ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

فراموشی :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «فراموشی» ثبت شده است

شانسه که ما داریم؟!

دوشنبه, ۵ تیر ۱۳۹۶، ۱۰:۱۵ ق.ظ

کم نبودند ماه رمضون با ولع تمام، بطری آب خنکو سر می کشیدند و وقتی یادشون می اومد روزه ند که لبالب تا خود حلق پر شده بودند!!

ما عید فطر میخوایم آب بخوریم با تردید و شک و دودلی می خوریم!! خخخخخخ


+ عیدتون مبارک

مواظب باشین دستاوردهای یک ماهه تون رو به راحتی از دست ندین!!

التماس دعا

اسمش چی بود؟!

چهارشنبه, ۱۱ فروردين ۱۳۹۵، ۰۸:۵۸ ب.ظ

احوالپرسی شو بیش از حد طولانی می کنه!

اونقدری که متوجه تعجب من شد

حالا دیگه همه مأمومین از مسجد خارج شده اند

« خدایا! چی می خواستم بپرسم؟! »

پیرمرد - در حالی که به شدت به ذهنش فشار میاره - در صورتم خندید و این رو گفت.

لحظاتی هم به مکث گذروند و مثل اینکه چیزی به خاطرش نیومده باشه، اضافه کرد:

« انگاری واقعاً چیز گرفته ام !

اسم وامونده ش چی بود؟!! »

خنده م به خنده ش در آمیخت !

گفتم:

« شکر خدا که مثل خیلی ها راه مسجد رو فراموش نکرده این !! »

دستم رو به شونه ش گذاشتم و به همراهیش ادامه دادم :
« دعا کن ما هم یه جاهایی آلزایمر بگیریم! »