ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

بایگانی شهریور ۱۳۹۵ :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

۳۲ مطلب در شهریور ۱۳۹۵ ثبت شده است

عبادت و خدمت

چهارشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۵، ۰۷:۳۵ ب.ظ

گروهى نزد پیامبر آمدند و گفتند:

فلانى فرد بسیار خوبى است ، زیرا روزها روزه دارد و شبها به نماز ایستد و ذکر بسیار گوید.

حضرت پرسیدند: کدامیک از شما عهده دار تأمین نیازمندیهاى او هستید؟!
گفتند: ما همگى براى او آب و غذا مى بریم .

حضرت فرمود: پس همه شما از او بهترید!!

ساعات من

چهارشنبه, ۳۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۱۱ ق.ظ

دیدار که میسر شود، ساعت ها را می دوانند!

در حالی که پیش از آن به عقبش می کشاندند!

ساعات من تماما روی 24 است، اول فروردین یا سی شهریور

و ما علی الرسول الا البلاغ

سه شنبه, ۳۰ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۴۴ ب.ظ

یَاأَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنْزِلَ إِلَیْکَ مِنْ رَبِّکَ وَإِنْ لَمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللَّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ (67) مائده

اى پیامبر! آنچه از طرف پروردگارت بر تو نازل شده است به مردم ابلاغ کن! و اگر نکنى، رسالت او را انجام نداده اى!! و خداوند تو را از شرّ مردم نگاه می دارد! و خداوند جمعیت کافران (لجوج) را هدایت نمی کند.


تفسیر ابن کثیر - در مقدمه سوره مبارکه مائده

[وَهِیَ مَدَنِیَّةٌ]

قَالَ الْإِمَامُ أَحْمَدُ: حَدَّثَنَا أَبُو النَّضر، حَدَّثَنَا أَبُو مُعَاوِیَةَ شَیْبان، عَنْ لَیْث، عَنْ شَهر بْنِ حَوْشَب، عَنْ أَسْمَاءَ بِنْتِ یَزِیدَ قَالَتْ: إِنِّی لَآخِذَةٌ بزِمَام العَضْباء ناقةِ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، إِذْ نَزَلَتْ عَلَیْهِ الْمَائِدَةُ کُلُّهَا، وَکَادَتْ مِنْ ثِقْلِهَا تَدُقّ عَضُد الناقةَ.

وَرَوَى ابْنُ مَرْدُویه مِنْ حَدِیثِ صَالِحِ بنِ سُهَیْل، عَنْ عَاصِمٍ الْأَحْوَلِ قَالَ: حَدَّثَتْنِی أُمُّ عَمْرٍو، عَنْ عَمِّهَا؛ أَنَّهُ کَانَ فِی مَسِیر مَعَ رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ، فنزلت عَلَیْهِ سُورَةُ الْمَائِدَةِ، فاندَقَّ عُنُق الرَّاحِلَةِ مِنْ ثِقْلِهَا.

وَقَالَ أَحْمَدُ أَیْضًا: حَدَّثَنَا حَسَنٌ، حَدَّثَنَا ابْنُ لَهِیعَة، حَدَّثَنِی حُیَیُّ بْنُ عَبْدِ اللَّهِ، عَنْ أَبِی عَبْدِ الرَّحْمَنِ الحُبُلی عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرٍو قَالَ: أُنْزِلَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ سُورَةُ الْمَائِدَةِ وَهُوَ رَاکِبٌ عَلَى رَاحِلَتِهِ، فَلَمْ تَسْتَطِعْ أَنْ تَحْمِلَهُ، فَنَزَلَ عَنْهَا.

تَفَرَّدَ بِهِ أَحْمَدُ وَقَدْ رَوَى التِّرْمِذِیُّ عَنْ قُتَیْبَة، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ وَهْب، عَنْ حُیَیٍّ، عَنْ أَبِی عَبْدِ الرَّحْمَنِ، عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرٍو قَالَ: آخِرُ سُورَةٍ أُنْزِلَتْ: سُورَةُ الْمَائِدَةِ وَالْفَتْحِ، ثُمَّ قَالَ التِّرْمِذِیُّ: هَذَا حَدِیثٌ غَرِیبٌ حَسَنٌ. وَقَدْ رُوِیَ عَنِ ابْنِ عَبَّاسٍ أَنَّهُ قَالَ: آخِرُ سُورَةٍ أُنْزِلَتْ: " إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ " [سُورَةُ النَّصْرِ] .

وَقَدْ رَوَى الْحَاکِمُ فِی مُسْتَدْرَکِهِ، مِنْ طَرِیقِ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ وَهْبٍ بِإِسْنَادِهِ نَحْوَ رِوَایَةِ التِّرْمِذِیِّ، ثُمَّ قَالَ: صَحِیحٌ عَلَى شَرْطِ الشَّیْخَیْنِ وَلَمْ یُخَرِّجَاهُ.

وَقَالَ الْحَاکِمُ أَیْضًا: حَدَّثَنَا أَبُو الْعَبَّاسِ مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ، حَدَّثَنَا بَحْرُ بْنُ نَصْرٍ قَالَ: قُرئ عَلَى عَبْدِ اللَّهِ بْنِ وَهْب، أَخْبَرَنِی مُعَاوِیَةُ بْنُ صَالِحٍ، عَنْ أَبِی الزَّاهِرِیَّةِ، عَنْ جُبَیْرِ بْنِ نُفَیْر قَالَ: حَجَجْتُ فَدَخَلْتُ عَلَى عَائِشَةَ، فَقَالَتْ لِی: یَا جُبَیْرُ، تَقْرَأُ الْمَائِدَةَ؟ فَقُلْتُ: نَعَمْ. فَقَالَتْ: أَمَا إِنَّهَا آخِرُ سُورَةٍ نَزَلَتْ فَمَا وَجَدْتُمْ فِیهَا مِنْ حَلَالٍ فَاسْتَحِلُّوهُ، وَمَا وَجَدْتُمْ فِیهَا من حرام فحرموه. ثم قال:صَحِیحٌ عَلَى شَرْطِ الشَّیْخَیْنِ وَلَمْ یُخَرِّجَاهُ.


تفسیر المنار - در مقدمه سوره مبارکه مائده -

هِیَ مَدَنِیَّةٌ بِنَاءً عَلَى الْمَشْهُورِ مِنْ أَنَّ الْمَدَنِیَّ مَا نَزَلَ بَعْدَ الْهِجْرَةِ وَلَوْ فِی مَکَّةَ، وَإِلَّا فَقَدْ رُوِیَ فِی الصَّحِیحِ عَنْ عُمَرَ أَنَّ قَوْلَهُ تَعَالَى: الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ (5: 3) إِلَخْ. نَزَلَ عَشِیَّةَ عَرَفَةَ یَوْمَ الْجُمُعَةِ عَامَ حَجَّةِ الْوَدَاعِ، وَمَا رَوَاهُ ابْنُ مَرْدَوَیْهِ عَنْ أَبِی سَعِیدٍ، أَنَّهَا نَزَلَتْ یَوْمَ غَدِیرِ خَمٍّ، وَعَنْ أَبِی هُرَیْرَةَ أَنَّهَا نَزَلَتْ فِی ثَامِنِ عَشَرِ ذِی الْحِجَّةِ مَرْجِعَ النَّبِیِّ - صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَسَلَّمَ - مِنْ حَجَّةِ الْوَدَاعِ، کِلَاهُمَا لَا یَصِحُّ، وَرَوَى الْبَیْهَقِیُّ فِی شُعَبِ الْإِیمَانِ أَنَّ أَوَّلَ الْمَائِدَةِ نَزَلَ بِمِنًى، أَیْ عَامَ حَجَّةِ الْوَدَاعِ، وَرَوَى عَنْ عُبَیْدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ کَعْبٍ، أَنَّهَا نَزَلَتْ کُلُّهَا فِی حَجَّةِ الْوَدَاعِ بَیْنَ مَکَّةَ وَالْمَدِینَةِ.

طبق این روایاتی که به عنوان نمونه از دو کتاب تفسیری اهل سنت ذکر کردیم: سوره مائده اگر آخرین سوره ای نباشد که بر پیامبر نازل شده، از دوتای آخری هست!

طبق روایاتی در بین مسیر بر پیامبر نازل شده در حالی که حضرت سوار بر شتر بودند!

طبق تصریح بعض روایات تمام این سوره (من جمله آیه مورد بحث) در فاصله بین مکه و مدینه و در حجة الوداع نازل شده، یعنی: دو سه ماه قبل از رحلت نبی مکرم اسلام (ص) و در بین خیل عظیم مسلمانان.


با توجه به این حقایق سؤال می کنیم:

1 - آن چه مسأله مهمی ست که خداوند عالمیان در پایان یک عمر تلاش و زحمت پیامبر در راستای رساندن پیام الهی، با زبانی تهدید گونه می فرماید: اگر آن را ابلاغ نکردی، رسالتت را به اتمام نرسانده ای؟!
آیا غیر از این است که مسأله ای باید باشد همسنگ خود رسالت؟!

2 - با توجه به زمان نزول و لحن آیه شریفه و دلالت روایات، مخاطبین آن کسی جز مسلمین نیستند! 
اینک سؤال اساسی این است: چه پیام مهم و حساسی وجود دارد که بیان آن می تواند حضرتش را در معرض سیل اعتراضات و اتهامات آن هم از طرف مدعیان اسلام!! قرار دهد و خداوند می فرماید: ما توی پیغمبر را از شر این مردم حفظ خواهیم کرد؟!


آیا حرف از توحید است؟! که مدتها پیش مردم پذیرفته اند! 
بحث از نماز و روزه و حج و خمس و زکات و ... هست؟! تمام اینها را مدتها ست که مردم دارند بهش عمل می کنند!
بحث مبارزه با اهل کتاب است چنان که قبل و بعد این آیه در مورد آن است؟! با اینکه می دانیم مسأله اهل کتاب بعد از ماجراى بنى النضیر و بنى قریظه و بنى قینقاع و خیبر و فدک و نجران، مشکلى براى مسلمانان محسوب نمی شد.
بحث از منافقین است؟! در حالى که می دانیم پس از فتح مکه و سیطره و نفوذ اسلام در سراسر جزیره عربستان منافقان از صحنه اجتماع طرد شدند، و نیروهاى آنها در هم شکسته شد، و هر چه داشتند در باطن بود.

3 - با توجه به قرائن موجود (اهمیت فوق العاده و حیاتی این دستور، و همزمانی آن با واپسین روزهای حیات پر برکت پیغمبر، و نزول در جمع عظیم مسلمین) آیا چیزی جز جانشینی ایشان، می تواند مد نظر بوده باشد؟! 
امری که موضع گیری در مقابل آن، با توجه به خوی قبیله گرایی اعراب و حس سهم خواهی پیشگامان مسلمان، امری کاملا مورد انتظار خواهد بود!

چنان که مشهور است پیش از این در اقدامی پیش دستانه عهد و پیمانی بین خودشان گذارده بودند بر منع تداوم خلافت در بنی هاشم! و خدا و پیامبرش در وقت نزول این آیه از آن مطلع بودند!
- جهت مزید اطلاعات عنوان صحیفه ملعونه اول و صحیفه ملعونه دوم رو سرچ و مطالعه فرمائید -

سؤال : 
آخر آیه از کسانی که مفاد ابلاغ رسول الله (ص) را نپذیرند، تعبیر به کافر شده: إِنَّ اللَّهَ لَا یَهْدِی الْقَوْمَ الْکَافِرِینَ آیا شما واقعا در مورد اهل سنت که از ولایت امیرالمؤمنین سر باز زده اند، قائل به تکفیر هستید؟!
جواب : 
از بررسی معانی کفر در قرآن مجید، یافتن جواب این سؤال کار چندان شاقی محسوب نمی گردد! چنانکه در آیه شریفه ذیل، خود خداوند متعال از عمل کسانی که از حج - که یکی از فروع دین است - سرباز می زنند تعبیر به کفر فرموده است:
وَلِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَیْتِ مَنِ اسْتَطَاعَ إِلَیْهِ سَبِیلًا وَمَنْ کَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعَالَمِینَ (97) آل عمران -

برگرفته از: 
تفسیر نمونه، ذیل آیه شریفه
با تصرف و اضافات

عیدالله الاکبر

دوشنبه, ۲۹ شهریور ۱۳۹۵، ۰۵:۴۹ ب.ظ

الْیَوْمَ یَئِسَ الَّذِینَ کَفَرُوا مِنْ دِینِکُمْ فَلَا تَخْشَوْهُمْ وَاخْشَوْنِ الْیَوْمَ أَکْمَلْتُ لَکُمْ دِینَکُمْ وَأَتْمَمْتُ عَلَیْکُمْ نِعْمَتِی وَرَضِیتُ لَکُمُ الْإِسْلَامَ دِینًا ... - آیه 3 مائده -

- امروز کافران از (زوال ) آئین شما مایوس شدند، بنابراین از آنها نترسید و از (مخالفت ) من بترسید، امروز دین شما را کامل کردم و نعمت خود را بر شما تکمیل نمودم و اسلام را به عنوان آئین (جاودان ) شما پذیرفتم -


در بعضی از روایات هست که یهودیان و مسیحیانی که این آیه را از مسلمانان می شنیدند، می گفتند اگر در دین ما چنین روزی بود (روز تکمیل دین، و پذیرفته شدن آن به عنوان آئینی آسمانی)  قطعا آن را روز عید - وبلکه بزرگترین عید دینمان - اعلام می کردیم!!


حالا نگاه در تقویم مسلمانان که می کنیم میبینیم اهل سنت روزی در خور را که متناسب با این تعابیر بلند بوده باشد، نمی توانند معرفی نمایند!!

آیا 1 - منظور روزى است که احکام بالا حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَةُ وَالدَّمُ وَلَحْمُ الْخِنْزِیرِ وَمَا أُهِلَّ لِغَیْرِ اللَّهِ بِهِ وَالْمُنْخَنِقَةُ وَالْمَوْقُوذَةُ وَالْمُتَرَدِّیَةُ وَالنَّطِیحَةُ وَمَا أَکَلَ السَّبُعُ إِلَّا مَا ذَکَّیْتُمْ وَمَا ذُبِحَ عَلَى النُّصُبِ وَأَنْ تَسْتَقْسِمُوا بِالْأَزْلَامِ ذَلِکُمْ فِسْقٌدرباره گوشتهاى حلال و حرام نازل شده؟! 

قطعا چنین نیست، زیرا نزول این احکام واجد این همه اهمیت نیست نه باعث تکمیل دین است زیرا آخرین احکامى نبوده که بر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نازل شده ، بدلیل اینکه در دنباله این سوره به احکام دیگرى نیز برخورد میکنیم.

و تازه نزول این احکام سبب یآس کفار نمیشود، چیزى که سبب یآس کفار مى شود، فراهم ساختن پشتوانه محکمى براى آینده اسلام است ، و به عبارت دیگر نزول این احکام و مانند آن تاثیر چندانى در روحیه کافران ندارد و اینکه گوشتهائى حلال یا حرام باشد آنها حساسیتى روى آن ندارند.

آیا 2 - منظور از آن روز عرفه در آخرین حج پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) است؟!! (همانطور که جمعى از مفسران احتمال داده اند)

پاسخ این سؤ ال نیز منفى است، زیرا نشانه هاى فوق بر آن روز نیز تطبیق نمى کند، چون حادثه خاصى که باعث یآس کفار بشود در آن روز واقع نشد، اگر منظور انبوه اجتماع مسلمانان است که قبل از روز عرفه نیز در خدمت پیغمبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در مکه بودند. 

و اگر 3 - منظور نزول احکام فوق در روز عرفه است که آن نیز همانطور که گفتیم چیز وحشتناکى براى کفار نبود.

و آیا 4 - مراد روز فتح مکه است (چنانکه بعضى احتمال داده اند) با اینکه تاریخ نزول این سوره مدتها بعد از فتح مکه بوده است ؟!

و یا 5 - منظور روز نزول آیات سوره برائت است که آن هم مدتها قبل از نزول این سوره بوده است ؟!

و از همه عجیبتر احتمالى است که بعضى داده اند که 6 -  این روز، روز ظهور اسلام و یا بعثت پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) باشد؟! با اینکه آنها هیچگونه ارتباطى با روز نزول این آیه ندارند و سالهاى متمادى در میان آنها فاصله بوده است .

بنابراین هیچیک از احتمالات ششگانه فوق با محتویات آیه سازگار نیست . 

و اساسا چنین روز مهم و مورد اهتمامی نمیتواند مردد بین اینهمه روز بوده باشد!!

و آن شیعه هست که با غدیرش تفسیری مناسب برای این روز ارائه می کند!!

 روزى که پیامبر اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) امیر مؤمنان على (علیه السلام ) را رسما براى جانشینى خود تعیین کرد، آن روز بود که کفار در میان امواج یأس فرو رفتند! زیرا انتظار داشتند که آئین اسلام قائم به شخص باشد، و با از میان رفتن پیغمبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) اوضاع به حال سابق برگردد، و اسلام تدریجا برچیده شود، اما هنگامى که مشاهده کردند مردى که از نظر علم و تقوا و قدرت و عدالت بعد از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در میان مسلمانان بى نظیر بود بعنوان جانشینى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) انتخاب شد و از مردم براى او بیعت گرفت یاس و نومیدى نسبت به آینده اسلام آنها را فرا گرفت و فهمیدند که آئینى است ریشه دار و پایدار.

در این روز بود که آئین اسلام به تکامل نهائى خود رسید، زیرا بدون تعیین جانشین براى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و بدون روشن شدن وضع آینده مسلمانان ، این آئین به تکامل نهائى نمى رسید.

آن روز بود که نعمت خدا با تعیین رهبر لایقى همچون على (علیه السلام ) براى آینده مردم تکامل یافت .

و نیز آن روز بود که اسلام با تکمیل برنامه هایش بعنوان آئین نهائى از طرف خداوند پذیرفته شد (بنابراین جهات چهارگانه در آن جمع بوده ).

همان غدیری که در روایات اهل بیت عصمت وطهارت (ع) از آن به « عید الله الاکبر بزررگترین عید الهی » تعبیر شده است. - بحارالانوار ج 37 ص 156 - 

و اتفاقا در کتب فریقین شواهدی بسیاری بر این تفسیر در دست است!

از اهل سنت که به این روایات اشاره کرده اند می شود این افراد را نام برد: دانشمند معروف سنى ابن جریر طبرى، حافظ ابو نعیم اصفهانى، خطیب بغدادى و...


سؤال : ظاهر آیه در مورد احکام خوردنیهاست که؟!

ممکن است قرار دادن آیه مربوط به (غدیر) در لابلاى احکام مربوط به غذاهاى حلال و حرام براى محافظت از تحریف و حذف و تغییر بوده باشد، زیرا بسیار می شود که براى محفوظ ماندن یک شى ء نفیس آن را با مطالب ساده اى مى آمیزند تا کمتر جلب توجه کند (دقت کنید).

حوادثى که در آخرین ساعات عمر پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) واقع شد، و مخالفت صریحى که از طرف بعضى افراد براى نوشتن وصیتنامه از طرف پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) به عمل آمد تا آنجا که حتى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) را (العیاذ بالله ) متهم به هذیان و بیمارى ! و گفتن سخنان ناموزون کردند و شرح آن در کتب معروف اسلامى اعم از کتب اهل تسنن و شیعه نقل شده (صحیح بخاری ش ح 4431شاهد گویائى است بر اینکه بعضى از افراد حساسیت خاصى در مسأله خلافت و جانشینى پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) داشتند و براى انکار آن حد و مرزى قائل نبودند!!!


برگرفته از:

تفسیر نمونه ذیل آیه شریفه

با اضافات

شعر بلند « از خون بستن تا خون جستن » - بخش سوم -

شنبه, ۲۷ شهریور ۱۳۹۵، ۰۱:۳۵ ب.ظ

...

همه اینجا شادند

همه اینجا راضی

همه تابیده به هم

تا ببینند عزیزی را، پر درآرند به سویش -

مثل وقتی بره مادرش را می بیند!


حال پائین ده را بالا ده می داند

مالشان مال همه ست

و «نداریم» ندارند اینجا


و اگر ساختمانی بنشیند، برنخیزد شکری بر به پا بودن آن!

همه ده را از خود می دانند.


ور بمیرد پدری، نیست معلوم که فرزندش کیست؟! -

همه می گریند...

همه هم را خوش آمد می گویند!


زخمی ار دل بزند، دل با عاطفه ای تسکین هست!


ده ما شیرزنانی دارد هرچه هم خسته شوند «نه» نگویند به شوی!


و «صداقت» جوی آبی ست که از کوچه ی ده می گذرد!

گوششان باد نمی گیرد اگر حرف مضرّی شنوند!

و لبی پشت سری حرف ندارد بزند.

دختری نیست که ماتیک زند، و ببندد سینه، و بگیرد ابرو !

و به شهر هرچه تعریف تعارف باشد

و رفاقت اگری ست

مردمان دقّ دل همدیگر


کوچه ها حال مرا می گیرند

کوچه هایِ به زن و مرد شما آبستن

کوچه هایی که گنه می زایند!

کوچه هایی که به طراحیِ از پیش به تو می خندند!

کوچه هایی که به اندازه ی یک آش تو را می خواهند!


 کوچه ی مملو شهر، شاهراهی به فساد!


کاشکی باکرگی کذب نبود!


و جرائد را صفحه ی حادثه ها می چرخاند!


قلب ها کاسه ی زهرند که بر دست تعارف بکنند

دست ها شمشیرند بر گردن هم

چشم ها شکّاکند

گام ها مشکوکند


و لگدکوب کنند آنچنان سایه ی شان - مردم را


و مگر دین مقدس را در طاقچه ها نگذاریم

و مگر نام خدا را بر سفره ی رنگین گناهان ببریم!


صاف و صادق باشیم

تا به مهمانی روزانه ی نور، راه پیدا بکنیم!

نگرانی بشریّت را خواهد کشت!

مؤمنین لذت دنیا را بردند!


و به دنبال گناهان نرویم

باز کاری نکنیم که گناهان پی ما راه افتند


چشمی از چشم خودِ تو بر تو پرمحبت تر نیست!

هرکسی خود را بالا بکشد

هر کسی خود را هم بالا بکشد، دنیا آباد است!

لذت زندگی

جمعه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۵، ۰۹:۲۳ ب.ظ

یه دلیلی که از زندگیمون نمی تونیم لذت لازمه رو ببریم اینه که داشته هامون برامون رنگ عادت می گیرند!

اینکه میگن: «روزه بگیرین» یه جهتش همینه که انسان رو از این حالت خارج کرده اهمیت آب و نون رو به او گوشزد کنه و متعاقب اون، لذت تناولشون رو به مذاق فرد بچشونه!

اینکه میگن: «انفاق کنین» و مخصوصا توصیه میشه که «مستقیم به دست فقیر برسونین» یه جهتش اینه که با لمس زندگی فقیر از نزدیک، حس رضایتمندی رو در وجود اهالی انفاق زنده بکنه!

چقدر عالی و مؤثره اول هر روز همه ی داشته هامون رو نداشته انگاریم که در طول روز یکی یکی و به تناوب بهشون دسترسی پیدا می کنیم! و اون وقته که هر ساعت دلیلی برا شاد بودن خواهیم داشت!

و چه زیبا امام هادی(ع) - مثل روانشناسی زبده که به دنبال نشاط بخشیدن به زندگی روز مره مردمانه - ایشان رو به این نکته ظریف و مهم توجه داده است :

 السهر ألذ للمنام، والجوع یزید فی طیب الطعام - بحارالانوار ج 75 ص 369

شب زنده داری باعث لذتمندی بیشتر از خواب است، و گرسنگی به گوارایی طعام می افزاید.


+ عید ولادت حضرت بر پیروانش مبارک...

از هر باغ، گلی

پنجشنبه, ۲۵ شهریور ۱۳۹۵، ۰۳:۳۰ ق.ظ

میگن: « از هر باغ، گلی »

تو امر ازدواج به شدت قبولش دارم.

موارد متعددی رو میشناسم که بده بستانی ( و به اصطلاح محل« عوض به در» یا « عوض بدل » ) ازدواج کرده ند و به دلیل نداشتن فرهنگ تفکیک بین این دو زندگی و اینکه لاتزر وازرة وزر اخری: هیچ کسی بار گناه دیگری را بر دوش نخواهد کشید، مشکلی که تو یکی از این ها رخ داده به دومی هم کشیده شده و متأسفانه کار بیخ پیدا کرده است!

مدتیه تو جریان یکی از این مشکلاتم... 

نوشته: داداشم سرِ خواهرش هوو اورده، شوهرم و خانواده ش میگن اگه بده چرا این کارو کرده؟! اگه خوبه سرِ تو هم میخوایم بیاریم!!!

طفلک به شدت تحت فشاره!

امروز نوشته: عروسی داداشم همین چند روز دیگه ست، برم یا نرم؟! گفتم: نرفتنش بی دردسرتره.

پیامک کرده: میگما عروسیه 31 شهریوره! تو تقویم نوشته « آغاز جنگ تحمیلی و هفته دفاع مقدس! » خخخخ فکر کن!!

نوشتم: شهید نشی این وسط؟!!

م شکلات

چهارشنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۵، ۰۴:۵۸ ب.ظ

گاهی با خودم میگفتم: 

خوش به حال این به اصطلاح دیوونه ها!

فارغ از همه چی، راحت و بی دغدغه دارن زندگی می کنن!!

دیشب دو تا از اینا تو کوچه به هم برخوردند، مردم به زور از هم جداشون کردن!!!

میبینم نه بابا! هر کسی برا خودش یه مشغولیّت ها و دغدغه هایی داره!

این پائین تر ها متناسب با خردی خودشون، درگیری هاشونم خرد و ناچیز و خنده داره!

نترسیم از بزرگی مشکلاتمون، که میتونه دلیل بزرگی خودمون باشه!!!

خدایا! شکرت

صابون پیشکشی

سه شنبه, ۲۳ شهریور ۱۳۹۵، ۱۲:۰۴ ب.ظ

صابون پیش کشی آورده...

در پلاستیکو که شل کردم بوی دنبه همه جا رو برداشت!!

صابونای سفیدی که نصف کله قند وزن دارند!

میگم: میشه حمومشون هم برد؟!

میگه: آره اصلا مال حمومه، من خودم مرتب از اینها استفاده می کنم و کاملا راضی هم هستم!

نگاه می کنم نصف سرش از مو خالیه! خخخخ

به نظرتون چیکار کنم؟!


+ شنیدم میگن «دندون اسب پیشکشی رو نمیشمرند» قبول هم دارم! اما یه وقتایی به سلامت انسان مربوطه! اینجا باید فرق کنه، نه؟!

عاشقانه

دوشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۴۵ ب.ظ

چه زیباست بردن نامت/ و چه زیباتر بوسه بر اندامت/ از منی که ... غلامت

قربانــــــــــی

دوشنبه, ۲۲ شهریور ۱۳۹۵، ۰۵:۳۶ ب.ظ

نگاهم  را  دقیق  می کنم...

کسی  را  و  چیزی  را  همپایه ی  خود  دوست  نمی دارم!

چقدر  مشتاقم  اسماعیل  مجدد  به  منی  برده  شود...

به  شرطی  که  دیگر  فدیه ای  در  کار  نبوده  باشد!!





+ عید قربان است و کنار گوشه شاهد قربانی خیل گوسفندانیم

اما این وسط کاش یادمان نرود: گوسفند عوض بود نه اصل!

اصل: دل کندن از اسماعیلهاست...

_ خونه، ماشین، زن و فرزند، پست و مقام، همین فضای مجازی و گوشیهایی که ازمون جدا نمیشن!! و... _

یاران من ...

يكشنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۱۳ ب.ظ

خداوندا! کر و کورید یـــــاران!/ ز درک رنج من دورید یــــــاران!

شمایان را فقط دارم از این شهر!/ شما هم با من اینجورید! یــاران!

برخورد علی(ع) با دخترش، برخورد بعضیا با دخترشون!!

يكشنبه, ۲۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۳۸ ق.ظ

على بن ابى رافع مى گوید:

من نگهبان خزینه بیت المال حضرت على بن ابى طالب علیه السلام بودم. 

در میان بیت المال گردنبند مروارید گران قیمتى وجود داشت که در جنگ بصره به غنیمت گرفته شده بود. 

دختر امیرالمؤمنین کسى را نزد من فرستاد و پیغام داد که شنیده ام در بیت المال گردنبند مرواریدى هست، من میل دارم آن را به عنوان «امانت» چند روزى به من بدهى تا در روز عید قربان خود را با آن آرایش دهم و پس از آن بازگردانم. 

من پیغام دادم به صورت مضمونه (که در صورت تلف به عهده گیرنده باشد) مى توانم به او بدهم. 

دختر آن حضرت نیز پذیرفت. 

من با این شرط به مدت سه روز گردنبند را به آن بانوى گرامى دادم.

اتفاقا على علیه السلام گردنبند را در گردن دخترش دیده و شناخته بود و از وى مى پرسد: 

این گردنبند از کجا به دست تو رسیده است؟!

او اظهار مى کند: 

از على بن ابى رافع - خزینه دار شما - به مدت سه روز امانت گرفته ام تا در روز عید قربان خود را زینت دهم و سپس بازگردانم. 


على ابن ابى رافع مى گوید:

امیرالمؤمنین علیه السلام مرا نزد خود احضار کرد و من خدمت آن حضرت رفتم. 

چون چشمش به من افتاد فرمود:

اتخون المسلمین یابن ابى رافع؟! 

اى پسر ابى رافع! آیا به مسلمانان خیانت مى کنى ؟!!! )

گفتم : پناه مى برم به خدا از اینکه به مسلمانان خیانت کنم.

حضرت فرمود: 

پس چگونه گردنبندى را که در بیت المال مسلمانان بود، بدون اجازه من و مسلمانان به دخترم دادى؟!!

عرض کردم : 

اى امیرالمؤمنین! او دختر شماست و از من خواست که گردنبند را به صورت عاریه که بازگردانده شود به او دهم تا در عید با آن خود بیاراید. من نیز آن را به عنوان عاریه به مدت سه روز به ایشان دادم و ضمانت آن را به عهده گرفتم که صحیح و سالم به جاى اصلى خود بازگردانم. 

حضرت على علیه السلام فرمود:

همین امروز باید آن را پس گرفته و به جاى خود بگذارى! 

و اگر بعد از این چنین کارى از تو دیده شود کیفر سختى خواهى دید!!

سپس فرمود: 

اگر دختر من این گردنبند را به عاریه مضمونه نمى گرفت، نخستین زن هاشمیه اى بود که دست او را به عنوان دزد مى بریدم!!!


این سخن به گوش دختر آن حضرت رسید به نزد پدر آمده و گفت:

یا امیرالمؤمنین! من دختر شما و پاره تن شما هستم، چه کسى از من شایسته تر به استفاده از این گردنبند بود؟!

حضرت فرمود: 

دخترم! انسان نباید به واسطه خواسته هاى نفس و خواهشهاى دل، پاى از دایره حق بیرون بگذارد. 

آیا همه زنان مهاجر که با تو یکسانند، در این عید به مانند چنین گردنبند خود را زینت داده اند تا تو هم خواسته باشى در ردیف آنها قرار گرفته و از ایشان کمتر نباشى؟!!


علی بن ابی رافع می گوید:

پس من گردنبند را از ایشان گرفته و به محل خودش بازگرداندم.


منبع:

 داستانهاى بحارالانوار جلد 1، محمود ناصرى

عن علی بن أبی رافع قال: کنت على بیت مال علی بن أبی طالب علیه السلام وکاتبه، وکان فی بیته عقد لؤلؤ [وهو] کان أصابه یوم البصرة قال: فأرسلت إلى بنت علی بن أبی طالب علیه السلام فقالت لی: بلغنی أن فی بیت مال أمیرالمؤمنین عقد لؤلؤ وهو فی یدک، وأنا احب أن تعیرنیه أتجمل به فی أیام عید الاضحى، فأرسلت إلیها وقلت: عاریة مضمونة یا ابنة أمیر المؤمنین، فقالت: نعم عاریة مضمونة مردودة بعد ثلاثة أیام، فدفعته إلیها، وإن أمیر المؤمنین رآه علیها فعرفه، فقال لها: من أین صار إلیک هذا العقد ؟ فقالت: استعرته من ابن أبی رافع (1) خازن بیت مال أمیر المؤمنین لاتزین به فی العید ثم أرده، قال: فبعث إلی أمیرالمؤمنین علیه السلام فجئته فقال: أتخون المسلمین یا ابن أبى رافع ؟ فقلت له: معاذ الله أن أخون المسلمین، فقال: کیف أعرت بنت أمیر المؤمنین العقد الذی فی بیت مال المسلمین بغیر إذنی ورضاهم ؟ فقلت: یا أمیر المؤمنین إنها ابنتک، وسألتنی أن اعیرها إیاه تتزین به، فأعرتها إیاه عاریة مضمونة مردودة، وضمنته فی مالی وعلی أن أرده مسلما إلى موضعه، فقال: رده من یومک وإیاک أن تعود لمثل هذا فتنالک عقوبتی، ثم أولى لابنتی لو کانت أخذت العقد على غیر عاریة مضمونة مردودة لکانت إذن أول هاشمیة قطعت یدها فی سرقة، قال: فبلغ مقالته ابنته فقالت له: یا أمیر - المؤمنین أنا ابنتک وبضعة منک فمن أحق بلبسه منی ؟ فقال لها أمیر المؤمنین علیه السلام: یا بنت علی بن أبی طالب لا تذهبی بنفسک عن الحق، أکل نساء المهاجرین تتزین فی هذا العید بمثل هذا ؟ فقبضته منها ورددته إلى موضعه - بحارالانوار ج 40 ص 337

از توضیح واضحات...

شنبه, ۲۰ شهریور ۱۳۹۵، ۰۱:۳۰ ق.ظ

امیرالمؤمنین علی (ع):

 ما بقاء فرع بعد ذهاب أصل - غررالحکم و دررالکلم ش ح 7601 -

اصل و ریشه که نباشد، شاخ و برگی نخواهد بود. 

چقدر روایت فوق شبیه شعر ذیل است که می گوید:

از کرامات شیخ ما این است:     قند را خورد و گفت شیرین است!!


خوب آقا جان! کیست که نداند وجود شاخ و برگ، بسته به وجود اصل و ریشه هست؟!

آیا این گفتن دارد؟!

آیا از قبیل توضیح واضحات نیست؟!


اما وقتی می بینیم که متأسفانه علی رغم وضوحش، مطلب به شدت مورد غفلت ما انسانهاست! و کسی شاید در روی زمین نباشد که در جهتی از جهات بخاطر غفلت از این موضوع ضربه ای نخورده باشد، به علت گوشزد کردن آن از طرف امیر کلام علیه السلام پی می بریم!


به نظر میرسد علت اساسی آن هم این است که مصادیق این اصل روشن، جندان بر ما روشن نیست! 

و می طلبد دوستان شفاف و روشن به بیان مصادیق مورد غفلت آن بپردازند!

آری مهمتر از بیان این اصل، تبیین مصادیق آن است...


به عنوان نمونه:

1 - فرزند با دستان خویش به حیثیت والدینش ضربه می زند، در حالی که ضربه به آنها در واقع ضربه به خود او خواهد بود! چرا که آنها ریشه او هستند و با نابودی ریشه، بالطبع شاخ و برگ هم در معرض زوال قرار خواهند گرفت!

2 - اعمال زیادی انجام می دهد، بدون آنکه اعمالش بر اعتقاداتی صحیح و صائب بنا شده باشد! این اعمال چون ریشه درستی ندارند، قطعا از کارایی و ماندگاری لازم هم برخوردار نخواهند بود!

3 - از احکام اسلام حمایت می کند، اما نسبت به حکومت اسلامی تردید و پرهیز دارد!!

و ...

ما و اونا ...

پنجشنبه, ۱۸ شهریور ۱۳۹۵، ۰۴:۴۶ ب.ظ

میگه: 

اگه اسلام موجب پیشرفته اونجور که میگین، چرا غیرمسلمونا حال و روزشون از ما مسلمونا بهتره؟!

میگم:

اسلام که به حرف نیست، امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرماید:

 اَللهَ اَللهَ فِی الْقُرآنِ لاَ یَسْبِقُکُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَیْرُکُمْ 

خوب اونها در عمل به دستورات اسلام بر ما پیشی گرفتند و جلو افتادند وگرنه میخوای کارایی اسلام رو تا حدودی درک کنی نگاهی به صدر اسلام و عظمت مسلمین صدر اسلام بنداز...

اسلام میگه: علم آموزی، نظم، مسئولیت پذیری و وجدان کاری، جهد وتلاش، پاک دستی، برخورد بدون اغماض با متخلفین، رعایت حقوق کارگر، خدمت به خلق الله، انفاق، انصاف، پرهیز از اسراف، تعاون و ... خوب این خصلت ها در هر ملت و امتی باشه موفقیتش تضمین شده ست اگرچه مسلمونم نباشه...


میگه: 

خوب چرا ما مسلمونا عمل نمی کنیم و اونا که مسلمون نیستند عمل میکنن؟!

میگم: 

احکام و توصیه های اسلام دوجوره: بعضیش برا سعادت دنیوی و زندگیِ بهتره، و بعضیش برا سعادت معنوی و آخرتِ بهتر!

ما به حکم اسلاممون باید ملتزم به همه اون احکام بشیم تا مصداق آیه شریفه وَیَقُولُونَ نُؤْمِنُ بِبَعْضٍ وَنَکْفُرُ بِبَعْضٍ نباشیم. 

و خوب بعضی از احکام (مثل حجاب، روزه، نماز و ...) موافق میل و هوای نفسمون نیست، و به نگاه ابتدائی نتایجش هم برامون ملموس نیست، پس در انجام اونها تنبلی می کنیم و عملمون همراه میشه با اکراه و اجبار، و بالطبع این حس در سایر توصیه ها و احکام دین - من جمله توصیه های دنیوی اون - هم سرایت می کنه و نتیجه ش این میشه که میبینی! 

از نقش شیطان هم البته در این بین نمیشه چشم پوشید.


اما کفار به حکم اینکه مسلمون نیستند تنها جنبه هایی رو که به نفع زندگی مادی اونهاست میگیرن و سایر احکام که اونها رو محدود میکنه و خوشایند نفسشون نیست رها میکنن. لذا در اون بخش بر خلاف ما، جدی وارد عمل میشن و با انگیزه...


البته خوب می طلبه همین تجربه رو آینه زندگیشون قرار بدن و بدانند عمل به احکام دنیوی اسلام اگر چنین پیشرفتی در دنیای اونها به دنبال خود داره، التزام به جمیع احکام اسلام چه ترقی و توفیقی برای اونها و جوامعشون در سایر ابواب اخلاقی و فرهنگی و خانوادگی - علاوه بر سعادت اخروی - میتونه به همراه داشته باشه و پس:  یَاأَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَجِیبُوا لِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ إِذَا دَعَاکُمْ لِمَا یُحْیِیکُمْ...

ناظر...

دوشنبه, ۱۵ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۵۸ ق.ظ

این کشور ومرز وبوم وبر، مال شماست!

 یک قافله افتـــــــــخار دنبال شماست!

 دادند به دستتان؛ شما تا چه کنید؟!

 روح شهدا ناظر اعمال شماست!

او:

دلم از همه ی دنیا پره

از همهههه!

اونقد که نمیدونی از کجاش بگی؟!

همیشه خوبی بقیه رو خواستم، آخرشم شدم آدم بده!

دلم خیلی بد گرفته

همه رو درک کردم ولی کسی منو درک نکرد

آدم میخوام اونقد بدی رو تحمل کنه دم نزنه!

از کجا بگی از چی بگی؟!

واقعا آدما میخوان با این کاراشون به کجا برسن؟!

چقد مسخره س!


من:

سلام 

چی شدی حالا؟!

توپت که بد پره!


او:

آره. 

وقتی خوبی کنی بدی ببینی

وقتی خرد بشی 

وقتی فحش بشنوی

پیش همه کوچیک بشی 

وقتی ببخشی ولی بذارن رو حساب این که چیزی حالیت نیس، نباید توپت پر باشه؟!

نباید حالت بد باشه؟!


من:

خوب اگه اونجوریه که شما میگین، بله آدم نمیتونه ناراحت نباشه!

ولی گاهی برداشت ما ممکنه به غلط رفته باشه، ها؟!!


او:

هیچ ممکنی وجود نداره

آخه مگه برای اولین باره؟!

مگه تازه س؟!

یه بار اشتباه، دو بار، سه بار، ولی نه اندازه صدهزار بار!


من:

خوب پس خدا صبرتون بده!

ولی یه نکته...

کار خیری انجام دادین اگه انتظار تشکر از کسی رو نداشته باشین، آسوده زندگی خواهید کرد!!

کار خوب رو برا خوبیش انجام بدین، نه برا تشکر!

متشکرم


او:

هه!

کی انتظار تشکر داره؟!

کی کار خیرو انجام داده برا تشکر؟!

اصلا چی دارم میگم؟!

کی حرف منو میفهمه؟!

کی درکم می کنه؟! 

که من دارم برا شما میگم که هیچی از زندگیم نمیدونین؟!

کی میدونه که من چی کشیدم؟!


من:

خوب شما که نگفتین اصل جریانو؟!

راس میگین... من چه بدانم !! خخخخ


او :

آره شما چه بدانین؟!

اصل جریان؟!

همه ش اصله!

اگه بنویسم یه کتاب میشه!

اوقدر دردآوره که الان گریه م گرفته


من:

خوب ظاهرا باید کماکان در حسرت دیدار این کتاب بمونیم؟!

و با این حساب دست از دامن گریه برندارین که بهترین فریادرسه!!


+ ما که نفهمیدیم بالاخره چیش بود، شما فهمیدیدن؟!

و اصلا نفهمیدم چی از من می خواست؟! شما فهمیدین؟!

خوب اگه بحث مشاوره ست که باید بگی چته؟! 

مشاور که علم غیب نداره، ها؟!

نمیدونم. 

خداوند ان شاءالله مشکل همه امت پیامبر (ص) رو در هرجایی هستند، حل و فصل بفرمایاد!

مهربان، نامهربان

شنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۵، ۱۲:۲۱ ق.ظ

مگسا که مهربون میشن

راهی نمی مونه جز این که من نامهربون شم!!

درک می کنین که بابای دو دختر رو ؟!!

بی قراری

پنجشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۳۰ ب.ظ

بی قرارم 

به باد می مانم

باد گیجی که لای شاخه می پیچد

باد مستی که می خورد به زمین

از پی خانه ی تو می گردم...

« یک اشارت » تو از لب روزن

که نوازش کنم تو را صورت

بکشم ناز گیسوانت را 

بنشینم، و اینهمه دیگر -

خاک در چشم مردمان نکنم!

یادبود

پنجشنبه, ۱۱ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۲۱ ق.ظ

سوره مریم:

وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِبْرَاهِیمَ إِنَّهُ کَانَ صِدِّیقًا نَبِیًّا (41) ... وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ کَانَ مُخْلَصًا وَکَانَ رَسُولًا نَبِیًّا (51) ... وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِسْمَاعِیلَ إِنَّهُ کَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَکَانَ رَسُولًا نَبِیًّا (54) ... وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِدْرِیسَ إِنَّهُ کَانَ صِدِّیقًا نَبِیًّا (56)

سوره ص :

وَاذْکُرْ عَبْدَنَا دَاوُودَ ذَا الْأَیْدِ إِنَّهُ أَوَّابٌ (17) ... وَاذْکُرْ عَبْدَنَا أَیُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّی مَسَّنِیَ الشَّیْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ (41) ... وَاذْکُرْ عِبَادَنَا إِبْرَاهِیمَ وَإِسْحَاقَ وَیَعْقُوبَ أُولِی الْأَیْدِی وَالْأَبْصَارِ (45) ...  وَاذْکُرْ إِسْمَاعِیلَ وَالْیَسَعَ وَذَا الْکِفْلِ وَکُلٌّ مِنَ الْأَخْیَارِ (48) ...


این دو سوره رو میشه مجلس بزرگداشت و یادبود به شمار آورد!

برگزار کننده مجلس: خدا و پیغمبرش هستند، و خود خدا هم سخنران آنه!!

مجلس به یادبود و پاسداشت مقام انبیاء و رسولانی برگزار شده که عمری در راه تحقق دین توحیدی تمام تلاش خود رو مبذول داشته و منشأ خدمات بسیار ارزشمندی بر گستره این کره خاکی شدند.

(از طرفی رفتار اونها هم میتونه و باید مورد الگوبرداری مؤمنین عالم قرار بگیره. لذا خداوند عالمیان برای توجه دادن به هر دوی این امر، از هرکدام که سخنی به میان آورده به صفتی بارز از او هم اشاره و راهنمایی فرموده که دوستان جهت اطلاع از این صفات میتونن به آیات مورد نظر مراجعه فرمایند.)


+ ما چقدر از خدمات دیگران یاد می کنیم و تقدیر؟!

علاوه بر انبیاء و اولیاء، از علماء و شهداء و صلحاء؟!

علاوه بر اونها، از شوراها و امناء و مسئولین محلی و از همه کسانی که به نحوی در آبادانی معنوی و مادی محل نقشی ایفا نموده اند؟!

+ من لم یشکر المخلوق لم یشکر الخالق

اصلا تشکر از دیگران، تشکر از خداست که کننده اصلی کار خود اوست لذا فرمود: الحمد لله رب العالمین (همه سپاس ها و تشکرات از آن خدا - پروردگار عالمیان است.) 

پس بدون قید و بند از دیگران و کارهاشون تشکر و قدردانی کنیم، و با بکارگیری این ادب قرآنی شاهد برکات فراوان اون هم در پیرامون خود باشیم، ان شاءالله.

دعوای جنسیتی...

چهارشنبه, ۱۰ شهریور ۱۳۹۵، ۰۶:۰۷ ب.ظ

از شبهات تلگرامی:


سیمین بهبهانی چقدر قشنگ گفت:

حق حضانت بر ای تو 👉 

درد زایمان برای من 

نام خانوادگی برای تو 

زحمت خانواده برای من 

سند خانه برای تو👉

بیگاری خانه برای من

 چهار عقد برای تو👉

حسرت عشق برای من

هزارصیغه برای تو👉

حکم سنگسار برای من👌 

هوس برای تو👉

عفاف برای من 👌

این بود ازادی و برابری حقوق برای زن و مرد.👏👏 . .

 زنها حق اعتراض ندارند!!!!!☝️☝️☝️

 ارام بمیر بانو که حتی عکست را پس از مردن

 برروی اگهی ترحیمت نمیزنند!!!!

ﻧﺎﻣــــــــــﻢ ﺯﻥ ﺍﺳــــــــــــــــــــﺖ …

ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﮔﻮﺭﻡ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ 

ﮔﺎﻩ ﺳﻨﮕـــــﺴﺎﺭ …

ﮔﺎﻩ ﻣﺮﺍ ﺿﻌﯿﻔﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﯽ …

ﮔﺎﻩ ﻟﭽﮏ ﺑﻪ ﺳﺮ …

ﻭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻫﺮ " ﻣﺮﺩی" ﮐﻪ ﺗﻮﯾﯽ ⇦ﻣﺮﺩﺗــــــــــﺮﻡ⇨ 

ﻫﻤﺎﻥ ﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ ﻋﺮﺑﺪﻩ ﻣﯽ ﮐﺸﯽ 

ﻭ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺣﮑﻢ ﺁﺑﺮﻭﺩﺍﺭﯼ

ﭘﻨﺠﺮﻩ ﺭﺍ ﻣﯽ ﺑﻨﺪﻡ !


ﻫﻤﺎﻥ ﻭﻗﺖ ﮐﻪ ﻣﻦ ﺩﺭﺩ ﻣﯽ ﮐـــــﺸﻢ 

ﻭ ﺗﻮ  ﭘﺪﺭ ﻣﯽ ﺷﻮﯼ …

ﻭ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ ،

ﮐﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻮ ⇦ﻣﺮﺩﺗــــــــــﺮم⇨

ﻫﻤﺎﻥ ﻭﻗﺖﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﺎﮐﺴﯽ 

ﺯﺍﻧﻮﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﺍﻧﻮﯾﻢ ﻣﯽ ﺳﺎﯾﯽ 

ﻭ ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ 

ﻭ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ : " ﺁﻗﺎﯼ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻟﻄــــــــــﻔﺎ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ !

ﻭ ﺑﺎﺯ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻮ ⇦ﻣﺮﺩﺗــــــــــﺮﻡ⇨ 

ﻫﻤﺎﻥ ﻭﻗﺖ ﮐﻪ  ﭘﯿﺶ ﭘﺎﻫﺎﯾﻢ

ﺗﺮﻣﺰ ﻣﯽ ﺯﻧﯽ ﻭ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﯽ ﭼﻨﺪ ؟ 

ﻭ ﻣﻦ ﺭﻭﯾﻢ ﺭﺍ ﺑﺮ ﻣﯽ ﮔﺮﺩﺍﻧﻢ …

ﻭ ﺗﻮ ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧﯽ ﮐﻪ ﺩﻟﻢ

ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯽ ﮔﺮﯾﺪ …ﮔﺮﯾﺴﺘﻨﯽ ﺳﺨﺖ، 

ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﺍﻧﺪﯾﺸﮥ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺗﻮ …

ﻭ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ ﮐﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﻭﻗﺖ 

ﺩﺭﺳﺖ ﻫﻤﺎﻥ ﻭﻗﺖ

"ﻣﻦ  ﺍﺯ " ﺗﻮ" ⇦ﻣﺮﺩﺗــــــــــــــــــــﺮﻡ⇨


ﺯﻥ ﻋﺸﻖ ﺯﺍﯾﺪ …

ﻭ ﺗﻮ ﺑﺮﺍﯾـــــــﺶ ﻧﺎﻡ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯽ ﮐﻨﯽ !

ﺍﻭ ﺩﺭﺩ ﻣﯿﮑﺸﺪ …

ﻭ ﺗﻮ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ 

ﺑﭽﻪ ﺩﺧـــــﺘﺮ ﻧﺒﺎﺷﺪ … !!!

ﺍﻭ بیخوابی ﻣﯽ ﮐﺸﺪ …

ﻭﺗﻮ خواب حوریان بهشتی میبینی !!

او مادر میشود

وهمه جا میپرســـــن:نام پدر؟!!!!

قانونت عادلانه نیست دنیا



روضه جانسوزی خونده ولی بسیاریش غیر واقعی و بی مورد!

من از نام خانوادگیش شروع می کنم:


درد زایمان برای من 

نام خانوادگی برای تو 

بچه ای به دنیا اومده، یه پدر داره و یه مادر

نام خانوادگی کدامو رو بچه بگذاریم؟!

بخوایم دعوایی نباشه باید بگیم یه نام خانوادگی سومی انتخاب کنیم!!

که یعنی کمال بیگانگی و انقطاع

و فکر نمی کنم هیچ کسی راضی به این باشه، نه پدر نه مادر نه فرزند.

از بین زن و مرد، انتخاب نام خانوادگی کدوم یک به حق نزدیکتره؟!

فارغ از جنسیت اگه بخوایم نظر بدیم باید بگیم پدر خانواده که حکم رهبریت خانه را داره، مدافع خانه و خانواده هست ، در عین حال که معمولا به جهات متعدد سرشناستره و جهت کسب آشنایی که یکی از فلسفه های نام خانوادگی ست شایسته تر و مناسب تر خواهد بود.

مگر بگیم زنها هم علم بشند تو جامعه؟! که عوارض متعدد اون بر کسی پوشیده نیست.

تازه در اون حالت هم برابر میشن، چرا زن ترجیح پیدا کنه بر مرد؟!

درسته که مادر در مدت حمل و زایمان و شیردهی از جنین و نوزادش مستقیم حمایت می کنه، اما نه این است که بالاتر در این مدت، هر دوی اونها باز تحت حمایت مرد خانه قرار دارند؟!! 

این طفلک چنان نوشته که انگار مرد هیچ سهمی در این بچه نداشته و نداره؟!

اصلا جالبه بدونین: 

نام خانوادگی مرد که رو بچه میاد، توصیف زن است به پاکی و پاکدامنی!!!

با تولد بچه از این زن، مادر بودن او بر همگان روشن و معلومه! اما پدرش کیه؟! با گذاشتن نام خانوادگی شوهر بر او در واقع اذعان به پاکی و پاکدامنی زن میشه!

در زیارت عاشورا به ابن زیاد میگه: ابن مرجانه!! یعنی تو زاده این خانمی اما بابات کیه معلوم نیست!! لذا اسم مادرو میاره!!

چرا این پیام قشنگ رو درک نمی کنه این خانم؟!

میگه درد زایمان برای من...  میخوای از این به بعد این کار رو هم مردا انجام بدن ها؟! خخخخخ


زحمت خانواده برای من 

سند خانه برای تو👉

بیگاری خانه برای من

این خانم برا خودش شیر زنی ست ها!! 

چون در مورد شیرها شنیدیم همه کارها من جمله شکار بر عهده شیر ماده ست و شیر نر فقط می خوره و می خوابه؟!

آیا همین مردان بدبخت جامعه نیستند که به تعبیر عامیانه صبح تا شب سگ دو می زنند برا یه لقمه نون؟!

چقدر بده انسان یه چشمی مسائل رو ببینه!!

یعنی دکمه ماشین لباسشویی رو که می زنه کار و زحمت به حساب میاد و  مردش اگه بیل بزنه و حمالی هم بکنه هیچ؟!!


چهار عقد برای تو👉

حسرت عشق برای من

اوه اوه به جاهای حساسش رسیدیم!!

توی زن که تو خونه دست به سیاهی و سفیدی نمی زنی، اگه هم بزنی مزدشو می گیری، بچه ت رو هم که شیر میدی اجرتشو می گیری! تو دیگه چی میگی؟!!! خخخخخخ

الان اگه حاضر بود می گفت کی من این کار و کردم؟!

میگم تو احکام دینی هس!

میگه: هست ولی کی عمل می کنه بهش؟!

منم میگم خوب درسته تو احکام دینی هم اجازه 4 ازدواج برا مرد داده شده، اما چند درصد جامعه چهار زنه اند؟!

این هم مثل اون از جمله چیزایی ست که اسمش هست و خودش نیست!! 

پس چه جای اعتراض؟!


چهار عقد برای تو👉

حسرت عشق برای من

تو اعتراض به 4 زنی مردان داری؟! یا اینکه معترضی چرا اجازه 4 مردی برای توی زن نداده ند؟!!!!

آیا معنی عشق تو اینه؟!

قلب حساس توی زن می پذیره این رو؟!

آیا ارتباط بین این زن و شوهرها به درستی برقرار میشه؟!

آیا احساس پناهی که زن باید داشته باشه، محقق میشه؟!

حمایتی که مرد از این زن باید داشته باشه، چی؟!

فرزندی که قراره به دنیا بیاری در دامن کدامشون میذاری؟!

آیا ارتباطی که بین یه فرزند با پدرش باید شکل بگیره بین اونها شکل می گیره؟!

نزاع نرینه ها رو برا کسب ماده در نظر گرفته ای؟!

آیا چیزی به اسم خانواده واقعا وجود خواهد داشت؟!

با توجه به محدودیتهایی که بر بدنت عارض میشه (عادت، حمل، زایمان، شیردهی و ...) امکان پاسخگویی جنسی رو بهشون داری؟! 

آیا انحراف از قوانین طبیعت به حساب نمیاد؟! 

توی انسان گرفتار توهمات شدی، لازمه نگاهی به طبیعت پیرامونت بندازی و از گاو و خر و گوسفندی که دیگه مثل شما تحت تأثیر ماهواره و اینترنت نیست، مسیر زندگیت رو پیدا کنی!!!


(اینکه فلسفه جواز ازدواج مجدد برای آقایان چی هست؟ خلاصه میگم: شرایط جسمی زن و مرد و محدودیتهای جنسی زنان، فروکش کردن توان جنسی زنان پیش از مردان، نیاز زنان به حمایتهای مادی و اجتماعی مرد و ...

در عین حال شرط سنگینی که خداوند حکیم برای جواز این حکم گذاشته جلو ظلم در حق اونها رو هم تا حدود زیادی خواهد گرفت: عدالت ورزی بین همسران)


هزارصیغه برای تو👉

حکم سنگسار برای من👌 

میگی: هزار صیغه برای مرد

کدوم مرد هزار صیغه داره؟!

میگی اهلش باشه میتونه؟! میگم زنم اهلش باشه میتونه!

میتونه در 24 ساعت، زن 24 نفر بشه هر ساعتی در عقد کسی، اگر دخولی صورت نگیره! اگه یائسه باشه حتی با دخول میتونه هر ساعت در صیغه کسی باشه!! یائسه نباشه و دخول بکنه به مقدار دوحیض (حدود 45 روز) عده نگه می داره و میتونه دوباره صیغه بشه یعنی سالی با هفت هشت نفر !!!

اهلش نیستین مثل خیلی از مردا که اهلش نیستند!


حکم سنگسار برای من👌 

بدبخت بیچاره! تو که مطلع از احکام نیستی چرا حرف می زنی؟!

سنگسار که زن و مرد نداره!

هر مرد و زنی که همسر داشته باشه و به همسر خود دسترسی داشته باشه و بیاد به حرام تن بده و - با اون ریزه کاریهای خودش - اثبات هم بشه، سنگسار داره بدون تفاوت در جنسیت!!

بعلاوه بدونین در همجنس بازی مردان حکم اعدام است، ولی همجنس بازی زنان صد ضربه تازیانه!

با این حال حدّ مردان سخت تره یا زنان؟!

حکم ارتداد مردان اعدام هست، و در زنان حبس!

حکم کدام سنگین تره؟! مردان یا زنان؟!


هوس برای تو👉

عفاف برای من 👌

هوس مرد اون وقت معنا پیدا می کنه که زنی در طرف مقابل جوابگوی او باشه!!!

پس به همون میزان هوسرانی در مردان در زنان هم هوسرانی خواهد بود!!


باز هم میگم امان امان از بی خبری!

عفت که زن و مرد نداره، بر هردو لازمه...

اگه بحث حجاب رو می گین که باز بحث مفصلی ست...

اگر کسی ادعا بکنه مرد و زن در همه چیز باید مساوی باشند این مزخرف ترین حرفی ست که میشه زد!!

چون تفاوتهای ساختاری جسمی و روحی اون دو، به معنای تفاوت اون دو در احکام و وظایف هم خواهد بود!

جهت درک بهتر بحث حجاب به این پست مراجعه فرمائین: 

شکوه حجاب


سند خانه برای تو👉

بیگاری خانه برای من

جواب این ادعاها رو از نگاه به جامعه خودمون میشه گرفت...

این اتفاقا از جاهایی ست که در نقطه مقابل این ادعا صدای اعتراض بسیاری از مردان رو درآورده است!

در مسائل مالی آیا خانما کم از آقایون دارند؟! خانم اگه درامدی هم داشته باشه، نفقه او بر گردن شوهر او خواهد بود و او میتونه این رو برا خودش پس انداز کنه، حتی میتونه برا کار در منزل و شیردهی فرزند طلب اجرت کنه (وکاش البته این گپ و حدیثها در بین خانواده ها مطرح نشه که به خشک و بی روح شدن زندگی ها منجر خواهد شد اما متأسفانه کم و بیش شاهدش هستیم) به این علاوه کنید بحث ارث و مهریه و سایر منابع مادی زنان رو!


حق حضانت بر ای تو 👉 

درد زایمان برای من 

در بحث حضانت آنچه ملاک کاره رعایت مصلحت کودک است.

لذا تا 2 سالگی منحصرا حق حضانت با مادره و اگر دختر باشه این مدت تا 7 سالگی تمدید خواهد شد.

بعد از اون تا زمان بلوغ و رشدش حضانت کودک در صورت دارا بودن لیاقت حضانت با پدر خواهد بود. 

و پس از بلوغ و رشد هیچ کدام حق حضانت بر او را ندارند و او انسان مستقلی ست که خود اختیار خودش را خواهد داشت: پسر باشه یا دختر...

این کجا و اونی که تو داری ازش می نالی؟!


مسأله دیگری که غالبا تو دعواهای جنسیتی بهش پرداخته میشه و در این مثلاشعر!! هم به نوعی بهش اشاره شده، حدیثی ست که زنان را ناقص العقل معرفی می کنه!!

خوب این فرمایش رو رد کنیم یا بپذیریم؟!

من میگم به عنوان نمونه: همین متن مورد بحث رو که نوشته خانمی ست از مثلا زنان فرهیخته جامعه، ملاک قضاوتمون قرار بدیم...

می بینیم در این نوشته احساسات کاملا غالب بر عقلانیته!

ننه من غریبم بازی در اورده و ادعاهای دروغین و مبالغه آمیز که مظلومیت خودش رو ثابت کنه، ولو به بی انصافی در حق مرد منجر بشه!این فرد عدالت طلب نیست!

این فرد رو نمیشه گفت از فکر سلیمی برخورداره!!

این میگه ما زنان به جای شما مردان حاکم و غالب بر خانواده و جامعه باشیم! در حالی که از پتانسیل لازم هم برای این کار برخوردار نیست!

خوب این جز ناقص العقل بودنه؟!


بیان یک نکته مهم: 

غلط و درست بودن این تعبیر (ناقص العقل بودن زنان) بسته به نوع تفسیر آن داره!

ناقص العقل بودن فحش نیست، تمسخر جنس زنانه نیست! بلکه داره خبر میده که بخش مهمی از وجود زنان رو احساسات اونهاست که شکل میده، عواطف سرشار اونهاست که شکل میده و باید هم چنین باشه تا بتونه درست دلبری کنه! درست مادری کنه، درست خانواده رو به هم پیوند بزنه... 

بنابراین در تصمیماتش تنها عقل اونها نیست که حرف می زنه بلکه احساسات اونها هم به شدت دخیلند!

و این معنای ناقص العقل بودن زنه، نه اونچه اینها برداشت می کنند و بر مبنای اون حمله به روایت می کنند!!

روایت ضد زن نیست بلکه مدافع زنه! و اینکه به خصوصیات نهفته او توجه داشته باشین و مراعاتش بکنین...

زنان مظهر عواطف و احساساتند، بنابراین باید مراقب بود بر اموری مثل قضاوت که بشود احساسات اونها رو به بازی گرفت، گمارده نشن.

زنان مظهر عواطف و احساساتند مبادا نسنجیده با رفتارها و برخوردهاتون اسباب دلشکستگی اونها رو فراهم بیارین...

زنان مظهر عواطفند بنابراین برای حفظ اموالشان، در بعض امور اجازه شوهر رو لازم دارند ( بچه ش بی تابی می کنه عواطف مادری گل می کنه میگه: خدایا! بچه م خوب بشه همه مالمو در راه خدا میدم!!! کاری ست نه چندان بر پایه عقل اما از مادر غیر از این را نمی توان انتظار داشت، لذا میگیم همچین نذری باطله و لازم نیست ادا بکنی!) 

ناقص العقل بودن برای یه مرد نقصه، و نه برای زنی که می بایست در کنار عقل، از عواطف و احساسات قوی برخوردار باشه.

البته انکار نمی کنم که مردان و حتی زنانی هستند که از خانمها به تمسخر یاد می کنند: ضعیفه، لچک به سر و ... و این به هیچ عنوان مورد پذیرش ما نیست و باید از ساحت این بانوان محترم عذر تقصیر خواست.


 زنها حق اعتراض ندارند!!!!!☝️☝️☝️

خیلی عجیبه زنها حق اعتراض ندارند و این زن چنین داد سخن داده؟! 

زنها حق اعتراض ندارند و چنین آسمون ریسمون رو به هم بافته که ثابت کنه مظلوم عالم او هست و ظالم عالم مرد؟! 

دعوایی کاملا جنسیتی!! و ناعادلانه!!که خودش خودش رو رد می کنه!!

اصلا کلامی که روی جنسیت صادر بشه - بدون در نظر گرفتن افراد - کلامی باطل و نادرسته! میخواد بحثش جنسیت مرد باشه یا زن.

و جملات بعد از این متأسفانه همه در چنین فضایی نوشته شده اند ( من از تو مردترم... من از تو مردترم ! و ...)


ﻧﺎﻣــــــــــﻢ ﺯﻥ ﺍﺳــــــــــــــــــــﺖ …

ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺯﻧﺪﻩ ﺑﻪ ﮔﻮﺭﻡ ﻣﯽ ﮐﺮﺩﯼ 

ﮔﺎﻩ ﺳﻨﮕـــــﺴﺎﺭ …

ﮔﺎﻩ ﻣﺮﺍ ﺿﻌﯿﻔﻪ ﻣﯽ ﺧﻮﺍﻧﯽ …

ﮔﺎﻩ ﻟﭽﮏ ﺑﻪ ﺳﺮ …

ﻭ ﻣﻦ ﺍﺯ ﻫﺮ " ﻣﺮﺩی" ﮐﻪ ﺗﻮﯾﯽ ⇦ﻣﺮﺩﺗــــــــــﺮﻡ⇨ 

بله زمانی زنده به گورتون می کردند تا اسلام آمد و به برکت این دین آسمانی و اینکه در پیشگاه خدا جنسیت معنا نداره و ملاک اعمال شماست، یواش یواش ظلم از دوش زنان برداشته شد!

... أَنِّی لَا أُضِیعُ عَمَلَ عَامِلٍ مِنْکُمْ مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَى بَعْضُکُمْ... - آیه 195 آل عمران

خداوند فرمود: من عمل هیچ عمل کننده اى از شما را، خواه زن باشد یا مرد ضایع نخواهم کرد، شما همگى همنوعید و از جنس یکدیگر!!!

همین اسلامی که زنان مدیون اون هستند، دیده میشه به جای قدردانی بعضا اینچنین مورد هجمه هم قرار می گیرد، اصلش یا احکامش!

 من جمله حکم سنگسار اسلام که اگرچه ظاهری خشن داره اما بهترین اهرم برای حفظ خانواده ها و مخصوصا حفظ حقوق زنان جامعه میتونه باشه اما امان از ضعف بینش! امان از سطحی نگری! امان از فضاسازی و غوغاسالاری! و بعلاوه که اشاره کردیم این حکم منحصر به زن نیست!

وانگهی زنی که سنگسار میشه زن شوهرداری ست که با حضور شوهر زنا میده، آیا تو که طبق شعر خودت از کمترین برخورد فیزیکی با نامحرم پرهیز می کنی، میتونی نسبت به چنین حکم شاکی باشی؟!

- ﻭ ﺑﺎﻭﺭ ﮐﻦ ،

ﮐﻪ ﻣﻦ ﺍﺯ ﺗﻮ ⇦ﻣﺮﺩﺗــــــــــﺮم⇨

ﻫﻤﺎﻥ ﻭﻗﺖﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﺎﮐﺴﯽ 

ﺯﺍﻧﻮﯾﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺯﺍﻧﻮﯾﻢ ﻣﯽ ﺳﺎﯾﯽ 

ﻭ ﻣﻦ ﺧﻮﺩﻡ ﺭﺍ ﺟﻤﻊ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ 

ﻭ ﺁﻫﺴﺘﻪ ﻣﯽ ﮔﻮﯾﻢ : " ﺁﻗﺎﯼ ﺭﺍﻧﻨﺪﻩ ﻟﻄــــــــــﻔﺎ ﻧﮕﻪ ﺩﺍﺭ ! -


ﺍﻭ ﺩﺭﺩ ﻣﯿﮑﺸﺪ …

ﻭ ﺗﻮ ﻧﮕﺮﺍﻥ ﺍﺯ ﺍﯾﻨﮑﻪ 

ﺑﭽﻪ ﺩﺧـــــﺘﺮ ﻧﺒﺎﺷﺪ … !!!

کدوم مرد اینجوریه؟! مگر اون که خدا نشناس و دین نشناس باشه!!!

اونی که آگاه بر متون دینیه میدونه روایات ما پسر رو نعمت می نامند اما دختر را بالاتر از نعمت، حسنه! و فرمود بر حسنه پاداش داده می شوید ولی از نعمت مورد بازخواست قرار می گیرید!!

میدونه طبق روایات ما دختر بهونه بهشتی شدن والدین و اطرافیان اوست!!

پیامبر این امت با اون مقام و سنش پیش پای دخترش فاطمه زهرا(س) قیام می کرد و اونو بر جای خودش می نشوند!

 شما چه خبر دارین از عظمتی که یه خانم میتونه بهش دست پیدا کنه؟!

این یه خانمه که امام زمان (ع) در حق او چنین فرموده: ما ائمه حجت خدا بر شمائیم و مادرمان فاطمه حجت خداست بر ما!!!

بله مقام زن میتونه اینقدر گرامی و بزرگ باشه!!

و مقام مادر که بهشت پر ناز و نعمتش رو می فرماید زیر پای مادران است!


و در نهایت درود و سلام بر زنان پاک و بزرگی چون حضرت آسیه و مریم که خداوند عالم در کتاب آسمانی قرآن اون دو رو الگوی مؤمنین (زن ومردان مؤمن) معرفی فرموده است:

وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذِینَ آمَنُوا امْرَأَتَ فِرْعَوْنَ ... (11) وَمَرْیَمَ ابْنَتَ عِمْرَانَ ... - سوره تحریم -

خاک بر سرت شیعه!

يكشنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۵، ۰۵:۲۶ ب.ظ

میگه: سنی ها رو از شیعه ها بیشتر قبول دارم!!!

کناریش میگه: بی وجدانها میوه های درخت رو کامل بار زده ند!

میگم: تحویل بگیرین... تربیت خودتونه!!

سومیشون میگه: خوب راست میگه! غیر از اینه که بچه های خودمونند! از جای دیگه ای که نیومدن!!


+ مقید به مسجد بود، بعد مدتی غیبت یه شب اومده مسجد و حال و احوال و قبل از اینکه بگم کجایی؟ کم پیدایی؟! خودش شروع کرد: حاج آقا! روز و شب نداریم که تو این فصل!! روز کار می کنیم، شب کشیک میدیم!!!!


+ یکی دیگه جعبه ی هلو اورده درِ خونه میگه: یه چند روزی کنار بذارین برسند!! مجبوریم نارس جمع کنیم وگرنه به چیدنشون نمی رسه!!!

خدایا! یعنی چه خبره تو این مملکت امام زمانی؟؟!

چقدر هم به « کونوا لنا زیناً ولاتکونوا علینا شیناً » عمل کرده ایم؟!


امام صادق (ع) می فرمایند :

... فإن الرجل منکم إذا ورع فی دینه وصدق الحدیث وأدى الامانة وحسن خلقه مع الناس قیل: هذا جعفری فیسرنی ذلک ویدخل علی منه السرور وقیل: هذا أدب جعفر وإذا کان على غیر ذلک دخل علی بلاؤه وعاره وقیل: هذا أدب جعفر... - کافی کتاب العشرة .. باب مایجب من المعاشرة ح 5

براستی کسی از شما وقتی در دینش ورع به خرج بدهد، و راستگویی پیشه کند، و امانت را به صاحبش برگرداند، و اخلاقش را با مردم نیکو گرداند، گویند: این فرد جعفری ست ( از شیعیان امام جعفر صادق ) و این مرا خوشحال می سازد! و اگر غیر این باشد عار و ننگش به من می رسد!! و می گویند: این است ادب جعفر !!

+ ممدم

هیچ

يكشنبه, ۷ شهریور ۱۳۹۵، ۰۱:۰۴ ق.ظ

بالا می رویم، نفس نفس زنان -

به زحمت!

پا می لغزذ و مصدوم می شویم -

به شدت!

در افت و خیزی روزمره ایم -

یک عمر!


با آن که می دانی؟! -

از « هیـچ » 

کوهـــــــــــــــــی 

ساخته بودیم!!!

عشق زمینی

شنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۵، ۱۱:۴۰ ق.ظ

روز ، شب

روز ، شب

روز ، شب

یک چرخ تاب پنچر بود تو که نبودی!!

عشق زمینی من! 

بی تو به آسمان هم نمی توان رفت!

و نخواهیم مگس از سر انگشت طبیعت بپرد!

شنبه, ۶ شهریور ۱۳۹۵، ۱۲:۵۲ ق.ظ

در مجلسى که منصور دوانقى خلیفه متکبر و جبار عباسى در خدمت حضرت امام صادق علیه السلام بود، مگسى باعث آزار منصور مى شد و منصور پیوسته با حرکت دست آن را از صورتش مى راند، ولى مگس از نقطه اى برمى خاست و در نقطه دیگر صورت منصور مى نشست و لحظه اى او را آرام نمى گذاشت!!

سر انجام منصور با ناراحتى شدیدى از امام پرسید: 

این مگس چیست که خدا آن را آفریده است؟!
امام پاسخ داد: 

یکى از فوائد خلقت مگس آنست که متکبران را خوار و ذلیل گرداند، تا بدانند با همه قدرت ظاهرى خود نمى توانند مگسى را از خود دفع نمایند!!


برگرفته از: 

بحارالانوار ج 47 ص 166 : 

قال المنصور یوما لابی عبد الله علیه السلام وقد وقع على المنصور ذباب فذبه عنه ثم وقع علیه فذبه عنه ثم وقع علیه فذبه عنه فقال: یا أبا عبد الله لای شئ خلق الله عزوجل الذباب ؟ قال: لیذل به الجبارین!!

آقای مهربان!

جمعه, ۵ شهریور ۱۳۹۵، ۰۴:۰۵ ب.ظ

آقای مهربان!

خوب است حالتان؟!

از دید ما نهان!

خوب است حالتان؟!


من که نیاز ندارد به پرس و جو

من عن قریب راهی دیوانه خانه ام!!


آقا! شما که ماهواره نمی بینید!!

آقا! شما که چت روم را تحریم کرده اید!!


فقر است و خون و اشک

درد و غم و فساد

ظلم است بی امان!


اصلا شما که شاهدی بر ظاهر و نهان

قربان قلبتان!


با اینهمه فساد کنار  آمدن سزاست؟!


وقتش نگشته دست بری سوی آسمان؟؟!

أمَّن یُجِیب سر بدهی از عمیق جان؟!

یا صاحب الزمان؟!


یعنی خدا دعای تو را هم زمین زند؟!

من یا دیگران؟!

جمعه, ۵ شهریور ۱۳۹۵، ۱۲:۰۷ ق.ظ

مسأله 1090 - سجده کردن براى غیر خداوند متعال حرام مى باشد و بعضى از مردم عوام که مقابل قبر امامان علیهم السلام پیشانى را به زمین مى گذارند، اگر براى شکر خداوند متعال باشد، اشکال ندارد وگرنه حرام است. - رساله مراجع -

مسأله 976 ـ سجده کردن براى غیر خداوند متعال حرام است و بعضى از مردم عوام که در مقابل قبر امامان(علیهم السلام) پیشانى را بر زمین مى گذارند اگر به قصد سجده براى امام(علیه السلام) باشد فعل حرام است و اگر براى شکر خدا باشد اشکالى ندارد، ولى اگر در نظر بینندگان چنین نشان دهد که سجده براى امام(علیه السلام) است یا بهانه به دست دشمنان دهد اشکال دارد - آیت الله مکارم -


به نظر آیت الله مکارم فقط نیت فرد در این جهت دخیل نیست!

برداشت دیگران هم در حرام و حلال بودن آن نقشی اساسی ایفا می نماید! حتی اگر در حد ایجاد بهانه باشد.


آیا اصلا حواسمان به نوع برداشت مردم از گفتار و رفتارمان هست؟!

از باب مثال اگر با افراد ناباب چرخیدی و تو را هم یکی از آنها به شمار آوردند و سخنانی گفتند که اسباب رنجش تو رو فراهم آورد، آیا حق سرزنش کسی جز خودت را میتوانی داشته باشی؟!  هر چند در واقع شریک کارهای آنها هم نبوده و بلکه مخالف هم بوده باشی.


امام علی(ع) می فرماید:

 ولا تجعل عرضک غرضا " أی اتق مواضع التهم - بحارالانوار ج 33 ص 510

آبروی خودت را در تیررس دیگران قرار نده!! (شرح علامه مجلسی) یعنی: از مواضع اتهام دوری گزین.


پس من یا دیگران؟! هر دو ...

کنیزکان مدرن

پنجشنبه, ۴ شهریور ۱۳۹۵، ۱۰:۱۰ ب.ظ


 

پیغمبر چاخان!!

چهارشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۵، ۱۲:۲۱ ب.ظ

عن النبی صلى الله علیه وآله قال :

حبب إلی من دنیاکم: النساء والطیب، وجعل قرة عینی فی الصلاة .


دشمنان این خبر را دستاویز خود قرار داده و مى گویند:

پیغمبر اسلام(ص) گفته: 

از دنیاى شما زن و عطر محبوب منند! (بدون اینکه توجه داشته باشه، تهِ دلش را گفت!!)

و خواست سومى اش را بگوید (و چیزی تو همین مایه های زن و عطر بود!) ناگهان به یاد جایگاه معنوی خودش افتاد و پشیمان شده حرفش را عوض کرد (و لذا آهنگ کلام تغییر کرده است) وگفت:

و روشنى چشمم در نماز قرار داده شده!!

(بالاتر: اصلا بر فرض که از اول هم قصد داشته نماز را بگوید: چه همخوانی بین این سه تاست؟! یعنی چه که یک پیغمبر نماز را در کنار عطر و زن قرار بدهد؟!)

جواب

هدف پیغمبر دراین روایت جز نماز نبود!

می خواهد بفرماید: محبوب من یک چیز است و آن هم نماز!!

آنچنان که فرمود : جعل الله جل ثناؤه قرة عینی فی الصلاة، وحبب إلی الصلاة کما حبب إلى الجائع الطعام، وإلى الظمآن الماء، وإن الجائع إذا أکل شبع، وإن الظمآن إذا شرب روی، وأنا لا أشبع من الصلاة - میزان الحکمه حرف الصاد باب الصلوة -

خداوند نور چشمی مرا در نماز قرار داه و برایم محبوبش کرده است. آنچنان که برای گرسنه و تشنه آب و غذا را! و براستی گرسنه وقتی غذا خورد و تشنه وقتی آب خورد، سیر می شود. ولی من از نماز سیر نمی شوم!!

توضیح مطلب:

خود اوست که فرموده : دو رکعت نماز متأهل بافضیلت تر است از هفتاد رکعت نماز مجرد! و پس زنان محبوب اویند به خاطر نماز!

همچنین خود ایشان فرموده اند: دو رکعت نماز انسان عطر زده بافضیلت تر است از هفتاد رکعت نماز دیگران! و پس عطر محبوب اوست به خاطر نماز! (وبنابراین جای شگفتی نیست اگر می گویند: هزینه عطر پیامبر(ص) بیش از هزینه طعام ایشان بود!!)


آری نور جشم مؤمن در نماز قرار داده شده که چنانچه شخص ازدواج بکند وعطر هم بزند اما نماز نخواند؛ در این عطر و ازدواج فضیلت چندانی نخواهد بود!


برگرفته از:

الخصال شیخ صدوق ص167 ذیل ح ش 218

با اضافات

دل نبند !

سه شنبه, ۲ شهریور ۱۳۹۵، ۰۱:۴۶ ق.ظ

من از هیچ آدمی بهتر نباشم/مداوم سایه ای بر سر نباشم/عزیزانم! به آبی دل مبندید/که چندی باشم و دیگر نباشم/