ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

وحدت :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «وحدت» ثبت شده است

به سبک مردان آهنین!

چهارشنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۷، ۰۴:۵۳ ق.ظ

حاجی! هر کسی تو این روستا ساز خودشو میزنه دیگه گندشو درآوردند امشب در این خصوص اگه بتونین صحبت کنین ...

همه شونو تک تک می شناختم آدمای مومن و دلسوز و وجیه
یه میز جلوم گذاشته بودند
گفتم امشب شب شادیه اول از همه می خوایم یه مسابقه خیلی جدی بین مسئولین روستا برگزار کنیم
مسابقه ای در حد مسابقه مردان آهنین
یکی از شوراها رو صدا زدم یکی از اعضاء هیات امنا و یکی از بسیج رو
خودمم بلند شدم و عبا رو کنار گذاشتم هر نفر گوشه ای از چهار طرف میز رو گرفتیم و گفتم هر کسی که تونست میز رو به طرفی که خودش هست بکشانه برنده ست!
رقابت مخصوصا بخاطر مسائلی که بینشون بود اون قدر جدی شد که میز داشت از هم کنده می شد!
سوت پایان رو زدم.
بعد به هر کدام رو کردم و از توان خودش و حریفش سوال کردم وگفتم به سبک مردان آهنین باید جواب بدن!
خوب می گفتند ما تلاش خودمونو کردیم و عضله مون اگه نمی گرفت و آسیب دیدگیمون اگه نبود و جو سنگین  مسابقه و فلان وبهمان بهتر از اینها بودیم ! و بهرحال شرمنده هم تیمیامون شدیم و اینکه حریف هم حریف قدر وقلدری بود و در اوج قدرت قرار داشت و ملت هم می خندیدند!
دوباره گفتم میز رو همه با هم بگیرین گفتند حاج آقا خسته شدیم دیگه نوبت بقیه دوستانه گفتم نه دیگه بحث مسابقه نیس
میزه رو ایقد کش واکش دادین میترسم یهو از هم در بره بگیرین بذاریمش فلان گوشه!
 بعد وارد بحث شدم که چقدر در حرکت اول هر کدام از ما انرژی مصرف کردیم و عرق ریختیم اما میز از جاش تکون نخورد که نخورد بعلاوه هم اون آسیب دید و هم خودمون بی بهره از آسیب نموندیم!
اما در حرکت دوم به راحتی آب خوردن میز رو همون جا که خودمون خواستیم بردیم بدون صرف انرژی و بدون خسارت.
در امور فرهنگی واجتماعی هم همینه گاهی همه عزیزان دارند تلاش خودشونو میکنن اما بازدهی خاصی نداره چرا؟! چون هماهنگی و همگراییی که بین همه افراد مرتبط با قضیه باید برقرار می بوده نبوده.
می خوایم کار بکنیم که میدونم میخوایم باید با هم هماهنگ باشیم و منسجم وگرنه زحمت خشک و خالی خواهد بود بدون هیچ عائدی و ثمره ای.

امیدوارم که حل شده باشه.

شکوه حجاب ( حجاب و یکرنگی )

دوشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۳۳ ق.ظ

آنچنانی که اقامه ی نماز به سمت قبله ی واحد ، شکوه و اقتدار مسلمین را به نمایش می گذارد وگرنه که « به هر طرف که کنی روی ، معبود است! » انتخاب پوشش واحد هم به همین منوال به جماعت بانوان اسلامی شکوه خاصی عطا کرده و وحدت را در آنها تقویت نماید و  و به دلهای ایشان در مقابل تهدیدات پر دامنه و مداوم دشمنان استحکام می بخشد.

و همچنین با اتّخاذ حجاب واحد و یکدست ، نمایش طبقاتی در میان این قشر سراسر عاطفه و حسّاس کمرنگ و کمرنگ تر شده و از این جهت هم نوعی آرامش مخصوصاً به قشر ضعیف جامعه تزریق خواهد گردید!

پس به خاطر بسپریم: حجاب یکدست ، وحدت بخش و کورکننده ی چشم و همچشمی ها و در نتیجه ارمغان آور آرامش و آسایش است. 

در راه وحدت

يكشنبه, ۳ اسفند ۱۳۹۳، ۰۷:۳۴ ب.ظ

کَانَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِیِّینَ مُبَشِّرِینَ وَمُنْذِرِینَ وَأَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتَابَ بِالْحَقِّ لِیَحْکُمَ بَیْنَ النَّاسِ فِیمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ وَمَا اخْتَلَفَ فِیهِ إِلَّا الَّذِینَ أُوتُوهُ مِنْ بَعْدِ مَا جَاءَتْهُمُ الْبَیِّنَاتُ بَغْیًا بَیْنَهُمْ فَهَدَى اللَّهُ الَّذِینَ آَمَنُوا لِمَا اخْتَلَفُوا فِیهِ مِنَ الْحَقِّ بِإِذْنِهِ وَاللَّهُ یَهْدِی مَنْ یَشَاءُ إِلَى صِرَاطٍ مُسْتَقِیمٍ (213) - سوره مبارکه بقره-


تفسیر:

بعد از بیان حال مومنان و منافقان و کفار در آیات پیشین ، قرآن مجید در این آیه به سراغ یک بحث اصولى و کلى و جامع در مورد پیدایش دین و مذهب و اهداف و مراحل مختلف آن مى رود.

نخست مى فرماید: انسانها (در آغاز) همه امت واحدى بودند (کان امة واحدة ).
و در آن روز تضادى در میان آنها وجود نداشت ، زندگى بشر و اجتماع او ساده بود، فطرتها دست نخورده ، و انگیزه هاى هوى و هوس و اختلاف و کشمکش در میان آنها ناچیز بود، خدا را طبق فرمان فطرت مى پرستیدند و وظایف ساده خود را در پیشگاه او انجام مى دادند (این مرحله اول زندگانى انسانها بود)، که احتمالا فاصله میان زمان آدم و نوح را پر مى کرد.

سپس زندگى انسانها شکل اجتماعى به خود گرفت و مى باید هم چنین شود زیرا انسان براى تکامل آفریده شده و تکامل او تنها در دل اجتماع تامین مى گردد (و این مرحله دوم زندگى انسانها بود).

ولى به هنگام ظهور اجتماع ، اختلافها و تضادها به وجود آمد چه از نظر ایمان و عقیده و چه از نظر عمل و تعیین حق و حقوق هر کس و هر گروه در اجتماع و در اینجا بشر تشنه قوانین و تعلیمات انبیاء و هدایتهاى آنها مى گردد تا به اختلافات او در جنبه هاى مختلف پایان دهد (این مرحله سوم بود).

در اینجا خداوند پیامبران را برانگیخت تا مردم را بشارت دهند و انذار کنند (فبعث الله النبیین مبشرین و منذرین ).
(و این مرحله چهارم بود).

در این هنگام انسانها با هشدارهاى انبیاء و توجه به مبداء و معاد و جهان دیگر که در آنجا پاداش و کیفر اعمال خویش را در مى یابند براى گرفتن احکام الهى و قوانین صحیح که بتواند به اختلافات پایان دهد و سلامت جامعه و سلامت انسانها را تامین کند آمادگى پیدا کردند.
و لذا مى فرماید: (خداوند با آنها کتاب آسمانى به حق نازل کرد تا در میان مردم در آنچه اختلاف داشتند حکومت کند) (و انزل معهم الکتاب بالحق لیحکم بین الناس فیما اختلفوا فیه ).
و به این ترتیب ایمان به انبیاء و تمسک به تعلیمات آنها و کتب آسمانى ، آبى بر آتش اختلافات فرو ریخت و آن را خاموش ساخت (و این مرحله پنجم بود).

این وضع مدتى ادامه یافت ولى کم کم وسوسه هاى شیطانى و امواج خروشان هواى نفس کار خود را در میان گروهى کرد و با تفسیرهاى نادرست تعلیمات انبیاء و کتب آسمانى و تطبیق آنها بر خواسته هاى دلشان ، پرچم اختلاف را بار دیگر برافراشتند ولى این اختلاف با اختلافات پیشین فرق داشت سرچشمه اختلافات پیشین جهل و بى خبرى بود که با بعثت انبیاء و نزول کتب آسمانى بر طرف گردید در حالى که سرچشمه اختلافات بعد همان ستمگرى و لجاجت و انحراف آگاهانه از راه حق و در یک کلمه (بغى ) بود و لذا در ادامه این آیه مى فرماید: (در آن اختلاف نکردند مگر کسانى که کتاب آسمانى را دریافت داشته بودند و بینات و نشانه هاى روشن به آنها رسیده بود آرى آنها به خاطر انحراف از حق و ستمگرى در آن اختلاف کردند) (و ما اختلف فیه الا الذین اوتوه من بعد ما جاءتهم البینات بغیا بینهم ).
(و این مرحله ششم بود).

در اینجا مردم به دو گروه تقسیم شدند مؤ منان راستین که در برابر حق تسلیم بودند آنها براى پایان دادن به اختلافات جدید به کتب آسمانى و تعلیمات انبیاء بازگشتند و به حق رسیدند و لذا مى فرماید: (خداوند، مؤ منان از آنها را به حقیقت آنچه در آن اختلاف داشتند به فرمان خود هدایت فرمود) (در حالى که افراد بى ایمان و ستمگر و خودخواه همچنان در گمراهى و اختلاف باقى ماندند) (فهدى الله الذین آمنوا لما اختلفوا فیه من الحق باذنه ).
(و این مرحله هفتم بود).

و در پایان آیه مى فرماید: (خداوند هر که را بخواهد (و لایق ببیند) به راه مستقیم هدایت مى کند) (و الله یهدى من یشاء الى صراط مستقیم ).
اشاره به اینکه مشیت الهى که آمیخته با حکمت اوست گزاف و بى حساب نیست و از هر گونه تبعیض ناروا بر کنار است .
تمام کسانى که داراى نیت پاک و روح تسلیم در برابر حق اند مشمول هدایتهاى او مى شوند.
اشتباهات عقیدتى آنها اصلاح مى گردد و از روشن بینى هاى مخصوصى برخوردار مى شوند بر توفیق آنان براى یافتن راه راست مى افزاید و آنها را از اختلافات و مشاجرات دنیا پرستان بى ایمان بر کنار مى دارد و آرامش روح و اطمینان خاطر و سلامت جسم و جان به آنها مى بخشد.

نکته ها
1 - دین و اجتماع
از آیه فوق به خوبى این حقیقت استفاده مى شود که دین و جامعه بشرى در حقیقت ناگسستنى هستند هیچ جامعه اى نمى تواند بدون مذهب و ایمان به خدا و رستاخیز زندگى صحیحى داشته باشد.

قوانین بشرى ، علاوه بر اینکه غالبا مایه اختلاف و پراکندگى ملتهاست، چون ضامن اجرائى از درون ندارد، یعنى از ایمان به خدا، سرچشمه نمى گیرد، تنها یک مسؤولیت برون ذاتى ایجاد مى کند و نمى تواند بطور کامل به اختلافات و تضادها پایان دهد، آزمایشهاى انسانى در این چند قرن اخیر این حقیقت را به خوبى ثابت کرده است و دنیاى به اصطلاح متمدن اما فاقد ایمان ، مرتکب فجایع و گناهانى مى شود که هیچ گاه در جامعه عقب افتاده دیده نشده است .
ضمنا منطق اسلام در عدم جدایى دین از سیاست ، یعنى تدبیر جامعه اسلامى نیز روشن مى شود.

2 - آغاز پیدایش شریعت
از آیه فوق ، به طور ضمنى این حقیقت نیز روشن شد که آغاز پیدایش دین و مذهب به معنى واقعى کلمه ، همان زمان پیدایش جامعه انسانى به معنى حقیقى بوده است ، بنابراین جاى تعجب نیست که نخستین پیامبر اولوا العزم و صاحب کتاب و قانون و شریعت ، حضرت نوح (علیه السلام ) بوده است نه حضرت آدم .

3 - خاورمیانه مرکز پیدایش مذاهب بزرگ
از آیه فوق جواب این سؤال را هم مى توان پیدا کرد که چرا تمام ادیان بزرگ الهى از منطقه خاورمیانه برخاسته اند؟ (آیین اسلام ، آیین مسیحیت ، آیین یهود و آیین ابراهیم و...) زیرا به گواهى تاریخ گاهواره تمدن بشرى در این منطقه از جهان به حرکت در آمد و نخستین تمدنهاى بزرگ از این منطقه برخاستند، و با توجه به رابطه مستحکم دین و تمدن و نیاز مبرم جوامع متمدن به مذهب ، براى پیشگیرى از اختلافات و تضادهاى مخرب ، معلوم مى شود که باید مذاهب از اینجا برخیزند.
و اگر مى بینیم اسلام از محیط عقب مانده اى همچون مکه و مدینه آن روز برخاست به خاطر این بود که : این منطقه بر سر راه چند تمدن بزرگ آن زمان قرار داشت : تمدن ایران و باقى مانده تمدن بابل در شمال شرقى جزیرة العرب ، تمدن روم در شمال ، تمدن مصر باستان در شمال غربى ، و تمدن یمن در جنوب .

در واقع مرکز ظهور اسلام ، مرکز دایره اى است ، که تمام تمدنهاى مهم آن زمان در اطراف آن جاى مى گیرند (دقت کنید).

4 - پایان دادن به اختلافات ، یکى از مهمترین اهداف دین و مذهب
آیین هاى الهى اهداف زیادى را، از جمله تهذیب نفوس انسانى و رسانیدن او به مقام قرب الهى ، تعقیب مى کند، ولى مسلما یکى از مهمترین اهداف ، رفع اختلافات بوده است .
زیرا همیشه نژادها، قومیتها، و زبان و مناطق جغرافیائى عامل جدائى جوامع انسانى بوده ، چیزى که مى تواند به عنوان یک حلقه اتصال همه فرزندان آدم را از هر نژاد و زبان و قومیت و منطقه جغرافیائى به هم پیوند دهد، آیین هاى الهى است ، که تمام این مرزها را در هم مى شکند، و همه انسانها را زیر یک پرچم جمع مى کند که نمونه آن را در مراسم عبادى سیاسى حج مى توان مشاهده کرد.
و اگر مى بینیم پاره اى از مذاهب ، عامل اختلاف و درگیرى شده اند، به خاطر آمیخته شدن آنها با خرافات و تعصبهاى کورکورانه است ، وگرنه مذاهب دست نخورده آسمانى ، همه جا عامل وحدت به شمار مى آید.

5 - دلیلى بر عصمت پیامبران
علامه طباطبایى در المیزان بعد از آنکه معصوم بودن پیامبران را به سه شاخه تقسیم مى کند 1 - عصمت از خطا به هنگام دریافت وحى 2 - عصمت از خطا در تبلیغ رسالت 3 - عصمت از گناه و آنچه مایه هتک حرمت عبودیت است و مى گوید: آیه مورد بحث دلیل بر عصمت از خطا در تلقى وحى و تبلیغ رسالت است زیرا هدف از بعثت آنها این بوده که مردم را بشارت و انذار دهند و حق در اعتقاد و عمل را روشن سازند و از این طریق آنها را هدایت کنند و مسلما این هدف بدون عصمت در تلقى وحى و تبلیغ رسالت ممکن نیست .

شاخه سوم عصمت را نیز از آیه مى توان استفاده کرد چرا که اگر خطائى در تبلیغ رسالت صورت گیرد خود عاملى براى اختلاف خواهد بود و اگر ناهماهنگى میان عمل و گفتار مبلغان وحى از طریق عصیان حاصل شود آن نیز عامل اختلاف است بنابراین از آیه فوق مى توان اشاراتى به عصمت در هر سه بخش استفاده کرد.


منبع:

تفسیر نمونه