ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

به متن نویسان مذهبی :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

به متن نویسان مذهبی

چهارشنبه, ۲۵ اسفند ۱۳۹۵، ۰۵:۲۷ ب.ظ

Mary, [۰۹.۰۳.۱۷ ۱۹:۴۰]

⭕️⭕️⭕️

سوال امشب

لطفا درباره این متن توضیح

دهید

💞                             💞


گفتم خدایاچگونه آغازکنم؟؟؟❣️

گفت به نام من

گفتم خدایاچگونه آرام گیرم؟؟؟❣️

گفت به یادمن

گفتم خدایاخیلی تنهایم؟؟؟❣️

گفت تنهاترازمن؟

گفتم خدایاهیچ کسی کنارم نمانده؟؟؟❣️

گفت به جزمن

گفتم خدایاازبعضی هادلگیرم

گفت حتی ازمن؟

گفتم خدایاقلبم خالیست❣️❣️

گفت پرکن ازعشق من

گفتم دست نیازدارم

گفت بگیردست من

گفتم بااین همه مشکل چه کنم؟؟؟❣️

گفت توکل کن به من

گفتم احساس میکنم خیلی ازت دورم

گفت نه،نزدیکترین به تو ،من

گفتم برای ارزوهایم چه کنم؟؟؟❣️

گفت تلاش و به امیدمن

گفتم خدایاچرا اینقدر میگویی من؟؟؟❣️

گفت چون من ازتوهستم وتوازمن....


خدایامن. غیر از تو کسی رو ندارم 

😭😭😭😭😭


محمد شورگشتی, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۰:۵۸]

سلام علیکم ... بله بعضی از بنداش شائبه کفرگویی درش هست...


محمد شورگشتی, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۰:۵۹]

گفتم خدایاخیلی تنهایم؟؟؟❣️

گفت تنهاترازمن؟


محمد شورگشتی, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۰۰]

برداشتی که از این مطلب میشه یعنی اگه تو از تنهایی دلگیری من  از تو تنهاترم.... اما تنهایی مخلوق کجا و تنهایی خالق؟!


خدایامن. غیر از تو کسی رو ندارم, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۰۰]

[In reply to محمد شورگشتی]

سلام علیکم 

حاج آقا بزرگوار


محمد شورگشتی, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۰۰]

مخلوق از تنهایی می ترسه چون دچار ضعفه چون ناقصه اما خدا چنین اموری براش قابل ترسیم هست که بشینیم برا تنهایی او هم تأسف بخوریم؟! و او ما رو با این کلام بخواد دلداری بده! آنچنان که از این متن استفاده میشه؟؟! خدایی که تنها نباشه اصلا نمیشه گفت خدا!! اونم یکی میشه مثل ما!


محمد شورگشتی, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۰۱]

گفتم خدایاچرا اینقدر میگویی من؟؟؟❣️

گفت چون من ازتوهستم وتوازمن.


محمد شورگشتی, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۰۲]

و این بند! که شما هم اشاره کردین... خوب تو از منش درسته، اما من از تو یعنی چه؟!


محمد شورگشتی, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۰۳]

شاید میخواد بگه تو منو داری ... ولی تعبیر تعبیر قشنگی نیست... ببینین خدا در قرآن مجید اونجاها که با ضمیر جمع سخن میگه : انّا ... نحن ....


محمد شورگشتی, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۰۳]

یه نکته ش اینه که میخواد یاد بده حرف زدنمون رو با خدا


محمد شورگشتی, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۰۳]

با یه انسان بزرگی که بخوای همکلام بشی رعایت میکنی تعابیر رو ... اما اینجا چنین چیزی نیست


محمد شورگشتی, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۰۴]

گاهی طرف شبان موسی ست درک و فهمش محدوده و تعبیری میکنه در حد فهم خودش .. اون حرف دیگری ست


محمد شورگشتی, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۰۴]

اما این کلمات برخاسته از یه شبان نیست... بحث بی توجهی و بی دقتی ست!


محمد شورگشتی, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۰۵]

در قران جالبه حتی در مورد رسول می فرماید: رسول رو صدا نزنید کدعاء بعضکم بعضا... آنچنان که همدیگر و صدا میزنین ...


محمد شورگشتی, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۰۵]

تفاوتها رو درک کنین... یکی پیغمبره و یکی پیرو ...


محمد شورگشتی, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۰۵]

یکی خالقه و یکی مخلوق


محمد شورگشتی, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۰۶]

بهتره در خطاب با خدا از تعابیری بهره بگیریم که معصومین فرمودند... چرا که لغزش در اون لغزش معمولیی نخواهد بود


خدایامن. غیر از تو کسی رو ندارم, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۰۷]

ببخشید

حاج آقا یعنی اسم بروفایل من هم خوب نیست؟


محمد شورگشتی, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۰۷]

[In reply to خدایامن. غیر از تو کسی رو ندارم]

چرا این برگرفته از دعای کمیله: الهی من لی غیرک... و خیلی ام زیباست و بجا


محمد شورگشتی, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۰۸]

در روایات علی رغم توصیه ای که نسبت به تفکر شده، داره در یه محدوده ایی وارد تفکر نشین!!!


خدایامن. غیر از تو کسی رو ندارم, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۰۸]

[In reply to محمد شورگشتی]

من عاشق این متن هستم 

همیشه هم به این شکل صداشون می کنم


محمد شورگشتی, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۰۹]

و اون در مورد خداست .. بیم اینکه به شرک برسه لذا تعابیرمونو باید تطبیق بدیم بر شرع ببینیم آیا وارد شده یا خیر


محمد شورگشتی, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۰۹]

[In reply to خدایامن. غیر از تو کسی رو ندارم]

و بله به همین مضمون در سجده پایانی میخوانیم: یا من له الدنیا والآخرة ارحم من لیس له الدنیا والآخرة


محمد شورگشتی, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۱۱]

معلوم شد به نظر....

.

.

.


Mary, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۲۲]

استاد متنهای زیبایی چون این یکی کم نیستن

و ماهم شاید نتونیم تشخیص بدیم

کجای مطلب اشکال داره


حال شما بفرمایین

ماوظیفمون در این باره چیست


محمد شورگشتی, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۲۳]

[In reply to Mary]

متأسفانه این مسأله که میگن عقل مردم تو چشمشونه یه جورایی نسبت به متن ها هم اینچنینه گاهی یه متن زیبا ورنگ و لعاب داده ست گاهی یه مطلب خیلی موزونه ... همینا رو ورد زبونمون میکینم


محمد شورگشتی, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۲۴]

می فرماید: الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه... باید به حرفها گوش سپرد و منظورشو فهمید و خوبترینشو پسندید


محمد شورگشتی, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۲۵]

این بحث همون رنگ و لعابه... شده یه جنس بنجولی بخرین تنها بخاطر ظاهر زیباش؟!


محمد شورگشتی, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۲۶]

کلام هم اینچنینه... به مطلب پی ببریم روش فکر کنیم ... امتیازی که انسان به حیوانات داره همین فکرشه و خیلی وقتا تعطیلش میکنیم متأسفانه


محمد شورگشتی, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۲۷]

زیبایی فریبنده دختره چشم پسر رو میبره... تو زندگی که می افته شروع میکنه به لعن خودش....


محمد شورگشتی, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۲۷]

زیبایی ظاهری رو از جملات بگیرین ببینین تهش چی میمونه؟!


محمد شورگشتی, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۲۷]

شعرایی به خورد بچه هامون میدیم دقت کردین؟! فقط چون موزونه ورد زبون ما وبچه هاست...


محمد شورگشتی, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۲۸]

سواد داری؟! نوچ نوچ   بی سوادی؟! نوچ نوچ !!! خخخخخخ خوب بالاخره چی هستی تو؟! اینکه در قرآن به شعر و شاعری میتوپه به این گونه شعرهاست: والشعراء یتبعهم الغاوون


Mary, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۲۸]

استاد

پخش این قبیل متنها

بدون اگاهی از اشکالی که دراین قبیل متنهاست

چه حکمی دارد


اگر فهمیدم

و بازهم مناشر کردیم

انوقت چه حکمی دارد


محمد شورگشتی, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۲۹]

[In reply to Mary]

شما و ما که دستگاه کپی نیستیم ... هستیم؟؟؟؟؟!


محمد شورگشتی, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۲۹]

بعضی به دنبال فرستادن حجم زیاد مطلبند و فکر میکنند کار خوبیه.... نه کمتر بفرست اما درست


محمد شورگشتی, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۳۰]

انسانیت خودمونو فراموش نکنیم و تبدیل به دستگاه نشیم... همین


Mary, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۳۰]

[In reply to محمد شورگشتی]

نه

ولی الان این مطلب در گروه ما گذاشته شده بود

خوب یک نفرهم پخش کنه

میشه پخش کنندش

وبه همین صورت


محمد شورگشتی, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۳۱]

خوب نخونده که نباید پخش کرد.. مگه فحش نوشته بود !!! خخخخخخ


خدایامن. غیر از تو کسی رو ندارم, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۳۱]

[In reply to Mary]

بله 

استاد سوال من هم هست


محمد شورگشتی, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۳۲]

همینو میگم بخونیم و درک کنیم... ( حتی گفتم لعاب کلمات رو هم ازش بگیریم) و بعد اقدام به ارسال کنین


محمد شورگشتی, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۳۲]

کم گوی و گزیده گوی چون دُر....


خدایامن. غیر از تو کسی رو ندارم, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۳۳]

الان فضای مجازی پراز این طور مطالبه


محمد شورگشتی, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۳۳]

خوب نفرسته ... لازم نیست همه ارسال مطلب کنند. یا چیزایی بفرسته که مطمئنه به مضمونش

.

.

محمد شورگشتی, [۰۹.۰۳.۱۷ ۲۱:۳۴]

خخخخخ. آره میشه. تمرین میخواد... هر وقت خواستی مطلبی بگی یا بفرستی بگو اینو نمی فرستم... فردا دوتا رو پس فردا سه کلامتو محروم کن از انتشار... یواش یواش مسلط میشین

  • محمد تدین (شورگشتی)

متون مذهبی

نویسندگان

نظرات  (۲)

آقای شورگشتی مسئله خیلی مهمی رو مطرح کردید.
از ذوق بیان این مسائل که از همون دست مسائلیست،
که پرداخته شده نظیر بی کاری جوانان کم پرداخته شده
و من از حد شوق و ذوق اشکم داشت در میومد هرچند
خودم در نوجوانی تا همین چند وقت هر شعری سرودم
خارج از این اشکالات نبود و برای همین زیاد نشر ندادم.
بعضی ها رو پاره کردم و انداختم رفت حتی ولی یادمه:|

چون برای یک عشق زمینی درذهن،در گذشته های دور
شعرهایی گفتم بودم که خیلی عذر میخوام تاحد خدایی
این از یه انسان که دوستش داشتم در ذهنم بالا بردمش
و این شعر ها رو بدون انتشار (اگر هم نشر دادم خوباش
رو اونم خیلی کم در حد یکی دو تا از دوستان مجازی و یا
غیر مجازی)خلاصه این شعر ها رو انداختم رفت اما هنوز
متاسفانه موفق نشدم از حافظه خودم پاکشون کنم!

اینکه میگن آدم توی نوجوانی یادگیریش قوی تره درسته.



و اما تخصصی که نگاه کنیم باید گفت:

من نمیگم که یه آدم معمولی ام این رو معلم ادبیات دوره
دبیرستان می گفت.الان مدیر هفته نامه ای در استان اند.

باید بعضی شعر های کتاب های تحصیلی که همشون با
ذهن دانش آموزان که در این سن بلوغ و یادگیری هستند
داره بازی میکنه و ذهنشون رو به سمتی میبره که همش
به عشق و عاشقی فکر کنند، از کتابهای ادبی برداشت.

شاید برای سن بزرگسال و دانشجویان خوب باشه شعری
از سهراب به نام پشت دریا شهریست... .
اما برای سن نوجوان ها نکته هایی هست لا به لای شعر
که اون ها دقت می کنند و از چشمشون در نمیهر و برروی
ذهنشون تاثیر میذاره و تحریک شان میکنه:

پریانی که سر ازآب به در می آرند
و در آن تابش تنهایی ماهی گیران
می فشانند فسون از سر گیسو هاشان

معلممان میگفت شما این بیت رو میخونید تو سن نوجوانی
که الان هستید،چه تصوری با خوندن این شعر میاد ذهنت؟

اینکه توی دریا داری با یه قایق میری پری ها دارند شناکنان
و با گیسو های خیس سرشان رو از آب میارند بیرون و موی
خودشون رو به حالت افشون در میارند و کم کم ذهن شروع
میکنه یه تصورات دیگه هم می سازه که فکر رو خراب میکنه

همینطور داشت کتاب رو ورق میزد و میگفت: از این بگذریم،
قوه تخیل این شاید به بعضیا نخوره:) حالا بریم شعرای بعدی

یا با صرف نظر از اینکه شعر های عرفانی رو امیدوار بود درک
کنیم و توضیحی مختصر داد که این می و خم و ساقی، مجاز
هست و در سال سوم خواندیم در کتاب آرایه های ادبی و در
معنی خودش یک کلمه به کار نره و منظور کسی یا چیز دیگر
باشه میشه تضاد.

رد شد و رسید به قدری دلسوز بود این معلم حتی کتاب های
سال های مختلف دبیرستان رو آورده بود و به ما هم به چشم
مسئولان آینده نگاه می کرد و انتظار داشت حالا من به اون جا
نرسیدم که بتونم یه کم از این شعر ها رو عوض کنم و مناسب
سن دانش آموزان در حال رشد و در سن بلوغ بذارم تا ذهنشون
درگیر نشه شما این کارها رو در آینده به جایی رسیدید به انجام
برسونید.

البته باز گفت این وسط بین همین شعر ها شعر هایی راجع به
ائمه و معصومین(ع) هست و مطالب مناسبی از نویسنده های
مشهور و مختلف هست. اما بازم میگم بعضی شعر ها مناسب
سن نوجوان نیست و شاید برای مراحل بعدی تحصیل بهترست.

خلاصه رد شد رسید به این شعر:

عشق چون آید بَرَد هوش دل فرزانه را
دزد دانا می کُشد اول چراغ خانه را

میگفت خب شما این بیت رو بذارن توی کتاب تستی گاج مثلا بعد
داری تست میزنی تمیرینی توی خونه میخوای مثلا یه چیزایی یاد
بگیری .فکر کن تنهایی نشستی و این بیت رو میخونی.اولین چیز
که میاد توی ذهنت چیه؟ فرزانه خانمه :) واقعا داشت تا حدی هم
که شده راست می گفت و من گفتم یادمه گفتم همه که اینطوری
نیستن!گفت خب این مفاهیم منظورمه که داره القا میشه به یکی
مثل شما که کلمه عشق تعریف خاصی توی ذهنت ازش نیست..
اینجا داره معنی سطحی و اولیه شعر میگه به جز معنی اصلی آن
که عشق هوش از سر دختری به اسم فرزانه که حالا بقیش هم
نمیگیم و کل کلاس واقعا از خنده مردند.گفت به این بچه ها میگی
ف میرن تا فرحزاد همه مثل تو نیستن خودت رو تنها نگاه نکن عزیز.

و خواست دیگه مثال نیاره از کتاب درسی ولی بچه ها اصرار کردند.
گفت آخه میبینم جنبه ندارید و ادامه نمیدم شاید این حرفا بد تر یاد
دادن و توجه شما رو به این معانی سحطی و اولیه جلب کردن باشه
بچه ها یعنی با هم گفتند نه آقا ما وضعمون بد تره و ما همه اینجور
فکر می کنیم قبل از اینکه شما بگید و معلم گفت این یه نفر راضی
باشه باز ادامه میدم تا به آخر کتاب.
منم گفتم خب حرفاتون درسته و خوبه و من چیکاره ام راضی نباشم
و ادامه داد و واقعا الان دارم به حرفاش یقین پیدا می کنم که بی راه
نمیگفت.

در صفحه 174 در ادامه شعر قبل در کتاب ادبیات دوم دبیرستان آورده

پروانه نیستم که به یک شعله جان دهم
شمعم که جان گدازم و دودی نیاورم

میگفت واقعا اینجا کسی تیتر حوادث رو پدر برادری خواهری کسی تو
خونه میخونه از روزنامه؟ دیدی وقتی میگه امروز دختری خودشو آتیش
زده و مرده و بلند میگه و همه تا مدتی توی شوک اون باقی می مونند

میگفت اینجا برای شما دانش آموزانی که از این خبر ها شنیدن یاددآور
همون پروانه ای هست که خودش رو آتیش زده و حالا توی شعر بعدی

دود اگر بالا نشیند کسر شعن شعله نیست
جای چشم ابرو نگیرد گر او بالا تر است

اینجا چه چیزی بلافاصله موقع تدریس چشم دانش آموزی که حواسش
توی کتاب هست رو میگیره؟ همون کلمه مشترک دود و آتش و ...
خب چی داره میگه؟ تا معلم معنی نکنه ذهن شما یه چیزایی میسازه
مگه نه؟ من اگر عادی بخونم و معنی کنم و چون شعر قبلی این معانی
توش بوده و هنوز توی شوک یاد آوری خبر خود سوزی پروانه خانم بودم،
میگم اینجا داره با این شعری که آورده میگه این پروانه کارش درست بود

چون اونجا شاعرش گفته بود پروانه به شعله ای جان داد و من شمع ام

و من مثل شمع جون می کَنَم اما دودی ندارم. در حالی که در شعر بعد
آورده:(دود اگر بالا نشیند کسر شان شعله نیست)دیگه معنی نمیخواد.
روان داره میگه اون دود که منظور همون آتشی بود که پروانه در اون خود
سوزی کرد به جای خودش ارزشمنده.و همچنین اشاره ای کرد به درس
سوم دبیرستان که در مورد خودکشی زنان و دختران خوارزم شاه، در رود
بخاطر اسیر نشدن در دام دشمنان وقتی که شکست خورده بودند و خب
همه یان ها رو در کنار هم جمع کنیم داره میگه خودکشی و خود سوزی
حائز اهمیت هست و توجه ذهن دانش آموز به این مسائل با اون نپختگی
که داره ممکنه حتی معانی ظاهری بد تر از اینها هم از بین شعر کتاب ها
در بیاره و تاثیر مخرب و بلوغ زود رس در بعضی موارد بیاره.

دیگه مثل اینکه خسته شده بود جسته گریخته یه چیزایی گفت، جمع کرد.

گفت برای روشن تر شدن قضیه اون صفحه 174 و 175 کتاب بود و در فاصله
بسیار کم در صفحه ی 177 کتاب شعری آوردند تو مایه های آتش و اینچیزا:

مسافر

و آتش چنان سوخت بال و پرت را
که حتی ندیدیم خاکسترت را

(یعنی دقیقا صاف داره اون تخیّل رو کامل میکنه توی ذهن دانش آموزان خام)

یعنی تا طرف بیت بعدی رو نخونه دوزاریش گیر کرده و فکرش هنوز درگیره اون پروانه مونده که پروانه دود شد رفت خاکستر شد و الان داره سوگواری میکنه برای اون :))))))

و بیت بعدی:

به دنبال دفترچه ی خاطراتت
دلم گشت هر گوشه ی سنگرت را

و میگفت الان که فهمید قضیه عشق عاشقی بین پروانه نبوده ای بابا قضیه سنگر و این حرفاست ...

و دیگه اینکه همین مسائل عاشقانه رو باز هم داره میاره و تاکید داشت عشق و عاشقی توی سن بلوغ مثل سم برا نوجوانان و دانش آموزان می مونه به خصوص وقتی که در حال حاضر سن ازدواج همچنان داره میره بالا.ذهن پر از عشق میشه

گفت: بی خیال حرف زیاده

و فقط دو سه تا شعر دیگه یادمه بگم

من لاله آزادم خود رویم و خود بویم
در دشت مکان دارم هم فطرت آهویم

این یعنی چی؟ بچه ها همه گفتن لاله خانم :)))))))))
گفت واقعا جای تاسفه این چیزی جز لاله خانم توی ذهن نوجوانی که توی سن بلوغ ذهنش آلرژی داره حساسه و سنسورش ارور میده واقعا ایجاد نمیکنه.

بعد گفت واقعا من موندم چرا این همه باید این شعر ها رو در این سن به خورد دانش آموز داد نمیشه این شعر ها رو با شعرهایی دیگه جایگزین کرد و در سن کمتر یا بیشتر این شعر ها رو داد به این بچه ها بخونند؟!

و همینطور شعر دیگه آورد:

و مدام بین این شعر ها یاد آوری میکرد و سخن از دل ما نوجوان اون موقع میگفت که نوجوانی که توی سن بلوغ رسیده همش دنبال کنجکاوی در مورد جنس مخالفش هست چون دیگه دارند بهش سخت میگیرن و محدودش می کنند که تو دیگه بزرگ شدی و از یک طرف حتی این نوشته ها ههم ممکنه شیطنت و تصورات ذهنی براش ایجاد کنه و واقعا درست میگفت.
و شعرایی رو برای حفظ کردن میذارن که پر از تشبیه های اینگونه است که برای فکر و ذهن نوجوان مناسب نیست:
تاب بنفشه می دهد طره ی مشک سای تو
پرده ی غنچه خنده ی دلگشای تو

و پر از محتوای عاشقانه است که درک عرفان درون شعر حافظ برای یک نوجوان خیلی سخت تر از یک دانشجو است.

حفظ کنیم دوباره این بار صفحه 65 همون کتاب ادبیات سال سوم:

سلسله ی موی دوست حلقه ی دام بلاست
هر که در این حلقه نیست فارغ از این ماجراست

و گفت امیدوارم درک کنند که شعر ها برای خدا سروده شده اما باز چون با تشبیه هایی شده که ممکنه پارادوکس ذهنی ایجاد کنه که خدا که مو نداره و غیره اصلا همش شبهه میاره بد تر توی این سن و درکش برای نوجوان در سن بلوغ خیلی مقدور نیست.

حالا ما بیایم هی توضیح بدیم باباب سلسله ی موی دوست چیه.
نوجوان چه میفهمه میگه مو آورده حلقه ی مو آورده :))))) بگذریم.
هر چقدر حرف بزنیم باز هم حرف در این زمینه هست(معلم گفت)

خلاصه که این حرفا نتیجه یک ساعت از کلاس درس ادبیات توی اون سال تحصیلی بود که ما واقعا در سال پیش دانشگاهی خیلی چیزا رو در مورد سنی که داشت میگذشت در نوجوانی و در آستانه ی جوانی بودیم درک میکردیم و حرفاش اگرچه خنده دار بود ولی قابل هضم بود برامون و دغدغه ی خوراک نوجوان واقعا دغدغه مهمی بود که مطرح کرد.

و در این وسط یکی گفت آقا شعر های ایرج میرزا که پر از معانی در ظاهر دو وجهی و غلط اندازه و هر کس بخونه روده بر میشه از خنده.
معلممون گفت خدا رحم کرد حالا از اون شعر ها نگذاشتند توی کتابای درسی شما وگرنه کلاس درس رو نمیشد جمع کرد.
پاسخ:
ممنونم علی آقا!
داداش! مقاله نوشتین به جای کامنت!! خخخخخ
پیروز باشین
سلام علیکم
مطلبتون بسیار جالب و مفید بود
و سواد رسانه ای!!!
وما ادریک ما سواد رسانه ای!!!
پاسخ:
سلام علیکم ورحمةالله
ممنون از توجهتون
دعا بفرمایین

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی