علّامه
عصر رسول خدا(ص ) بود، روزى آن حضرت وارد مسجد شد ناگاه دید گروهى در اطراف شخصى حلقه زده اند و به گفتار او گوش فرا می دهند، پیامبر (ص )، از آنها پرسید: این شخصیت کیست ؟
شخصى گفت : این شخص ، ( علّامه ) است!
پیامبر (ص ) فرمود: علامه یعنى چه ؟
گفتند: علامه کسى است که از همه بیشتر به نسبتهای عرب و رخدادهاى بین انسانها، آگاهى دارد، و حوادث دوران جاهلیت و اشعار مردم آن عصر را مى داند.
پیامبر (ص ) فرمود:
(این گونه علم ، نه براى آن کسى که آن را نمى داند زیانبخش است! و نه براى آنکه آن را مى داند سودمند است! )
سپس فرمود:
انما العلم ثلاثة : آیه محکمة ، او فریضة عادلة اوسنة قائمة و ما خلاهن فهو فضل
( علم سودمند و علم شرع بر سه گونه است:
1- اصول عقائد(که براهین آیات روشن قران ، بیانگر آن است .)
2- علم اخلاق (که مرکب از لشگر عقل و جهل است ، و بر انسان واجب است لشگر عقل را بپذیرد و از لشگر جهل ، عدول و دورى کند).
3- احکام شریعت و مسائل حلال و حرام
و غیر از این سه علم ، زیادى است. )
توضیح :
علوم اصلى که بر همه مسلمانان ، آموختن آن لازم است و در رابطه با دین و معاد، سودمند است ، همان سه علم مذکور است ، اما بقیه علوم اگر زیانبار باشند(مثل علم سحر و شعبده و طلسمات )، زیادى است ، و اگر مفید باشند مانند علم طب و کشاورزى و...، برگشتش به همان علوم سه گانه است .
و یا اینکه منظور از واژه ( فضل )در حدیث فوق ( نه زیادی، بلکه ) یکنوع استحباب باشد، ولى آموختن آن سه علم ، واجب است ، و کسى که از آن سه علم بهره ندارد، علمهاى دیگر براى او بى فایده است ).
منبع:
داستانهاى اصول کافى جلدهاى 1 و 2
محمد محمدى اشتهاردى