاید تو آن شقایق باشی/ که در دفتر فردای مادر می درخشی (هراتی،25)؟

زن و باور دینی:

دعا و عبادت جنبه ی ملکوتی هر انسان را در بر می گیرد. گاهی در میان دغدغه های زندگی، دعا و عبادت به انسان آرامشی می بخشد که در قرص های مسکن عصر سیمان و ماشین نمی توان به این آرامش دست یافت. تصویر زنانی که در حال عبادت و دعا هستند یکی از جنبه های زیبا در شعر معاصر است.

غریبان عالم دگر جمله بس ایمن اند/ ز بس کاین زن اینک بی کرانه دعا کند

اگر مرده باشد آن سفر کرده، وای وای/ زنک جامه باید چون تو جامه عزا کند

بگو ای شب، آیا کاینات این دعا شنید/ و مرد کز اشک این زن حیا کند (اخوان ثالث،89)؟

شاعر از دعای بی اندازه ی زن مطمئن شده که خواسته اش اجابت می شود. انگار شاعر به دعای چنین زنی ایمان دارد و آن را پشتوانه ی مردش می داند!

«پروین اعتصامی» در شعر «زاهد خودبین» از زنی می گوید که از عالم شک و تردید رهایی یافته و به عالم یقین رسیده است. چنین عروجی هرچند غیرممکن به نظر می رسد؛ اما دست یافتنی است.

حلقه به در کوفت زنی بی نوا/ گفت که رنجورم و خواهم دوا

از چه شد این نور به ظلمت نهان/ از چه برنجید ز ما ناگهان

از چه بر این جمع در خیر بست/ این همه افتاده ندید و نشست

از چه دلش میل مدارا نداشت/ از چه، سر همسری ما نداشت؟

ای پدر پیر ز چین آمدم/ در بلد شک به یقین آمدم

نور تو رهبر شد و ره یافتم/ نام تو پرسیدم و بشتافتم (اعتصامی،124)

از زمزمه ها و دعای مادر، ترنم خوش بختی شکل می گیرد؛ چون:

آه، چه سبک بود پاییز/ که من با مادرم/ با فراموشی عطر کتاب دعایش/ خوش بختی را باور کردم (احمدی،160).

زن و صبوری:

فداکاری و صبوری زن در شعر امروز جایگاه خاصی دارد. یکی از زنان که در ادبیات، سمبل صبر و استقامت شمرده شده، حضرت زینب(س) است. ایشان در حادثه ی کربلا مافوق بشر به نظر می رسد. زنی که در برابر همه ی بدی ها هم چون کوهی مقاوم و استوار است. «سلمان هراتی» در این شعر، حضرت زینب(س) را مظهر صبر و شکوهمندی می داند.

با زمزمه ی سرود یارب رفتند/ چون تیر شهاب در دل شب رفتند

تا زنده شود رسالت خون حسین(ع)/ با نام شکوهمند زینب رفتند (هراتی،64)

در شعر معاصر گاه با زنانی مواجه می شویم که از لحاظ صبر طولانی شان توصیف شده اند و دل به روزهای خوش آینده سپرده اند: وقتی بلند بانو/ بنشست در برابر من/ بعد از چه سال های صبوری/ بعد از هزار سال/ دوری/ دیدم هنوز هم/ آبش به جوی جوانی است (مصدق،375).

در شعر زیر زن با صبر و تحمل حماسه می آفریند. این زن با وجود داغ عزیزانش لباس سیاه نمی پوشد، و به صبر و شکیبایی پناه می برد. و منتظر روزی است که در محضر خدا از این همه ستم شکایت کند.

نمرد و نمیرد شهید سعیدی/ که نام و دوامش به شعر و سرود است

غرور و شرف بین که بیوه او را/ نه مقنعه نیلی، نه جامه کبود است

حماسه توفان بساز چو دریا/ به مرگ دلیران،گریه چه سود است

خموش و شکیبا، امید نگه دار/ که محضر داور به زودی زود است (بهبهانی،1362،46)

زن و اخلاق نیک:

زنان نیک اندیش جایگاه برجسته ای در شعر معاصر دارند. این زنان به زر و سیم توجه ندارند، استقلال رأی دارند و شجاع و صبورند. مادر زنی تنهاست که سرپرستی بچه هایش را برعهده دارد، برای نگه داری آن ها به تمام خواسته هایش پشت پا زده تا کودکانش در آرامش زندگی کنند. «سلمان هراتی» در یکی از سروده هایش به امانت داری زن توجه دارد این شعر در مورد آسیه(س) چنین سروده است:

اما در تقدیر آمده است/ این بار چون گذشته/ صندوق حادثه/ در اطراف دست های امین آسیه / لنگر می گیرد (هراتی، 48).

پرهیزگاری زن:

یکی از جنبه های مثبت اوست که در شعر معاصر به آن پرداخته شده است:

تراوش امید ما از ناامیدی ها/ خنده ی زن پرهیزگاری بود/ که بر بدن مقوایی عروسکی کاغذی فرو رفت (احمدی،73).

عدم توجه زن به زر و سیم و هوس، یکی دیگر از صفت های برجسته است. و شاعر از این که در تمام زندگی خود از زر و سیم کناره گیری کرده خرسند است.

نه من طالب سیم و زر بوده ام/ نه ام خواهش بوس و هم بستری

نه در قید مردی که نان آورد/ نه در فکر شو دادنم مادری (صفارزاده،79)

از این مطالب می توان نتیجه گرفت که زن در شعر معاصر دارای جایگاه ارزشمندی است و توانسته است از خود سیمای بسیار مطلوب و خوشایندی ارائه کند و خود را هم پای مردان در عرصه های مختلف اثبات کند.

منابع:

- آتشی، منوچهر(1369)، گزینه ی اشعار، چاپ دوم، تهران، انتشارات مروارید.

- احمدی، احمدرضا(1371)، همه ی آن سال ها، تهران، انتشارات مرکز.

- اخوان ثالث، مهدی(1368)، از این اوستا، انتشارات مروارید، تهران، چاپ هفتم.

- اعتصامی، پروین(1373)، دیوان، تهران، انتشارات ترمه.

- ایرج میرزا، دیوان (1353)، چاپ سوم، تهران، نشر اندیشه.

- بهبهانی، سیمین(1362)، خطی ز سرعت و آتش، چاپ دوم، تهران، انتشارات زوار.

- بهبهانی، سیمین(1374)، یک دریچه آزادی، تهران، انتشارات سخن.

- حسینی، حسن(1371)، گنجشک و جبرئیل، تهران، نشر افق.

- سپهری، سهراب(1368)، هشت کتاب، چاپ هفتم، تهران، انتشارات طهوری.

- شفیعی کدکنی، محمدرضا(1376)، هزاره ی دوم آهوی کوهی، تهران، انتشارات سخن.

- صفارزاده، طاهره(1365)، رهگذر مهتاب، چاپ دوم، شیراز، انتشارات نوید.

- فرخ زاد، فروغ(1376)، دیوان، چاپ پنجم، تهران، انتشارات مروارید.

- مصدق، حمید(1371)، تا رهایی، چاپ دوم، تهران، ناشر مؤلف.

- هراتی، سلمان(1362)، دری به خانه ی خورشید، تهران، انتشارات سروش.

فیصل القاسم مجری جنجالی برنامه « الاتجاه المعاکس » (جهت مخالف) شبکه ماهواره ای الجزیره خطاب به آن دسته از سران عرب که از توافق هسته ای ایران و غرب ناخرسند هستند اظهارات قابل تاملی را بیان می کند:

به گزارش پارس به نقل از جام جم آنلاین به نقل از شبکه سی ان ان، فیصل القاسم در توییتر خود درباره بیانیه اخیر ایران و 6 قدرت جهانی با محوریت برنامه هسته ای ایران با تیتر «خطاب به کسانی که از توافق ایران و آمریکا ترسیده اند» در عین تکرار اتهام و ادعای تلاش ایران برای ساخت سلاح هسته ای استدلالی شنیدنی مطرح کرد و چنین نوشت: کمی فکر کنید. کدام گزینه بهتر است؟ اینکه ایران به سلاح هسته ای دست یابد و شما زیر یوغ ترس یا رحم ایران در آینده قرار گیرید یا دست برداشتن از چنین طرحی با دادن امتیازهای اقتصادی، سیاسی و راهبردی به ایران؟

القاسم می افزاید: اگر از دستاوردهای ایران در نتیجه چنین توافقی می ترسید مشکل خودتان است زیرا شما عمرتان را در اعتماد به آمریکا هدر دادید و هیچ چیز برای آینده کشور و ملت هایتان نساختید در حالی که ایران به خودش متکی است و آنچه کاشت را درو کرد.

مجری الجزیره افزود: فراموش نکنید که غرب به پاکستان که همپیمان اعراب است اجازه داد که سلاح هسته ای داشته باشد اما مانع ایران شد.

فیصل القاسم افزود: برخی از اعراب گمان می کنند که زن دائمی آمریکا هستند در حالی که نمی دانند فریب آمریکا را خورده اند. در سیاست همپیمانی ها بر اساس اخلاقیات و ارزش ها نیست بلکه بر اساس منافع است.

فیصل القاسم پیش از این هم اظهاراتی جنجالی را در انتقاد از رویکرد سران عرب و سیاست های اشتباه آنان بیان کرده بود.

وی در مقاله ای نوشت : برخی از کشورهای عربی کاری ندارند به غیر از اینکه از افزایش نفوذ ایران در منطقه به ویژه پس از نزدیکی بین این کشور و آمریکا پس از توافق هسته ای شکایت کنند.

فیصل القاسم خطاب به کشورهای عربی نوشت :ایران را مورد سرزنش قرار ندهید ، ایران دارای طرحی بوده که بر اساس استراتژی قدرتمندی پایه ریزی شده و در رابطه با ساخت تسلیحات به غرب و یا شرق وابسته نشد و به وسیله نخبگان خود به ساخت آن پرداخت و این چیزی نیست که محکوم شود بلکه شایسته احترام است حتی اگر برخی ها با این کشور اختلاف سیاسی داشته باشند.

القاسم تفاوت بین کشورهای عربی و ایران را اینگونه توصیف کرد که اولی (اعراب) مانند شخصی است که خانه ای را اجاره کرده و به صاحب خانه (آمریکا) طی سالیان سال پول پرداخت می کند و اموالش را از دست می دهد اما دومی (ایران) مانند شخصی است که وام گرفته و با آن، خانه ای را خریداری کرده و پس از چند سال صاحب خانه می شود.

این تحلیلگر مسائل سیاسی و مجری مشهور شبکه الجزیره در پایان مقاله خود نوشت : ایرانی ها اورانیوم غنی سازی می کنند،عرب ها قلیان عسلی!


کد خبر: 264822

آسمان غره!!

يكشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۹:۰۲ ب.ظ

هُوَ الَّذِی یُرِیکُمُ الْبَرْقَ خَوْفًا وَطَمَعًا وَیُنْشِئُ السَّحَابَ الثِّقَالَ (12) سوره رعد - « او کسى است که برق را به شما نشان مى دهد که هم مایه ترس است هم امید و ابرهاى سنگین بار ایجاد مى کند! »

تفسیر:
...

مى دانیم از نظر علمى پیدایش برق به خاطر آنست که دو قطعه ابر با الکتریسته هاى مختلف (مثبت و منفى ) به هم نزدیک مى شوند و درست همانند سر دو سیم برق که به هنگام نزدیکى جرقه میزند آنها نیز جرقه عظیمى ایجاد کرده و به اصطلاح تخلیه الکتریکى مى شوند.
اگر جرقه هاى کوچکى که از سر دو سیم در برابر چشم ما آشکار مى شود، صداى خفیفى دارند، در عوض صداى جرقه آسمانى برق به خاطر گسترش ابر و بالا بودن میزان الکتریسته بقدرى شدید است که ( رعد) را به وجود مى آورد.

و هر گاه قطعه ابرى که داراى الکتریسته مثبت است به زمین که همیشه الکتریسته منفى دارد نزدیک شود، جرقه در میان زمین و ابر ایجاد مى شود، که آن را ( صاعقه ) مى گویند، و خطرناک بودنش به همین دلیل است که یک سر آن ، زمین و نقطه هاى مرتفعى است که به اصطلاح نوک این سیم را تشکیل مى دهد

...

به هر حال برق که از نظر بعضى شاید شوخى طبیعت محسوب مى شود، با اکتشافات علمى روز ثابت شده که فوائد و برکات فراوانى دارد که ذیلا به سه قسمت آن اشاره مى شود.

برکات رعد و برق :

1 - آبیارى :

برقها معمولا حرارات فوق العاده زیاد گاه در حدود 15 هزار درجه سانتیگراد! تولید مى کنند، و این حرارت کافى است که مقدار زیادى از هواى اطراف را بسوزاند و در نتیجه فشار هوا فورا کم شود.

و مى دانیم در فشار کم ، ابرها مى بارند و به همین دلیل غالبا متعاقب جهش برق رگبارهائى شروع مى شود و دانه هاى درشت باران فرو مى ریزند، و از اینرو برق در واقع یکى از وظائفش آبیارى است .

2 - سمپاشى :

به هنگامى که برق با آن حرارتش آشکار مى شود قطرات باران با مقدارى اکسیژن اضافى ترکیب مى شوند و آب سنگین یعنى آب اکسیژنه ، ایجاد مى کنند

و مى دانیم آب اکسیژنه یکى از آثارش کشتن میکربها است! و به همین جهت در مصارف طبى براى شستشوى زخمها به کار مى رود، این قطرات آب اکسیژنه هنگامى که بر زمینها مى بارد، تخم آفات و بیماریهاى گیاهى را از میان مى برد، و سمپاشى خوبى از آنها مى کند و به همین جهت گفته اند هر سال که رعد و برق کم باشد آفات گیاهى بیشتر است !.

3 - تغذیه و کود رسانى :

قطرات باران که بر اثر برق و حرارت شدید و ترکیب ، یک حالت اسید کربنى پیدا مى کند که به هنگام پاشیده شدن بر زمینها و ترکیب با آنها یکنوع کود مؤ ثر گیاهى مى سازد و گیاهان از این طریق تغذیه مى شوند.

بعضى از دانشمندان گفته اند مقدار کودى که در طى سال از مجموع برقهاى آسمان در کره زمین به وجود مى آید به دهها ملیون تن می رسد!! ...


خدایـــــــــــــــــــــــــا! شکـــــــــــــــرت


برگرفته از:

تفسیر نمونه

نو پوشی در عزای فرزند!

يكشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۶:۰۱ ب.ظ

هنگامی که "عبداللَّه بن مطرف" درگذشت، پدرش با لباسهای نو و در حالی که خود را معطر کرده بود در برابر مردم ظاهر شد!!

در این حال بستگانش بر او خُرده گرفتند که :

عبداللَّه مرده است و تو این گونه درمیان ما آمده ای؟!

مطرف گفت:

آیا باید گریه کنم، در حالی که پروردگارم به سه ویژگی مرا وعده داده؟! و این ویژگیها برای صابران است.

خداوند می فرماید:

"اَلَّذینَ إذا أصابَتْهُمْ مُصیبَةٌ قالُوا إنَّالِلِّهِ وَ اِنَّا إلَیْهِ راجِعُونَ اُولئِکَ عَلَیْهِم صَلَواتٌ مِنْ رَبِّهِمْ و رَحْمَةٌ وَ أُولئِکَ هُمُ الْمُهْتَدُونَ" - بقره/156و157 - " کسانی که هرگاه مصیبتی به ایشان می رسد می گویند: ما از آن خداییم؛ و به سوی او باز می گردیم اینها همانان هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده و آنها هدایت یافتگان هستند."

آیا باز هم بعد از این باید گریه کنم؟!

سپس این مصیبت بر بستگان وی آسان شد!


احکام نوزاد...

يكشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۵:۴۶ ب.ظ

در دین مبین اسلام تولد فرزند دارای احکامی است که بعضی واجب و برخی مستحب می باشد. عمل به این احکام در زمینه سازی برای سلامت و تربیت معنوی فرزند نقش بسزایی دارد.

موارد ذیل، بعضی از این احکام مستحب است: 

1 - مستحب است کودک را پس از تولد در صورتی که ضرری متوجه او نشود، بشویند.

2 - در گوش راست او اذان و در گوش چپش اقامه بگویند.

3 - کام او را با آب فرات و تربت سید الشهداءعلیه السلام بردارند.

4 - برای او نام نیک انتخاب کنند که این از حقوق فرزند بر پدر می باشد.

بهترین اسمها :

اسمی است که متضمّن معنای عبودیّت برای خداوند تعالی باشد، مثل: عبدالله، عبدالرحمن، عبدالرحیم و... و پس از آن اسماء انبیاء و ائمه علیهم السلام و از همه اسمها بهتر "محمد" است.(1)
[و برای دختر نیز مستحب است نامی مناسب و دارای معنای خوب، مثل: فاطمه، زهراء، زینب، خدیجه و... انتخاب کنند.]

5 - از دیگر مستحبّات آن است که پس از ولادت طفل، ولیمه بدهند.(2) 

6 - یکی از مستحبات مؤکّد آن است که برای طفل عقیقه کنند.(3)

کسانی که قدرت مالی ندارند، هر گاه توانستند آن را انجام دهند و اگر هیچ گاه نتوانستند عقیقه کنند، اشکالی ندارد.(4) و در استحباب عقیقه فرقی بین فرزند پسر و دختر و نوزاد اول و دوم و غیره نیست.(5)

در ارزش و اهمیت این عمل مستحب، همین بس که از امام صادق علیه السلام نقل شده است:

"کُلُّ مَوْلُودٍ مُرْتَهَنٌ بِعَقِیقَتِهِ؛(6) هر مولودی در گرو عقیقه خود است." به عبارت دیگر، اگر عقیقه نکند، در معرض انواع بلاهاست.(7) 


اما باید دانست که در عقیقه اموری است که توجه به آنها لازم می باشد؛ یا مراعات آنها اولی و مستحب است و یا اصل عقیقه بدون آنها محقق نمی شود، و آنها عبارت اند از:

1. عقیقه حتماً باید یکی از أنعام ثلاثة باشد؛ یعنی یا از جنس گوسفند باشد که البته بز نیز در این باب با گوسفند یک جنس حساب می شود. و یا از جنس گاو باشد و یا از جنس شتر.(8)

2. مستحب است برای مولود پسر حیوانی نر و برای نوزاد دختر حیوان ماده عقیقه شود.(9)

3. مستحب است عقیقه در هفتمین روز ولادت باشد.

ولی اگر با عذر یا بدون عذر از روز هفتم تأخیر افتاد، استحباب آن ساقط نمی شود، حتی اگر کودک بمیرد! باز هم مستحب است برای او عقیقه کنند.(10) البته اگر قبل از زوال روز هفتم بمیرد، استحباب عقیقه ساقط می شود.(11)

و اگر تا زمان بلوغ عقیقه نشد، مستحب است خودش برای خودش عقیقه کند.(12) یعنی تا وقتی طفل بالغ نشده، استحباب و سنت بودن عقیقه برای پدر طفل است و پس از بلوغ، بر خود فرزند سنت است که برای خودش عقیقه کند.(13) 

بلکه اگر برای خودش در تمام مدت زندگی عقیقه نکرد، مستحب است برای او پس از مُردنش عقیقه کنند.(14) 

شرائط حیوان عقیقه :

4. گفته شده: مستحب است شرائط حیوانی که برای قربانی تهیه می کنند، در حیوانی که برای عقیقه در نظر می گیرند نیز جمع شده باشد؛ یعنی:
الف. حیوان سالم باشد.
ب. اگر شتر است، سنش کمتر از پنج سال نباشد.
ج. اگر گاو است، کمتر از دو سال نباشد.
د. اگر بز است، کمتر از یک سال کامل نباشد.
ه. اگر گوسفند است، کمتر از هفت ماه نباشد.(15)

موارد مصرف عقیقه :

5. مستحب است که پا و ران حیوان عقیقه را به قابله بدهند؛ بلکه در بعضی اخبار وارد شده است که یک چهارم آن را و در بعضی دیگر وارد شده است که یک سوم عقیقه را به قابله بدهند. و اگر یک چهارم آن را که مشتمل بر پا و ران است، به وی بدهند، بعید نیست که به هر دو استحباب عمل کرده باشند.

و اگر کودک هنکام ولادت قابله نداشته باشد، همان مقدار را به مادر کودک بدهند تا او آن مقدار را به هر کس که خواست، صدقه دهد.(16) و این صدقه اختصاص به فقراء ندارد، بلکه به هر کس دلش خواست، آن مقدار را می بخشد.(17)

و اگر قابله مادر بزرگ پدری نوزاد باشد یا زنی باشد که نان خور پدر کودک است، چیزی از عقیقه اختصاص به او ندارد.(18)

6. مکروه است والدین کودک و نیز کسانی که نان خور آنها حساب می شوند، از عقیقه مصرف کنند و این کراهت در مورد مادر شدیدتر است.(19)

7. گوشت عقیقه را می توان خام بین مؤمنین تقسیم کرد و می توان پخت و تقسیم کرد و همچنین می توان پخت و مؤمنین را دعوت کرد تا مصرف کنند و حداقل دعوت شدگان دَه نفر باشند. [و اگر خواستند گوشت را پخته یا خام تقسیم کنند، باز هم حداقل بین دَه نفر تقسیم کنند.] البته اگر بیش از دَه نفر باشند، افضل است.(20)

8. دعوت شدگان یا کسانی که گوشت عقیقه بین آنها تقسیم می شود، فقط مؤمنین و اهل ولایت باشند.(21) 

9. مستحب است کسانی که گوشت عقیقه را مصرف می کنند، پس از آن برای کودک دعا کنند.(22) 

10. مکروه است که استخوانهای عقیقه شکسته شود، بلکه بهتر است آنها را از یکدیگر از سر مفاصل جدا کنند؛ به گونه ای که استخوانها نشکند.(23)

11. شرط نیست که حتماً پدر کودک برای او عقیقه کند، بلکه اگر دیگران نیز مثل مادر طفل یا پدر بزرگ یا عموی او برای او عقیقه کنند، خوب است.(24) 

دعای عقیقه :

12. مستحب است هنگام کشتن عقیقه دعاهایی را که وارد شده است، بخوانند و از خداوند تعالی بخواهند که عقیقه را فدیه قرار دهد؛ یعنی گوشت آن در مقابل گوشت کسی که عقیقه برای اوست، استخوان در مقابل استخوان، پوست در مقابل پوست و مو در مقابل مو باشد.
برخی از دعاهایی که در این مورد نقل شده، عبارت است از: 

الف. ابراهیم کرخی از امام صادق علیه السلام نقل کرده که آن حضرت فرمود: هنگامی که عقیقه کردی، بر عقیقه بگو: "بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ اللَّهُمَّ عَقِیقَةٌ عَنْ فُلَانٍ لَحْمُهَا بِلَحْمِهِ وَ دَمُهَا بِدَمِهِ وَ عَظْمُهَا بِعَظْمِهِ اللَّهُمَّ اجْعَلْهُ وِقَاءً لآِلِ مُحَمَّدٍصلی الله علیه وآله."(25)

ب. همچنین امام صادق علیه السلام فرمود: وقتی که اراده کردی عقیقه را ذبح کنی، می گویی: "یَا قَوْمِ إِنِّی بَرِی ءٌ مِمَّا تُشْرِکُونَ إِنِّی وَجَّهْتُ وَجْهِیَ لِلَّذِی فَطَرَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضَ حَنِیفاً مُسْلِماً وَ مَا أَنَا مِنَ الْمُشْرِکِینَ إِنَّ صَلَاتِی وَ نُسُکِی وَ مَحْیَایَ وَ مَمَاتِی لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ لَا شَرِیکَ لَهُ وَ بِذَلِکَ أُمِرْتُ وَ أَنَا مِنَ الْمُسْلِمِینَ اللَّهُمَّ مِنْکَ وَ لَکَ بِسْمِ اللَّهِ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَقَبَّلْ مِنْ فُلَانِ بْنِ فُلَانٍ." سپس مولود را نام می بری و حیوان را ذبح می کنی.(26)

ج. امام باقرعلیه السلام نیز فرمود: هنگام ذبح عقیقه بگو: "بِسْمِ اللَّهِ وَ بِاللَّهِ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ اللَّهُ أَکْبَرُ إِیمَاناً بِاللَّهِ وَ ثَنَاءً عَلَی رَسُولِ اللَّهِ صلی الله علیه وآله وَ الْعِصْمَةُ لِأَمْرِهِ وَ الشُّکْرُ لِرِزْقِهِ وَ الْمَعْرِفَةُ بِفَضْلِهِ عَلَیْنَا أَهْلَ الْبَیْتِ." و اگر کودک پسر است بگو: "اللَّهُمَّ إِنَّکَ وَهَبْتَ لَنَا ذَکَراً وَ أَنْتَ أَعْلَمُ بِمَا وَهَبْتَ وَ مِنْکَ مَا أَعْطَیْتَ وَ کُلَّمَا [کُلَّ ما] صَنَعْنَا فَتَقَبَّلْهُ مِنَّا عَلَی سُنَّتِکَ وَ سُنَّةِ نَبِیِّکَ صلی الله علیه وآله وَ اخْسَأْ عَنَّا الشَّیْطَانَ الرَّجِیمَ لَکَ سُفِکَتِ الدِّمَاءُ لَا شَرِیکَ لَکَ وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ."(27)

نکات مهم :

1. عقیقه از قربانیِ مستحب بهتر و لازم تر است.(28) البته بعضی از فقهاء فرموده اند: "اگر کسی در روز عید قربان قربانی کند، به جای عقیقه محسوب می شود و کفایت می کند.(29)

2. صدقه دادن قیمت حیوانی که می خواهند عقیقه کنند، جایگزین عقیقه نمی شود و از آن کفایت نمی کند؛(30) بلکه خوب است صبر کنند تا عقیقه میسّر شود.(31)

ّ

  • پاورقــــــــــــــــــــی


1) تحریر الوسیله، امام خمینی رحمه الله، ج 2، کتاب النکاح، القول فی احکام الولادة و ما یلحق بها، ص 276، مسئله 2.
2) همان، ص 277، مسئله 3.
3) همان؛ وسائل الشیعه، چاپ اسلامیة، ج 15، کتاب النکاح، ابواب احکام الاولاد، ب 38، ص 143.
4) وسائل الشیعه، کتاب النکاح، ابواب احکام الاولاد، ب 43، ص 148.
5) جامع المسائل، آیة الله العظمی فاضل، ج 2، مسئله 1025.
6) وسائل الشیعه، ج 21، کتاب النکاح، ابواب احکام الاولاد، ب 38، ص 414، ح 7.
7) مفاتیح الجنان، باقیات الصالحات، دعاء عقیقه، ص 495.
8) تحریر الوسیله، ج 2، کتاب النکاح، القول فی احکام الولادة و مایلحق بها، ص 277، مسئله 9.
9) همان.
10) همان.
11) شرح لمعه، با حواشی مرحوم کلانتر، ج 5، کتاب النکاح، احکام الاولاد، ص 450.
12) همان؛ تحریر الوسیلة، ج 2، کتاب النکاح، القول فی احکام الولادة و ما یلحق بها، ص 277، مسئله 9.
13) مفاتیح الجنان، باقیات الصالحات، دعاء عقیقه، ص 495.
14) تحریر الوسیله، ج 2، کتاب النکاح، القول فی احکام الولادة و ما یلحق بها، ص 278، مسئله 9.
15) همان.
16) همان.
17) شرح لمعه، ج 5، کتاب النکاح، احکام الاولاد، ص 450 و 451.
18) وسائل الشیعه، ج 15، کتاب النکاح، ابواب احکام الاولاد، ب 47، ص 156، ح 1.
19) همان؛ شرح لمعه، ج 5، کتاب النکاح، احکام الاولاد، ص 450 و 451.
20) تحریر الوسیله، ج 2، کتاب النکاح، القول فی احکام الولادة و ما یلحق بها، ص 278، مسئله 10.
21) وسائل الشیعه، ج 15، کتاب النکاح، ابواب احکام الاولاد، ب 47ص 156، ح 1؛ شرح لمعه، ج 5، کتاب النکاح، احکام الاولاد، ص 451.
22) تحریر الوسیله، ج 2، کتاب النکاح، القول فی احکام الولادة وما یلحق بها، ص 278، مسئله 10.
23) شرح لمعه، ج 5، کتاب النکاح، احکام الاولاد، ص 451.
24) وسائل الشیعه، ج 15، کتاب النکاح، ابواب احکام الاولاد، ب 50، ص 158.
25) همان، ب 46، ص 154، ح 1.
26) همان، ح 2.
27) همان، ح 4.
28) همان، ب 38، ص 143، ح 1.
29) جامع المسائل، آیة الله العظمی فاضل لنکرانی، ج 2، مسئله 1025.
30) تحریر الوسیله، ج 2، کتاب النکاح، القول فی احکام الولادة و ما یلحق بها، ص 278، مسئله 9؛ وسائل الشیعه، ج 15، کتاب النکاح، ابواب احکام الاولاد، ب 40، ص 145.
31) وسائل الشیعه، ج 15، کتاب النکاح، ابواب احکام الاولاد، ب 43، ص 148، ح 1 و 3.

منبع:
مبلغان ش 84
با تصرف

«نه شام لقمه چربی برای شام تو شد/نه درعراق قضا و قدر به کام تو شد

نه درسیادت اعراب نقشه تو گرفت/نه افتخار اروپا شدن به نام تو شد


نه در کمال ریا سنگ دین به سینه زدن/ دلیل رونق بازار و احترام تو شد

دوام عزت ایرانیان خدادادیست /اگرکه مکروفون پایه دوام تو شد
 
تو صید دام طمع گشته ای برادرگل! /کدام قمری و بلبل اسیر دام تو شد؟

عراق و شام و فلسطین کنام شیرانند/ گمان مدار که هر بیشه ای کنام تو شد


اگر به فکر عراقی چرا بریدن سر/ز شیعه باعث آرام و التیام تو شد

اگرکه سوریه سرکوبگر بود ز چه رو/به خون کشیدن بحرین‌یان به کام تو شد

اگر تو صادقی و پیرو دموکراسی/چرا چو زهر قیام یمن به جام تو شد

به نزد امت اسلام امام خامنه ایست/چه شدکه مفتی وهابیان امام تو  شد


رفیق قافله ای و شریک دزد ای دوست/گمان مبر که به این شیوه خلق خام تو شد

فقط بحرمت همسایه گیست اینکه قدم/به این دیارنهادن نصیب گام تو شد

فسانه گشت و کهن شدحدیث عثمانی/به خود بیاکه همای ظفر ز بام تو شد

نه غرب با تو وفا می‌کند نه اسراییل/نه داعشی که به دستور او غلام تو شد


تو میهمانی و شرط ادب نبود این شعر/حلال کن اگراین بیت‌هاحرام تو شد!


شعر از :

افشین اعلا

خون مرا نشوئید!

يكشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۲:۱۳ ب.ظ

در سال 51 هجرى موقعى که میخواستند در (( مرج عذراء )) به دستور معاویه (( حجر بن عدى )) را به شهادت برسانند، به خویشاوندان خود که در آنجا حاضر بودند رو کرد و فرمود:

زنجیر مرا از من نگشائید، خونهاى بدن و لباسهایم را نشوئید، چون من در جاده آخرت با معاویه ملاقات خواهم کرد!!

  ------------------------------

حجربن عدى کندى معروف به ((حجر الخیر )) از اصحاب رسول خدا و از ابدال روزگار بود، وى از دوستداران با وفاى امیرالمومنین علیه السلام و ساکن کوفه بود، در سال 51 هجرى که زیاد بن ابیه از طرف معاویه والى کوفه شد طبق سنت معاویه از امیرالمومنین علیه السلام بدگوئى و از عثمان مدح نمود.

حجر و یارانش به مقابله و دفاع برخاستند، بالاخره زیاد خبیث ، حجر و  یازده نفر از یارانش گرفته و با غل و زنجیر مقیّد نموده همراه با شهادتنامه جعلى به شام پیش معاویه فرستاد، معاویه دستور داد آنها را در محلى بنام ((مرج عذراء )) مظلومانه کشتند - سلام الله علیهم -


منبع:

قصه هاى اسلامى و تکه هاى تاریخى
عمران علیزاده


مثل دیوانگان!!

يكشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۱:۵۱ ب.ظ

الَّذِینَ یَأْکُلُونَ الرِّبَا لَا یَقُومُونَ إِلَّا کَمَا یَقُومُ الَّذِی یَتَخَبَّطُهُ الشَّیْطَانُ مِنَ الْمَسِّ ذَلِکَ بِأَنَّهُمْ قَالُوا إِنَّمَا الْبَیْعُ مِثْلُ الرِّبَا وَأَحَلَّ اللَّهُ الْبَیْعَ وَحَرَّمَ الرِّبَا فَمَنْ جَاءَهُ مَوْعِظَةٌ مِنْ رَبِّهِ فَانْتَهَى فَلَهُ مَا سَلَفَ وَأَمْرُهُ إِلَى اللَّهِ وَمَنْ عَادَ فَأُولَئِکَ أَصْحَابُ النَّارِ هُمْ فِیهَا خَالِدُونَ (275) یَمْحَقُ اللَّهُ الرِّبَا وَیُرْبِی الصَّدَقَاتِ وَاللَّهُ لَا یُحِبُّ کُلَّ کَفَّارٍ أَثِیمٍ (276) - سوره بقره -

کسانى که ربا مى خورند، بر نمى خیزند مگر مانند کسى که بر اثر تماس شیطان ، دیوانه شده (و نمى تواند تعادل خود را حفظ کند، گاهى زمین مى خورد، گاهى به پا مى خیزد).این ، به خاطر آن است که گفتند: داد و ستد هم مانند ربا است (و تفاوتى میان آن دو نیست ). در حالى که خدا بیع را حلال کرده ، و ربا را حرام ! (زیرا فرق میان این دو، بسیار است ). و اگر کسى اندرز الهى به او رسد، و (از ربا خوارى ) خوددارى کند، سودهایى که در سابق ( قبل از نزول حکم تحریم ) به دست آورده ، مال اوست ، (و این حکم ، گذشته را شامل نمى گردد،) و کار او به خدا واگذار مى شود، (و گذشته او را خواهد بخشید). اما کسانى که باز گردند (و بار دیگر مرتکب این گناه شوند)، اهل آتش اند؛ و همیشه در آن مى مانند.
خداوند، ربا را نابود مى کند، و صدقات را افزایش مى دهد! و خداوند، هیچ انسان ناسپاس گنهکارى را دوست نمى دارد.

تفسیر:

در این آیه شخص رباخوار، تشبیه به آدم مصروع یا دیوانه بیمار گونه اى شده که به هنگام راه رفتن قادر نیست تعادل خود را حفظ کند و به طور صحیح گام بر دارد.

آیا منظور ترسیم حال آنان در قیامت و به هنگام ورود در صحنه رستاخیز است ؟
اکثر مفسران این احتمال را پذیرفته اند.

ولى بعضى مى گویند منظور: تجسم حال آنها در زندگى این دنیا است ، زیرا عمل آنها همچون دیوانگان است ، آنها فاقد تفکر صحیح اجتماعى هستند و حتى نمى توانند منافع خود را در نظر بگیرند و مسائلى مانند تعاون ، همدردى ، عواطف انسانى ، نوع دوستى براى آنها، مفهومى ندارد و پرستش ثروت آن چنان چشم عقل آنها را کور کرده که نمى فهمند استثمار طبقات زیر دست ، و غارت کردن دسترنج آنان بذر دشمنى را در دلهاى آنها مى پاشد، و به انقلابها و انفجارهاى اجتماعى که اساس مالکیت را به خطر مى افکند منتهى مى شود، و در این صورت امنیت و آرامش در چنین اجتماعى وجود نخواهد داشت ، بنابراین او هم نمى تواند راحت زندگى کند، پس مشى او مشى دیوانگان است .

اما از آنجا که وضع انسان در جهان دیگر تجسمى از اعمال او در این جهان است ممکن است آیه اشاره به هر دو معنى باشد، آرى رباخواران که قیامشان در دنیا بیرویه و غیر عاقلانه و آمیخته با ثروت اندوزى جنون آمیز است ، در جهان دیگر نیز بسان دیوانگان محشور مى شوند.

جالب اینکه در روایات معصومین علیهم السلام  به هر دو قسمت اشاره شده است.

در روایتى در تفسیر آیه مى خوانیم که امام صادق (علیه السلام ) فرمود:

آکل الربا لا یخرج من الدنیا حتى یتخبطه الشیطان یعنى ، رباخوار از دنیا بیرون نمى رود مگر این که به نوعى از جنون مبتلا خواهد شد.


منبع:

تفسیر نمونه

الگوهایی که به پشیزی نمی ارزند!

يكشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۷:۲۹ ق.ظ

مینو اصلانی در گفت‌و‌گو با خبرنگار زنان و خانواده خبرگزاری تسنیم، با اشاره به شعار امسال تحت عنوان همدلی و همزبانی دولت و ملت، اظهار داشت: عنوان نامگذاری امسال توسط رهبر انقلاب اسلامی، مطالبه آحاد جامعه است. در واقع در تمام موضوعات باید همدلی وجود داشته باشد و این امر نیز در تحکیم خانواده مؤثر است.

وی درباره قانون عفاف و حجاب و اجرایی نشدن آن گفت: دولت و دستگاه‌های اجرایی در زمینه عملیاتی شدن این قانون باید جدی ورود کنند، چرا که اجرای این قانون نیاز به اراده و عزم جدی دارد.

مسئولیت سنگین 26 دستگاه در اجرای قانون عفاف و حجاب

رئیس بسیج جامعه زنان کشور با بیان اینکه 26 دستگاه !!مسئول اجرای قانون عفاف و حجاب هستند، افزود: عملیاتی شدن قانون مذکور برای ارزش نهادن به خانواده و برای تربیت درست جوانان و همچنین تحکیم بنیان خانواده نقش به‌سزایی دارد.

وی با اشاره به اینکه بدحجابی در جامعه باعث از بین رفتن حریم‌ها، آرامش و افزایش بی‌حیایی می‌شود، ادامه داد: پوشش باید هم از سوی مرد و هم زن رعایت شود تا شاهد بهبود وضعیت حجاب در کشور باشیم.

قانون داریم ولی اراده و عزم نداریم

اصلانی اظهار داشت: در حال حاضر کشور‌های غربی با وجود اتفاقات تلخ (پاشیده شدن خانواده) در کشور خود، به‌دنبال تشکیل خانواده منسجم هستند، بنابراین ما نباید بگذاریم غرب با استفاده از ماهواره‌ها و ابزار‌های دیگر جوانان ما را منحرف و الگوی نادرستی در اختیارشان قرار دهند.

رئیس بسیج جامعه زنان کشور با اشاره به "در راستای عفاف و حجاب قانون متقن داریم" گفت: ما اراده جدی در خصوص عملیاتی شدن این قانون را شاهد نبوده و امروز با گسترش فضای مجازی و هجمه فرهنگی، مشکلات بسیاری در زمینه حجاب در جامعه رخ داده است.

توجه به پوشش مناسب در فیلم‌های سینما

اصلانی افزود: جوانان بیشتر الگوی خود را از هنرمندان و ورزشکاران می‌گیرند، بنابراین باید در سریال‌ها و به‌ویژه فیلم‌های سینمایی پوشش مناسب بوده و رفتار‌ها و حجاب از سوی هنرمندان به‌شکلی باشد که بهترین الگو برای جوانان باشند.

وی با اشاره به اینکه اجرای قانون عفاف و حجاب در کشور یک ضرورت اساسی محسوب می‌شود، ادامه داد: متأسفانه در سینما شاهد خلأ الگو‌ برای پوشش مناسب و رعایت حیا هستیم.

محدودیت دسترسی به شبکه‌های ماهواره‌ای در کشور

رئیس بسیج جامعه زنان کشور گفت: باید نظارت جدی وزارت ارشاد و فرهنگ اسلامی نسبت به رعایت پوشش مناسب در فیلم‌های سینمایی صورت گیرد، چرا که رفتار و پوشش در این مجموعه بسیار در رعایت حجاب در کشور مؤثر است.

اصلانی بیان کرد: دسترسی نسبت به شبکه‌های ماهواره‌ای باید محدود شود. وقتی در کشوری موضوعی باعث تضعیف بنیان خانواده و مشکلات در جامعه می‌شود، جلوی آن را می‌گیرند.


منبع:

سرویس: اجتماعی ، تاریخ: ۱۶/فروردین/۱۳۹۴ - ۰۶:۵۰ ، شناسه خبر: ۷۰۰۳۶۵

مجلسی با هفتاد دعوتنامه در شبانه روز!!

يكشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۷:۰۸ ق.ظ

در هر شبانه روز پنج نماز واجب داریم و در هر نمازى سفارش به اذان و اقامه شده است .

در این دو نداى آسمانى جمعا:
بیست مرتبه ((حىّ على الصلوة ))
بیست مرتبه ((حىّ على الفلاح ))
بیست مرتبه ((حىّ على خیرالعمل ))
و ده مرتبه ((قد قامت الصّلوة )) مى گوئیم .

با توجّه به اینکه مراد از ((فلاح )) و ((خیرالعمل )) در اذان و اقامه همان نماز است ، هر مسلمانى در هر شبانه روز هفتاد مرتبه با کلمه ((حىّ)) به خود و دیگران ، تلقین شتاب به سوى نماز مى کند و براى انجام هیچ عبادتى این همه هیاهو و تشویق وارد نشده است! به خصوص که سفارش ‍ شده اذان را بلند بگوئید و با صداى زیبا بگوئید.


منبع:

یکصد و چهارده نکته در باره نماز
 قرائتى

احکام * شادی و نشاط *

يكشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۶:۵۵ ق.ظ

شادی و نشاط همچون سایر نیازها و رفتارهای انسان دارای احکام و آداب خاصی است . برخی از شرائط شادی از این قرار است:

1 . پرهیز از گناه:

در مجالس شادی باید از گناه و معصیت پرهیز کرد .

امیرالمؤمنین(ع) :

... و کل یوم لایعصى الله فیه فهو عید - جامع آیات و احادیث موضوعى نماز ، مؤ لف : عباس عزیزى - و هر روزی که در آن معصیت خدا نشود آن روز روز عید ( و شادمانی ) است!

امام صادق علیه السلام فرمودند:

« لا ینبغی للمؤمن ان یجلس مجلسا یعصی الله فیه ولایقدر علی تغییره; (1) سزاوار نیست مؤمن در مجلسی بنشیند، که در آن معصیت خدا می شود و او نمی تواند آن را تغییر دهد

2 . پرهیز از آزار مؤمنین:

یکی از شرائط شادی و تفریح این است که با اذیت و آزار دیگران همراه نباشد .

متاسفانه امروزه بسیاری از شادیها همراه با اذیت و آزار دیگران است!

مانند: بلند کردن صدای موسیقی، انفجارهای تفریحی در شبهای شادی و ...

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمودند:

« من آذی مؤمنا فقد آذانی; (2) کسی که مؤمنی را آزار دهد، مرا آزار داده است

هشام بن سالم گوید، از امام صادق علیه السلام شنیدم که می فرمود:

خداوند می فرماید: « لیاذن بحرب منی من آذی عبدی المؤمن; (3) آن کس که بنده مؤمن مرا بیازارد، با من اعلان جنگ می دهد

3 . پرهیز از لهویّات :

در آیین اسلام، بازی و سرگرمیهای زیانبار و غفلت زا ممنوع است .

ساعتها نشستن پای برنامه های فاقد پیامی درست! ساعتها اینترنت گردی بدون غرضی صحیح! ساعتها حرفهای یک من یک غاز! و به طور کلی اوقات را به بطالت گذراندن ممنوع است!

بسم الله الرحمن الرحیم
اقْتَرَبَ لِلنَّاسِ حِسَابُهُمْ وَهُمْ فِی غَفْلَةٍ مُعْرِضُونَ (1) مَا یَأْتِیهِمْ مِنْ ذِکْرٍ مِنْ رَبِّهِمْ مُحْدَثٍ إِلَّا اسْتَمَعُوهُ وَهُمْ یَلْعَبُونَ (2) لَاهِیَةً قُلُوبُهُمْ ... - سوره انبیاء - حساب مردم به آنها نزدیک شده اما آنها در غفلتند و رویگردانند! هر یادآورى تازه اى از طرف پروردگارشان براى آنها بیاید با لعب و شوخى به آن گوش فرا میدهند. در حالى که قلوبشان در لهو و بیخبرى فرو رفته است...

( آنها از نظر ظاهر همه مسائل جدى را لعب و بازى و شوخى میپندارند (چنانکه جمله یلعبون به صورت فعل مضارع و مطلق به آن اشاره مى کند) و از نظر باطن گرفتار لهو و اشتغال فکر به مسائل بی ارزش و غافل کننده هستند. و طبیعى است چنین کسانى هرگز راه سعادت را نخواهند یافت - تفسیر نمونه - )


خیر الناس...

يكشنبه, ۱۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۶:۳۰ ق.ظ

قال رسول اللّه صلی الله علیه و آله :

« خَیْرُ النّاسِ مَنْ انْتَفَعَ بِهِ النّاسُ - بحارالانوار، ج72، ص23 - بهترین مردم کسی است که مردم از او سود و بهره برند

در قرآن کریم خداوند در یک مورد به پیامبر می فرماید:

« لَعَلَّکَ باخِعٌ نَفْسَکَ اَلاّ یَکُونُوا مُؤْمِنینَ » - شعراء/ 3 - « مبادا خودت را در اندوه اینکه مردم ایمان نمی آورند هلاک کنی!! ».

این مسئله نشان می دهد که رسول خدا صلی الله علیه و آله همه زندگی اش را برای حل مشکل مردم و تعالی آنها وقف کرده بود و شب و روز به فکر هدایت و ارشاد آنان بود.

خود حضرت فرمودند:

« هر کس حاجت مؤمنی را برآورده کند، خدا حاجتهای او را برآورده می کند، که کمترین آنها بهشت است.» - بحار الانوار، ج71، ص385 -

یکی از طلاب نقل می کند:

به مغازه سبزی فروشی رفته بودم، دیدم مرحوم حاج میرزا علی قاضی (استاد عرفان علامه طباطبایی) خم شده و مشغول جمع کردن کاهوهای پلاسیده و خشن است. بعد از آنکه آنها را خرید به دنبال او رفتم و علت این کار را سؤال کردم. فرمود:

این فروشنده انسان شریف و محتاجی است و من چون نمی خواهم چیزی بلاعوض به او بدهم تا عزت و شرف او پایمال شود و نیز برای اینکه به کمک بلاعوض عادت نکند، از این کاهوهایی که خریداری ندارد و در نهایت برای فروشنده ضرر است برمی دارم، تا هم از ضرر او جلوگیری کنم و هم به این وسیله کمکش کنم. ضمن اینکه برای من هم فرقی نمی کند که کاهوهای لطیف و نازک بخورم یا کاهوهای پلاسیده و کلفت!! - سیمای فرزانگان، ص349 -

ابان بن تغلب می گوید:

همراه امام صادق (ع ) طواف کعبه مى نمودم ، یکى از شیعیان با من ملاقات کرد، و از من در خواست رفع حاجتى نمود، گفت :(با من براى حاجتى بیا).
او به من اشاره مى کرد، ولى من مى خواستم به طواف ادامه دهم ، و خوش نداشتم به او توجه کنم ، و همراهى با امام صادق (ع ) را رها نمایم ، باز دیدم آن شخص به من اشاره کرد.
امام صادق (ع ) او را دید، و به من فرمود: (اى ابان ! آیا تو را مى طلبد؟)
گفتم : آرى .
فرمود: نزد او برو.
گفتم : آیا طوافم را بشکنم ؟
فرمود: آرى .
گفتم : گر جه طواف واجب باشد؟
فرمود: آرى ، (بشکن و برو ببین او چه نیازى دارد؟)
ابان مى گوید:
طواف را رها کردم و همراه آن شیعه نیازمند رفتم ، و سپس باز گشتم و به محضر امام صادق (ع ) رسیدم ، و از آن حضرت پرسیدم :
(به من خبر بده ، حق مؤ من بر مؤ من چه اندازه است ؟)
امام : اى ابان ، از این پاسخ بگذر! (زیرا بسیار مهم است و تو طاقت اداى آن را ندارى ).
ابان : چرا قربانت گردم ؟
سپس ابان همواره سؤ ال فوق را تکرار کرد، سر انجام امام صادق (ع ) فرمود:
(اى ابان ! آیا نصف اموالت را به آن نیازمند مى دهى ؟) وقتى آن حضرت چهره مرا دگرگون دید! فرمود:
اى ابان آیا نمى دانى که خداوند، مؤ منانى را که ایثارگرند و دیگران را بر خودشان ترجیح مى دهند (به بزرگى ) یاد فرموده است (در آنجا که در شاءن مؤ منان انصار مى گوید:
و یوثرون على انفسهم و لو کان بهم خصاصة
(آنان (انصار)، مهاجران را بر خود مقدم مى دارند، هر چند خود شدیدا فقیر باشند.) (حشر - 9)
ابان : آرى ، خداوند چنین فرموده است .
امام :
آگاه باش که اگر نصف اموالت را به او بدهى ، تازه او را بر خودت ترجیح نداده اى ، بلکه به مساوات با او رفتار نموده اى ، وقتى به او ایثار کرده اى (و طبق آیه فوق ، ایثارگر هستى ) که از نصف دیگر اموالت نیز چیزى به او بدهى (تا اموال او بر تو، ترجیح یابد)!!  - داستانهاى اصول کافى ، محمد محمدى اشتهاردى -

سود دنیا و دین اگر خواهی        مایه هر دوشان نکوکاری است
راحت بندگان حق جستن          عین تقوا و زهد و دینداری است

(ابن یمین)

نکته جالب اینکه از نظر روانشناسی هم ثابت شده که :

انسانها تشنه محبت اند و از دشمنی و بدخواهی گریزان اند. در معاشرتها هیچ عاملی به اندازه خدمت و یاری رساندن به دیگران جلب کننده دلها و محبتها نیست، لذا وقتی محبت به میان آمد، کدورتها و دشمنیها از میان انسانها رخت برمی بندد و آنان به سمت صلاح کشیده می شوند.


منبع:

واحد احیای سنت های حسنه

با دخل و تصرف


سلاماً سلاماً

شنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۲۷ ب.ظ

مهدی عباسی، سومین خلیفه عباسی بود.

او پسر منحرفی به نام ابراهیم داشت که به حضرت علی علیه السلام کینه خاصی داشت.

وی روزی نزد مأمون ( هفتمین خلیفه عباسی ) آمد و به او گفت:

در خواب، علی علیه السلام را دیدم که با هم راه می رفتیم تا به پلی رسیدیم. او مرا در عبور از پل، مقدم داشت!

من به او گفتم:

تو ادعا می کنی که امیر بر مردم هستی؛ ولی ما از تو به مقام امارت و پادشاهی سزاوارتریم!

مأمون گفت: آن حضرت به تو چه پاسخی داد؟

ابراهیم گفت:

چند بار به من سلام کرد و گفت: سلاماً... سلاماً !

مأمون گفت:

او تو را نادانی که قابل پاسخ نیستی ، معرفی کرده است!!! چرا که قرآن در توصیف بندگان خاص خود می فرماید:

"و عِبادُ الرَّحْمنِ الَّذینَ یَمْشونَ عَلَی الأرْضِ هوْناً وإذا خاطَبَهُمُ الجاهلونَ قالُوا سَلاماً"؛(5)

"بندگان [خاص خداوند] رحمان، کسانی هستند که با آرامش و بی تکبر بر زمین راه می روند و هنگامی که جاهلان آنها را مخاطب سازند [و سخنان نابخردانه گویند]، به آنها سلام می گویند [و با بی اعتنایی و بزرگواری می گذرند]."

 

منبع:

مبلغان ش 81

آرزوی حضرت مریم (س)

شنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۱۵ ب.ظ

بعد از آنکه حضرت مریم علیهاالسلام از دنیا رفت، حضرت مسیح علیه السلام جنازه مادرش را به خاک سپرد.

سپس روح مادر را در خواب دید، از او پرسید:

مادر! آیا هیچ آرزویی داری؟

مریم علیهاالسلام پاسخ داد:

آرزویم این است که :

در دنیا بودم و شبهای سرد زمستانی به مناجات و عبادت در درگاه خدا به بامداد می رساندم! و روزهای گرم تابستانی را روزه می گرفتم!


منبع:

حکایتهای شنیدنی، ج5، ص62

بفرمایید مُهـــــر

شنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۴، ۱۰:۰۴ ب.ظ

مقدمه :
1. سجده به معنای عام تجلّیگاه تذلّل و فروتنی موجودات در برابر معبود (آفریدگار جهان) است؛ چنان که در فرهنگ قرآنی همه موجودات جهان هستی برای حق تعالی سجده می کنند. قرآن می فرماید: "وَللَّهِ یَسْجُدُ مَنْ فِی السَّمواتِ وَ الْاَرْضِ"(1)؛ "هر که در آسمانهاو زمین است، برای خدا سجده می کند."
در دیدگاه دینی، اظهار فروتنی و سجده "عبد" در برابر معبود، نقطه اوج در مسیر "عبودیت" به شمار می رود.
2. همه مسلمانان بدون هیچ اختلافی تنها به منظور ابراز تذلّل در مقابل پروردگار متعال و انجام فرمان او، و برای خشنودی و رضایت او "سجده" می کنند و پیشانی بر زمین می گذارند.
3. سجده به معنای ویژه آن که در فقه و احکام عملی اسلام وارد شده، مورد اتفاق مسلمانان جهان است و از جمله موارد وجوبی آن در نماز است که در هر رکعت از نمازهای واجب، انجام دو سجده واجب می باشد.
4. آیین مقدس اسلام که کامل ترین شرایع و ادیان پیشین و عصاره آنهاست، با تشریع نماز به حس فطری انسانها، جلوه خاصی بخشیده و چون نماز یک امر عبادی "توقیفی" است، طبعاً تمام خصوصیات آن در اختیار شارع مقدس است و در فقه امامیه ثابت شده است که نمازگزار، تنها بر زمین (سنگ و خاک و یا روییدنی غیر خوردنی و پوشیدنی) باید سجده کند.
و از آنجا که غالباً چنین شرطی (سجده بر سنگ و خاک و...) در خانه ها و مراکز کار و در وسائل نقلیه فراهم نیست، لذا پیروان اهل بیت علیهم السلام، قطعه خاکی را در قالبهای خاصی به همراه خود نگه می دارند تا به هنگام نماز بر خاک سجده کنند و شرط لازم را تحصیل نمایند و این نه تنها بدعت نیست، بلکه انجام یک فریضه است.
5. میان دو جمله "السُّجُودُ عَلَیه؛ سجده بر آن" و "السُّجُودُ لَهُ؛ سجده برای آن" فرق روشنی است؛ اگر سجده بر چیزی می کنیم، معنایش این نیست که آن چیز را می پرستیم.
به عبارت دیگر، بین جمله "السُّجُود للَّهِ" و "السُّجُودُ علی الاَْرض" تفاوت روشنی وجود دارد. برخی میان این دو تعبیر فرقی نمی گذارند و سؤال می کنند که چرا شیعیان بر مهر سجده می کنند؟ آیا این شرک به خدا نیست؟
به طور مسلّم، معنا و مفاد "السُّجودُ لِلّه" این است که "سجده برای خداست" در حالی که معنای "السُّجُود علی الارض" آن است که "سجده بر زمین صورت می گیرد" و سجده بر زمین (خاک و سنگ و گیاهان" معنایش پرستش آنها نیست، بلکه سجود و پرستش برای خدا به وسیله خضوع تا حد خاک است. بنابراین، "سجده بر تربت" غیر از "سجده برای تربت" است.

دلائل سجده بر زمین و گیاه :
گاهی دیده می شود از طرف علماء وهّابی، و حتی بعضی از علماء دیگر اهل سنّت به شیعیان اشکال می گیرند که چرا شیعه فقط به خاک و برخی گیاهان سجده می کند؟ به جهت پاسخ به این شبهه و اثبات حقّانیت عمل شیعه دلائلی را از منابع اهل سنّت می آوریم و ابتدا در پاسخ به این پرسش، یادآور می شویم:
همان گونه که اصل یک عبادت باید از جانب شرع مقدس برسد، کیفیت اجزاء و شرائط آن نیز باید از جانب شارع مقدس اعلام شود و از آنجا که رسول خداصلی الله علیه وآله پیام آور و مخبر صادق از طرف خداوند متعال است، لذا گفتار، رفتار، امضاء و رضایت او برای ما مکلّفین حجت است و ما باید به آنچه که رسول خداصلی الله علیه وآله حکم و عمل کرده است، عمل کنیم و رسول خداصلی الله علیه وآله، به حکم قرآن کریم، بهترین اسوه و الگوی همه انسانهای وارسته است؛ چنان که می فرماید:
"لَقَدْ کانَ لَکُمْ فِی رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَنْ کانَ یَرْجُوا اللَّهَ وَالْیَوْمَ الآْخِرَ وَذَکَرَ اللَّهَ کَثِیراً"(2)؛ "همانا، پیامبر خداصلی الله علیه وآله برای شما اسوه و الگویی نیکو ست، برای کسانی که به خداوند و روز رستاخیز، امیدوارند و خدا را بسیار یاد می کنند."
از این رو، در مسئله سجده نیز پیش از هر چیز باید از سنت و سیره رسول خداصلی الله علیه وآله پیروی کنیم و سیره آن حضرت را سر مشق خود قرار بدهیم.
اکنون در پرتو روایات اسلامی - به ویژه احادیث کتب اهل سنّت - روش قولی و عملی رسول خداصلی الله علیه وآله را مورد بررسی قرار می دهیم که هر دو حاکی از آن است که پیامبرصلی الله علیه وآله بر زمین (خاک) و بر اشیاء ساخته شده از برخی گیاهان، مانند حصیر، سجده می کرده اند. و این درست همان راهی است که شیعه به پیروی از رسول خداصلی الله علیه وآله می پیماید. بنابراین، سزاوار است روایات را در دو بخش ذیل تقسیم کنیم:
1. روایاتی که حاکی از امر پیامبرصلی الله علیه وآله به سجده بر خاک است (سنت قولی).
2. احادیثی که پیرامون سجده کردن خود پیامبرصلی الله علیه وآله بر زمین و اجزاء برخی گیاهان، مانند حصیر است (سیره عملی).

روایات دسته اول :
الف. گروهی از محدثان اسلامی، از رسول خداصلی الله علیه وآله چنین روایت کرده اند که فرمود:
"جُعِلَت لِیَ الْاَرْضُ مَسْجِداً وَ طَهُوراً؛(3) زمین سجده گاه و مایه پاکیزگی برای من قرار داده شده است."
از آنجا که این حدیث به طور متواتر در منابع شیعه و سنی نقل شده(4) و مورد قبول همه علماء مسلمان می باشد، به روشنی معلوم می گردد که سطح زمین، اعم از: خاک، سنگ، ریگ و گیاه آن، اصل در سجود است و بدون عذر موجه نباید از آن، تعدّی کرد. و نیز از واژه "جَعَلَ" که در اینجا به معنای تشریع و قانونگذاری است، به خوبی آشکار می شود که این مسئله، یک حکم الهی برای پیروان آیین مقدس اسلام است و بدین ترتیب، مشروع بودن سجده بر زمین و اجزاء آن، ثابت می شود.
ب. از پیامبرصلی الله علیه وآله چنین نقل شده است که:
[روزی ] حضرت مشاهده کردند که "صُهیب" هنگام سجود، از خاک پرهیز می کند، فرمود:
"تَرِّبْ وَجْهَکَ یا صُهَیْبُ"(5)؛ صُهیب، صورت خود را بر خاک بگذار!"
ج. امّ سلمه (همسر پیامبر) از آن حضرت روایت می کند که فرمود:
"تَرِّبْ وَجْهَکِ للَّهِ ِ؛(6) صورت خود را برای خدا، بر خاک بگذار!"
از واژه "ترّب" در سخن پیامبرصلی الله علیه وآله دو نکته روشن می شود: یکی آنکه باید انسان به هنگام سجده، پیشانی خود را به روی "تراب" یعنی خاک بگذارد و دیگر آنکه کلمه "ترّب" (که از ماده "تراب" به معنای خاک است) صیغه امر است و فعل امر دلالت بر وجوب می کند.
د. پیامبر گرامی صلی الله علیه وآله به "معاذ" فرمود: "عَفِّرْ وَجْهَکَ فِی التُّرابِ؛(7) صورت خود را بر خاک بگذار!"
ه . پیامبر گرامی صلی الله علیه وآله به شخصی به نام رباح فرمود:
"یا رِباحُ تَرِّبْ؛(8) ای رباح! پیشانی خود را بر خاک بگذار!"
و. پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله فرمود: "هر گاه یکی از شما نماز گذارد، باید پیشانی و بینی خود را بر زمین نهد تا خضوع و تذلّل وی آشکار گردد."(9)
از واژه "ترّب" و "عفّر" که صیغه امر است، استفاده می شود که هنگام سجده باید پیشانی را روی خاک گذاشت.

روایات دسته دوم :
بعضی از احادیثی که دلالت بر سیره و عمل پیامبرصلی الله علیه وآله در سجده بر زمین و اجزاء برخی از گیاهان، مانند حصیر دارند، عبارت اند از:
1. وائل بن حجر می گوید:
"رَأَیْتُ النَّبِیَ صلی الله علیه وآله اِذا سَجَدَ وَضَعَ جَبْهَتَهُ وَ أَنْفَهُ عَلَی الأَرْضِ؛(10) پیامبر وحی را دیدم که هنگام سجده، پیشانی و بینی خود را بر زمین می نهاد."
2. ابن عباس می گوید:
"اِنَّ النَّبِیَ صلی الله علیه وآله سَجَدَ عَلَی الْحَجَرِ؛(11) پیامبر گرامی صلی الله علیه وآله بر سنگ سجده کرد."
3. احمد بن شعیب نسائی در سنن خود از ابو سعید خدری که از صحابه پیامبر است، چنین حکایت می کند:
"با دو چشم خویش، اثر آب و گِل را بر پیشانی و بینی رسول خداصلی الله علیه وآله مشاهده کردم."(12)
این روایت، التزام پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله در سجده بر خاک را نشان می دهد که حتی آن حضرت در روزهای بارانی نیز سجده بر خاک را ترک نمی کردند و بدون اینکه چیزی را بین زمین و پیشانی، واسطه قرار بدهند، بر خاک سجده می کردند و این اوج عبودیت و بندگی پیامر عظیم الشأن اسلام صلی الله علیه وآله را نسبت به خداوند عزیز و جلیل، می رساند.
4. انس بن مالک و ابن عباس و برخی از همسران پیامبرصلی الله علیه وآله مانند: عایشه و امّ سلمه و میمونه، چنین روایت کرده اند: "پیامبرصلی الله علیه وآله بر خمره (که نوعی حصیر بود و از لیف درخت خرما ساخته می شد) سجده می کرد."(13)
5. ابو سعید - از صحابه رسول خداصلی الله علیه وآله - می گوید:
"به محضر پیامبرصلی الله علیه وآله وارد شدم، در حالی که بر حصیری نماز می گزارد."(14)
و از طرفی گفتار و رفتار صحابه و تابعان پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله نیز گویای سنت و سیره آن حضرت است.
6. در سنن کبری، بیهقی از امیر مؤمنان علی علیه السلام چنین روایت می کند:
"هر گاه یکی از شما سجده کند باید عمامه خود را از پیشانیش کنار زند."(15)
7. جابر بن عبداللَّه انصاری می گوید:"با پیامبر گرامی نماز ظهر می گزاردم، مشتی سنگریزه برگرفته، در دست خود نگه داشتم تا خنک شود و به هنگام سجده پیشانی بر آنها گذاردم و این به خاطر شدت گرما بود."(16)
8. رزین می گوید: "علی بن عبداللَّه بن عباس به من نوشت: لوحی از سنگهای کوه مروه را برای من بفرست تا بر آن سجده کنم."(17)
9. ابی امیه می گوید:"ابوبکر بر زمین سجده می کرد (یا نماز می خواند)... ."(18)
10. ابو عبیده می گوید: "ابن مسعود، جز بر زمین بر چیز دیگری سجده نمی کرد (یا نماز نمی گزارد.)"(19)

و در پایان به دو نمونه از روایت پیشوایان معصوم علیهم السلام که قرین جدا ناپذیر قرآن می باشند، تبرّک می جوییم:
الف. امام صادق علیه السلام می فرماید: "اَلسُّجُودُ عَلَی الْاَرْضِ فَریضةٌ وَ عَلَی الْخُمْرَةِ سُنّةٌ؛(20) سجده بر زمین، حکم الهی و سجده بر حصیر، سنت [پیامبر] است."
ب. "عَنْ هِشامِ بْنِ الْحَکَمِ قالَ قُلْتُ لِأبی عَبْدِاللَّهِ علیه السلام اَخبِرْنی عَمّا یَجُوزُ السُّجُودُ عَلَیْهَ وَ عَمّا لا یَجُوزُ
قالَ السُّجُودُ لا یَجُوزُ اِلاَّ عَلَی الْأرْضِ أَوْ ما اَنْبَتَتِ الاَْرْضُ اِلاَّ ما أُکِلَ أَوْ لُبِسَ فَقُلْتُ لَهُ جُعِلْتُ فِداکَ مَا الْعِلَّةُ فی ذلِکَ قالَ لِأَنَّ السُّجُودَ هُوَ الْخُضُوعُ للَّهِ ِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلا یَنْبَغی أنْ یَکُونَ عَلی ما یُؤْکَلُ وَ یُلْبَسُ لِأَنَّ اَبْناءَ الدّنْیا عَبیدُ ما یَأکُلُونَ وَ یَلْبَسُونَ و السَّاجِدُ فی سُجُودِهِ فی عِبادَةِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَلا یَنْبَغی أَنْ یَضَعَ جَبْهَتَهُ فی سُجُودِهِ عَلی مَعْبُودِ اَبْناءِ الدُّنْیا الَّذینَ اغْتَرَّوا بِغُرُورِها وَ السُّجُودُ عَلیَ الْاَرْضِ اَفْضَلُ لِأَنَّهُ أَبْلَغُ فِی التَّواضُعِ وَ الْخُضُوعِ للَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ؛(21)
"هشام بن حکم می گوید: از امام صادق علیه السلام درباره آنچه سجده بر آنها صحیح است و آنچه صحیح نیست، پرسیدم. حضرت فرمود: سجده تنها باید بر زمین و آنچه می رویاند جز خوردنیها و پوشیدنیها - انجام گیرد. گفتم: فدایت گردم! سبب آن چیست؟ فرمود: سجده، خضوع و اطاعت برای خداوند عزیز و جلیل است و شایسته نیست بر خوردنیها و پوشیدنیها صورت پذیرد؛ زیرا دنیاپرستان، بردگان خوراک و پوشاک خودند، در حالی که سجده کننده به هنگام سجده، در حال پرستش خدای عزیز و جلیل به سر می برد. پس سزاوار نیست پیشانی خود را بر آنچه که معبود دنیاپرستان فریب خورده دنیاست، قرار دهد و سجده کردن برزمین، بالاتر و برتر است؛ زیرا با فروتنی و خضوع در برابر خدای بزرگ، تناسب بیشتری دارد."
این روایت، به روشنی گواه آن است که سجده کردن بر خاک، تنها بدان جهت است که چنین کاری با تواضع و فروتنی در برابر خداوند یگانه، سازگارتر است.

نتیجه :
از مجموع روایات گذشته معلوم می شود که نه تنها روایات اهل بیت علیهم السلام بلکه سنت رسول خداصلی الله علیه وآله و رفتار صحابه و تابعان آن حضرت بر لزوم سجده بر زمین و آنچه از آن می روید، (غیر از خوردنیها و پوشیدنیها) گواهی می دهد. علاوه بر آن، قدر مسلّم آن است که سجده کردن بر خاک و اشیاء یاد شده جایز است، در حالی که جایز بودن سجده بر سایر چیزها، مورد تردید و اختلاف است. بنابراین، به مقتضای احتیاط که راه نجات و رستگاری است، سزاوار است در سجده کردن، بر خاک و چیزهای روییدنی اکتفا شود.

دو مناظره خواندنی :

1. یکی از مراجع تقلید می گوید:
روزی در مسجد النّبی در مدینه، نماز صبح را به جا آورده و در آن روضه مقدّسه در کنار منبر نشسته بودم و آیاتی از قرآن را تلاوت می کردم. در این میان، یک نفر مرد شیعی به آنجا آمد و در طرف چپ من ایستاد و مشغول نماز شد. در جانب راست من، دو نفر که ظاهراً از اهالی مصر بودند، به ستون مسجد تکیه داده و نشسته بودند. آن مرد شیعی، در بین نماز، دست در جیب خود کرد تا مهر تربت یا سنگی را در آورد و در سجود، بر آن سجده کند.
یکی از آن دو نفر که به ستون تکیه کرده بودند، به رفیق خود گفت: "این عجمی را نگاه کن که می خواهد بر سنگ سجده کند!"
مرد شیعی به رکوع رفت و پس از رکوع، بر سجده رفت و پیشانی خود را روی قطعه سنگی نهاد. ناگهان دیدم یکی از آن دو نفر با شتاب برخاست و به سوی آن مرد شیعی رفت تا به او اعتراض کند و سنگ را از زیر پیشانی او بردارد. قبل از آنکه به او برسد، دستش را گرفتم و به او گفتم:
چرا نماز مرد مسلمانی را باطل می کنی که در این مکان شریف در کنار قبر منوّر رسول خداصلی الله علیه وآله نماز می خواند؟
گفت: او می خواهد روی سنگ سجده کند.
گفتم: مگر چه مانعی دارد که او بر سنگ سجده کند؟ من هم بر سنگ سجده می کنم.
گفت: چرا و برای چه؟
گفتم: او شیعه و پیرو مذهب جعفری است. من هم معتقد به مذهب جعفری هستم. آیا جعفر بن محمد، امام صادق علیه السلام را می شناسی؟
گفت: آری.
گفتم: آیا او از اهل بیت رسول اکرم صلی الله علیه وآله است؟
گفت: آری.
گفتم: او رئیس و پیشوای مذهب ماست و می گوید: "سجده بر این فرشها و زیلوها جایز نیست، بلکه باید بر چیزهایی که از اجزاء زمین است، سجده کرد."
مرد سنّی اندکی سکوت کرد و سپس گفت: دین یکی است و نماز یکی است.
گفتم: اگر دین یکی است، نماز یکی است، پس چرا شما اهل تسنّن در نماز هنگام قیام چند گونه نماز می خوانید؛ بعضی از شما (مانند مذهب مالکی) دستهای خود را آزاد می گذارید و بعضی دیگر از شما دستها را به سینه می چسبانید، با اینکه دین یکی است و نمازی که رسول خداصلی الله علیه وآله انجام می داد، به یک شکل بود. شما در پاسخ این سؤال می گویید: ابو حنیفه یا شافعی یا مالک، یا احمد بن حنبل، چنین و چنان گفته اند (با اشاره دست، چگونگی نماز آنها را به او فهماندم).
او گفت: آری، آنها چنین گفته اند.
گفتم: جعفر بن محمد، امام صادق علیه السلام رئیس مذهب ما که اعتراف کردی او از خاندان رسالت است، به ما چنین فرموده است. با توجه به اینکه "اَهْلُ الْبَیْتِ اَدْری بِمافِی الْبَیْتِ؛ اهل خانه به آنچه که در خانه هست، آگاه تر می باشند"، بستگان رسول خداصلی الله علیه وآله به دستورهای آن حضرت، از دیگران، با خبرتر هستند. آگاهی امام صادق علیه السلام به دستورهای پیامبرصلی الله علیه وآله، از ابو حنیفه بیشتر است. او می فرماید: باید در نماز بر اجزاء زمین، سجده کرد، ولی سجده کردن بر پشم و پنبه جایز نیست. اختلاف بین ما و شما همانند اختلاف خود شما در چگونگی دستها هنگام قیام نماز است، که اختلافات در فروع دین است، نه در اصول دین و هیچ گونه ربطی به شرک ندارد.
سخن که به اینجا رسید، همه کسانی که از اهل تسنّن در آنجا بودند و مذاکرات ما را می شنیدند، مرا تصدیق و او را سرزنش کردند و به او گفتند: چرا به این مسلمانی که طبق عقیده و مذهب خود، نماز خوانده، تندی کرده ای؟ و از من عذر خواهی کردند.(22)
به راستی چقدر کار علماء وهّابی شگفت آور است؛ آنها تصور می کنند که شیعیان، تربت را می پرستند. بدین ترتیب، مردم عوام را فریفته، به آنها القاء می کنند که سجده بر تربت حسینی یا سجده بر سنگ و چوب یا سایر اجزاء زمین، شرک است. ما از آنها می پرسیم: سجده بر سنگ یا مهری که از خاک درست شده، با سجده بر فرش و حصیر، چه فرقی دارد که شما سجده بر حصیر و فرش را شرک نمی دانید، ولی سجده بر سنگ و مهر را شرک می دانید؟

2. یکی از علماء اهل تسنّن که از فارغ التحصیلان دانشگاه "اَلاَزهر" مصر است، به نام "شیخ محمد مرعی انطاکی" از اهالی سوریه، بر اثر تحقیقات دامنه دار به مذهب تشیّع گرایید و در کتابی به نام "لماذا اخترت مذهب الشیعة" علل گرایش خود را با ذکر مدارک متقن ذکر کرد. در اینجا به یکی از مناظرات او با دانشمندان اهل تسنّن پیرامون سجده بر مهری که از تربت حسینی است، توجه کنید:
محمد مرعی در خانه اش بود، چند نفر از دانشمندان اهل تسنّن که بعضی از آنها از دوستان سابق او در دانشگاه الازهر بودند، به دیدار او آمدند و در آن دیدار، بحث و گفتگوی زیر رخ داد:
دانشمندان: شیعیان بر تربت حسینی سجده می کنند. آنها به همین علت که بر مهر تربت حسینی سجده می کنند، مشرک هستند.
محمد مرعی: سجده بر تربت، شرک نیست؛ زیرا شیعیان بر تربت سجده می کنند، نه اینکه برای تربت سجده کنند. اگر به پندار شما به فرض محال، در درون آن تربت چیزی وجود دارد و شیعیان به خاطر آن چیز، آن راسجده می کنند، نه اینکه بر آن سجده نمایند، البته چنین فرضی شرک است، ولی شیعیان برای معبود خود که خدا باشد، سجده می کنند. نهایت اینکه هنگام سجده برای خدا، پیشانی را بر تربت می گذارند.
به عبارت روشن تر: حقیقت سجده، نهایت خضوع در برابر خداست، نه در برابرمهر تربت.
یکی از حاضران (به نام حمید): احسن بر تو که تجزیه و تحلیل زیبایی کردی، ولی این سؤال برای ما باقی می ماند که چرا شما شیعیان، اصرار دارید که بر تربت حسینی سجده کنید؟ چرا بر سایر چیزها سجده نمی کنید، همان گونه که بر تربت سجده می کنید؟
محمد مرعی: اینکه ما بر خاک سجده می کنیم، براساس حدیثی است که مورد اتفاق همه فرقه های اسلامی است که پیامبرصلی الله علیه وآله فرمود: "جُعِلَتْ لِیَ الْاَرْضُ مَسْجِداً وَ طَهُوراً؛(23) زمین برای من سجده گاه و پاکیزه قرار داده شده است."
بنابراین، به اتفاق همه مسلمین، سجده بر خاک خالص جایز است. از این رو، ما بر خاک سجده می کنیم.
حمید: چگونه مسلمانان بر این امر اتفاق نظر دارند؟
محمد مرعی: هنگامی که رسول خداصلی الله علیه وآله از مکه به مدینه هجرت کرد، در همان آغاز، به ساختن مسجد دستور داد، آیا این مسجد فرش داشت؟
حمید: نه، فرش نداشت.
محمد مرعی: پس پیامبرصلی الله علیه وآله و مسلمانان بر چه چیزی سجده می کردند؟
حمید: بر زمینی که از خاک، فرش شده بود، سجده می کردند.
محمد مرعی: بعد از رحلت پیامبرصلی الله علیه وآله مسلمانان در عصر خلافت ابو بکر و عمر و عثمان بر چه چیزی سجده می کردند؟ آیا مسجد فرش داشت؟
حمید: نه، فرش نداشت. آنها نیز بر خاک زمین مسجد سجده می کردند.
محمد مرعی: بنابراین، به اعتراف شما، پیامبرصلی الله علیه وآله در همه نمازهای خود بر زمین سجده کرده است. مسلمانان در عصر او و در عصر بعد از او نیز چنین بودند. روی این اساس، قطعاً سجده بر خاک صحیح است.
حمید: اشکال من این است که شیعیان تنها بر خاک، سجده می کنند، آن هم خاکی که از زمینی گرفته و به صورت مهر درآورده اند. آن را در جیب خود می نهند و با خود حمل می کنند و در زمین دیگر می نهند و بر آن سجده می کنند.
محمد مرعی: اولاً به عقیده شیعه، سجده بر هر گونه زمین، خواه سنگ فرش باشد و خواه زمین خاکی باشد، جایز است.
ثانیاً نظر به اینکه شرط است محل سجده پاک باشد، پس سجده بر زمین نجس جایز نیست. از این رو، قطعه ای از گِل خشکیده (به نام مهر) را که از خاک پاک تهیه شده، با خود حمل می کنند تا در نماز بر خاکی که مطمئناً پاک و تمیز است، سجده کنند، با علم به اینکه آنها سجده بر خاک یا زمینی را که نجس بودن آن را نمی دانند، جایز می دانند.
حمید: اگر منظور شیعه، سجده بر خاک پاک خالص است، چرا مقداری از خاک را حمل نمی کنند، بلکه "مُهر" حمل می کنند؟
محمد مرعی: نظر به اینکه حمل خاک موجب آلودگی لباس می شود و خاک را در هر جا بگذارند، طبعاً دست و لباس، خاک آلود می شود، شیعیان همان خاک را با آب می آمیزند و گِل می کنند و سپس همان گل در قالب زیبا، خشک می شود و به صورت مُهر در می آید که دیگر حمل آن، زحمت نیست و موجب خاک آلودگی لباس و دست نخواهد شد.
حمید: چرا شما بر غیر خاک، مانند حصیر و قالی و زیلو و... سجده نمی کنید؟
محمد مرعی: گفتیم غرض از سجده، نهایت خضوع در برابر خداست، اینک می گوییم: سجده بر خاک، خواه خشکیده (مُهر) و خواه نرم، دلالت بیشتری بر خضوع در برابر خدا دارد؛ زیرا خاک، ناچیزترین اشیاء است و ما بالاترین عضو بدن خود (یعنی پیشانی) را بر پایین ترین چیز (خاک) در حال سجده می نهیم تا با خضوع بیشتر، خدا را عبادت کنیم. از این رو، مستحب است که جای سجده پایین تر از جای دستها و پاها باشد تا بیانگر خضوع بیشتر گردد و همچنین مستحب است در سجده، سر بینی بر خاک نهاده شود تا دلالت بیشتر بر خضوع داشته باشد. بنابراین، سجده بر قطعه ای از خاک خشکیده (مُهر)، بهتر از سجده بر سایر اشیائی است که سجده بر آنها رواست؛ چرا که اگر انسان در سجده پیشانی خود را بر روی سجّاده گران قیمت یا بر قطعه طلا و نقره و امثال آنها و یا بر قالی و لباس گران بها بگذارد، از تواضع و خضوعش کاسته می شود و چه بسا هیچ گونه دلالتی برکوچکی بنده در برابر خدا نداشته باشد.
با این توضیح: آیا کسی که سجده بر خاک خشکیده (مُهر) می کند تا تواضع و خضوعش در پیشگاه خدا رساتر باشد، مشرک و کافر خواهد بود، ولی سجده بر چیزی (مانند قالی و ...) که زداینده تواضع است، تقرّب به خدا است؟ هر کس چنین تصور کند، تصور باطل و بی اساسی کرده است.
حمید: پس این کلمات چیست که بر روی مهر هایی که شیعه بر آنها سجده می کند، نوشته شده است؟
محمد مرعی: اولاً همه تربتها دارای نوشته نیست، بلکه بسیاری از آنها بدون نوشته است.
ثانیاً در بعضی از آنها نوشته شده "سُبْحانَ رَبِّی الْاَعْلی وَ بِحَمْدِهِ" که اشاره ای به ذکر سجده است ودر بعضی نوشته شده که این تربت از زمین کربلاگرفته شده. تو را به خدا سوگند! آیا این نوشته ها موجب شرک است؟ و آیا این نوشته ها تربت را از خاکی که سجده بر آن صحیح می باشد، خارج می کند؟
حمید: نه، هرگز موجب شرک و عدم جواز سجده بر آن نیست، ولی یک سؤال دیگر دارم وآن اینکه در تربت زمین کربلا، چه خصوصیتی وجود دارد که بسیاری از شیعیان، مقیّد هستند تا بر تربت حسینی، سجده کنند؟
محمد مرعی: رازش این است که در روایات ما از امامان اهل بیت علیهم السلام نقل شده که ارزش سجده بر تربت امام حسین علیه السلام از سایر تربتهای دیگر بیشتر است.
امام صادق علیه السلام فرمود: "اَلسُّجُودُ عَلی تُرْبَةِ الْحُسَیْنِ علیه السلام یَخْرِقُ الْحُجُبَ السَّبْعَ؛(24) سجده بر تربت حسین علیه السلام حجابهای هفتگانه را می شکافد. یعنی موجب قبولی نماز و صعود آن به سوی آسمان می گردد.
نیز روایت شده که "آن حضرت فقط بر تربت حسین علیه السلام سجده می کرد، به خاطر تذلّل و کوچکی در برابر خدای بزرگ."(25)
بنابراین، تربت حسین علیه السلام دارای یک نوع برتری است که در تربتهای دیگر، آن برتری نیست.
حمید: آیا نماز بر تربت حسین علیه السلام موجب قبول شدن نماز در پیشگاه خدا می شود، هر چند باطل باشد؟
محمد مرعی: مذهب شیعه می گوید: نمازی که فاقد یکی از شرائط صحّت باشد، باطل است و قبول نخواهد شد، ولی نمازی که دارای همه شرائط صحت است، اگر در سجده اش بر تربت امام حسین علیه السلام سجده گردد، موجب ارزش و ثواب بیشتری خواهد شد.
حمید: آیا زمین کربلا از همه زمینها، حتی از زمین مکّه و مدینه برتر است تا گفته شود که نماز بر تربت حسین علیه السلام از نماز بر همه تربتها برتر می باشد؟
محمد مرعی: چه مانعی دارد که چنین خصوصیتی را خداوند در تربت زمین کربلاقرار داده باشد.
حمید: زمین مکه که همواره از زمان آدم علیه السلام تاکنون، جایگاه کعبه است و زمین مدینه که جسد مطهّر پیامبرصلی الله علیه وآله را در بر گرفته است، آیا مقامی کمتر از مقام زمین کربلا دارند؟ این عجیب است! آیا حسین علیه السلام بهتر از جدّش پیامبرصلی الله علیه وآله است؟
محمد مرعی: نه هرگز، بلکه عظمت و شرافت حسین علیه السلام به خاطر عظمت مقام و شرافت رسول خداصلی الله علیه وآله است، ولی راز اینکه خاک کربلا برتری یافته، این است که امام حسین علیه السلام در آن سرزمین در راه دین جدّش به شهادت رسیده است. مقام حسین علیه السلام جزئی از مقام رسالت است، ولی نظر به اینکه آن حضرت و بستگان و یارانش، در راه خدا و برپاداری اسلام و استواری ارکان دین و حفظ آن از بازیچه هوسبازان، جانبازی کرده و به شهادت رسیده اند، خداوند متعال به خاطر آن، سه ویژگی به امام حسین علیه السلام داده است:
1. دعا در زیر قبّه مرقد شریفش به استجابت می رسد؛
2. امامان، از نسل او هستند؛
3. در تربت او، شفا هست.
آیا اعطاء چنین خصوصیتی به تربت حسین علیه السلام اشکالی دارد؟ و آیا معنی اینکه بگوییم: زمین کربلا از زمین مدینه برتری دارد، این است که بگوییم: امام حسین علیه السلام بر پیامبرصلی الله علیه وآله برتری دارد تا شما به ما اشکال کنید؟
احترام به تربت حسین علیه السلام احترام به خدا و جدّ امام حسین علیه السلام، یعنی رسول خداصلی الله علیه وآله است.
محمد مرعی می نویسد: وقتی که سخن به اینجا رسید، یکی از حاضران که قانع شده بود، در حالی که شادمان بود، برخاست و بسیار سخن مرا ستود و از من تمجید کرد و کتابهای شیعه را از من درخواست کرد و به من گفت: "گفتار تو بسیار به جا و شایسته است. من خیال می کردم که شیعیان، حسین علیه السلام را برتر از رسول خداصلی الله علیه وآله می دانند، اکنون حقیقت را دریافتم و از بیانات زیبا و گویای شما سپاسگزارم. از این پس، خودم مهری از تربت کربلا را همراه خود بر می دارم و بر آن نماز می خوانم.(26)



  • پاورقــــــــــــــــــــی


1) رعد/ 15.
2) احزاب / 21
3) صحیح بخاری، با مقدمه شیخ احمد محمد شاکر، انتشارات دار الجیل، بیروت، الجزء الاول، ج 1، باب تیمم، ص 91.
4) جهت اطلاع بیشتر به کتاب "سیرتنا و سنتنا" مرحوم علامه امینی، ص 126 مراجعه شود.
5) المصنف، لابی بکر عبدالرزاق بن همام الصّنعانی، با تعلیق حبیب الرحمن الاعظمی، من منشورات المجلس العلمی، ج 1، ص 391، ح 1528.
6) کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، علی المتقی الهندی، مؤسسه الرسالة، بیروت، الطبعة الخامسة، 1405 ق، 1985 م، ج 7، ص 465، ح 19809.
7) ارشاد الساری، لشرح صحیح البخاری، شهاب الدین القسطلانی القاهری الشافعی، بهامشة صحیح مسلم بشرح النّووی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، ج 1، ص 405؛ صحیح البخاری بشرح الکرمانی، ج 4، کتاب الصلاة، ص 45، ذیل حدیث 375.
8) الاصابه فی تمییز الصحابة، لابن حجر العسقلانی، دارالکتب العربی، بیروت، ج 1، ص 490، شماره 2562.
9) اِذا صَلّی أَحَدُکُمْ فَلْیَلْزَمُ جَبهَتَهَ وَ أَنْفَهَ الْأَرْضَ حَتّی تَخْرُجَ مِنْهُ الْرَّغْمَ." (النهایة فی غریب الحدیث و الاثر، لابن اثیر، مؤسسه اسماعیلیان، قم، چاپ چهارم، 1364، ج 2، ص 238.)
10) احکام القران، لابی بکر احمد بن علی الرازی الجصّاص الحنفی، دار الکتاب العربی، بیروت، ج 3، ص 209.
11) سیرتنا و سنتنا، علامه امینی، الطبعة الثانیة، سنة 1368، طهران، ص 126، به نقل از صحیح البخاری، ج 1، ص 163؛ سنن بیهقی، ج 2، ص 102.
12) بَصَرْتُ عَیْنایَ رَسُولَ اللَّه صلی الله علیه وآله عَلی جَبینهِ وَ أَنْفِهِ أَثَر الْمَاءِ وَ الطّینِ." (سنن النسائی، بشرح جلال الدین سیوطی، و حاشیة الامام السندی، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج 2، ص 208، السجود علی جبین.
13) عَنْ مَیْمُونةَ قَالَتْ کَانَ النَّبِیُ صلی الله علیه وآله یُصلِّی عَلیَ الْخُمْرَةِ." (فتح الباری، للعسقلانی الشافعی، داراحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1402 ق، ج 1، ص 390.)
14) قالَ أبوسَعیدٍ: دَخَلْتُ عَلیَ رَسُولِ اللَّه صلی الله علیه وآله وَهُوَ یُصَلّی علی حصیرٍ." (السنن الکبری، للبیهقی، دارالصادر، بیروت، طبع اول، سنة 344 ق، ج 1، ص 212.)
15) اِذا کَانَ أَحَدُکُمْ یُصَلّی فَلْیَحسُرِ الْعِمامَةَ عَنْ جَبْهَتِهِ." (السنن الکبری، للبیهقی، با پاورقی الجوهر النّقی، دارالمعرفة، بیروت، ج 2، ص 105.)
16) کُنْتُ أُصَلّی الظُّهْرَ مَعَ رَسُول اللَّهِ صلی الله علیه وآله فَآخُذُ قَبْضَةً مِن الْحصاءِ لِتَبْرِد فی کَفّی أَضَعَهَا لِجَبْهَتِی أَسْجُدُ عَلیْهَا لِشِدّةِ الْحَرّ." (السنن الکبری، للبیهقی، دار صادر، بیروت، سنة 1344 ق، الطبعة الاولی، ص 439، کتاب الصلوة، باب ما روی فی التعجیل بها فی شدّة الحر.)
17) کَتَبَ اِلَیَّ عَلیُّ بْنُ عَبَّاسٍ رَضِیَ اللَّهُ عَنْهُ، أنْ ابْعَثْ اِلیَّ بِلَوحٍ مِنْ اَحْجارِ الْمَروةِ أسْجُد عَلَیْهِ." (اخبار مکة (ازرقی)، ج 3، ص 151، به نقل از "رزین".)
18) اِنَّ أبابَکْرَ کَانَ یَسْجُدُ أوْ یُصَلّی عَلَی الْأرْضِ..." (المصنف، لابی بکر عبدالرزاق بن همام الصّنعانی، با تعلیق حبیب الرحمن الاعظمی، من منشورات العلمی، ج 1، ص 397، ح 1552.)
19) اِنَّ ابْنَ مَسْعُودٍ لایَسْجُدُ - أوْ قالَ: لایُصَلّی - اِلّا عَلَی الْارَضِ." (همان مدرک، ح 1553.)
20) وسائل الشیعه، شیخ حر عاملی، کتاب الصلوة، ابواب ما یسجد علیه، ج 3، ص 593، ح 7.
21) بحارالانوار، محمد باقر مجلسی، مؤسسة الوفاء، بیروت، چاپ دوم، 1403، ه، 1983 م، ج 82، ص 147، به نقل از علل الشرائع، ج 2، ص 30.
22) صد و یک مناظره جالب و خواندنی، محمد محمدی اشتهاردی، دفتر نشر اندیشه اسلامی، چاپ اول، 1372، انتشارات علامه، صص 198 - 201، به نقل از الاحتجاجات العشرة مع العلماء، فی المکة و المدینة، صص 13 - 15.
23) صحیح بخاری، الجزء الاول، ج 1، باب تیمم، ص 91.
24) بحار الانوار، ج 85، ص 153.
25) همان، ص 158؛ ارشاد القلوب، ص 141.
26) لماذا اخترت مذهب الشیعة، الشیخ محمد مرعی الانطاکی، مرکز النشر التابع لمکتب الاعلام الاسلامی، 1417، ق، 1375 ش، صص 464 - 475، اقتباس ترجمه از یکصد مناظره جالب وخواندنی، ص 211.

منبع:
مبلغان ش 78

بخندیم یا بگرییم؟؟؟!

شنبه, ۱۵ فروردين ۱۳۹۴، ۰۶:۱۱ ب.ظ
کد خبر: ۴۶۱۰۶   /   تاریخ مخابره: ۱۳۹۴/۱/۱۵ -  ۱۶:۰۱  |   نسخه چاپی  |   ارسال به دوستان موافقم ۰ - ۰ مخالفم

موافقت شورای امنیت با حضور بانوان در سالن‌های ورزشی

این طرح مجموعه‌ای از ملاحظات فرهنگی، اجتماعی و شرعی است.

بانک ورزش - معاون فرهنگی، آموزشی و پژوهش وزیر ورزش و جوانان از تایید طرح پیشنهادی این وزاتخانه برای حضور خانم ها و خانواده ها در سالن های ورزشی از سوی شورای امنیت کشور خبر داد و گفت: این طرح امسال اجرایی می شود.

به گزارش بانک ورزش، عبدالحمید احمدی در گفت و گو با ایرنا افزود: سال گذشته وزارت ورزش و جوانان آیین نامه جامع خود را برای حضور خانواده ها و زنان در سالن های ورزشی به شورای امنیت کشور ارایه کرد که خوشبختانه اواخر سال 93 مورد تایید این شورا قرار گرفت.

او یادآور شد که این طرح با در نظر گرفتن تمامی جوانب و با رویکردی ایجابی تنظیم شده است.

او با بیان اینکه سالن های ورزشی را باید به سمت حضور خانواده ها برد تا با خروج از حالت تک بعدی فضای سالن های ورزشی تلطیف شود، افزود: این طرح مجموعه ای از ملاحظات فرهنگی، اجتماعی و شرعی است، البته در برخی رشته های ورزشی نه خانواده ها طالب حضور هستند و نه امکان حضور وجود دارد، زیرا تعدادی از این ورزش ها مردانه است.

معاون وزیر ورزش و جوانان درباره اینکه آیا این طرح در سراسر کشور اجرایی می شود یا خیر؟ گفت: پیش بینی هایی در این زمینه صورت گرفته است و حضور خانم ها و خانواده ها در سالن های ورزشی به تناسب رشته ها بستگی دارد که ما نیز تصمیم داریم این طرح را در سال جاری اجرا کنیم.

سال گذشته اعلام شد که برخی مجامع بین المللی ورزشی از جمله فدراسیون بین المللی والیبال از ایران خواسته اند تا زمینه حضور بیشتر زنان را در سالن های ورزشی با توجه به آیین نامه ها و مقررات بین المللی ورزشی مهیا کند.

معاون فرهنگی، آموزشی و پژوهش وزیر ورزش وجوانان بهمن ماه سال گذشته با یادآوری اینکه این وزرات خانه آیین نامه جامع خود را برای حضور خانواده ها و زنان درسالن های ورزشی به شورای امنیت کشور ارایه کرده است، گفته بود که منتظر اعلام نظر مراکز ذیصلاح در این باره هستیم.

احمدی درباره مهمترین برنامه های این وزاتخانه در سال جاری خاطرنشان کرد: برنامه های متعددی در دستور کار این وزارت خانه قرار دارد که به ترتیب اولویت در شورای معاونین مطرح و دنبال می شود.

او به برگزاری نخستین نشست شورای معاونین در سال جاری که امروز برگزار می شود اشاره کرد و گفت: یکی از مهمترین موضوعات این نشست بررسی اصلاح اساسنامه فدراسیون ها است که جزو اولویت اصلی این وزارتخانه خواهد بود.

معاون وزیر ورزش از دیگر برنامه های این وزراتخانه را پیگیری و حمایت های لازم درباره کسب سهمیه المپیک ریو برشمرد و گفت: ساماندهی باشگاه های خصوصی که خدمات عمومی ورزشی ارایه می کنند از دیگر برنامه هاست.

به گفته معاون وزیر ورزش و جوانان دنبال کردن موضوعات آمورزشی برای مدیران و مربیان به طور تخصصی تر نیزازدیگر مواردی است که در دستور کار این وزاتخانه قرار می گیرد.

________________________________________


بسم الله الرحمن الرحیم

اگر چه اینجانب مکرّر خطر اختلاط زن و مرد بیگانه و برنامه‌های مضرّه‌ای را که مخالف عفاف و حجاب بانوان و موجب تغییر شخصیت اسلامی جامعه است تذکر داده‌ و به همگان در مورد آثار و عواقب سوء گرایش به آداب غیر اسلامی غربی هشدار داده‌ام اکنون که مؤمنین در مورد حضور بانوان در ورزشگاه‌های کشور، سؤال و ابراز نگرانی می‌نمایند حسب الوظیفه حرمت نظر زن و مرد اجنبی را به بدن یکدیگر از نظر جمیع فقهای عظام اعلام می‌نمایم؛ علی هذا حضور بانوان در این گونه برنامه‌ها خلاف شرع و تنازل ظاهر از مواضع اسلامی است.

انتظار از مسئولین محترم جمهوری اسلامی این است که با اعلام لغو این عنوان، نگرانی‌ها را رفع و موجبات خشنودی قلب مقدس حضرت بقیة الله الاعظم ارواحنا فداه را فراهم نمایند.

26 ربیع الاول 1427

5/2/85

لطف الله صافی- دفتر معظم له -

________________________________

حضرت آیت الله مکارم شیرازی:

جو
حاکم در ورزش گاه ها برای حضور زنان مناسب نیست و شکی نیست که اختلاط جوانان وآزاد بودن آنها سرچشمه مشکلات زیادی از نظر اخلاقی و اجتماعی می شود؛ اضافه بر این در بعضی انواع ورزش، مردان پوشش مناسبی در برابر زنان ندارند؛ بنابراین لازم است از حضور در این برنامه ها خودداری کنند بخصوص اینکه این برنامه ها را از رسانه ها می توانند ببیند و حضور آنها ضرروتی ندارد
.
- دفتر معظم له -