برای اولین بار - بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی - اینک : « وب مهربـــــــــــانی » مطلـــــب داری بــــــــــذار مطلــــب نداری بــــــــــــردار ( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد. ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )
******************************* ******************************* تذکر: لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه. بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...
منتظر بودم بقیش هم بخونم زیر عکس ولی ادامه نداشت :| خیلی لطیف سروده شده بود اگر چه من با همین باد برای نشان دادن قدرت و انرژی در شعری استفاده کردم. ای بـاد خــزان اکنون هـو هـوی مــرا بنگر بر هر غم و هر ماتم می غرم و می تازم (بیتی از "1 غزل" که خصوصی فرستادم) و البته این که شعره وگرنه غم هم لازمه در زندگی هممون مثلا غم در عزا داری و یا مثلا غم برای درک شادی و غیره. یه دکتری حرف میزد تو تلویزیون می گفت درد نبود نمی فهمیدیم بیماریم یا نه! به نظرم تا ناراحت نشیم هم نمیفهمیم ازمون خطایی سر زده یا گرفتار شدیم. بالاخره باید متوجه بشیم که دچار مشکلی شدیم و نشانه اون ناراحتی هست
پاسخ:
تشکر عزیز!
بله همین شعرم به نوعی رنگ و بوی فراق داره و بالطبع غم هم .
سلام شیخنا،شعرتون در نیمه ی راه انگار رها شده و بنظر باید ادامه ش میدادین.اینطور بنظر میاد که بریده ای از یه شعر بلندتره.اسلوب مینیمالو هم به تمامی نداره که بشه گفت مینیماله،جسارتا البته عرض میکنم که با یه خط دیگه میتونه کامل بشه.مثلا به پایانش اضافه بشه که: بوزم بوسه بوسه بر دستت(یه چیزی تو این مایه ها!) و البته ای کاش اون سوم شخص کردنشو ادامه میدادین و مثلا میگفتین"که پی خانه ی تو میگردد" و بعدش هم مابقی افعالو سوم شخص میکردین."از پی" رو هم شاید بهتر باشه بجاش همون فقط"پی" آورده بشه. ... شیخنا عاشقونه رو یه کم رندانه تر بگین بقول حافظ "شعر رندانه گفتنم هوس است!" شعر عاشقونه ی غم آلود که مخدره!(حالا بگذریم که عشق چیز خوبی نیس!😄😊😊😀)شعر غم آلود باید روضه ی بعدِ حماسه باشه.این نظر منه البته!
پاسخ:
سلام جناب ایمان!
خوبین که رفیق؟!
فقط یه جمله:
و جئنا ببضاعة مزجاة
ولی خوب نفهمیدم اون اضافه ای که شما داشتین چطور به تکمیل شعر کمک کرد؟! چون اون هم بندی بود دقیقا در ردیف دوبند قبلی؟! شاید به جمله ای با بار معنایی متفاوت بله.. و کردم! :
بنشینم، و اینهمه دیگر -
خاک در چشم مردمان نکنم!
اتفاقا باید ضمیر به متکلم برمی گشت چون قراره وصف حال من باشه و مهم ارسال این پیام بود و به نوعی غیرت عاشق هم اجازه نمیده این ضمایر رو به سوم شخص بخواد بیاره!!! - فقط اون وسط تشبیهی هم بکار گرفته شد البته -
« از » هم اگر از بند پنجم برداشته بشه، اذعان دارین که اون ریتم خودش رو از دست خواهد داد...