نون درآری با یه لقمه نون
جمعه, ۲۱ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۲۴ ق.ظ
نمیشناختمش
پیرمرد که خیلی بدگویی شو می کرد !
تو کار خرید و فروش ماشینه
می گفت: کمترین کارش اینه ...
یه کف دست نون میذاره داشبورد
جلو مشتری محکم میکوبه به ماشین و میگه:
« به خود خدا ، به قرآن ، به ابوالفضل ، تو این ماشین نونه !!! از ما گفتن !! »
گفتم: امان از این ظاهر سازیها ، حالا مثلاً دروغ نگفته باشه ، تدلیس و فریب رو چه می کنه؟!
+ توریه - همین کاری که این بنده خدا میکنه - آنجاست که انسان به جهت مصالحی مجبور به دروغ باشه که توصیه فرمودند لااقل ظاهرش رو درست کنه.
مثلا دنبال کسی افتادند که به ناحق بهش آسیب برسونند، به این بنده خدا برخورده میگن فلانی رو ندیدی؟! و او با آنکه دیده ، مثلا یه گام برمیداره و میگه اینجا که ایستادم کسی رو ندیدم...