اولین دستپخت خانم بود!
داماد با کلی ذوق و شوق در قابلمه رو باز کرد که غذا رو سرو کنه
کفگیر در دست - مثل کسی که برق سه فاز بهش وصل کرده باشند - خشکش زد!
خانوووم! اینهمه غذا؟!
مگه میخوای چیکار؟
جواب عروس فقط یه چیز بود:
مامانم اینجوری درست می کرد!!
یعنی خودش نمی دونست مامانش اینا شش نفر بودند و ما فقط دو نفر ؟!!
تازه اونام هر غذایی رو دو وعده می خوردند و تموم هم نمی شد!!
خلاصه با هر زور و ضربی که بود بعد یه هفته اولین دستپخت خانمی به سلامتی و میمنت به ته دیگ رسید!
قرار به این شد که من بعد مواد لازم رو آقا پیمانه کنه و خانم بپزه!
دومین غذای رسمی بانو بود و دلشوره غیر قابل وصف آقا!!
در زودپز رو که باز کرد!
واااای!
این بار ملاقه به دستش چسبید!
زودپز تا کله پرِ آب بود!
خیلی رسمی رو کرد به همسر:
پاشو برو یه طنابی بیار!
زن ترسی عجیب تو دلش افتاده بود!
طنابو که دست شوهر می داد با صدای لرزان گفت: میخوای چیکار کنی؟!
مرد:
می خوام به کمرم ببندم برم ته زودپز ببینم اون ته مها نخودی لوبیایی چیزی یافت میشه بیارم بالا از گرسنگی نمیریم!!
...
- از خاطرات دور و بری ها !! -
ولی واقعاً یکی از جدی ترین مشکلات اولیه زندگی همین امر پخت و پزه.
متأسفانه دختر خانوم ها به هر بهونه ای در منزل پدری دست به سیاه و سفید نمیزنن و نتیجه ش جز این نمی تونه باشه!
در حالی که یکی از امتیازات برشمرده در روایات ، مهارت آشپزی برای بانوان است:
قال رسول الله صلى الله علیه وآله: خیر نسائکم الطیبة الطعام ... - کافی ش ح 9461 -
و صد البته مسئله خوراک آنقدر هم نباید برجسته نشان داده شود که خدای ناکرده به سببی برای بهانه جویی پی در پی مردان تبدیل گردد.