پیامبر گوشی
قابـــــل توجـــــــه بعضی از مسئولیــــــــن و بزرگــــــــــان !!
وَمِنْهُمُ الَّذِینَ یُؤْذُونَ النَّبِیَّ وَیَقُولُونَ هُوَ أُذُنٌ قُلْ أُذُنُ خَیْرٍ لَکُمْ یُؤْمِنُ بِاللَّهِ وَیُؤْمِنُ لِلْمُؤْمِنِینَ وَرَحْمَةٌ لِلَّذِینَ آَمَنُوا مِنْکُمْ وَالَّذِینَ یُؤْذُونَ رَسُولَ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ أَلِیمٌ (61) توبه -
براى آیه فوق شأن نزول هائى ذکر شده که بی شباهت به یکدیگر نیست ، از جمله اینکه گفته اند:
این آیه درباره گروهى از منافقان نازل شده ، که دور هم نشسته بودند و سخنان ناهنجار، درباره پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى گفتند، یکى از آنان گفت : این کار را نکنید، زیرا، مى ترسیم به گوش محمد (ص) برسد، و او به ما بد بگوید (و مردم را بر ضد ما بشوراند).
یکى از آنان که نامش (جلاس ) بود گفت : مهم نیست ، ما هر چه بخواهیم می گوئیم ، و اگر به گوش او رسید نزد وى مى رویم ، و انکار مى کنیم ، و او از ما مى پذیرد، زیرا محمد (صلى الله علیه و آله و سلم ) آدم خوش باور و دهن بینى است ، و هر کس هر چه بگوید قبول مى کند، در این هنگام آیه فوق نازل شد و به آنها پاسخ گفت :
تفسیر :
در این آیه همانگونه که از مضمون آن استفاده مى شود سخن از فرد یا افرادى در میان است که پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) را با گفته هاى خود آزار مى دادند و مى گفتند او انسان خوشباور، و دهن بینى است (و منهم الذین یؤذون النبى و یقولون هو اذن ).
(اذن ) در اصل به معنى گوش است ، ولى به اشخاصى که زیاد به حرف مردم گوش مى دهند، و به اصطلاح (گوشى ) هستند نیز این کلمه اطلاق مى شود.
آنها در حقیقت یکى از نقاط قوت پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) را که وجود آن در یک رهبر کاملا لازم است ، به عنوان نقطه ضعف نشان می دادند و از این واقعیت غافل بودند که یک رهبر محبوب ، باید نهایت لطف و محبت را نشان دهد، و حتى الامکان عذرهاى مردم را بپذیرد، و در مورد عیوب آنها پرده درى نکند (مگر در آنجا که این کار موجب سوء استفاده شود).
لذا قرآن بلافاصله اضافه مى کند که : (به آنها بگو اگر پیامبر گوش به سخنان شما فرا مى دهد، و عذرتان را مى پذیرد، و به گمان شما یک آدم گوشى است این به نفع شما است )! (قل اذن خیر لکم ).
زیرا از این طریق آبروى شما را حفظ کرده ، و شخصیت تان را خرد نمى کند ، عواطف شما را جریحه دار نمى سازد، و براى حفظ محبت و اتحاد و وحدت شما از این طریق کوشش مى کند، در حالى که اگر او فوراً پرده ها را بالا میزد، و دروغگویان را رسوا مى کرد، دردسر فراوانى براى شما فراهم مى آمد.
علاوه بر اینکه آبروى عده اى به سرعت از بین مى رفت ، راه بازگشت و توبه بر آنها بسته مى شد، و افراد آلوده اى که قابل هدایت بودند در صف بدکاران جاى مى گرفتند و از اطراف پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) دور مى شدند.
یک رهبر مهربان و دلسوز، و در عین حال پخته و دانا، باید همه چیز را بفهمد، ولى باید بسیارى از آنها را به روى خود نیاورد، تا آنها که شایسته تربیتند، تربیت شوند و از مکتب او فرار نکنند و اسرار مردم از پرده برون نیفتد.
...
سپس براى اینکه عیب جویان از این سخن سوء استفاده نکنند، و آنرا دستاویز قرار ندهند، چنین اضافه مى کند: (او به خدا و فرمانهاى او ایمان دارد، و به سخنان مؤ منان راستین گوش فرا میدهد، و آنرا مى پذیرد و به آن ترتیب اثر میدهد) (یؤمن بالله و یؤمن للمؤمنین ).
یعنى در واقع پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) دو گونه برنامه دارد:
یکى برنامه حفظ ظاهر و جلوگیرى از پرده درى ، و دیگرى در مرحله عمل ، در مرحله اول به سخنان همه گوش فرا میدهد، و ظاهرا انکار نمى کند ؛ ولى در مقام عمل تنها توجه او به فرمانهاى خدا و پیشنهادها و سخنان مؤمنان راستین است ، و یک رهبر واقع بین باید چنین باشد، و تاءمین منافع جامعه جز از این راه ممکن نیست.
لذا بلافاصله مى فرماید: (او رحمت براى مؤمنان شما است ) (و رحمة للذین آمنوا منکم ).
-
ممکن است در اینجا سؤ ال شود که در پاره اى از آیات قرآن مى خوانیم پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) (رحمة للعالمین ) است (انبیاء - 107).
ولى آیه مورد بحث مى گوید: رحمت براى مؤمنان است ، آیا آن عمومیت با این (تخصیص ) سازگار است ؟!
اما با توجه به یک نکته ، پاسخ این سؤ ال روشن مى شود، و آن اینکه : رحمت ، درجات و مراتب دارد که یکى از مراتب آن قابلیت و استعداد است ، و مرتبه دیگر فعلیت .
مثلا باران رحمت الهى است ، یعنى این قابلیت و شایستگى ، در تمام قطرات آن وجود دارد که منشاء خیر و برکت و نمو و حیات باشد، ولى مسلما ظهور و بروز آثار این (رحمت ) تنها در سرزمینهاى آماده و مستعد است ، بنابراین هم مى توانیم بگوئیم تمام قطرههاى باران ، رحمت است و هم صحیح است گفته شود این قطرات در سرزمینهاى مستعد و آماده ، مایه رحمت است ، جمله اول اشاره به مرحله اقتضا و قابلیت است ، و جمله دوم اشاره به مرحله وجود و فعلیت .
در مورد پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) او بالقوه براى همه جهانیان مایه رحمت است ، ولى بالفعل مخصوص مؤمنان مى باشد.
-
نکته دیگری که در اینجا باقى مى ماند این است که نباید آنها که پیامبر (ص) را با این سخنان خود ناراحت مى کنند و از او عیب جوئى مى نمایند، تصور کنند که بدون مجازات خواهند ماند.
درست است که پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) در برابر آنها وظیفه اى دارد که با بزرگوارى و وسعت روح خود با آنان روبرو شود، و از رسوا ساختنشان خوددارى کند، ولى مفهوم این سخن چنین نیست که آنها در این اعمال خود بدون کیفر خواهند ماند.
لذا در پایان آیه مى فرماید: (آنها که رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) را آزار مى رسانند عذابى دردناک دارند) (و الذین یؤذون رسول الله لهم عذاب الیم )
منبع:
تفسیر نمونه