« توشه راه » به روایت « فیض » >>>
« از اموری که سالک ( رهرو ) را لابدّ ( لازم ) است و اخلال ( ضربه ) به آن به هیچ وجه جایز نیست ـ بعداز عقائد حقّه ـ بیست و پنج چیز است:
اوّل: محافظت بر صلوات خمس ( نمازهای پنجگانه )
دوم: محافظت بر نماز جمعه و عیدین و آیات
سوم: محافظت بر نماز معهوده رواتب [نوافل] ( نمازهای مستحبی )
چهارم: محافظت بر صوم ماه رمضان و تکمیل آن.
پنجم: محافظت بر صوم سنت ( روزه های مستحبی )
ششم: محافظت بر زکات.
هفتم: محافظت بر انفاق ( بخشش ) حق معلوم از مال.
هشتم: محافظت بر حَجّة الاسلام ( حج واجب )
نهم: زیارت قبور مقدسه پیغمبر و ائمه معصومین علیهم السلام.
دهم: محافظت بر حقوق اخوان ( برادران دینی ) و قضای حوائج ( برآورده کردن نیازهای ) ایشان.
یازدهم: تدارک ( جبران ) نمودن هر چه از مذکورات ( امور فوق ) فوت شده باشد، وقتی که متنبّه ( متوجه ) شده باشد مَهْما اَمْکن ( تا انجا که امکان دارد )
دوازدهم: اخلاق مذمومه ( ناپسند ) مثل کبر، بخل، حسد و نحو آن را از خود سلب کردن ( گرفتن ) ، با ریاضت ( تمرین ) و مضادّت ( پرورش اخلاق مقابل آن )
سیزدهم: ترک منهیّات جملةً ( همه حرامها ) ؛ و اگر برسبیل ندرت ( اتفاق ) معصیتی واقع شود، زود به استغفار و توبه و انابت تدارک نماید تا محبوب حق باشد. «اِنَّ اللّه َ یُحِبُّ التَّوّابینَ»
چهاردهم: ترک شبهات ( مشکوک ها ) که موجب وقوع در محرّمات ( افتادن در حرامها ) است.
پانزدهم: در ما لایَعْنی (آنچه به کاردین و دنیا نیاید) خوض نکردن ( فرو نرفتن ) که موجب قسوت ( سنگ دلی ) و خسران ( زیان ) است.
شانزدهم: کم خوردن و کم خفتن و کم گفتن را شعار خود ساختن که دخل ( دخالت و نقش ) تمام در تنویر ( روشنائی ) قلب دارد.
هفدهم: هر روزی قدری از قرآن تلاوت کردن و اَقلّش پنجاه آیه است به تدبّر و تأمّل ( اندیشیدن و فکر کردن ) و خضوع ( فروتنی ) و اگر بعضی از آن در نماز واقع شود، بهتر است.
هیجدهم: قدری از اذکار و دعوات ( ذکر و دعاها ) ورد ( ذکر زبان) خود ساختن در اوقات معیّنة ( زمانهای مشخص ) خصوصا بعد از نمازهای فریضه ( واجب )
نوزدهم: صحبت عالم ( همنشینی با دانشمند ) و سؤال از او و استفاده علوم دینیّه به قدر حوصله خود؛ و تا می تواند سعی کند علمی بر علم خودبیفزاید.
بیستم: با مردم به حسن خلق ( خوش اخلاقی ) و مباسطت ( گشاده رویی ) معاشرت ( برخورد ) کردن تا بر کسی گران ( سنگین ) نباشد.
بیست و یکم: صدق ( راستی ) در اقوال وافعال ( گفتار و رفتار ) را شعار خود ساختن.
بیست و دوم: توکل بر حق سبحانه و تعالی کردن در همه امور ، و نظر بر اسباب ( واسطه ها ) نداشتن.
بیست و سوم: بر جفای اهل ( ستم خانواده ) و متعلّقات ( وابستگان ) صبر کردن و زود از جا در نیامدن و بدخوئی نکردن.
بیست و چهارم: امر به معروف و نهی از منکر به قدر وسع ( توان )
بیست و پنجم: اوقات خود را ضبط ( کنترل و حفظ ) کردن و در هر وقتی از شبانه روز وردی قرار دادن که به آن مشغول میشده باشد تا اوقاتش ضایع نگردد.
و این ، عمده ( مهم ) است در سلوک.
این است آنچه از ائمه معصومین علیهم السلام به ما رسیده که خودشان انجام میدادند و به دیگران می فرمودند.»
خلاصه ای از « زاد السالک » فیض کاشانی
( که در پاسخ درخواست یکی از برادران روحانی نوشته و چگونگی سلوک راه حق را برای او توضیح داده است )
- ۹۴/۰۴/۰۴
سلام دوست عزیز مطالب بلاگتون خوبه موفق باشی.
مسعود رضایی