ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

سخت تر از کار در معدن!! :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

سخت تر از کار در معدن!!

دوشنبه, ۱۰ خرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۵۰ ب.ظ

قبول دارین پیامک کردن با بعضیا و جواب پیامکاشونو دادن از کار در معدن هم سخت تره؟!!

شما ره م رو داره هر از گاهی سؤال شرعیی می پرسه

کلی حاشیه میره ، بماند.

می بینی بعد یه هفته پیام داده که از فلان کلمه آیا منظور بخصوصی داشتین؟!

شده بعد مدتها که پیامکشم حذف کردم پیام داده پیامک سومی که اون هفته بهتون دادم فکر بد نکنین یه وقت! منظور خاصی نداشتم!!

میگم : بابا! چقدر شما سخت گیرین!!

آخه نه کلام من وحی مُنزَله و نه کلام شما که بخواییم اینقدر رو کلمه کلمه ش دقیق بشیم و نکته دربیاریم!! والا

مبادا طوری عمل کنیم که کسی از همصحبتی با ما واهمه داشته باشه: ببینین پیامبرمون رو:


از: خبرگزاری شبستان 

شناسه خبر : ۹4 ۲۶۰۶

"من پسر زنی هستم که با دست هایش از بزها شیر می نوشید!!"

این را به عرب بیابانی گفت.

عرب بیابانی از هیبت پیامبری که همه ی قبایل به او ایمان آورده بودند،لکنت گرفته بود.

آمده بود جمله ای بگوید و نتوانسته بود و کلماتش بریده بریده شده بودند.

رسول الله (صلی الله علیه و آله) از جایش بلند شده بود.

آمده بود نزدیک و ناگهان او را در آغوش گرفته بود،تنگ تنگ. آن طور که تنشان تن هم را لمس کند.

در گوشش گفته بود:

"من برادر توام" ،"انا اخوک" گفته بود فکر می کنی من کی ام؟

فکر می کنی پادشاهم؟ نه! من از آن سلطان ها که خیال می کنی نیستم.
"من اصلا پادشاه نیستم" "لیس بملک"

من محمدم. پسر همان بیابان هایی هستم که تو از آن آمده ای.

"من پسر زنی هستم که با دست هایش از بزها شیر می نوشید"

حتی نگفته بود که پسر عبدالله و آمنه است. حرف دایه ی صحرانشینش را پیش کشیده بود که مرد راحت باشد!!

آخرش هم دست گذاشته بود روی شانه ی او و گفته بود:"هون علیک" "آسان بگیر ، من برادرتم"

مرد بیابانی خندید و صورت او را بوسید:

"عجب برادری دارم."

  • محمد تدین (شورگشتی)

سخت و آسان گیری

صحبت با دیگران

نظرات  (۷)

آره واقعا همینطوره
پاسخ:
یعنی درب و داغون می کنه طرفو !!! خخخ
خخخ  واقعا کارسختیه ...
پاسخ:
اینجور که نوشتین معلومه به تور شما هم خورده!!! خخخخ
  • یا فاطمة الزهراء
  • من از این مدل آدما دورم ندارم با همه ی مخاطبین گوشیم راحتم حالا با هر نسبت و سنی
    پاسخ:
    نعمتیه بخدا!!
    البته منم راحتم اما طرف مقابل که دیگه دست ما نیست، هست؟!

  • سیّد محمّد جعاوله
  • بله 
    عجب برادری دارم
    متشکرم
    این کی تأثیر گذار بود
    دوباره
    متشکرم
    و لااااااااااااااااااااااااااایک
    پاسخ:
    خواهش سیدجون! 
    شما تاج سرین...

    ظاهرش مسأله مهمی نشون نمیده اما اونایی که باهاش درگیرند می فهمند واقعا مهم وجدی ست.
  • دختر مسلمان
  • سلام
    من یکی ازین موردا دارم تو آشناها !
    شماره شو که میبینم چهار ستون بدنم به لرزه درمیاد :|
    فدای پیامبر عزیزممممم :)
    پاسخ:
    سلام.
    خخخخخ
    با این حساب پست بجایی برا شما بود ...
    حالا که بنده و شما تلخی این کارو به خوبی لمس کردیم می بایست بیش از دیگرانی که نچشیدند مواظبت از این رفتار کنیم...
    من خودم از این آدمام میگن.چون زیاد سوال میکنم معمولا کسی که بشناسه همون اول وارد گفت و گو نمیشه.بطور کلی هم ماها دوستان زیادی نداریم بخاطر همین.البته برخی مثل اهل بیتمون،فکر میکنن این خصوصیت بدی نیس ولی واقعا میتونه باشه.خودم همیشه سعی کردم سوال بی مورد نکنم ولی خیلیا سوالای منو اساسا بی وجه میدونن.

    پاسخ:
    خخخخخ
    بحث سؤال نیست ، گیر دادن بی مورد رو میگم... گیر دادن تو کلمات و جملات... تو قصد و غرض فرد...
    خدا نصیب گرگ بیابون نکنه
    ....................
    عجب داستانی
    خیلی خوب بود
    خوشبحالش
    پاسخ:
    ...

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی