ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

از گپ و گفت های تلگرامی 4 :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

از گپ و گفت های تلگرامی 4

پنجشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۲۲ ب.ظ

[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۲۸]

سلام


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۲۹]

خراب کردم....

خراب😔


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۲۹]

سلام


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۲۹]

چی شده؟


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۲۹]

رمضانم پرید :((


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۰]

اینقد صبح گریه کردم


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۰]

خوب نمیگی چی شده؟


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۰]

جوونی کردی لابد؟!


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۱]

هر چی تو ماه رمضون گوش و جشم و دست و ما و شکمو کنترل کردم...


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۱]

دیروز همش رفت!

محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۲]

خوب خیلی سریع اتفاق افتاد بله این جای افسوس بیشتری داره...


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۲]

ولی در جمع راه رو که نبستند...


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۲]

😭


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۲]

خدای شوال همون خدای رمضانه...


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۲]

اینقد من در برابر شیطون ضعیفم؟!


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۲]

بر منکرش لعنت


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۳]

گاهی متأسفانه بله خیلی ضعیفیم


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۳]

😢


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۴]

هنوز فاصله زیادی از رمضان نداریم دلا هنو خیلی تیره نشده، میشه سریع شستش...


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۴]

بله...


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۴]

😔


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۵]

و داری این کارو میکنی...


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۶]

شاید چوب عجب و غرورتو خوردی!!! گاهی انسان موفق به عملی میشه و بعد دچار عجب میشه مخصوصا میبینه کسانی کنارش بودند اون توفیقو نداشته ند


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۶]

این اتفاق رو هم به چشم یه درس بهش نیگاه کن...


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۶]

خیلی غرور داشتم 😔


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۶]

هیچ کس روزه نگرفت ...


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۶]

همینه


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۷]

من هم روزه گرفتم 

هم درس خوندم 

هم احیا رفتم


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۷]

همه چی حساب کتاب داره... این برا اینکه شاختو بشکنند و متوجهت کنند درس خوبی بوده


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۸]

ان شاءالله به خاطر اون روزهای خوبت ، از این روز بدت زودتر بگذرند...


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۸]

ممنون ...😔


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۸]

إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ فَأُولَئِکَ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا

توبه مال اوناییه که وقتی اشتباهی می کنند سریع برمی گردند...


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۸]

التماس دعا


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۹]

😔


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۹]

عذاب وجدان گرفتم


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۹]

این نشونه خوبیه. معلوم میکنه دلت هنو زنده ست...


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۹]

همش فکر میکنم هفته دیگه زندگیم نابود میشه (کنکوره )


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۹]

اگه خدا بخواد تو کنکورم شاخمو بشکونه؟


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۹]

من بخاطر خدا روزه گرفتم که کمکم کنه


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۰]

ان شاءالله یه توبه محکمو جدی، یه قول و قرار جدید، و بعد تمرکز کن رو کنکورت


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۰]

خیلی گریه کردم صبح ...😢


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۱]

شاید ارزش این گریه هات بیش از گریه های شب قدرت باشه .. چه میدونی؟!


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۱]

واقعا نمیدونم


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۱]

فقط این دفعه محکم باش، توفیقتو از خود خدا بدون ، واسه اونایی که از توفیق کمتری برخوردارند دلسوزانه دعا کن ...


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۲]

باور کنین دعا کردم


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۲]

شبای قدر بیشتر برای بقیه دعا کردم


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۲]

این برای خدا بد میشه که 

من روزه گرفتم و کمتر درس خوندم 

حالا یه عده بعد کنکور بگن ما نگرفتیم و رتبمون بهتر شد !!


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۳]

اینجا مشتری دل شکسته ند، گفتین غرور گرفتتتون..


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۳]

اینا رو گره به هم نزن...


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۳]

اره خب غرور داشتم

ولی دعا هم کردم


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۳]

عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم

خیلی پیش میاد چیزی رو دوست داری ولی واسه ت خوب هم ممکنه نباشه


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۳]

فکرم همش رو اینه!

خیلی سطح پایین فکر میکنم!


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۴]

اصلا گاهی نرفتن به دانشگاه ممکنه واقعا مصلحتت باشه...


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۴]

من میدونم حاجی 

ولی جواب دل شکسته بابامو چی بدم؟

جواب اشکای مامانم ؟!


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۴]

همه چی رو خلاصه کردند و می کنیم به یه دانشگاه رفتن...


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۴]

از بیخ فکر غلطیه


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۴]

الان اینجا رقابت بین رتبه های زیر 500 :-/


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۵]

توکل بر خدا به خودش واگذارکن. بعد از تلاش و زحمت میگی : خدایا! هرچه صلاح دنیا و اخرتمه همون بشه


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۵]

مخصوصا از پدر و مادرت هم بخواه اینجوری برات دعا کنند...


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۵]

خواسته هام همش مشروعه والا


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۵]

که اگه نشد دلشون گرم باشه که شاید مصلحتش نبوده


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۶]

من با دانشگاه رفتن خیلی زودتر میتونم ازدواج کنم


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۷]

به ظاهر بله مشروعه اما چه مسیری رو جلو پات میذاره دانشگاه؟ اونو نمیدونی..


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۷]

مسیرشم صحیحه ان شاءالله


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۷]

کم نبودند محجبه و متدین وارد دانشگاه شدند و فضای خاص دانشگاه همه چیشونو ازشون گرفت


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۸]

نمیخوام بگم دانشجوها بدن ها!! اما به همه نمیسازه انچنان که حتی بعضی با اومدن به حوزه چنین حالی پیدا می کنن


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۸]

منم پارسال حرف شمارو زدم 

کار رو ترجیح دادم و جلو خانوادم واستادم


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۸]

ولی نشد !

حالا امسال اگر دانشگاهم نشه !

دیگه هیچی برام نمیمونه


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۸]

ان شاءالله هرچه مصلحته


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۹]

مهم خدمته به خودت و خانواده ت و کشورت. اگه درگرو دانشگاه رفتن ان شاءالله اون بشه ، و اگر به اینه که پی کسب و کاری برین ان شاءالله این بشه.


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۹]

بده دیگه حاجی


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۹]

یعنی چی خب....

اصن ما حکمت خدا رو نمیفهمیم

تلاشامونم جواب ندلشته باشه 

دیگه ادم به چ امیدی زندگی کنه؟!


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۵۱]

حکمت خدا همینه که شما اشکی ریختین دعایی کردین سعادت و خوشبختی خواستین و خوب نمیدونی از شرایط آینده خودت. کارتو به خدا که عالم به حال و آینده تویه واگذار می کنی. یعنی شما به هر قیمتی دانشگاه میخواین؟!


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۵۱]

کار پارسال خواستم ...نشد !

دانشگاه هم که اگر امسال نشه...خدای نکرده


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۵۱]

ممنون


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۵۱]

مزاحم نمیشم 😔


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۵۱]

کارتو بکن و بعد از اون واقعا به خود خدا واگذار کن که هر چه صلاح من و مملکتمه


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۵۲]

گاهی حتی بگو خدا! مهم من تنها که نیستم هرکسی که میتونه منشأ آثار بهتری بشه اون دانشگاه بیاد ولو رقیب من باشه!!

یه کم دیدمونو وسیعتر کنیم، زندگی خیلی شیرین تر میشه و شکست هامون هم قابل پذیرشتر.


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۵۲]

موفق باشید و سربلند.


+  فَإِذَا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ یُشْرِکُونَ

وقت کنکور و ... بعضیا خدا خداشون بلنده، خدا هم کار راه اندازه اما بعدش متأسفانه قول و قرارهارو فراموش می کنند ...

بله خواسته ها رو هم باید از خود خدا خواست اما تنها خدا رو برا این خواستن ، در واقع خودخواهی ست تا خداخواهی ...

  • محمد تدین (شورگشتی)

تلگرام

کنکور

گناه

نظرات  (۵)

  • سرباز جامانده
  • چیکار کرده مگه که رمضانش پریده؟!! خب متاسفانه دانشگاه واسه خانواده ی منم خیلی مهمه..کلا صحبتای بالا واس منم صدق میکنه ولی من هنوز رمضانم نپریده البته چیزی نبود ک بپره..و فکرکنم درست حقششو بجا نیاوردم.
    پاسخ:
    دیگه تعبیر خودشون بوده و به ما هم ربطی نداره که چی بوده
    لابد اشتباهی چیزی ازشون سر زده مثل اشتباهاتی که از خیلیامون سر میزنه...
    ولی مهم پشیمونی و برگشته که الحمدلله ایشون این توفیقو داشته ند و خیلیامون موفق به اون نمیشیم...
  • یا فاطمة الزهراء
  • حس میکنم طرف دوم چتم بیانیه...
    خدا خودش کمک کنه گرفتار شیطان و نفس نشیم
    منم همه اش استرس دارم یه وقت کارخرابی کنم
    پاسخ:
    قرار نیست که طرفی براش پیدا کنیم و حدسی بزنیم یا اصلا در موردش فکر کنیم.
    مهم انتقال پیامیه که در این گفت و گو هست.
    فکر کنین که اصلا طرفش خیالیه...
  • سرباز جامانده
  • :-) فاطمه زهرا منم باهات هم حسم
    سلام.صحبت از کنکور شد گفتم شرح کنکور شرکت کردنامو بدم :))
    تا امسال از سال 87 که اولین بار کنکور دادم به جز سال های 92 و 94
    حساب کنید من با این بار که یه هفته دیگه میشه 8 بار شرکت کردم...
    از اولین کنکورم که بی تجربه تر بودم تا این آخرین که تجربه هایی دارم :
    سال 87 در انتخاب رشته مجاز شدم اما رشته ها را دولتی زدم رد شدم.
    سال 88 در خدمت سربازی بودم و رشته علوم سیاسی قبول شدم ولی
    چون هنوز مدرک پیش دانشگاهی ام را نگرفته بودم دانشگاه ثبت نام نکرد.
    سال 89 که باز تو خدمت بودم رشته حقوق قبول شدم باز پیام نور که نرفتم.
    چون اگر می رفتم باید خدمت سربازی که آخراش بود رو نصفه ول می کردم.
    سال 90 هم کنکور دادم و دیگه رشته های دولتی نزدم پیام نور فقه و حقوق
    قبول شدم ولی بخاطر نداشتن کار و شهریه دوباره در سال 91 کنکور دادم ولی
    اینبار گفتم رشته های مهم دولتی رو نمیزنم ولی رشته های کم طرفدارش رو
    میزنم بلکه دولتی و روزانه قبول بشم پول نگیرن و برم راحت بخونم و ادبیات :)
    اینبار ادبیات فارسی روزانه قبول شدم و با هزار امید و آرزو رفتم که بخونم...
    از ترم اول ت آخر با استادایی درس داشتیم که واقعا از مدرسه ابتدایی بدتر
    رفتار می کردند با دانشجو نظیر پرت کردن کتاب و ماژیک و هل دادن و حتی
    تبعیض در جزوه و نمره دادن به وضوح و تو روز روشن که فضای دبستانی
    که درست کرده بودند بد جور این ها رو برای ما معضل می کرد... !!
    فکر اینکه با چه معدل کلی میخوام فارغ التحصیل بشم و چه چیز
    بهمون یاد میدن از یک طرف عذابم میداد از طرفی در ترم دومم
    من مشکلم حتی نداشتن پول حتی برای خرید کتاب بود...
    با هزار دعوا و مرافه از بابام خواستم کتابا رو تقبل کنه اما
    با نداشتن کرایه دیگه قیدشو زدم اگر دانشگاه و استاد
    و فضای کلاس امیدوار کننده بود ادامه میدادم اما :(

    خلاصه که سال 92 انصراف دادم رفتم دنبال کار گشتم گشتم گشتم تا اینکه یه روز از کاریابی که سپرده بودم زنگ زدند (اون کاریابی دو سال بود ثبت نام کرده بودم برای کار..) گفتند یه شرکتی نیرو میخواد رفتم شش ماه کارکردم و بی کار شدم.هییییی فکر می کردم موندگار شدم و دوباره کنکور شرکت کرده بودم93.

    سال 1393 درست همزمان با قبولی در رشته حقوق دانشگاه پیام نور و در عین نا امیدی از اینکه نمیتونم برم حتی اگر قبول بشم چون هیچ پول و کاری ندارم، در همین حین یه کار تو مرغداری جور شد بعنوان نگهبان از طرف یه پیمانکار آشنا و همشهری راهش دور بود ولی یک ماه رفتم و دانشگاه ثبت نام کردم و پول ترم اول را ریختم نزدیک امتحانات بود که بخاطر اتمام قرارداد با پیمانکار ما هم که نیرو های اون آقا بودیم بیکار شدیم و من باز به آینده بی پول و بی شهریه دانشگاه و بیکار و نا معلوم فکر کردم و باززززز انصراف دادم بدون حتی شرکت در امتحاناتش

    سال 1394 از اینکه هنوز بیکرا بودم ناراحت بودم و می گفتم دیگه تا به یه کاری که خودم صاحب اون کار باشم نرسم شرکت نمی کنم چه فایده از هر جایی که باشی باز باید انصراف بدی چون بی پولی.

    و سال 95 که امسال بود هم بخاطر پاره از مشکلات من با پدرم مجبورم کنکور بدم و تنها راه استقلال یا در رفتن از خونه پدری که دائم میگه اینجا خونه منه، وفقط میخوری میخوابی و هیچ کاری نمیکنی و ... و اصلا نمیفهه کار نیست!
    خلاصه که امسال شرکت کردم تا روزانه بزنم یه شهر دور برم از دستش راحت بشم و هم اون از دست من و بیشتر از این روم به روش و روش به روم باز نشه.

    هر چند میدونم دولتی هم پول میخواد حتی روزانه ولی توکل به خدا.التماس دعا
    پاسخ:
    موفق باشین.
    پس یه دلیل تقلا برا دانشگاه رفتن ، فرار از خونه ست !!!
    جالبه
    سلام خسته نباشید
    دوره سوم ختم قرآن مجید شروع شد
    یا علی
    پاسخ:
    سلام
    ممنون ومتشکر

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی