ما و سنت های غلط
عقاید و آداب و رسوم هر قوم و ملّت، بخش مهمّی از فرهنگ آن ها را تشکیل می دهد و
انحطاطِ آن نشانه ی انحطاط فرهنگ و تمدن آن ها محسوب می شود.
اعراب جاهلی از
منحط ترین فرهنگ ها برخوردار بودند؛ زیرا:
1 ـ بت ها را پرستش می
کردند.(1)
2 ـ از فرزند دختر متنفر بودند و گاهی، با دست خود او را زنده به
گور می کردند.(2)
3 ـ ملائکه را دختران خدا می دانستند.(3)
4 ـ
عبادات عجیبی داشتند، مثل: سوت کشیدن و کف زدن نزد خانه ی خدا، به عنوان نماز.(4) و
طواف خانه ی خدا به حالت عریان و لخت مادرزاد.(5)
5 ـ احکام و قوانین زشت و
بی معنا در مورد گوشت های حلال و حرام داشتند.(6)
6 ـ ازدواج با همسر مطلّقه
فرزند خوانده و نیز ازدواج با همسر مطلّقه ی برده ی آزاد شده را حرام می
دانستند.(7)
شکستن سنت های غلطی که مایه ی انحراف و عقب ماندگی جوامع بشری
است، از اصول کلّی دعوت انبیا علیهم السلام بوده است.
خداوند متعال در قرآن
مجید(8)، ضمن اشاره به مسأله ی ازدواج پیامبر صلی الله علیه و آله با همسر مطلّقه ی
پسر خوانده ی خود که برای شکستن یک سنّت جاهلی صورت گرفت ـ زیرا آن ها پسر خوانده
ها را پسر حقیقی محسوب می کردند ـ پیامبر را تشویق به سنت شکنی های ناروا می کند و می فرماید:
« اَلَّذینَ یُبَلِّغُونَ
رِسالاتِ اللّهِ وَ یَخْشَوْنَهُ وَلا یَخْشَوْنَ اَحَدا اِلاّ اللّهَ وَ کَفی
بِاللّهِ حَسیبا »؛(9)
آن ها که تبلیغ رسالت های الهی می کنند و از او می
ترسند و از هیچ کس جز خدا واهمه ندارند و همین بس که خداوند حسابگر (و پاداش دهنده
ی اعمال آن ها) است.
«... وَ تَخْشَی النّاسَ وَاللّهُ اَحَقُّ اَنْ
تَخشیهُ...»؛(10)
( تو [در انجام این مأموریت] از مردم واهمه داری و خداوند
سزاوارتر است که از او بترسی ).
حال با توجّه به اصلِ « شکستنِ سنّت های غلط و آداب و رسوم
باطل » از سوی پیامبران الهی، بر ما ست که به شکستن سنت های غلط در جامعه ی اسلامی، اقدام نموده و از کسی جز خدا هراسی به دل راه ندهیم!
بخشی از سنت های نادرست امروزی:
1 ـ
استفاده از مطرب و نوارهای موسیقی مبتذل مخصوصا در مراسم عروسی.
2 ـ سوار کردن عروس بدون
حجاب شرعی، در اتومبیل تزیین شده و گردش در سطح شهر، و بوق زدنِ ممتد و آزار دهنده
در نیمه های شب.
3 ـ انتخاب دوست پسر و دوست دختر و ارتباطات غیر شرعی و ترویج بی بند و باری مخصوصا در فضاهای مجازی!
4 ـ پوشیدن لباس های تنگ و تحریک
کننده ، برهنه گذاشتن پاها یا پوششهای بدن نما ، بیرون گذاشتن موی جلو سر ، آرایش غلیظ چهره از سوی بعضی خانم ها در منظر
نامحرمان.
5 ـ گرایش به مُدها و شیوه هایِ غربیِ اصلاح موی سر و صورت و نوع پوشش و نگهداری سگهای خانگی و...
6 ـ گرایش به ماهواره و تماشای فیلم های مستهجن و منافی عفت در جمع خانواده
ها.
7 ـ تراشیدن ریش.
8 ـ ساخت و خرید وفروش طلای مخصوص مردان از سوی
بعضی زرگرها.
9 ـ زشت و قبیح
شمردن ازدواج موقّت و ترک اوامر الهی همچون نماز و خمس و زکات و روزه و ...
از سوی بعضی افراد که می رود به شکل عادت و سنت درآید!
روزی حضرت آیة الله بافقی جهت استحمام به حمام عمومی تشریف می برد.
فردی در برابر آینه مشغول تراشیدن ریش خود هست ؛ به او نزدیک می شود و برای ادای تکلیف دینی خود و شکستنِ این سنّت غلط که مورد تحریم مراجع بزرگوار است، به وی تذکّر می دهد.
آن شخص که یکی از سرهنگ های بلند پایه ی ارتش رضا شاه خائن بود،
وقتی در برابر نصایح خیرخواهانه آن اُسوه ی تقوی و پرهیزگاری واقع می شود، غضبناک
شده و بی درنگ سیلی محکمی به صورت آن عالِم وارسته می نوازد.
آیة الله بافقی
با مواجه شدن با چنین عکس العملی، طرف دیگر صورت خویش را به سوی آن شخص می گیرد و
می فرماید:
« به این طرف صورتم نیز سیلیِ دیگری بزن و از این کار حرام دست
بردار!! »
آن شخص مغرور وقتی با این همه بزرگواری و سعه ی صدر آیة الله بافقی
رو به رو می شود، از دلاّک حمّام سؤال می کند این
آقای بزرگوار کیست؟! و او جواب می دهد ایشان حضرت آیة الله حاج شیخ محمدتقی بافقی می
باشند.
وقتی سرهنگ ارتش رضاشاهی، آن عالم جلیل القدر را می شناسد، خدمت ایشان
شرفیاب می شود و با نهایت پشیمانی، عذرخواهی و طلب عفوّ و بخش می کند و به ایشان
قول می دهد که از آن زمان به بعد دست از عمل «ریش تراشی» بردارد و تا پایانِ عمرِ
مرحوم آیة الله بافقی از نزدیکان و مریدان ایشان محسوب می
گردد.(11)
«اَللّهُمَّ وَفِّقْنا لِما تُحِبُّ وَ تَرْضی»
1 ـ مائده/ 76.
2 ـ نحل/ 58 و 59.
3 ـ زخرف/ 19.
4 ـ انفال/ 35.
5 ـ مجمع البیان، ج 5، ص 803.
6 ـ انعام/ 138 و 139.
7 ـ احزاب/ 37.
8 ـ همان/ 38.
9 ـ همان/ 39.
10 ـ همان/ 37.
11 ـ مجاهد شهید آیة الله حاج شیخ محمدتقی بافقی، ص 83.