« اگه شوهرای ما هم دست به این کار بزنند و زندگی هامون به هم بریزه، گناهش به گردن تو و حاج آقاست!!! »
زنم ناراحت به خونه برگشت و گفت دیدی گفتم حرفای مردم تمومی نداره؟!
تو مغازه خانوما دوره ش کرده و گفته بودن: شنیدیم حاج آقا ازدواج مجدد کرده و همه با هم دارین تو یه خونه زندگی میکنین؟!
بانو هم گفته بوده آره مگه چشه؟!
اونام اون قلمبه رو بارش کرده بودند!!
گفتم شکر خدا! این معلوم میکنه حکم الهی ازدواج مجدد که تو منطقه مظلوم واقع شده و به دید بدی نگاهش می کنند دارین با این عملتون گرد مظلومیت از رخش می گیرین؛ این جای خوشحالی داره تا ناراحتی!
اما چه بشری هستیم ما؟! نمیدونم!
اگه این ازدواج منجر به معضل و درگیری می شد راضی بودند! و حالا که دوستانه پیش میره ناراحتند و معترض!! جل الخالق
و چقدر سطحی نگری ست کسانی که به حکم حکیمانه ازدواج مجدد می توپند در حالی که چشم بر بسیاری از حقایق بسته اند!!
خودخواهی در هر امری که باشه امری نکوهیده ست! و مهمترین و بلکه تنها مشکله ای که در باب ازدواج مجدد دیده میشه همین خودخواهی هاست!!
خود من مراجعین متعددی داشتم که به دلیل سن بالا و ناامیدی در ازدواج به فکرهای خطرناکی من جمله خودکشی کشیده شده بودند!
کسانی که دیگه به ازدواج های متعارف و معمول در موردشون امیدی نمیره!
آیا اگه کسانی پیدا بشن که بتونند رعایت حقوق همدیگه رو بکنند و در کنار زندگی خودشون کسی رو از اون دست نگرانی ها برهانند، جرمی مرتکب شده اند؟!
دلم از این مسلمان نمایی ها گرفته! بدجور هم گرفته!!
شاید اگه این زنان و دختران رو ناموس خودمون می دیدیم کمتر شاهد چنین موضع گیری های ناسنجیده ای بودیم!
آری به عقیده اکثریت جامعه، برخی از زنان و دختران جامعه حق زندگی ندارند حتی اگه لازم باشه به جای دست یار، طناب دار دور گردنشون بندازن!!
+ به بانوی دوم گفتم حالا که میخوایم با هم زندگی کنیم نمیخواد وسیله بگیری نیازی بهش نیست، به جاش وسیله بگیر که مورد نیازمونه!!! خخخخخخ ( به جای اثاث خونه، وسیله نقلیه)
واقعا چرا ازدواج دوم رو به جای تهدید فرصت نشمریم؟! و چرا وجود فرد دوم رو نتونیم مکمّل خانواده به حساب آوریم؟!
+ فکر می کنم با توجه به شرایط جامعه و تجربه تقریبا دو ماهه شخص خودم، رو ازدواج موقت بلند مدت به جای ازدواج مجدد کار بشه از جهات متعدد مناسب تر خواهد بود.
____________________________________________________________
تعدد زوجات یک ضرورت اجتماعى است :
آیه فوق (آیه سوم سوره نساء) مساءله تعدد زوجات را (با شرائط سنگینى و در حدود معینى ) مجاز شمرده است.
در اینجا با ایرادها و حملات مخالفان آن روبرو مى شویم که با مطالعات زودگذر، و تحت احساسات حساب نشده به مخالفت با این قانون اسلامى برخاسته اند مخصوصا غربیها در این زمینه بما بیشتر ایراد مى کنند که اسلام به - مردان اجازه داده براى خود (حرمسرا) بسازند و بطور نا محدود همسر بگیرند.
در حالى که نه اسلام اجازه تشکیل حرمسرا به آن معنى که آنها مى پندارند داده ، و نه تعدد زوجات را بدون قید و شرط و نا محدود قرار داده است .
توضیح اینکه :
با مطالعه وضع محیطهاى مختلف قبل از اسلام ، به این نتیجه مى رسیم که تعدد زوجات بطور نامحدود امرى عادى بوده و حتى بعضى از مواقع بت پرستان به هنگام مسلمان شدن ، بیش از ده زن و یا کمتر داشته اند، بنابراین تعدد زوجات از پیشنهادها و ابتکارات اسلام نیست بلکه اسلام آن را در چهارچوبه ضرورتهاى زندگى انسانى محدود ساخته و براى آن قیود و شرائط سنگینى قائل شده است .
قوانین اسلام بر اساس نیازهاى واقعى بشر دور مى زند نه تبلیغات ظاهرى و احساسات رهبرى نشده .
مساءله تعدد زوجات نیز از همین زاویه در اسلام مورد بررسى قرار گرفته ، زیرا هیچ کس نمى تواند انکار کند که مردان در حوادث گوناگون زندگى بیش از زنان در خطر نابودى قرار دارند و در جنگها و حوادث دیگر قربانیان اصلى را آنها تشکیل مى دهند.
و نیز نمى توان انکار کرد که عمر زندگى جنسى مردان ، از زنان طولانى تر است زیرا زنان در سنین معینى آمادگى جنسى خود را از دست مى دهند در حالى که در مردان چنین نیست .
و نیز زنان به هنگام عادت ماهانه و قسمتى از دوران حمل ، عملا ممنوعیت جنسى دارند در حالى که در مردان این ممنوعیتها وجود ندارد.
از همه گذشته زنانى هستند که همسران خود را به علل گوناگونى از دست مى دهند و معمولا نمى توانند به عنوان همسر اول ، مورد توجه مردان قرار گیرند و اگر مساءله تعدد زوجات در کار نباشد آنها باید براى همیشه بدون همسر باقى بمانند همانطور که در مطبوعات مختلف مى خوانیم که این دسته از زنان بیوه با محدود شدن مساءله تعدد زوجات از نابسامانى زندگى خود شکایت دارند و جلوگیرى از تعدد را یک نوع احساسات ظالمانه درباره خود تلقى مى کنند.
با در نظر گرفتن این واقعیتها در این گونه موارد که تعادل میان مرد و زن به عللى بهم مى خورد ناچاریم یکى از سه راه را انتخاب کنیم :
1 - مردان تنها به یک همسر در همه موارد قناعت کنند و زنان اضافى تا پایان عمر بدون همسر باقى بمانند و تمام نیازهاى فطرى و خواسته هاى درونى خود را سرکوب کنند.
2 - مردان فقط داراى یک همسر قانونى باشند ولى روابط آزاد و نامشروع جنسى را با زنانى که بى شوهر مانده اند به شکل معشوقه برقرار سازند.
3 - کسانى که قدرت دارند بیش از یک همسر را اداره کنند و از نظر (جسمى ) و (مالى ) و (اخلاقى ) مشکلى براى آنها ایجاد نمى شود و قدرت بر اجراء عدالت کامل در میان همسران و فرزندان خود دارند به آنها اجازه داده شود که بیش از یک همسر براى خود انتخاب کنند. مسلما غیر از این سه راه ، راه دیگرى وجود ندارد.
اگر بخواهیم راه اول را انتخاب کنیم باید با فطرت و غرائز و نیازهاى روحى و جسمى بشر به مبارزه برخیزیم و عواطف و احساسات اینگونه زنان را نادیده بگیریم ، این مبارزهاى است که پیروزى در آن نیست و به فرض که این طرح عملى شود جنبه هاى غیر انسانى آن بر هیچ کس مخفى نیست .
به تعبیر دیگر مساءله تعدد همسر را در موارد ضرورت نباید تنها از دریچه چشم همسر اول ، مورد بررسى قرار داد، بلکه از دریچه چشم همسر دوم نیز باید مورد مطالعه قرار گیرد، و آنها که مشکلات همسر اول را در صورت تعدد زوجات عنوان مى کنند کسانى هستند که یک مساءله سه زاویه اى را تنها از یک زاویه نگاه مى کنند زیرا مساءله تعدد همسر، هم از زاویه دید مرد و هم از زاویه دید همسر اول و هم از زاویه دید همسر دوم باید مطالعه شود و با توجه به مصلحت مجموع ، در این باره قضاوت کنیم .
و اگر راه دوم را انتخاب کنیم باید فحشاء را به رسمیت بشناسیم و تازه زنانى که به عنوان معشوقه مورد بهره بردارى جنسى قرار مى گیرند نه تاءمینى دارند و نه آیندهاى ، و شخصیت آنها در حقیقت لگدمال شده است و اینها امورى نیست که هیچ انسان عاقلى آنرا تجویز کند.
بنابراین تنها راه سوم باقى مى ماند که هم بخواسته هاى فطرى و نیازهاى غریزى زنان پاسخ مثبت مى دهد و هم از عواقب شوم فحشاء و نابسامانى زندگى این دسته از زنان بر کنار است و جامعه را از گرداب گناه بیرون مى برد.
البته باید توجه داشت که جواز تعدد زوجات با اینکه در بعضى از موارد یک ضرورت اجتماعى است و از احکام مسلم اسلام محسوب مى شود اما تحصیل شرائط آن در امروز با گذشته تفاوت بسیار پیدا کرده است ، زیرا زندگى در سابق یک شکل ساده و بسیط داشت و لذا رعایت کامل مساوات بین زنان آسان بود و از عهده غالب افراد برمى آمد ولى در عصر و زمان ما باید کسانى که مى خواهند از این قانون استفاده کنند مراقب عدالت همه جانبه باشند و اگر قدرت بر این کار دارند چنین اقدامى بنمایند. اساسا اقدام به این کار نباید از روى هوى و هوس باشد.
جالب توجه اینکه همان کسانى که با تعدد همسر مخالفند (مانند غربیها) در طول تاریخ خود، به حوادثى برخورده اند که نیازشان را به این مساءله کاملا آشکار ساخته است ، مثلا بعد از جنگ جهانى دوم احتیاج و نیاز شدیدى در ممالک جنگزده ، و مخصوصا کشور آلمان ، به این موضوع احساس شد و جمعى از متفکران آنها را وادار ساخت که براى چارهجوئى و حل مشکل در مساءله ممنوعیت تعدد همسر، تجدید نظر کنند، و حتى برنامه تعدد زوجات اسلام را از دانشگاه (الازهر) خواستند و تحت مطالعه قرار دادند، ولى در برابر حملات سخت کلیسا مجبور به متوقف ساختن این برنامه شدند، و نتیجه آن همان فحشاء وحشتناک و بیبند و بارى جنسى وسیعى بود که سراسر کشورهاى جنگ زده را فرا گرفت .
از همه اینها گذشته تمایل پارهاى از مردان را به تعدد همسر نمى توان انکار کرد، این تمایل اگر جنبه هوس داشته باشد قابل ملاحظه نیست اما گاه مى شود که بر اثر عقیم بودن زن ، و علاقه شدید مرد به داشتن فرزند، این تمایل را منطقى مى کند، و یا گاهى بر اثر تمایلات شدید جنسى و عدم توانائى همسر اول براى انجام این خواسته غریزى ، مرد، خود را ناچار به ازدواج دوم مى بیند، حتى اگر از طریق مشروع انجام نشود از طرق نامشروع ، اقدام مى کند در اینگونه موارد نیز نمى توان منطقى بودن خواسته مرد را انکار کرد، و لذا حتى در کشورهائى که تعدد همسر قانونا ممنوع است ، عملا در بسیارى از موارد ارتباط با زنان متعدد رواج کامل دارد، و یک مرد در آن واحد با زنان متعددى ارتباط نامشروع دارد.
مورخ مشهور فرانسوى گوستاولوبون قانون تعدد زوجات اسلام را که به صورت محدود و مشروط است یکى از مزایاى این آئین مى شمارد و بهنگام مقایسه آن را روابط آزاد و نامشروع مردان ، با چند زن ، در اروپا چنین مى نویسد:
(در غرب هم با وجود اینکه آب و هوا و وضع طبیعت هیچکدام ایجاب چنین رسمى (تعدد زوجات ) نمى کند با این حال وحدت همسر چیزى است که ما آن را فقط در کتابهاى قانون مى بینیم!!! و الا گمان نمى کنم که بشود انکار کرد که در معاشرت واقعى ما اثرى از این رسم نیست ! راستى من متحیرم و نمى دانم که تعدد زوجات مشروع و محدود شرق، از تعدد زوجات سالوسانه غرب چه چیز کم دارد؟!! بلکه من مى گویم که اولى از هر حیث از دومى بهتر و شایسته تر است!
البته نمى توان انکار کرد که بعضى از مسلمان نماها بدون رعایت روح اسلامى این قانون ، از آن سوء استفاده کرده و براى خود حرم سراهاى ننگینى بر پا نموده و به حقوق زنان و همسران خود تجاوز کرده اند، ولى این عیب از قانون نیست و اعمال آنها را نباید به حساب دستورهاى اسلام گذاشت ، کدام قانون خوبى است که افراد سودجو از آن ، بهره بردارى نامشروع نکرده اند؟
سؤ ال :
در اینجا بعضى سؤ ال مى کنند که ممکن است شرائط و کیفیاتى که در بالا گفته شد براى زن یا زنانى پیدا شود آیا در این صورت مى توان به او اجازه داد که دو شوهر براى خود انتخاب کنند؟
پاسخ :
جواب این سؤ ال چندان مشکل نیست .
اولا (بر خلاف آنچه در میان عوام معروف است ) میل جنسى در مردان به مراتب بیش از زنان است و از جمله ناراحتیهائى که در کتب علمى مربوط به مسائل جنسى درباره غالب زنان ذکر مى کنند مساءله «سرد مزاجى» است در حالى که در مردان ، موضوع بر عکس است ، و حتى در میان جانداران دیگر نیز همواره دیده مى شود که تظاهرات جنسى ، معمولا از جنس نر شروع مى شود.
ثانیا تعدد همسر در مورد مردان هیچ گونه مشکل اجتماعى و حقوقى ایجاد نمى کند در حالى که درباره زنان اگر فرضا دو همسر انتخاب کنند، مشکلات فراوانى به وجود خواهد آمد که ساده ترین آنها مساءله مجهول بودن نسب فرزند است که معلوم نیست مربوط به کدام یک از دو همسر مى باشد و مسلما چنین فرزندى مورد حمایت هیچ یک از مردان قرار نخواهد گرفت و حتى بعضى از دانشمندان معتقدند: فرزندى که پدر او مجهول باشد کمتر مورد علاقه مادر قرار خواهد گرفت ، و با این ترتیب چنین فرزندانى از نظر عاطفى در محرومیت مطلق قرار مى گیرند، و از نظر حقوقى نیز وضعشان کاملا مبهم است .
و شاید نیاز به تذکر نداشته باشد که توسل به وسائل پیشگیرى از انعقاد نطفه بوسیله قرص یا مانند آن ، هیچگاه اطمینان بخش نیست و نمى تواند، دلیل قاطعى بر نیاوردن فرزند بوده باشد زیرا بسیارند زنانى که از این وسائل استفاده کرده و یا در طرز استفاده ، گرفتار اشتباه شده و فرزند پیدا کرده اند، بنابراین هیچ زنى نمى تواند به اعتماد آن ، تن به تعدد همسر بدهد.
روى این جهات ، تعدد همسر براى زنان نمى تواند منطقى بوده باشد، در حالى که در مورد مردان ، با توجه به شرائط آن ، هم منطقى است و هم عملى است .
- تفسیر نمونه -