ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

پنجم ذی القعدة ؛ روز « تجلیل از مقام امامزادگان » :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

پنجم ذی القعدة ؛ روز « تجلیل از مقام امامزادگان »

پنجشنبه, ۲۹ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۲۲ ق.ظ

امام و امامزاده:


على بن جعفر (ع ) برادر امام کاظم (ع ) از امامزادگان بزرگ و فقیهان پرهیزکار است.

...

ایشان در زمان امام جواد (ع ) از علماى سالمند و فقهاى با سابقه به شمار مى آمد.


محمدبن حسن بن عمار مى گوید:

در مدینه در محضر على بن جعفر (ع ) نشسته بودنم ، و روایاتى را که از امام کاظم (ع ) نقل مى کرد مى نوشتم ، در این هنگام ناگاه امام جواد (ع ) که آن وقت نوجوان بود، وارد مسجد شد.

دیدم على بن جعفر بدون رداء! و با پاى برهنه! برخاست و به استقبال امام جواد (ع ) رفت و خود را به سوى او افکند! و دست او را بوسید!

امام جواد (ع ) فرمود:

((عمو جان خدا تو را رحمت کند بنشین .))

على بن جعفر گفت :

اى آقاى من! چگونه بنشینم با آنکه تو ایستاده اى؟!!

هنگامى که على بن جعفر(ع ) به جلسه درس خود باز گشت ، شاگردان از روى سرزنش به على بن جعفر گفتند:

تو عموى پدر حضرت جواد (ع ) هستى ، در عین حال دیدیم که دست او را بوسیدى و احترامی کردى به دور از معمول .

على بن جعفر در پاسخ آنها، دست به محاسن سفید خود گرفت و فرمود:

ساکت باشید، هنگامى که خداوند صاحب این محاسن سفید را شایسته امامت ندانست ، و این جوان را شایسته نمود و مقام شامخ امامت را به او تفویض کرد، آیا من فضل او را انکار کنم ؟! پناه مى برم به خدا از این سخن که شما مى گوئید! بلکه من بنده  و غلام امام جواد (ع ) هستم!!


از احترامهاى على بن جعفر (ع ) به امام جواد (ع) اینکه :

هر گاه امام جواد (ع ) مى خواست به جائى برود، على بن جعفر بر مى خاست و کفش او را جفت مى کرد.


گویند:

روزى طبیبى براى فَصد (گشودن سر رگ) امام جواد (ع ) آمد، على بن جعفر به امام جواد (ع ) عرض کرد:

اى سرور من! اجازه بده اول رگ مرا قطع کند تا تیزى و سوزش نشتر قبل از تو به من برسد!!


منبع:

داستان دوستان جلد 4

محمد محمدى اشتهاردى

______________________________________________________________


عن أبی الحسن الثالث علیه السلام قال :

إن الله عز وجل جعل من أرضه بقاعاً تسمىّ المرحومات أحبّ أن یدعى فیها فیجیب ... - وسائل الشیعه ش ح 6654 -

امام هادی(ع) :

خداوند عز وجل در زمینش بقاعی قرار داده که اماکن رحمت نامیده می شوند، دوست دارد در آنجاها خدا را بخوانید تا شما را اجابت کند!


پنجم ذی القعدة روز تجلیل از امامزادگان و بقاع متبرکة ، مبارک!

نزدیکترین امامزاده محلتون رو ان شاءالله فردا زیارت کنین و ما رو هم از دعای خیر خودتون فراموش نفرمائید.

اگر در همین وبلاگ و در بخش نظرات به دوستان هم معرفی بفرمائید که چه بهتر!


سهم من:

نزدیک ترین امامزاده معروف و معتبر به محل خدمت فعلی ما : امامزاده محمد محروق (ع) است.

محمد بن حسین مشهور شده به محروق (نزد شیعیان : امامزاده محروق) یکی از نوادگان علی بن حسین بود که در پی قیامی که ضد خلیفه وقت -مأمون-صورت پذیرفت کشته شد.

پیکر او را به آتش کشیدند و خاکستر آن در محله تلاجرد از محله‌های قدیم شهرنیشابور به خاک سپرده شد.

از همین رو به محروق یعنی سوخته شده معروف شد.

آرامگاه وی که در کنار آرامگاه عمر خیام است، در شمار آثار تاریخی به ثبت رسیده‌است - ویکی پدیا -

___________________________________________________________________________


آیت الله العظمی سید شهاب الدین مرعشی نجفی :

وقتى در سامراء اقامت داشتم ، شبى براى زیارت حضرت سیّد محمّد علیه السّلام از سامراء بیرون رفته و راه را گم نمودم .

 پس از یأس از زندگى خود بخاطر تشنگى فوق العاده و گرسنگى ، و وزیدن باد سموم در قلب الاسد، بیهوش شده روى خاکهاى گرم افتادم ؛ ولى دفعتاً چشم باز کردم و سر خود را بر زانوى شخصى دیدم .

آن شخص کوزه آبى به لب من رسانید که تاکنون نظیر آن آب را در گوارایى و شیرینى نیاشامیده بودم .

پس از خوردن آب ، سفره نان را باز نمودم .

دو - سه قرص نان ارزن در آن بود.

پس از صرف غذا، آن مرد عرب به من فرمود: نهرى جارى در اینجا وجود دارد ، خود را در آن شستشو بده .

من گفتم : در اینجا نهرى نیست وگرنه من این قدر تشنه نمى شدم که مشرف به هلاکت باشم .

آن مرد عرب فرمود:

این آب است که در اینجا جارى است .

من به مجرد صادر شدن این کلمه از آن شخص عرب ، دیدم در آنجا نهر باصفایى است و تعجّب کردم که نهر آب در کنار من بوده و من از تشنگى و عطش بسیار، نزدیک به هلاک شدن بوده ام !

سپس آن مرد عرب از من پرسید:

قصدکجا دارى ؟

گفتم حرم مطهّر سیّد محمّد علیه السّلام

آن شخص عرب فرمود:

این هم حرم سیّد محمّد است .

من مشاهده کردم ، دیدم نزدیک بقعه سیّد محمّد هستم و حال آنکه محلى که در آنجا راه را گم کرده بودم قادسیه بود و مسافت فراوانى از آنجا تا مرقد سیّد محمّد وجود داشت .

در فاصله مصاحبت با آن مرد عرب از وى استفاده فراوان بردم و مطالبى چند را برایم توضیح داد.

از سفارشها و توصیه هاى وى :

تأکید بر تلاوت قرآن مجید،

انکار تحریف قرآن ،

نیکى به والدین ،

رفتن به زیارت بقاع متبرکه و امامزادگان ،

 احترام به ذریه علوى ،

خواندن نماز شب ،

ذکر تسبیح حضرت زهراعلیهاالسّلام

و تاءکید در زیارت حضرت سیدالشهداءعلیه السّلام

بود.

 در این هنگام به فکرم خطور کرد که نکند این شخص محترم همان امام زمان (عج ) باشد؟!

با بروز این فکر در ذهنم ناگهان آن شخص عرب از نظرم ناپدید گردید!!

و چقدر متأسف شدم که یار در کنارم بود و گمشده ام را یافته بودم اما او را نشناختم!


منبع:

کرامات مرعشیّه

على رستمى چافى

  • محمد تدین (شورگشتی)

تجلیل از امامزادگان

ذی القعده

نظرات  (۳)

من:امام من بخدا دیگر طاقتی نداریم نمی آیی

امام:شما لیاقت من را ندارید
پاسخ:
امام بعید میدونم از همچین دیالوگی استفاده کنه!!!
سلام
برایتان موفقیت توام با سر بلندی آرزومندم
درود بر شما
  • مَنِ مُکَرَر
  • چقدر زیبا بود این مطلب...
    پاسخ:
           سپاس

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی