ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

درخت ممنوعه :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «درخت ممنوعه» ثبت شده است

درخت ممنوعه ( و مقایسه ای بین معارف قرآن و تورات )

سه شنبه, ۱۵ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۱:۰۰ ق.ظ

وَعَلَّمَ آَدَمَ الْأَسْمَاءَ کُلَّهَا ... قَالَ یَا آَدَمُ أَنْبِئْهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ فَلَمَّا أَنْبَأَهُمْ بِأَسْمَائِهِمْ ... وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِکَةِ اسْجُدُوا لِآَدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِیسَ أَبَى وَاسْتَکْبَرَ وَکَانَ مِنَ الْکَافِرِینَ (34) وَقُلْنَا یَا آَدَمُ اسْکُنْ أَنْتَ وَزَوْجُکَ الْجَنَّةَ وَکُلَا مِنْهَا رَغَدًا حَیْثُ شِئْتُمَا وَلَا تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَکُونَا مِنَ الظَّالِمِینَ (35) فَأَزَلَّهُمَا الشَّیْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا کَانَا فِیهِ ... - آیات 31 تا 38 بقره -


مقایسه معارف قرآن با تورات

طبق آیات فوق بزرگترین افتخار و نقطه قوت ، در وجود آدم ، که او را به عنوان یک برگزیده آفرینش مى توان معرفى نمود، و به همین دلیل مسجود فرشتگان شد همان آگاهى او از ( علم الاسماء) و اطلاع از (حقائق و اسرار آفرینش و جهان هستى ) بود.


پیدا است آدم بخاطر این علوم آفریده شد، و فرزندان آدم اگر بخواهند تکامل پیدا کنند باید هر چه بیشتر از این علوم بهره گیرند، تکامل بیشتر هر کدام از آنها نسبت مستقیم با معلومات آنها از اسرار آفرینش دارد.


آرى قرآن با صراحت تمام عظمت مقام آدم را در اینها مى داند ( و سقوط او را مربوط به توجه او به درخت ممنوعه )


[ شجره ممنوعه چه درختى بوده است ؟

در شش مورد از قرآن مجید اشاره به شجره ممنوعه شده است ، بدون اینکه درباره کیفیت و یا نام آن سخنى به میان آید، ولى در منابع اسلامى دو نوع تفسیر براى آن آمده است ، یکى تفسیر مادى که طبق معروف در روایات ، گندم بوده است باید توجه داشت که عرب شجرة را تنها به درخت اطلاق نمیکند، بلکه به بوته هاى گیاهان نیز شجره مى گوید و لذا در قرآن مجید به بوته کدو شجره اطلاق شده است و انبتنا علیه شجرة من یقطین (صافات آیه 146).


و دیگرى تفسیر معنوى که در روایات از آن تعبیر به شجره حسد شده است ، زیرا طبق این روایات ، آدم پس از ملاحظه مقام و موقعیت خود چنین تصور کرد که مقامى بالاتر از مقام او وجود نخواهد داشت ، ولى خداوند او را به مقام جمعى از اولیاء از فرزندان او (پیامبر اسلام و خاندانش ) آشنا ساخت ، او حالتى شبیه به حسد پیدا کرد، و همین شجره ممنوعه بود که آدم مامور بود به آن نزدیک نشود ( و شد ) - تفسیر نمونه ذیل آیه 19 اعراف - ]

_______________________________________________


ولى در تورات مى خوانیم ، سرّ بیرون رانده شدن آدم از بهشت و گناه بزرگ او را توجه به علم و دانش و دانستن نیک و بد مى داند!.


در فصل دوم (سفر تکوین ) از تورات آمده است :

( پس خداوند خدا، آدم را از خاک زمینى صورت داد و نسیم حیات را بر دماغش دمید، و آدم جان زنده شد.

و خداوند خدا، هر درخت خوشنما و بخوردن نیکو، از زمین رویانید، و هم درخت (حیات ) در وسط باغ و درخت ( دانستن نیک و بد ) را ... و خداوند خدا آدم را امر فرموده گفت که از تمامى درختان باغ مختارى که بخورى ، اما از درخت (دانستن نیک و بد) مخور چه در روز خوردنت از آن مستوجب مرگ مى شوى ! ...)


و در فصل سوم چنین آمده است :

( و آواز خداوند خدا را شنیدند که به هنگام نسیم روز در باغ مى خرامید و آدم و زنش خویشتن را از حضور خداوند خدا، در میان درختان باغ پنهان کردند!!

و خداوند خدا آدم را آواز کرده ، وى را گفت که کجائى ؟

او دیگر جواب گفت که آواز تو را در باغ شنیدم و ترسیدم ، زیرا که برهنه ام !

به جهت آن پنهان شدم !

و خدا به او گفت که تو را که گفت که برهنه اى ؟! آیا از درختى که تو را امر کردم که نخورى خوردى ؟!.

و آدم گفت زنى که از براى بودن با من دادى او از آن درخت به من داد که خوردم ! ...

و خداوند خدا گفت که اینک آدم نظر به دانستن نیک و بد چون یکى از ما شده است ، پس حال مبادا که دست خود را دراز کرده و هم از (درخت حیات ) بگیرد و خورده دائما زنده ماند!

پس از آن سبب خداوند خدا او را از باغ عدن راند، تا آنکه در زمینى که از آن گرفته شده بود فلاحت نماید! ...)


همانطور که مشاهده فرمودید این افسانه زننده که در تورات کنونى به عنوان یک واقعیت تاریخى آمده است علت اصلى اخراج آدم را از بهشت ، و گناه بزرگ او را توجه به علم و دانش و دانستن نیک و بد مى داند.

و چنانچه آدم دست به شجره نیک و بد دراز نمى کرد تا ابد در جهل باقى مى ماند تا آنجا که حتى نداند برهنه بودن زشت و ناپسند است ! و براى همیشه در بهشت باقى مى ماند !!

به این ترتیب مسلما آدم نباید از کار خود پشیمان شده باشد زیرا از دست دادن بهشتى که شرط بقاى در آن ندانستن نیک و بد است ، در برابر بدست آوردن علم و دانش تجارت پر سودى محسوب مى گردد، چرا آدم از این تجارت نگران و پشیمان باشد؟


بنابراین افسانه تورات درست در نقطه مقابل قرآن که ارزش مقام انسان و سر آفرینش او را در علم الاسماء معرفى کرده قرار دارد.


از این گذشته در افسانه مزبور مطالب زننده عجیبى درباره خداوند و یا مخلوقات او دیده مى شود که هر یک از دیگرى حیرت انگیزتر است و آن عبارت است از:

1- نسبت دادن دروغ به خدا (چنانکه در جمله شماره 17 فصل دوم مى گوید: خداوند گفت از آن درخت نخورید که مى میرید در حالى که نمى مردند بلکه دانا مى شدند).

2- نسبت بخل به خداوند ( چنانکه در جمله 22 فصل سوم مى گوید: که خدا نمى خواست آدم و حوا از درخت علم و حیات بخورند و دانا شوند و زندگى جاویدان پیدا کنند ).

3- امکان وجود شریک براى خداوند (چنانکه در همان جمله مى گوید: آدم پس از خوردن از درخت نیک و بد همچون یکى از ما خدایان شده است ).

4- نسبت حسد به خداوند (چنانکه از همان جمله استفاده مى شود که خداوند بر این علم و دانشى که براى آدم پیدا شده بود رشک برد!).

5- نسبت جسم به خداوند (چنانکه از فصل سوم استفاده مى شود که خداوند به هنگام صبح در خیابانهاى بهشت مى خرامید)!

6- خداوند از حوادثى که در نزدیکى او مى گذرد بى خبر است ! (چنانکه در جمله 9 مى گوید صدا زد آدم کجائى و آنها در لابلاى درختان خود را از چشم خداوند پنهان کرده بودند).


(البته نباید فراموش کرد که این افسانه هاى دروغین از نخست در تورات نبوده و بعدا به آن افزوده شده است. )


منبع:

تفسیر نمونه ذیل آیات فوق