ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

( آسایـــــش خاطر ) با ... :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

( آسایـــــش خاطر ) با ...

يكشنبه, ۲۴ اسفند ۱۳۹۳، ۰۵:۰۳ ب.ظ


گم شده انسان ها:

بشر در صحنه پرغوغاى حیات، بیش از هر چیز به «آسایش خاطر» نیازمند است.

در میدان نبرد زندگى کسى که بدون این سلاح مشغول پیکار شود، مبارزه اش منتهى به شکست خواهد گردید، هرقدر بار زندگى سنگین تر باشد، این نیازمندى هم به همان نسبت بیشتر خواهد بود.

باید دید چگونه مى توان از اسارت هیجانات و آشفتگى ها نجات یافت و در آغوش آسایش جاى گرفت؟!

جستجوى ثروت، قدرت، شهرت و امکانات مادى براى به چنگ آوردن آسایش بیهوده است و کلیه مساعى شخص در این راهها به هدر خواهد رفت; زیرا سرچشمه آسایش در نهاد خود انسان جریان دارد، همچنانکه منبع بدبختیها نیز همان دنیاى درونى است. آن چنانکه مى توان از ذخایر گرانبهاى نیروهاى باطنى براى این منظور; یعنى آسایش واقعى و آرامش درونى استفاده کرد، در مقتضیات خارجى پیدا نمى شود، چه تمام منابع رفاه خارجى و همه وسایل و ابزارى که در این راه به کار برده مى شود، موقتى و زودگذر است و محال است انسان را به آسایش کامل برسانند. بنابراین، تنها ثروت اندیشه و خصایص اخلاقى است که زوال نمى پذیرد و انسان را از توسل به امور ناپایدار کاملاً بى نیاز مى کند.

از گفته هاى «اپیکتتوس» فیلسوف نامى یونان است که:

«باید به مردم آموخت که سعادت و نیکبختى را در آن جایى که آنها کورکورانه جستجو مى کنند نمى توان بدست آورد، سعادت حقیقى در قدرت و قوت نیست; زیرا «مبرد» و «اقلیوس» با وجود قدرت و توانایى فوق العاده، خوشبخت نبودند. سعادت در ثروت و تمول بسیار نیست; زیرا «کروسوس» با همه گنجها و خزاین بى شمار خویش سعادتمند نبود و در اقتدارات دولتى و اختیارات سیاسى نیست; زیرا «کنسولهاى رم» با همه اقتدارات وسیع خود خوشبخت نبودند و در مجموع تمام این مزایا و عطایا هم نیست; زیرا «نرو» و «سارد ناپال» و «آگامنن» با آنکه تمام آنها را در حیطه تصرف خود داشتند معذلک همیشه آه مى کشیدند و مى گریستند و بازیچه دست حوادث و اتفاقات بودند. سعادت حقیقى را هرکس باید در نفس و ضمیر خویش جستجو کند!».

باید گفت حل بسیارى از معماهاى شگفت انگیز طبیعت و افزایش و تکمیل تجهیزات زندگى عصرکنونى، براى فراهم آوردن یک زندگى خالى ازتشویش کافى نیست واین امورنه تنها نتوانسته است از تألمات و رنجهاى زندگى بکاهد، بلکه نگرانیها و تشویشهاى تازه اى رابا خود به ارمغان آورده است. بنابراین، براى بیگانه شدن با ناکامیها و رنجهاى مداوم زندگى و عقب زدن ابرهاى تیره اى که روح ما را در برمى گیرند، به افکار روشن نیاز مبرم داریم.

( فکر ) بزرگترین نیروى فعال دنیاى ماست و همچنانکه بشر را بر دنیاى مادى مسلط کرده و تغییر شگرفى در همه شؤون حیات پدید آورده است، مى تواند آسایش وى را نیز تأمین کند. از همین جا نقش اساسى فکر و اثر شگرف آن در زندگى بشر روشن و آشکار مى گردد.
یک مغز درخشان، منبع فیض بخشى است که فکر انسان را به بالاتر از اندیشیدن درباره نیازمندیهاى مادى و برآوردن آن ترقى داده، و او را باعالم دیگرى آشنا مى سازد. افکار عمیق و عالى مانع آن است که شخص فهیم دستخوش آشفتگى گردد، آنکه قواى فکرى اش نافذ و قوى تربیت شده و مرکز ثقل در وجودش قرار دارد، در برخورد با حوادث تلخ و ناگوار، به جاى اتخاذ رویه منفى، عاقلانه و مثبت فکر مى کند و تدبیرى مى اندیشد و همچون صخره، تزلزل ناپذیر و استوار، پابرجا مى ماند.

براى رهایى یافتن از سلطه هیجانات و اینکه کشتى حیات ما گرفتار طوفانهاى افراط و تفریط نشود، باید کنترلى در افکار خویش به وجود آوریم تا تفکرات صحیح رهبرى ما را به عهده گیرند و تمام قواى روحى ما را، در مقابل عوامل زیانبخش و مولد هیجان مجهز و آماده کنند.

یکى از دانشمندان غربى مى گوید:

«شاید در استطاعت ما نباشد که دوستان و رفقا و یا کسانى را که از حیث اخلاق یا جهات دیگر شبیه ما هستند انتخاب نماییم، ولى در انتخاب افکار، آزاد هستیم; زیرا در کشور عقل، حاکم مطلق و فاعل مایشاء هستیم و در آنجا مقتضیات و ظروف و مؤثرات و یا چیزهاى دیگرى که از عالم خارج باشند، وجود ندارند که در افکار و عقول ما تحکم کنند و یا ما را مجبور سازند افکارى را که نمى خواهیم اختیار نماییم پس بر ما لازم است به افکار صحیح بپردازیم و هرفکرنارسایى رادوراندازیم. همیشه مابه سویى مى رویم که افکارما متوجه آن طرف است; به عبارت دیگرافکارمااست که مارابه هرجهت که بخواهد مى برد پس نباید به خود اجازه دهیم به هیچ نوع افکار بدى بپردازیم و نباید به آنچه از آن بیزاریم اجازه دهیم که عقل ما را مشغول کند; زیرا همین ها هستند که ما را اسیر بند و بلا مى کنند. همیشه باید به فکر کمال بود نه نقص. باید خود را به پرحرارت ترین امیدها و عالیترین هدفها مشغول نمود; زیرا سرّ هر موفقیت و سعادتى فقط فکر سالم است و بس».


نتایج و ثمرات خوش بینى:

همان طور که آسایش جسمانى به وسیله انواع بیماریها مختل مى گردد، آسایش فکرى نیز در اثر عوامل گوناگون و عادات و صفات مذموم اختلال پیدا مى کند. زیرا «فکر» با آن همه نیرومندى براى رشد خود از «اخلاق» بى نیاز نخواهد بود و هنگامى انسان طعم خوشبختى را مى چشد که به موهبت اخلاق آراسته شود و فعالیتهاى فکرى و اخلاقى با یکدیگر هماهنگ گردد، پس مى بایست به نیروى اراده، صفات جانکاه را که چون ابرى تیره افق زندگى را تاریک مى سازد، از وجود خویش ریشه کن نمود و به جاى آن عوامل مولد آرامش را جایگزین ساخت.

از عواملى که به آسایش فکرى کمک مى کند، حس «خوش بینى» و اعتماد به مردم است. براى کسى که در میدان زندگى قرار دارد، خوش بینى یک نوع تضمین و اطمینان است، برخلاف بدبینى که فعالیت فکرى را متوقف مى کند و از رشد و کمال و قدرت آن مى کاهد.

خوش بینى همچون برقى است که در آسمان حیات مى درخشد، در پرتو آن افق فکر وسعت یافته و علاقه به نیکى در مغز آدمى رشد مى کند و بدین وسیله در طرز جهان بینى شخص پیشرفتى حاصل مى گردد، دنیا در جلوه گاه چشم خوشبین رنگ دلپذیرترى دارد. فرد خوش بین همه چیز و همه کس را در روشنایى نگریسته و درباره آنها قضاوت مى کند، غمها و رنجها را کمرنگ و امید و آرزوها را شعله ورتر نشان مى دهد و تحت تأثیر همین صفت همواره روابط ظاهرى و معنوى و عاطفى خویش را با افراد اجتماع حفظ مى نماید.

هیچ چیز نمى تواند به اندازه خوش بینى از رنج انبوه مشکلات زندگى بکاهد، کسى که از این مزیت اخلاقى برخوردار است، نه تنها هنگام رضایت، فروغ مسرّت برچهره اش سایه مى اندازد، بلکه على رغم عوامل منفى و دشواریها، روحیه خویش را با آنها تطبیق و مشکلات را با رأى صایب و نیروى امید، به آسانى حل مى کند و همواره از کانون روحش جرقه هاى اطمینان و نشاط مى درخشد.

احتیاج به جلب اعتماد اشخاص مختلف در زندگى ضرورى است، براى پیدایش اعتماد باید اصل خوش بینى در معاشرتها و برنامه زندگى افراد وجود داشته باشد; این حقیقتى است که به طور مستقیم در سعادت فرد و جامعه اثر دارد. اعتماد و عدم اعتماد یکى از عوامل رشد یا شکست اجتماع است، هرقدر تماسهاى مردم با یکدیگر عمیق تر باشد، پیشرفت اجتماع بیشتر خواهد بود.

گسترش روح اطمینان و همکارى و الفت میان مردم؛ نخستین ثمره اجتماعى خوش بینى است، برخوردارى از یک زندگى مسالمت آمیز که براساس ارتباط عمیق قلبى استوار باشد، از این راه امکان پذیر خواهد شد، برعکس در محیطى که حسن ظن وجود ندارد و افراد به یکدیگر با نظر شک و تردید مى نگرند، اصول همکارى رعایت نمى شود، بلکه در جزئیات امور براى هم اشکال تراشى نموده و تزاحم ایجاد مى کنند. قهراً چنین اجتماعى، صورتى ظاهرى و سطحى دارد و فاقد آثار و نتایج سودبخش است.

دانشمندى مى گوید:«خوش بینى شکل ظاهرى ایمان است، تا ایمان و امید، وجود نداشته باشد هیچ کارى نمى توان انجام داد!».
اعتماد شخص به دیگران هرقدر بیشتر باشد، اعتماد متقابل دیگران نسبت به وى بیشتر است و این یک نحوه عکس العملى است که خواه و ناخواه در زندگى پیش مى آید، اما نباید فراموش کرد که بین «خوش بینى» و «خوش باورى» تفاوت بسیار است، چه خوش بینى این نیست که انسان یکباره تسلیم افراد ناشناخته شده و بدون آنکه در مقام کنجکاوى و آزمایش برآید، به گفته دیگران ترتیب اثر دهد، به علاوه نبایستى خوش بینى را درباره کسانى که ناپاکى و آلودگى آنها هویداست تعمیم داد; زیرا خوش بینى یک اصل استثنا ناپذیر نیست که در هر شرایط و موقعیتى و نسبت به همه کس قابل انطباق باشد. انسان خوش بین در عین حال که به مردم حسن ظن دارد و اعمال آنها را به صورت صحیحى تفسیر مى کند، حزم و مآل اندیشى را از دست نداده و همواره رفتارش آمیخته با احتیاط و عملش توأم با دقّت است.


خوش بینى از نظر اسلام

اسلام با ایجاد نیروى ایمان در قلوب پیروان خود، اصل خوش بینى و اعتماد را در میان آنها گسترش داده، و مسیر اجتماع را به محیط مطلوبى که مملو از اطمینان و آرامش است، سوق مى دهد. رسول اکرم(صلى الله علیه وآله) به اندازه اى به این صفت برجسته آراسته بود که حتى منافقین مى خواستند حضرتش را به خوش باورى و سادگى متهم سازند و این خصلت ممتاز وى را به صورت زننده و نامطلوبى منعکس کنند.

مسلمانان موظفند نسبت به یکدیگر «حسن ظن» داشته و خوش بین باشند و عمل یکدیگر را به وجه صحیح و مشروعى تفسیر نمایند، هیچ کس مجاز نیست بدون در دست داشتن گواه قطعى و روشن، کردار مسلمانى را مغرضانه تلقى کرده و حمل بر فساد کند.
حضرت على(علیه السلام) مى فرماید:

«ضَعْ اَمْرَ اَخِیکَ على اَحْسَنِه حتّى یأتِیکَ ما یَغْلِبُکَ مِنه وَلا تَظْنُنْ بِکَلِمَة خَرَجَتْ مِنْ أَخِیکَ سُوءاً وَأَنتَ تَجِدُ لَها فِی الْخَیرِ مَحْملاً  ـ وسائل الشیعه، ج 8، ص 614 - کردار برادر ایمانى خود را به بهترین وجهى توجیه کن و تا هنگامى که جمله اى داراى یک احتمال صحیح و درست باشد، در مورد آن گمان بد نبر».

یکى از ثمرات و نتایج خوش بینى جلب دوستى مردم و پیدایش الفت و صمیمیت است.
امیرمؤمنان حضرت على(علیه السلام) با جملات گوناگون، ثمرات و نتایج خوش بینى را بیان مى فرماید:

«مَنْ حَسُنَ ظَنُّهُ بِالنّاسِ جازَ مِنْهُمُ الْمَحَبَّة ـ غررالحکم، ج 2، ص 687 - هرکس به مردم خوش بین باشد، محبت و دوستى آنها را پاداش مى گیرد».

«خود را مجبور کنید که با هر کس تماس بگیرید فقط خصایص خوب و مزایاى اخلاقى و روحى او را ببینید و این خصایص و مزایا را در مغز خود بزرگتر کنید اگر بتوانید به دقّت، این موضوع را در مغزتان جاى دهید زندگیتان خیلى خوشتر مى شود و هرکس به شما قیافه صلح و صفا نشان خواهد داد و هرکس خواهد کوشید که با شما رابطه دوستانه برقرار کند» -دکتر ماردن -

خوش بینى واعتماد حتى ممکن است در طرز فکر و رفتار افراد آلوده نیز اثر مثبت ببخشد و خلاصه از عواملى است که مى تواند زمینه اصلاح اخلاق چنین افرادى را فراهم سازد:

«حُسْنُ الظَّنِّ یُنْجى مِنْ تَقَلُّدِ الاِْثْمِ  ـ همان، ج 1، ص 378 - اعتماد و حسن ظن، مردم را از پیروى گناه و رذائل نجات مى دهد».

«به تازگى با یکى از مدیران «اتحادیه رستورانها» ملاقات کردم این اتحادیه مرکب از بیست و شش رستوران است که به طرز مخصوصى اداره مى شود که آن را «طرز شرافت» نام نهاده اند، در این بنگاهها که از سال 1885 تأسیس شده هرگز صورت حساب پیش مشترى نمى گذارند، شما هرچه میل دارید سفارش مى دهید و خودتان حساب غذایى را که صرف کرده اید مى کنید و در وقت بیرون رفتن وجه را به صندوق مى دهید و مى روید، نه بازبینى، نه بازرسى، نه ورقه حسابى و نه حواله صندوقى هیچ در کار نیست. من از روى حیرت به مدیر گفتم البته بازرس پنهانى دارید; زیرا که از همه مشتریها مطمئن نمى توان بود. مدیر گفت:«خیر ما هیچ مراقبتى نمى کنیم همین قدر مى دانیم که به طور کلى طرز کار ما صحیح است و الا ممکن نبود که متجاوز از نیم قرن بتوانیم این کار را گذرانده کسب خود را ترقى دهیم» در این رستوران هرکس احساس مى کند که او را مردى شرافتمند و خوش حساب دانسته اند از این رو، همه واردین از فقیر و غنى و سارق وسایل، مى خواهند لایق اعتمادى باشند که نسبت به آنها شده است».

مستر«لاویس»که دراین امورکارشناس ومجرب است مى گفت: «اگر با شخص حقه باز نابکارى سروکار پیدا کردید و خواستید او را به خیر و صلاح دعوت کنید چنان وانمایید که به او اطمینان دارید با او مثل مردى شرافتمند و محترم رفتار نمایید آن شخص چنان فریفته اطمینان شما خواهد شد که حتماً براى اینکه واقعاً شایسته و لایق آن شود به کوشش خواهد افتاد».

«دیل کارنگى»:
«به طفل اعتماد کنید; یعنى چنین با او رفتار کنید که گویى هیچ خلافى مرتکب نشده است; یعنى برگذشته قلم فراموشى بکشید; یعنى فرارى یا مختلس و یا شخص کثیفى که قواعد بهداشت را مراعات نمى کند و یا بالأخره کسى را که مخل نظم عمومى است، عهده دار وظایف مهمى کنید. گذشته از این، دقت کنید تا افعال وى نشان دهد که منش اصلى او بهتر شده و واقعاً شایسته آن اعتماد بوده است. با خوشرفتارى و اعتماد مى توان موانع را از بین برد از این رو، مى توان گفت که بیشتر افعال ناپسند عکس العمل هایى است که جهت جبران وضعى بوجودآمده است.

«سریل برت» راههاى بسیار عالى براى رفتار باغرایز پیشنهاد مى کند. او معتقد است که: باید بطفلى که دزدى مى کند پول سپرد کسى را که علاقه به ولگردى دارد باید به کارى گماشت که فعالیت بدنى داشته و مطابق ذوق او باشد».

«ژیلبرت روبن»
«خوش بینى» آسایش خاطر انسان را تأمین مى کند:

«حُسْنُ الظَّنِّ راحَةُ الْقَلْبِ وَسَلامَةُ الدّینِ  ـ غررالحکم، ج 1، ص 376 - خوش بینى سبب آسودگى دل و سلامتى دین است».
«حسن ظن» رنجها و حوادث ناگوار زندگى را بر انسان آسان مى سازد:«حُسْنُ الظَّنِّ یُخَفِّفُ الْهَمَّ  ـ همان، ص 377 - خوش بینى و اعتماد، بار گران غم و اندوه را سبک مى گرداند».

«هیچ چیز به اندازه خوشبینى نمى تواند زندگى را زیباتر سازد از رنجهاى آن بکاهد و راه موفقیت را هموار سازد همانطورى که از بیمارى و عوارض خطرناک وحشت دارید از افکار اندوهبار نیز بترسید و درهاى فکرتان را براى افکار خوشبینانه باز بگذارید به این ترتیب از دیدن اینکه با چه آسانى از قید افکار سیاه نجات یافتید تعجب خواهید کرد» - دکتر ماردن -

رفتار مسلمانان نسبت به یکدیگر باید طورى باشد که بدبینى و سوءظن در میان جامعه ریشه ندواند، لذا امیر مؤمنان(علیه السلام) توصیه مى کند که براساس خوش بینى، با دیگران رفتار کنید و اگر سایرین نسبت به شما حسن ظن دارند، بارفتار خود به حس خوش بینى آنها لطمه نزنید و موجبات بدبینى آنان را نسبت به خویش فراهم نسازید:

«مَنِ انْتَجَعَکَ مُؤَمِّلا فَقَدْ اَسْلَفَکَ حُسْنَ الظَّنِّ بِکَ فَلا تُخَیِّبْ ظَنَّهُ - همان، ج 2، ص 680 - هرکس در دل خود نسبت به تو احساس خوش بینى کرده و امید سود و منفعتى دارد، مبادا با رفتار خود حسن ظن او را دگرگون سازى و خوش بینى اش را به زیان تبدیل کنى».

همچنین حضرت على(علیه السلام) تخیلات و گمانهاى اشخاص را میزان سنجش عقل و خرد آنها قرار داده است:

«ظَنُّ الاِْنْسانِ مِیزانُ عَقْلِهِ وَفِعْلُهُ اَصْدَقُ شاهِد عَلى اَصْلِهِ - همان، ج 2، ص 474 - ظن و گمان انسان میزان سنجش عقل او و کردارش راستگوترین گواه بر پاکى یا بد گهرى اوست».

بنا به فرموده امیرالمؤمنین(علیه السلام) ترتیب اثر ندادن به خیالات و دنبال ظن و گمان نرفتن نشانه قدرت روحى و آسایش خاطر است:

«مَنْ کَذَّبَ سُوءَ الظَّنِّ بِاَخیهِ کانَ ذا عَقْل صَحیح وَقَلْب مُسْتَریح - همان، ص 676 -  هرکس سوء ظن خود نسبت به دیگران را تکذیب و به آن ترتیب اثر ندهد، صاحب عقلى نیرومند و سالم و دلى آسوده است».

«ثابت شده است که هرکس داراى طبیعتى قوى و روحى بزرگ است طبعاً شادمان و مسرور و امیدوار مى شود و به همه چیز و به همه کس با نظر اعتماد و اطمینان مى نگرد. خردمندان و صاحب نظران در پس هر ابر ظلمانى و تیره، آفتابى درخشنده و نورانى مى بینند. در پشت هر بدبختى و محنتى، دورنماى اقبال و سعادتى مشاهده مى کنند از هردرد و مصیبتى، زور و قوتى تازه مى گیرند و هر غم و رنج و اندوهى جرأت و معرفت و دانش جدیدى به آنها مى بخشد. اینگونه طبایع خوشبخت و سعادتمندند و به صاحبان آنها بایستى انصافاً رشک برد; زیرا همیشه در گوشه چشم آنها یک نور خوشحالى و مسرت و در گوشه لبشان یک تبسم فیلسوفانه دیده مى شود قلب این اشخاص مانند آفتاب مى درخشد و به هرچه که نظر بیندازند آن را به رنگهاى روشن و دلنشین رنگ آمیزى مى کنند». - ساموئیل اسمایلز -

امام صادق(علیه السلام) خوش بینى را از حقوق مسلمانان بر یکدیگر مى شمارد:

«إنّ مِنْ حَقِّ الْمُؤمِنِ عَلى الْمُؤمِنِ ... واَنْ لا یَکْذِبَهُ ـ وسائل الشیعه، ج 8، ص 545 ـ 546 - یکى از حقوق مؤمن بر برادر ایمانى اش آن است که او را در گفتارش تصدیق نموده و تکذیب وى نکند».

مهمترین نیرویى که سبب پیدایش خوش بینى مى شود، «ایمان» است.

اگر مردم داراى ایمان کامل باشند، قهراً به یکدیگر اعتماد مى کنند، درد جانفرساى بى ایمانى است که حسن ظن را از افراد سلب و به جاى آن سوء ظن و بدگمانى را جایگزین مى سازد.

یک مسلمان واقعى و خوشبین دلش لبریز از ایمان و اعتماد به پروردگار است، در لحظاتى که احساس ناتوانى مى کند به قدرت بالاتر و عالیتر از قدرت خویش اتّکا مى کند، در دشواریها از خداوندى که منبع بزرگترین نیروهاست، یارى مى طلبد و همین موضوع در تهذیب روح و اخلاق وى اثر عمیقى مى بخشد.


منبع:

بررسی مشخصات اخلاقی روانی

سید مجتبى موسوى لارى

  • محمد تدین (شورگشتی)

آسایش خاطر

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی