تکبیــــــــــر در حال دراز کش
دوشنبه, ۷ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۹:۲۶ ب.ظ
مسافر بودم .
تا خودم رو به مسجد رسوندم ، امام به رکوع رفته بود !
با عجله تکبیر گفتم : سبحان ربی العظیم و بحمده ، سبحان الله سبحان الله سبحان الله
سر از تکبیر که برداشتم مثل چوب خشکم زده بود!
درسته بچه بود ، اما مکبّر دراز کشیده تکبیر بگه نوبر بود !!
تمام نماز به این فکر می کردم که چه جوری با این بچه و امام جماعت و هیئت امناء این مسجد باید برخورد کنم !
تا فرصت سلام نماز ، معلومات و تجربیات خودم را با سرعت مرور کردم !
بالاخره نماز تمام شد .
بلند شدم که دیدم مردی مسن نیز همراه من بلند شد !
او بچه را نشانه رفته بود !
گفتم نکند بچه را بزند ؟!!
چشمهای کنجکاوم را به آنها دوخته بودم که دیدم دست به زیر پسر بچه برده او را بلند کرد و بر ویلچری که در گوشه مسجد گذاشته شده بود، نهاد !!
عرق بر پیشانی ام نشست!
تا امروز اینچنین از خودم خجالت نکشیده بودم!