ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

بیانات امام خمینـــــــی در مورد « مبعث ، ماهیت و برکات آن » :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

مساءله مبعث و ماهیت آن و برکات آن چیزى نیست که بتوان با زبان هاى الکن ما از آن ذکرى کرد و به قدرى ابعاد آن زیاد است و جهات معنوى و مادى او زیاد است که گـمان ندارم بتوان حول و بر او هم صحبت کرد. مساءله بعثت یک تحول علمى! عرفانى! در عالم ایجاد کرد که آن فلسفه هاى خشک یونانى را که به دست یونانى ها تحقق پـیدا کرده بود و ارزش هم داشت و دارد، لکن مبدل کرد به یک عرفان عینى و یک شهود واقعى براى ارباب شهود.

قرآن در این بعدش براى کسى تاکنون منکشف نشده است مگر (مَن خُوطِب به - یعنی رسول -) و در بعضى ابعادش حتى براى (من خوطب به ) منکشف نشده است فقط براى ذات ذوالجلال - جلّت عظمته - معلوم است .

اگـر کسى سیر کند در فلسفه هاى قبل از اسلام و فلسفه هاى بعد از اسلام و خصوصا قرن هاى آخر و عرفاى قبل از اسلام و آن کسانى که در هندوستان و امثال آن یک همچو مسائلى داشتند، با عرفاى بعد از اسلام که به تعلیم اسلام در این امر وارد شده اند، مى فهمد که چه تحولى در این بعد حاصل شده است . در صورتى که عرفاى بزرگ اسلام هم راجل ( پیاده ) هستند در کشف حقایق قرآن!

لسان قرآن که از برکات بعثت است ، از برکات بزرگ بعثت رسول خداست ، لسانى است که سهل و ممتنع است . بسیارى شاید گمان کنند که قرآن را مى توانند بفهمند، از باب اینکه به نظرشان سهل است . بسیارى از ارباب معرفت و ارباب فلسفه گمان مى کنند که قرآن را مى توانند بفهمند، براى اینکه آن بعدى که براى آنها جلوه کرده است و آن بعدى که در پس این ابعاد است براى آنها معلوم نشده است .

قرآن داراى ابعادى است که تا رسول اکرم صلى الله علیه و آله و سلم مبعوث نشده بودند و قرآن متنزل نشده بود از آن مقام غیب ، نازل نشده بود از آنجا، و با آن جلوه نزولى اش در قلب رسول خدا جلوه نکرده بود، براى احدى از موجودات ملک و ملکوت ظاهر نبود.

بعد از آنکه اتصال پـیدا کرد مقام مقدس نبوى ولىّ اعظم با مبداء فیض به آن اندازه اى که قابل اتصال بود، قرآن را نازلتا و منزلتا کسب کرد، در قلب مبارکش جلوه کرد و با نزول به مراتب هفتگانه به زبان مبارکش جارى شد.

 قرآنى که الان در دست ماست نازله ی هفتم قرآن است و این از برکات بعثت است و همین نازله ی هفتم آنچنان تحول در عرفان اسلامى ، در عرفان جهانى بوجود آورد که اهل معرفت شمه اى از آن را مى دانند و بشر از همه ابعاد او، یعنى جمیع ابعاد او براى بشر باز معلوم نشده است و معلوم نیست معلوم شود.

آیاتى در قرآن کریم که باز از برکات بعثت است مشاهده شود که این آیات را در عین حالى که انسان گمان مى کند که خوب ، ظاهر است ، لکن تاکنون کشف نشده است (هوالاول و الاخر و الظاهروالباطن و هو معکم الله نور السموات و الارض ) اینها آیاتى است که نه مفسرتواند بفهمد، نه فیلسوف و نه عارف . هرکس ادعا کند که معنى او را فهمیده است ، در جهل فرو رفته است .

قرآن را (انما یعرف القرآن من خوطب به ) به وسیله من (خوطب به ) به یک عده معدودى از اولیاء خدا و ائمه ء معصومین علیهم السلام تحویل داده شده است و به وسیله ء آنها یک حدودى که قابل فهم است براى بشر تفسیر شده است

...

کیفیت وحى از امورى است که غیر از خود رسول خدا و کسانى که در خلوت با رسول خدا بودند با اینکه از او الهام گـرفته اند کیفیت نزول وحى را کسى نمى تواند بفهمد و لهذا هروقت خواستند معرفى هم بکنند با زبان ما عامى ها معرفى کردند، چنانچه خداى تبارک و تعالى با زبان آن بشر عامى خودش را با شتر معرفى مى کند، با آسمان معرفى مى کند، با زمین معرفى مى کند، با خلق و امثال اینها. و این براى این است که بیان قاصر است از اینکه آن مطلبى که هست ادا بشود و تا آن حدى که بیان مى توانسته ادا کند قرآن ادا کرده است و هیچ کتاب معرفتى ادا نکرده است ، آنهائى که ادا کردند به تبع قرآن ادا کردند.

اگر قرآن نبود باب معرفت الله بسته بود الى الابد! و آن فلسفه یونانى یک باب دیـگـرى است که در محل خودش ‍ بسیار ارجمند است براى اینکه با استدلال ثابت مى کند، نه معرفت حاصل مى شود، باب دلیل اثبات مى شود وجود خداى تبارک و تعالى .

معرفت غیر اثبات وجود است و قرآن آمده است که هم اثبات بکند به همان طریقه هاى متعارف و طریقه هاى بلکه گاهى نازل تر از او و هم پرده ء دیگرش عرفان قرآن است که او را همین مقدارش هم که در قرآن هست در هیچ کتابى نمى یابید حتى در کتب عرفانى اسلامى که متحول شده است و با عرفان قبل از اسلام بسیار فرق دارد، باز تعبیرات قرآن غیرآنى است که آنها دارند.

یک نحوه دیگرى هست ، یک لطایف دیگرى در قرآن هست و اینها همه از برکات بعثت است و برکات بعثت آن مقدارى که در معنویات هست آنقدر در مادیات ظاهر نشده است ، لکن آن مقدارى هم که در مادیات ظاهر شده است باز قبل از اسلام نبوده است . اتصال معنا به معنویت به مادیات و انعکاس معنویت در همه جهات مادیات از خصوصیات قرآن است که افاضه فرموده است .

قرآن در عین حالى که یک کتاب معنوى ، عرفانى و آنطورى است که به دست ماها، به خیال ماها، به خیال جبرئیل امین هم نمى رسد، در عین حال یک کتابى است که تهذیب اخلاق را مى کند، استدلال هم مى کند، حکومت هم مى کند و وحدت را هم سفارش مى کند و قتال را هم سفارش مى کند و این از خصوصیات کتاب آسمانى ماست که هم باب معرفت را باز کرده است تا حدودى که در حد انسان است و هم باب مادیات را و اتصال مادیات به معنویات را و هم باب حکومت را و هم باب خلافت را و همه چیز را و ما که امید است از پیروان اسلام باشیم و از پیروان قرآن باشیم باید همه ابعاد این را در نظر داشته باشیم . نه در نظر داشته باشیم ، بلکه دنبالش ‍ باشیم تا حاصل بشود براى ما، مجاهده کنیم تا حاصل بشود براى ما. و اگر چنانچه ما با همان بعد ظاهرى قرآن ، به همان بعدى که قرآن براى اداره امور بشر آمده است ، براى رفع ظلم از بین بشر آمده است یعنى یک بعدش این است که ظلم را از بین بشر بردارد و عدالت اجتماعى را در بشر ایجاد کند،

اما اگر کوشش کنیم و آنهایى که تابع قرآن خودشان را مى دانند، مسلمین جهان اگر کوشش کنند تا اینکه این بُعد از قرآن را که بعد اجراى عدالت اسلامى است ، در جهان پخش کنند، آنوقت یک دنیایى مى شود که صورت ظاهر قرآن مى شود...

و آن چیزى که ما در روز مبعث باید توجه به آن بکنیم این است که با بعثت رسول خدا، بعثت رسول خدا براى این است که راه رفع ظلم را به مردم بفهماند، راه اینکه مردم بتوانند با قدرت هاى بزرگ مقابله کنند به مردم بفهماند. بعثت براى این است که اخلاق مردم را، نفوس مردم را، ارواح مردم را و اجسام مردم را، تمام اینها را از ظلمت ها نجات بدهد، ظلمات را بکلى کنار بزند و به جاى او نور بنشاند، ظلمت جهل را کنار بزند و به جاى او نور عمل بیاورد، ظلمت ظلم را به کنار بزند و به جاى او عدالت بگذارد، نور عدالت را به جاى او بگذارد و راه او را به ما فهمانده است ، فهمانده است که تمام مردم ، تمام مسلمین برادر هستند و باید با هم وحدت داشته باشند، تفرق نداشته باشند.


بیانات امام خمینی درتاریخ 62/2/26 - صحیفه نور -




  • محمد تدین (شورگشتی)

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی