ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

شیخ :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شیخ» ثبت شده است

دیوانه بازی شیخ !!!!

دوشنبه, ۲۸ اسفند ۱۳۹۶، ۰۴:۵۲ ق.ظ

ادا هم بلد نیستم...
میترسم وسط کار یهو خنده م بگیره و بزنم همه چیزو خراب کنم!!!! خخخخخ
اولین منبری که محل جدید رفتم میخواستم پا منبر جلو چشم کنجکاو جمعیت عین این لات و لوتها با بالا انداختن شونه، عبا رو از دوشم پایین بندازم پاچه ها رو بالا بزنم و برم بشینم بر قله منبر...
نگاه جمعیت که کامل به طرفم معطوف شد صدا رو کت وکلفت کنم و با اقتدار بگم :

 ( مردم!! فقط یه جمله و تمام :

مرد و مردونه اومده م که کار بکنم اهلشین بسم الله ... )
و از منبر پایین بیام!!

تازه خنده هم نگیردم این ملتی که من میشناسم بجای اینکه منقلب بشن و هیجان بگیرن و بلند شن و درمیان موج احساسات ندا بدن که :

حاجی!حاجی! حمایتت می کنیم! و تا خون در رگ ماست  پنیر وخامه و ماست و از این حرفا خخخخ
بلند میشن دستمو میگیرن میندازن بیرون میگن مرتیکه دیوونه!!!
این اومده برامون نماز بخونه؟!!!
خوب بود زود فهمیدیم
خخخخخ


لبتون خندون

بوسه ی شیخ ...

دوشنبه, ۱۰ آبان ۱۳۹۵، ۰۴:۳۲ ب.ظ
پایان تفسیر شبانه
یه دست قرآن و یه دست میکروفون
طرف بلند شد قرآنو از دستم بگیره
به روال معمول پیش از تحویل قران، خواستم بوسه ای بهش بزنم...
اشتباهی میکروفونو بوسیدم!!! خخخخخخ
میدونم اونم به خاطر قران و تفسیری که درش خوانده شده حالا متبرک شده، عین همون جلدی که بخاطر آیات قرآن متبرک شده!
این مهم نیست، اما صدای بوسه ای که تو فضا پیچید رو دیگه نمیشه ازش گذشت!!! خخخخخ

+ بوسه ای شد حلال... حواله اهالی باحال مسجد...

لبتون خندون

آب خیـــار !!!!

چهارشنبه, ۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۵:۵۵ ب.ظ

از هیأت امناء یکی از مساجد:

حاج آقا! شیخ سخت پیدا میشه، اشکالی که نداره نمازها رو یکی از خودامون اقامه کنه؟!!!

من:

آب خیار بدم خدمتتون؟!!!

.

.

.

هیچی دیگه ، شنیدم دنبال شیخ می گردن!!


+ منظورم این بود که هر کسی را بهر کاری ساخته ند!!

البته هیچ اشکالی هم درش نمی بینم که گاهی حرف حق رو لباس سگی تنش کنی که پاچه بعضیها رو محکم بگیره!!!

چه شد هرجایی حساب و کتاب داره، نوبت به شیخ که می رسه همه می خوان پا تو کفشش کنن!!

از مداح و هیأت امناء و فرمانده بسیج و پاسدار بازنشسته و ملا و ... گرفته تا خانمای جلسه ای!!!

والا