ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

التماس دعای ژنرالها از آیت الله :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

التماس دعای ژنرالها از آیت الله

جمعه, ۲ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۰۶ ب.ظ

نماز بارانی که به دنیا مخابره شد:

در سال 1363 هجرى قمرى رحمت حقتعالى از شهر قم و حومه آن قطع شده و از آغاز بهار تا اوایل خرداد حتى قطره اى باران از آسمان نازل نشده بود. دشت و هامون خشک و مزارع در اثر بى آبى پژمرده شده بود و آخرین مراحل حیات خود را طى مى کرد. ابرهاى اندوه و وحشت بر سراسر منطقه سایه افکنده بود و خرمن امید مردم را بر باد مى داد.

در چنین موقعیت خطرناک و ساعات وحشتناکى که امید افراد رفته رفته به ناامیدى مبدّل مى شد و بیم قحطى و غلا این سامان را تهدید مى کرد، نسیم صبح رحمت وزیدن گرفت :

 یگانه مرد ایمان و خداپرستى که در کانون معرفت ، اسرار حقیقت آموخته بود و آن گوهر گرانبهایى که در گنجینه تقوا و فضیلت براى چنین موقعى اندوخته شده بود، با عزمى متین و ایمانى راسخ دامان همّت به کمر زد و تصمیم گرفت به وسیله نماز استسقاء و دعا، از منبع رحمت الهیّه طلب باران نماید و روى عجز و نیاز به درگاه خداوند رحیم بى نیاز آورد.

پس ، اراده خود را به عموم طبقات اعلام کرد و در روز جمعه یک ساعت بعد از طلوع آفتاب عازم گردید تا با رعایت دستور مقدس اسلام مشغول نماز شود.

مردمى که بر اثر سستى ایمان به خداوند، خوش گمان نبودند، به رغم فساد درونى خود، از راه خیرخواهى ، به حضرتش معروض داشتند: ((ممکن است این نماز، بى اثر بماند و به مقام شامخ شما لطمه بخورد!!))

ولى آن رادمرد، با حسن ظنّى که به خداى خود داشت و جز خداى خود هیچ کس را نمى دید و جز سخن حق سخنى نمى شنید، بدین سخنان وقعى نگذارد و فرمود: ((من به دستورى که از شارع اسلام رسیده است عمل مى کنم و وظیفه خود را انجام مى دهم و بیمى از گفته این و آن ندارم . آنچه صلاح باشد، واقع خواهد شد.))

آنگاه طبق مقررّات دینیّه خود با جمعى از مردان با ایمان و با داشتن روزه ، چنانکه دستور رسیده است ، رداى مبارک را از راست به چپ و برعکس ‍ انداخت و با پاى برهنه - مانند عموى بزرگوارش حضرت ثامن الائمّه علىّ بن موسى الرّضا علیه السّلام که در ((مرو)) خراسان براى استسقاء به بیابان رفت - استغفار کنان رهسپار سمت خارج « خاک فَرَج ؛ منطقه ای در قم » گردید و به امید فتح و فرج رو به بیابان نهاد.

این حادثه مصادف با زمانى بود که متّفقین ایران را اشغال کرده و واحدهایى از سربازان انگلیسى و امریکایى در حدود ((خاک فرج )) استقرار یافته بودند.

در این میان چند نفر از دشمنان قرآن از فرقه ضالّه و مضلّه بهائیّه ، به آنها خبر داده بودند که عده زیادى از اهالى در نظر دارند به این محدوده بیایند و چاه آبى را که مورد استفاده شماست پر کنند و بعد براى نابود کردنتان به شما حلمه بیاروند.

نیروهاى متّفقین که این خبر را شنیدند، چون از جریانات و قضایا هیچ اطّلاعى نداشتند و از طرفى هم هیاهوى مردم این گفته ها را تاءیید مى کرد، کاملا براى دفاع آماده شدند و حتى تیربارها را به سوى جمعیت قرار دادند تا هنگام حمله مردم از خود دفاع کنند.

مرحوم آیة اللّه خوانساری که تنها متوجه خدا بود و هدفى خاص داشت ، با نهایت رشادت و متانت به راه خود ادامه داد و با حضور و متجاوز از بیست هزار تن از همراهان ، در حال تضرع و خشوع به ذات مقدس ‍ ربوبى ، نماز استسقاء را بجاى آورد و آن را با خطبه و دعا پایان مى داد.

دلها پرتپش و رنگ از رخ افراد پریده بود. هر کس با خود زمزمه مى کرد که آیا دعا به هدف اجابت خواهد رسید یا خیر؟

متخصّصان اروپایى که در لشکر متّفقین بودند، اوضاع جوّى را به دقّت مورد بررسى قرار داده و اظهار داشتند که علائمى از نزول باران به چشم نمى خورد.

روز دیگر، باز مرحوم آیة اللّه فقید - اعلى اللّه مقامه الشّریف - با جمعى از خوّاص اهل علم با خضوع و خشوع بیشترى به خارج محدوده رفتند و به حکم ((من لجّ بابا ولج)) بر اصرار و استغاثه افزودند و با چشم گریان و دل بریان چنین با خداى تو راز و نیاز کردند: ((خدایا، اگر بندگان تو مخالفت و معصیت تو را مى کنند، تو آنان را به غضب خود و قطع رحمتت ، مؤ اخذه مفرما و بر آنان رحم کن ، که تو ارحم الرّاحمینى .))

آنگاه از قبیل ادعیه ماءثوره و غیر ماءثوره خواندند و به سجده افتادند و با تضرع و زارى تقاضاى نزول رحمت کردند.

ناگهان آثار رحمت حقتعالى در آسمان ظاهر گردید و ابرهاى متراکم ، آسمان قم را پوشانید. مردم به سوى خانه ها روانه شدند، ولى هنوز به مقصد نرسیده بودند که باران سیل آسیایى شروع به بارید کرد و شهر و حومه را سیراب ساخت ، بطوریکه سیل در رودخانه قم به راه افتاد. روح تازه اى در سراسر باغات و مزارع و بیابانهاى سوزان دمیده شد و زمین که بر اثر بى آبى خشک و تفته شده بود، خلد برین گردید.

ظهور این کرامت بزرگ و دعاى سریع الاجابه ، در جهان اثر عجیبى بخشید، بطوریکه ژنرالها و فرماندهان لشکر متّفقین نیز تسلیم مقامات دینى شدند و از آن بزرگوار خواستند براى رفع غائله جنک جهانى دعا فرمایند و مقامات رسمى لندن و واشنگتن وقوع این حادثه شگفت انگیز را از طریق رادیو، در تمام دنیا پخش کردند.

در نتیجه ، حقّانیت دین مبین اسلام و ارزش حوزه علمیّه قم عملا بر جهانیان آشکار گشت و بر آن مردم عادى و عناصر ناپاکى که به دیانت اسلام و حوزه علمیّه قم به نظر منفى و حقارت میگریستند، ثابت شد که مردان پاک و بافضیلتى در عالم هستند که بى واسطه با عالم غیب پیوستگى پیدا مى کنند و مى توانند با نیروى ایمان جهانى را تکان دهند و طبیعت را با اذن خداوند در زیر فرمان آورند.


منبع:

چهل داستان در باره نماز و نماز گزاران

یدالله بهتاشى

  • محمد تدین (شورگشتی)

آیت الله خوانساری

نماز باران

نظرات  (۱)

در چشمه مهتاب 
وسعت آب، بی کرانه است؛
ولی با نماز استسقاء

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی