اشرفیت فاطمه
بیان اشرفیت و افضلیت حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از کل نساء العالمین :
هر چند در جهان هستى نساء و بانوان با شرافت و با فضیلت وجود داشته اند مانند حضرت مریم و حضرت هاجر و حضرت حوا و مانند آنها ولى هیچ یک از آنان در شرافت و فضیلت و کرامت بدرجه و مرتبه حضرت فاطمه زهراى اطهر سلام الله علیها نمى رسند.
زیرا شرافت و فضیلت یا نسبى و یا حسبى و یا قائم بشخص و صفات ملکوتى خود انسان است و حضرت فاطمه (ع ) در تمام مراحل جهات مزبور گوى سبقت را از قاطبه نساء عالمین من الاولین و الاخرین ربوده است :
و چگونه چنین نباشد؟ و حال آنکه روحانیت او مقام نفس کلیة الهیة (1) است.
و نیز حضرت فاطمه زهرا دختر اول شخص عالم امکان است : فاطمه زهرا سلام الله علیها صادره نخستین و اولین جلوه رب العالمین است .
خداى متعال نور فاطمه زهرا را قبل از عالم و آدم آفریده است و نور او و پدرش و شوهرش نور واحد است چنانچه در روایت معتبر آمده است:
ان الله تفرد فى وحدانیته ثم تکلم بکلمته (اى اجاد بجود و اشرق بشروق ) فصارت نورا ثم خلق من ذلک النور محمدا و علیا و فاطمة :
پس در واقع حقیقت محمدیه و حقیقت علویه و حقیقت فاطمیه هر سه از نور واحد خلق شده اند و برهان امکان اشرف که قاعده عقلیه ایست برهان اشرفیت صادر نخستین است.
و نیز برهان دیگر بر اشرفیت و افضلیت حضرت فاطمه رهراى اطهر دختر والاگهر پیغمبر خاتم از باب قاعده تشاکل معلول با علت و اثر با موثر باشد بحکم (کل یعمل على شاکلته ) و مفاد (الولد سر ابیه ) و این برهان در کمال قوت است چه آنچه در والد است ظهور و بروزش در روح ولد و خون ولد است.
و شکى نیست که حضرت ختمى مرتبت عقل کل محمد مصطفى علیه و آله و افضل التحیة و الثناء؛ افضل و اشرف از کل ماسوى الله است و نیز ولد هم که از هر حیث مشابه با أب است پس بدیهى است که مشابه اکمل - اکمل از غیر اکمل خواهد بود!
بنابراین قاعده : حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها که خلقا و خلقا از هر جهت و هر باب شباهت تامه به حضرت ختمى مرتبت پدر بزرگوارش دارد اشرف و افضل از تمام نساء عالمین اولاد غیراکمل و مشابه غیر اکملند ولى حضرت فاطمه زهرا (ع ) ولد اکمل و مشابه اکمل و اشرف ما فى الوجود است و بحکم مشابه الاکمل اکمل ؛ اکملیت و اشرفیت و افضلیت آن حضرت از قاطبه نساء عالمین من الاولین و الاخرین ثابت و مبرهن و محرزاست و این قاعده کلیه برهانیه درتمام اولاد فاطمه زهرا یعنى ائمه اطهار (ع ) سارى و جارى است که اشرفیت و افضلیت آنها ازتمام خلایق ثابت و محرزاست عقلا و نقلا.
و نیز در تائید و تثبیت اشرفیت و افضلیت حضرت خیر النساء فاطمه زهرا سلام الله علیها از کل نساء جهان واینکه او مختار و برگزیده خدا است از میان نساء عالمین همانا روایتى است که از لسان حضرت ختمى مرتبت محمد صلی الله علیه و آله صادر شده است و بسیار قابل اهمیت است:
قال رسول الله (ص ) لعلى (ع ): ان الله عزوجل اشرف على الدنیا فاختارنى منها على رجال العالمین ثم اطلع الثالثه فختار الائمة من ولدک على رجال العالمین ثم اطلع الرابعة فاختار فاطمة على نساء العالمین : (عن کتاب فاطمة الزهرا(ع )للعلامه الامینى ) (ص )43 طبع امیر کبیر)
و ایضا عن النبى الختمى (ص ) فى حدیث طویل : على ساق العرش مکتوب (لا اله الا الله ) محمد رسول الله و على و فاطمة و الحسن و الحسین خیر خلق الله : فقال جبرئیل یارب فانى اسئلک بحقهم علیک لجعلتنى خادمهم قال الله تعالى قد جعلت فجبرئیل علیه السلام خادمنا: (عن کتاب بحر المعارف للعاف الصمد انى ملا عبد الصمد الهمدانى)که مستفاد از این حدیث شریف نورانى این است که حضرت ختمى مرتبت محمد پیغمبرخاتم و حضرت ولى الله الاعظم على و حضرت ملکه ملک و ملکوت ولیة الله العظمى فاطمة الزهرا (ع ) و دو فرزند دلبند آنها امامین همامین حضرت امام حسن و حضرت امام حسین علیهم الصلوة و السلام ؛ اشرف خلق الله و بهترین خلق الله در ارض عالم امکان هستند و جبرئیل خود از خداى متعال خواست که افتحار خدمت و خادمیت دربار این بزرگواران را داشته باشد و خداى متعال درخواست جبرئیل را پذیرفت و ملک مقرب دربار خود را خدامتگذار آنها قرار داد.
گواهى پیغمبر (ص ) درباره دختر والاگهر فاطمه زهراى اطهر (ع ):
فى حدیث طویل عن النبى الختمى صلى الله علیه و آله :
و اما ابنتى فاطمة سلام الله علیها فانها سیدة نساء العالمین من الاولین و الاخرین و هی بضعة منى و هى نور عینى و هى ثمرة فؤادى و هى روحى التى بین جنبى و هى الحوراء الانسیة...
و اما دختر من فاطمه سیده نساء عالمین من الاولین والاخرین است همانا این دختر گرامى پاره تن من است و او نور چشم من و او میوه دل من است و او روح من است که میان دو پهلوى من است و او انسیه حورا است...
منبع:
آئینه ایزد نما حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها
مؤ لف : حضرت آیت الله محمد رضا ربانى
____________________________________
(1) حضرت امیر(ع) در توضیح این نفس فرمود:
«نفس الهیه ملکوتیه کلیه، یک قوه لاهوتی است که از عالم لاهوت که از عوالم ربوبی است، آفریده شده است و یک جوهر بسیطی است که ذاتا زنده است. اصل این نفس، عقل است که از او پدید آمده است. به وسیله و به علت او می خواند و طلب می کند و به سوی او دلالت و اشارت می نماید و بازگشت او، در وقتی که به مقام کمال خود رسید و مشابهت با او پیدا کرد، به سوی عقل است. موجودات از این نفس الهیه ملکوتیه کلیه به وجود آمده اند و در هنگام کمال خود نیز بدان بازگشت می نمایند و این نفس کلیه دارای مقامی بس بلند و ارجمند است و او شجره طوبی و سدرة المنتهی و جنة المأوی است و کسی که به مقام معرفت او رسد هیچ گاه شقی و بدبخت نخواهد بود و کسی که او را نشناسد جاهل و گمراه می باشد.
در حدیثی دیگر آمده است:
یکی از نفوس، نفس کلیه الهیه است و دارای پنج قوه است: بقای در فنا و نعمت در عین رنج و زحمت و عزت در عین ذلت و بی نیازی در عین نیازمندی و صبر و پایداری در بلا و گرفتاری. و از برای این نفس دو خاصیت است: یکی رضا و دیگری تسلیم. و مبدأ آفرینش این نفس از خداست و بازگشتش نیز به سوی خود خدا خواهد بود. خداوند می فرماید:«من از روح خودم در او دمیدم» و نیز می فرماید: «ای نفس که به مقام آرامش و اطمینان رسیده ای و مطمئنه شده ای! بازگشت کن به سوی پروردگارت در حالی که تو از او راضی و او نیز از تو راضی می باشد.»