به سبک مردان آهنین!
حاجی! هر کسی تو این روستا ساز خودشو میزنه دیگه گندشو درآوردند امشب در این خصوص اگه بتونین صحبت کنین ...
همه شونو تک تک می شناختم آدمای مومن و دلسوز و وجیه
یه میز جلوم گذاشته بودند
گفتم امشب شب شادیه اول از همه می خوایم یه مسابقه خیلی جدی بین مسئولین روستا برگزار کنیم
مسابقه ای در حد مسابقه مردان آهنین
یکی از شوراها رو صدا زدم یکی از اعضاء هیات امنا و یکی از بسیج رو
خودمم بلند شدم و عبا رو کنار گذاشتم هر نفر گوشه ای از چهار طرف میز رو گرفتیم و گفتم هر کسی که تونست میز رو به طرفی که خودش هست بکشانه برنده ست!
رقابت مخصوصا بخاطر مسائلی که بینشون بود اون قدر جدی شد که میز داشت از هم کنده می شد!
سوت پایان رو زدم.
بعد به هر کدام رو کردم و از توان خودش و حریفش سوال کردم وگفتم به سبک مردان آهنین باید جواب بدن!
خوب می گفتند ما تلاش خودمونو کردیم و عضله مون اگه نمی گرفت و آسیب دیدگیمون اگه نبود و جو سنگین مسابقه و فلان وبهمان بهتر از اینها بودیم ! و بهرحال شرمنده هم تیمیامون شدیم و اینکه حریف هم حریف قدر وقلدری بود و در اوج قدرت قرار داشت و ملت هم می خندیدند!
دوباره گفتم میز رو همه با هم بگیرین گفتند حاج آقا خسته شدیم دیگه نوبت بقیه دوستانه گفتم نه دیگه بحث مسابقه نیس
میزه رو ایقد کش واکش دادین میترسم یهو از هم در بره بگیرین بذاریمش فلان گوشه!
بعد وارد بحث شدم که چقدر در حرکت اول هر کدام از ما انرژی مصرف کردیم و عرق ریختیم اما میز از جاش تکون نخورد که نخورد بعلاوه هم اون آسیب دید و هم خودمون بی بهره از آسیب نموندیم!
اما در حرکت دوم به راحتی آب خوردن میز رو همون جا که خودمون خواستیم بردیم بدون صرف انرژی و بدون خسارت.
در امور فرهنگی واجتماعی هم همینه گاهی همه عزیزان دارند تلاش خودشونو میکنن اما بازدهی خاصی نداره چرا؟! چون هماهنگی و همگراییی که بین همه افراد مرتبط با قضیه باید برقرار می بوده نبوده.
می خوایم کار بکنیم که میدونم میخوایم باید با هم هماهنگ باشیم و منسجم وگرنه زحمت خشک و خالی خواهد بود بدون هیچ عائدی و ثمره ای.
امیدوارم که حل شده باشه.