تقدیم به همه خوانندگان آخدا (وب مهربانی)
بعد نماز عشاء:
- « حاج آقا! امشب نماز وحشت داریم ، کسی فوت کرده ...»
من:
« کی؟ »
- منظورم اسم و فامیلش بود برا معرفی به مردم -
- « همونی که چند شب قبل برا شفاشون دعا کردین!!! »
میگه:
اجازه ست از جیبت یه کم پول بردارم؟!!
خودم رو به اون در می زنم:
« کم و کسری بود می گفتی، خودم می گرفتم؟!! »
میگه:
« یعنی نمی دونی واسه چی می خوام؟! »
یه چشمک و یه تبسم
می گه:
« وای از دست تو آقا محمد! چرا همیشه حواست هست؟! »
می گه:
« حالا که می دونی ، خودت بگو امسال چی دوست داری واسه روز مرد بهت بدم؟! »
میگم:
« کادوی هرسال »
می گه:
« تو که هر روز سال، چهار تا بوست رو به زورم که شده ازم می گیری!! »
میگم:
« آخه چیکار کنم ، هیچ چیز عالم رو ایقد دوست ندارم خوب !
حالا مناسبتی امروز یه کم ویژه ترش کن!! »
- دوباره و با حرص بیشتری در حالی که شکل جیغ به خودش گرفته - می گه:
« وای از دست تو آقا محمد! »
+ کادو همیشه مادی نیست
در واقع کادوهای معنوی موندگارترم هستند...