برای اولین بار - بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی - اینک : « وب مهربـــــــــــانی » مطلـــــب داری بــــــــــذار مطلــــب نداری بــــــــــــردار ( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد. ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )
******************************* ******************************* تذکر: لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه. بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...
دل رفت،ولی پا و سر و جان مانده ست/تا تو چه همه کوه و بیابان مانده ست
باز آی که در پای تو گیرد آرام/این جان که فقط جرعه ای از آن مانده ست
رفتند اگر بوذر و یاسر غم نیست/این مملکتِ پیرو سلمان مانده ست
ما تخمه ی فاتح شده ی حرّانیم/لقمان عجم،پور خراسان مانده ست
هشدار،جمل پی نشود تا وقتی/یک لشکر ابلیس،به جولان مانده ست
دعا بفرمایین شیخنا که کار و درس و بیماری پدر و نارضایتی مادر و تنهایی خواهر و جوونی همسرو توجیه قعود جهودانه ی خودم نکنم و نکنن!باری ایشالا فتح قدس و مکه و خوندن زیارت عاشورا و صنمی قریش تو حرم معزالمومنین(ع)!
پاسخ:
قشنگ ادامه ش دادین مخصوصا این بیت:
رفتند اگر بوذر و ...
+ گاهی بلند کردن دست به دعا ، کم از بلند کردن یک کوه نیست!!