برای اولین بار - بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی - اینک : « وب مهربـــــــــــانی » مطلـــــب داری بــــــــــذار مطلــــب نداری بــــــــــــردار ( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد. ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )
******************************* ******************************* تذکر: لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه. بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...
جسارتا مرتکب میشم که: به هر تاری ز گیسویت اسیری/چه مجنون ها در این زنجیر داری کمانِ ابروانت خون ما ریخت/به مژگانت هزاران تیر داری از آن لعلِ انارینْ طعمْ بوست/هزاران پورِ مریم پیر داری لبت سر چشمه ی صد آب خضر است/به لب،انهار این اکسیر داری همه سرگرم و مست از باده هایت/شراب از مصر تا کشمیر داری ... شمشیر داره ولی به ما وقتی بیاد انجیر میده ان شاء الله!
پاسخ:
بی شمشیر که نمیشه اما واسه ما جز از شمشیرش نگفته ند ...
واسه بچه شیعه که نباید امام رو اینجور معرفی کرد که او وهم ورش داره...