از تو در مورد حیض سؤال می کنند؛ بگو ...
وَیَسْأَلُونَکَ عَنِ الْمَحِیضِ قُلْ هُوَ أَذًى فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ فِی الْمَحِیضِ وَلَا تَقْرَبُوهُنَّ حَتَّى یَطْهُرْنَ فَإِذَا تَطَهَّرْنَ فَأْتُوهُنَّ مِنْ حَیْثُ أَمَرَکُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ یُحِبُّ التَّوَّابِینَ وَیُحِبُّ الْمُتَطَهِّرِینَ (222) نِسَاؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَقَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ وَاتَّقُوا اللَّهَ وَاعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلَاقُوهُ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِینَ (223) - سوره مبارکه بقره-
تفسیر:
زنان در هر ماه به مدت حداقل سه روز و حداکثر ده روز قاعده مى شوند و آن عبارت از خونى است که با اوصاف خاصى که در کتب فقه آمده از رحم زن خارج مى گردد، زن را در چنین حال حائض و آن خون را خون حیض مى گویند،
آیین کنونى یهود و نصارا احکام ضد یکدیگر در مورد آمیزش مردان با چنین زنانى دارند که براى هر کس حالت استفهام ایجاد مى نماید
جمعى از یهود مى گویند معاشرت مردان با اینگونه زنان مطلقا حرام است هر چند که به صورت غذا خوردن سر یک سفره و یا زندگى در یک اطاق باشد مثلا مى گویند جائى که زن حائض بنشیند مرد نباید بنشیند، اگر نشست باید لباس خود را بشوید و الا نجس است ، و نیز اگر در رختخواب او بخوابد لباس و بدن را باید شستشو دهد، بطور خلاصه زن را در این مدت یک موجود ناپاک و لازم الاجتناب مى دانند.
در مقابل این گروه نصارا هستند که مى گویند: هیچ گونه فرقى میان حالت حیض زنان و غیر حیض نیست ، همه گونه معاشرت حتى آمیزش جنسى با آنان بى مانع است !
مشرکین عرب به خصوص آنها که در مدینه زندگى مى کردند، کم و بیش به خلق و خوى یهود انس گرفته بودند و با زنان حائض مانند یهود رفتار مى کردند و در زمان عادت ماهیانه از آنها جدا مى شدند، همین اختلاف در آیین و افراط و تفریطهاى غیر قابل گذشت سبب شد که بعضى از مسلمانان از پیغمبر اکرم (صلى الله علیه و آله و سلم ) در این باره سئوال کنند، در پاسخ آنان این آیه نازل شد.
درباره (خون ) حیض از تو سوال مى کنند بگو چیز زیان آورى است (و یسئلونک عن المحیض قل هو اذى ).
و بلافاصله مى افزاید: حال که چنین است از زنان در حالت قاعدگى کناره گیرى نمائید، و با آنها آمیزش جنسى نکنید تا پاک شوند (فاعتزلوا النساء فى المحیض و لا تقربوهن حتى یطهرن ).
ولى هنگامى که پاک شوند، از طریقى که خدا به شما فرمان داده با آنها آمیزش کنید که خداوند توبه کنندگان و پاکان را دوست دارد (فاذا تطهرن فاتوهن من حیث امرکم الله ان الله یحب التوابین و یحب المتطهرین ).
محیض (مصدر میمى) و به معنى عادت ماهیانه است... که قرآن ، آن را اذى (چیز آلوده یا زیان آور) معرفى کرده است ، و در حقیقت این جمله ، فلسفه حکم اجتناب از آمیزش جنسى زنان را در حالت قاعدگى که در جمله بعد آمده است بیان مى کند، زیرا آمیزش در چنین حالتى ، علاوه بر اینکه تنفرآور است ، زیانهاى بسیارى به بار مى آورد که طب امروز نیز آن را اثبات کرده ، از جمله احتمال عقیم شدن مرد و زن ، و ایجاد یک محیط مساعد براى پرورش میکرب بیماریهاى آمیزشى (مانند سفلیس و سوزاک ) و نیز التهاب اعضاء تناسلى زن و وارد شدن خون آلوده به داخل عضو تناسلى مرد و غیر اینها که در کتب طب آمده است ، لذا پزشکان ، آمیزش جنسى با چنین زنانى را ممنوع اعلام مى کنند.
منشا پیدایش خون حیض:
، مربوط به احتقان و پر خون شدن عروق رحم ، سپس پوسته پوسته شدن مخاط آن ، و جریان خونهاى موجود است ، ترشح خون مزبور، ابتداء نامنظم و بى رنگ است ، ولى بزودى سرخ رنگ و منظم مى شود و در اواخر کار بار دیگر کم رنگ و نامرتب مى گردد.
اصولا خونى که هنگام عادت ماهیانه دفع مى شود، خونى است که هر ماه در عروق داخلى رحم ، براى تغذیه جنین احتمالى جمع مى گردد، زیرا میدانیم رحم زن در هر ماه تولید یک تخمک مى کند، و مقارن آن عروق داخلى رحم به عنوان آماده باش براى تغذیه نطفه مملو از خون مى شود، اگر در این موقع که تخمک وارد رحم مى شود، اسپرم که نطفه مرد است در آنجا موجود باشد، تشکیل نطفه و جنین مى دهد و خونهاى موجود در عروق رحم صرف تغذیه آن مى شود، در غیر این صورت ، بر اثر پوسته پوسته شدن مخاط رحم ، و شکافتن جدار رگها، خون موجود خارج مى شود و این همان خون حیض است ، و از اینجا دلیل دیگرى براى ممنوع بودن آمیزش جنسى در این حال به دست مى آید، زیرا رحم زن در موقع تخلیه این خونها هیچ گونه آمادگى طبیعى براى پذیرش نطفه ندارد و لذا از آن صدمه مى بیند.
جمله یطهرن به گفته بسیارى از مفسران به معنى پاک شدن زنان از خون حیض است ، و اما جمله فاذا تطهرن را بسیارى به معنى غسل کردن گرفته اند، بنابراین طبق جمله اول ، به هنگام پاک شدن از خون ، آمیزش جنسى جایز است هر چند غسل نکرده باشد و طبق جمله دوم ، تا غسل نکند جایز نیست .
بنابراین آیه خالى از ابهام نیست ، ولى با توجه به اینکه جمله دوم تفسیرى است بر جمله اول و نتیجه آن - لذا با فاء تفریع عطف شده - به نظر مى رسد که تطهرن نیز به معنى پاک شدن از خون است ، بنابراین با پاک شدن از عادت ، آمیزش مجاز است ، به خصوص اینکه در آغاز آیه هیچ سخنى از وجوب غسل در میان نبود و این همان قولى است که فقهاى بزرگ نیز در فقه به آن فتوا داده اند که بعد از پاک شدن از خون حتى قبل از غسل ، آمیزش جنسى جایز است ، ولى بدون شک ، بهتر این است که بعد از غسل کردن باشد...
هدف از آمیزش جنسى:
در آیه دوم ، اشاره زیبائى به هدف نهایى آمیزش جنسى کرده ، مى فرماید: همسران شما محل بذرافشانى شما هستند (نساوکم حرث لکم ).
بنابراین هر زمان بخواهید مى توانید با آنها آمیزش نمائید (فاتوا حرثکم انى شئتم ).
در اینجا زنان تشبیه به مزرعه شده اند، و این تشبیه ممکن است براى بعضى سنگین آید که چرا اسلام درباره نیمى از نوع بشر چنین تعبیرى کرده است در حالى که نکته باریکى در این تشبیه نهفته شده ، در حقیقت قرآن مى خواهد ضرورت وجود زن را در اجتماع انسانى نشان دهد که زن وسیله اطفاء شهوت و هوسرانى مردان نیست ، بلکه وسیله اى است براى حفظ حیات نوع بشر، این سخن در برابر آنها که نسبت به جنس زن همچون یک بازیچه یا وسیله هوسبازى مى نگرند، هشدارى محسوب مى شود...
انى از اسماء شرط است و غالبا به معنى متى که به معنى زمان است استعمال مى شود، و در این صورت آن را انى زمانیه مى گویند و گاهى نیز به معنى مکان است ، مانند آنچه در آیه 37 سوره آل عمران آمده : قال یا مریم انى لک هذا قالت هو من عند الله ، زکریا گفت اى مریم ! این غذا (ى بهشتى ) را از کجا آوردهاى ؟، گفت : از نزد خدا.
اگر انى در آیه فوق زمانیه باشد، توسعه زمانى مساله آمیزش جنسى را بیان مى کند، یعنى در هر ساعتى از شب و روز مجاز هستید و اگر مکانیه باشد، توسعه در مکان و چگونگى انواع آمیزش است .
این احتمال نیز وجود دارد که اشاره به هر دو جنبه باشد و به این ترتیب ، دو همسر مى توانند هر گونه و در هر زمان و مکان ، از لذت جنسى بهره گیرند، (جز آنچه در قانون شرع ممنوع شده است ).
سپس در ادامه آیه مى افزاید: با اعمال صالح و پرورش فرزندان صالح ، آثار نیکى براى خود از پیش بفرستید (و قدموا لانفسکم ).
اشاره به اینکه هدف نهایى از آمیزش جنسى ، لذت و کامجوئى نیست بلکه باید از این موضوع ، براى ایجاد و پرورش فرزندان شایسته ، استفاده کرد، و آن را به عنوان یک ذخیره معنوى براى فرداى قیامت از پیش بفرستید، این سخن هشدار مى دهد که باید در انتخاب همسر، اصولى را رعایت کنید که به این نتیجه مهم ، یعنى تربیت فرزندان صالح و نسل شایسته انسانى منتهى شود.
در حدیثى نیز از پیامبر اسلام (صلى الله علیه و آله و سلم ) مى خوانیم که فرمود: اذا مات الانسان انقطع امله الا عن ثلاث : صدقة جاریة و علم ینتفع به و ولد صالح یدعوا له ، هنگامى که انسان مى میرد امید او جز از سه چیز قطع مى شود: صدقات جاریه (اموالى که از منافع آن مرتبا بهره گیرى مى شود) و علمى که از آن سود مى برند و فرزند صالحى که براى او دعا مى کند.
در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم که فرمود: لیس یتبع الرجل بعد موته من الاجر الا ثلاث خصال : صدقة اجراها فى حیاته فهى تجرى بعد موته ، و سنة هدى سنها فهى تعمل بها بعد موته ، و ولد صالح یستغفر له ، هیچ گونه اجر و پاداشى بعد از مرگ به دنبال انسان نمى آید مگر سه چیز: صدقه جاریه اى که در حیات خود فراهم ساخته و بعد از مرگش ادامه دارد (مانند بناهاى خیر) و سنت هدایت گرى که آن را بر قرار کرده و بعد از مرگ او به آن عمل مى کنند، و فرزند صالحى که براى او استغفار کند.
همین مضمون در روایات متعدد دیگرى نیز وارد شده است ، و در بعضى از روایات ، شش موضوع ذکر شده که اولین آنها فرزند صالح است .
به این ترتیب فرزندان صالح در کنار آثار علمى و تالیف کتابهاى هدایت کننده و تاسیس بناهاى خیر همچون مسجد و بیمارستان و کتابخانه قرار گرفته اند.
و در پایان آیه ، دستور به تقوا مى دهد و مى فرماید: تقواى الهى پیشه کنید و بدانید او را ملاقات خواهید کرد، و به مومنان بشارت دهید بشارت رحمت الهى و سعادت و نجات در سایه تقوا (و اتقوا الله و اعلموا انکم ملاقوه و بشر المومنین ).
از آنجا که مساله آمیزش جنسى ، مساله اى است مهم ، و با پرجاذبه ترین غرایز انسان سر و کار دارد، خداوند در این جمله هاى آخر، مومنان را به دقت در این امر، و پرهیز از هر گونه گناه و انحراف ، دعوت فرموده و به آنها هشدار مى دهد که بدانید همگى به ملاقات پروردگار خواهید شتافت و تنها راه نجات ایمان و تقواى در سایه ایمان است .
ذکر طهارت و توبه در کنار یکدیگر در آیات فوق ممکن است اشاره به این باشد که طهارت ، مربوط به پاکیزگى ظاهر، و توبه اشاره به پاکیزگى باطن است .این احتمال نیز وجود دارد که طهارت در اینجا به معنى آلوده نشدن به گناه بوده باشد یعنى خداوند، هم کسانى را که آلوده به گناه نشده اند دوست دارد و هم کسانى که بعد از آلودگى توبه کنند، و در زمره پاکان در آیند.
ضمنا اشاره به مساله توبه در اینجا ممکن است ناظر به این باشد که بعضى بر اثر فشار غریزه جنسى نمى توانستند خویشتن دارى کنند و بر خلاف امر خدا به گناه آلوده مى شدند، سپس از عمل خود نادم شده و ناراحت مى گشتند، براى اینکه راه بازگشت را به روى خود بسته نبینند و از رحمت حق مایوس نشوند، طریق توبه را به آنها نشان مى دهد.
منبع:
تفسیر نمونه