این سه جا « دعا » معنا ندارد!!
ولید بن صبیح مى گوید:
بین راه مکه و مدینه ، همراه امام صادق (ع ) بودم ، سائلى آمد و درخواست کمک کرد، امام صادق (ع ) دستور داد به او چیزى دادند.
چیزى نگذشت سائل دیگرى آمد و درخواست کمک کرد، باز آن حضرت دستور داد چیزى به او دادند.
بعد از ساعتى ، باز سائلى آمد و تقاضاى کمک کرد، آن حضرت ، دستور داد به او نیز چیزى دادند.
تا اینکه سائل چهارم آمد و تقاضاى کمک کرد، امام صادق (ع ) درباره او دستور کمک نداد، فقط دعا کرد و فرمود:(خدا سیرت کند).
سپس امام صادق (ع ) به ما رو کرد و فرمود:
( آگاه باشید که در نزدم چیزى هست که بتوانم به او (سائل چهارم ) کمک کنم ، ولى مى ترسم مانند یکى از سه شخص شویم که دعاى آنها به استجابت نمى رسد، آن سه شخص عبارتند از:
1- شخصى که خداوند مالى به او بدهد، و او آن را در مورد ناشایسته اش مصرف کند، سپس بگوید:(خدایا به من بده )، دعایش مستجاب نگردد. (خوب خدا می گوید من دادمت وخودی درست عمل نکردی).
2- مردى که درباره همسرش دعا کند که : (خدایا مرا از او راحت کن )، با اینکه خداوند اختیار (طلاق ) او را بدست آن مرد داده است ، چنین فردى نیز دعایش مستجاب نمى شود.
3- مردى که در مورد همسایه اش نفرین مى کند ( و مى گوید: (خدایا این همسایه ام را نابود کن ) )با اینکه راه خلاصى براى او وجود دارد، و آن اینکه خانه خود را بفروشد و بجاى دیگر برود، چنین کسى نیز دعایش به استجابت نمى رسد.
منبع:
داستانهاى اصول کافى جلدهاى 1 و 2
محمد محمدى اشتهاردى