اطلاعاتی در مورد سلمان فارسی + تاج کسری بر سر سلمان
نام : سلمان .
کنیه : ((ابوعبدلله )) یا ((ابوالحسن )) یا ((ابواسحاق ))
تاریخ تولد: نامعلوم .
تاریخ وفات : سال سى و چهارم هجرى .
مدت عمر: گفته شده که سیصد سال زیست ،به قول دیگر کمتر و به قولى بیشتر.
موطن : ((جى )) از قراء اصفهان و گفته شده از ((رامهرمز)) فارس بوده است .
مدفن : ((مدائن )) در نزدیکى بغداد. قبر ((حذیفة بن الیمان )) نیز در آنجا واقع است .
پدر: پدرش دهقان بوده است (یعنى ریاست مردم منطقه خود را داشته است ).
گروه و طبقه : از موالى (آزادشدگان ) رسول الله - صلى الله علیه و آله - شمرده مى شود. بیش از ده مولى او را در بردگى داشتند تا این که پیامبر - صلى الله علیه و آله - او را خرید و آزاد فرمود.
شغل و پیشه : در زمانى که حاکم مدائن! بود برگ درخت خرما مى بافت و آن را فروخته ارتزاق مى کرد!!
اسلام آوردن : در برخى از روایات ،او و على - علیه السلام - از سابقین و اولین (نخستین ایمان آورندگان ) شمرده شده اند چنانکه ((ابن مردویه )) چنین گفته است و چنانکه خواهد آمد. قول دیگر این است که در اوایل هجرت اسلام آورد.
جنگها : روایت شده است در جنگ بدر و احد شرکت داشته و پس از آن در هیچ کارزارى غایب نبوده است!!
حقوق و مواجب : پنج هزار درهم که آن را صدقه مى داد! و حاصل دسترنج خود را مى خورد!
منزل مسکونى : خانه اى که در آن مسکن نداشت و در زیر سایه دیوارها و درختها به سر مى برد تا این که برخى او را راضى کردند و برایش سرپناهى ساختند که چون بر مى خاست سرش به سقف آن اصابت مى کرد! و چون پاهایش را دراز مى کرد به دیوار آن مى خورد!
از ویژگیهاى سلمان :
از وضع مسکن سلمان ،پیشه او و کارى که با حقوق و مواجبش مى کرد زهد آن جناب و اعراض او را از دنیا دانستیم در این جا بیش از این به این صفت او نمى پردازیم ...
بعضى او را چنین وصف کرده اند: خیر،فاضل ،،عالم ،زاهد و به دور از رفاه و نعمت بود(2)
عبایى داشت که قسمتى از آن را زیر خود مى انداخت و قسمت دیگرش را روى خود مى کشید...
فقیران را دوست مى داشت و ایشان را بر صاحبان ثروت و مکنت ،مقدم مى داشت .
و به طورى که گفته مى شود ((اسم اعظم )) را مى دانست .و از هوشمندان بود.و ایمان داراى ده درجه و مرتبه است سلمان از بالاترین درجه ایمان برخوردار بود. و دوستدار علم و علما بود.
و بنابر آنچه از امام صادق - علیه السلام - روایت شده : ((سلمان بنده صالح ،حنیف و مسلم بود و از مشرکان نبود)).
و در حدیثى از رسول الله - صلى الله علیه و آله و سلم - آمده است که :
((در مورد سلمان تو را به اشتباه نیندازند! که خداى تبارک و تعالى به من دستور داده که او را از علم بلایا،مرگها،انساب و قضاوت باخبر سازم!! )).
و علم اول و آخر را مى دانست ،دریایى بى پایان بود. و از مقتل شهدا در کربلا و جریان خوارج خبر داده بود.
مقام و منزلت سلمان :
بخشى از آنچه گذشت به والایى مقام و بلندى منزلت سلمان اشاره دارد و در این باره به بیان بیشتر نیازى نمى بینم اما به این حال اضافه مى کنیم که : صاحب کتاب ((الاستیعاب )) گفته است :
از طرق مختلف روایت شده که رسول الله - صلى الله علیه و آله و سلم - فرمود:
((اگر دین نزد ستارگان ثریا باشد سلمان بدان مى رسد!)).
و از عایشه روایت شده که گفته است : ((سلمان شب هنگام با رسول الله صلى الله علیه و آله - نزد ما بود با او همنشین بود))
و رسول الله - صلى الله علیه و آله - فرمود: ((سلمان از خانواده ماست )).
و از امام صادق - علیه السلام - روایت شده است که ((رسول الله - صلى الله علیه و آله و سلم - و امیرالمؤمنین - صلوات الله علیه - از علم مخزون و مکنون الهى چیزهایى را که دیگران تحمل آن را نداشتند به سلمان مى گفتند!!)).
و به او امر شد: اى سلمان ! به منزل فاطمه دختر رسول خدا - صلى الله علیه و آله - برو که او مشتاق دیدار توست ،مى خواهد هدیه اى را که از بهشت بدو اهدا شده به تو اهدا کند.
و نیز حضرت فاطمه - سلام الله علیها - یکى از دعاها را به او آموخت
و از پیامبر - صلى الله علیه و آله و سلم - روایت شده که فرمود: ((سلمان از من است هر کس بدو جفا کند به من جفا کرده و هر کس او را بیازارد مرا آزرده ...!!
و - بنابر آنچه روایت شده - امام صادق - علیه السلام - به منصور بن بزرج فرمود:
( (نگو سلمان فارسى بلکه بگو سلمان محمدى (ص) )).
و گفتى این که : رسول الله - صلى الله علیه و آله و سلم - بین سلمان و ابوذر قرار برادرى گذاشت و بر ابوذر شرط کرد که سلمان را نافرمانى نکند!!
و با این که خلیفه دوم عمر بن خطاب به هر نحو از زن دادن به سلمان سرباز زد! و درباره این مرد بى همتا تعبیر ((الکن !)) بر زبان آورد! - به عللى خاص - او را حاکم مدائن ساخت ...
و گفته مى شود همانطور که رسول الله - صلى الله علیه و آله - به سلمان گفته بود به هنگام تسخیر فارس توسط مسلمانان تاج کسرى (پادشاه ایران ) بر سر سلمان گذاشته شد!!
و در موقع رفتن فاطمه - علیها السلام - به خانه على - علیه السلام - فاطمه - سلام الله علیها - بر استر پیامبر - صلى الله علیه و آله - نشست و رسول الله به سلمان دستور داد افسار استر را در دست بگیرد و خود از عقب استر را مى راند.
و سلمان - خدایش رحمت کند - یکى از کسانى بود که پس از رحلت رسول الله - صلى الله علیه و آله - بدانچه آن حضرت فرموده بود وفادار ماند. و همواره از جمله کسانى بود که به برگرداندن خلافت از على به دیگران اعتراض کرد و او و ((ابى بن کعب )) را در این باره با آن مردم گفتگوها و مباحثاتى بوده است .
درگذشت سلمان :
چون سلمان وفات یافت امیرالمؤمنین على - علیه السلام - غسل ،کفن ،نماز بر جنازه و دفن او را به انجام رسانید
آن حضرت به همین منظور از مدینه به ((مدائن )) آمد!! و این ماجرا از کرامات معروف امیرالمؤمنین - علیه الصلاة و السلام - است .
ابوالفضل تمیمى این ماجرا را به نظم آورده است :
سمعت منى یسیرا من عجائبه
و کل امر على لم یزل عجبا!
ادریت فى لیلة سار الوصى الى
ارض المدائن لما ان لها طلبا
فالحد الطهر سلمانا و عاد الى
عراص یثرب و الاصباح ما قرب
...
منبع:
سلمان فارسى
سید جعفر مرتضى عاملى