ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

شعر شریعتی :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر شریعتی» ثبت شده است

شعری که دکتر شریعتی برای امام خمینی سرود...

شنبه, ۱۰ بهمن ۱۳۹۴، ۱۱:۱۸ ق.ظ

روزنامه اطلاعات در 5 بهمن سال 1357 شعری از دکتر علی شریعتی تقدیم به «زعیم» به عنوان «روح‌الله» منتشر کرده است که در ذیل می خوانیم:


فریاد روزگار ماست

روح‌الله

روزگار قحطی هر جنبش

هر کوشش

فریاد روزگار ماست

آری

در روزگار مرگ اصالت‌ها

بی‌‌تو دگر چه بگویم

چه را بسرایم

ای مطلع تمام سرودها

بی‌تو فرو نشسته دگر

فریاد!

تنها شده است

هر چه که انسانیست

در پایتخت غارت و خون

جز

وحشت و هراس

نمی‌بینم،

این درد را با که بگویم

که هر ورق،

از هر کتاب،

ترس را فریاد می‌کنند

حتی پلاس کهنه خیابان

هم،

تجربه کرده است ترس را،

اینک سیاه‌ ببینش

تا بر تو باز شود

که راست می‌گویم،

در هر کرانه این شهری بی‌تپش

سگهای دست آموز؛

در چشم‌های بیدار

ترس را نشانده‌اند

آنها،

هر روز می‌درند،

هر روز

می‌بویند

و پاداش را

از دست گرگ نواله می‌گیرند

در پایتخت غارت و خون

سگ‌های زنجیری

آن گرگ پیر را به حراست

نشسته‌اند

بی‌تو،

در پایتخت دیو و دماوند

سیاوشها،‌

نه کاووسها

در بندند

ای کاش، رستم

کاووس را نمی‌رهاند

تا این گونه،‌ گشاده است

در بند، بخواهد رستم را

در خون کشد سیاوش را

بی‌تو من از «خمین» گذشتم

افسرده بود و سرد،

نام تو را زمزمه می‌کرد روز و شب

فریاد روزگار ماست «روح خدا»

بانگ تعهد و رسالت

بانگ خدا و قرآن

اینک تو ای سلامت پویا

این کرامت بی‌مرز،

بر این زمین تشنه ببار

آری آری

تا زاید این سترون فرسوده،

گلهای سرخ شهادت را

تا در بغض شهر تپد

«فریاد»

آری

تو ای سخاوت بی‌حصر

ببار بر جنگل

تا باز این درخت خفته

شود بیدار،

تا باز، آن جوانه

کند فریاد


منبع:

خبرگزاری فارس

ش شماره: 13941110000383