جان تو و زهرای من ( نوحه ی وفات بی بی خدیجه کبری )
جمعه, ۵ تیر ۱۳۹۴، ۰۷:۰۸ ب.ظ
وصیت:
امشب دل تنگ مرا اشکم روایت می کند
امشب خدیجه با تو ای اسما! وصیّت می کند
ای آشنایم! بشنو نوایم
(جان تو و زهرای من)
اسماء ببر از من پیام بر خاتم پیغمبران
برگو کنار تربتم امشب بیا قرآن بخوان
جانم فدایت در بین امت
(جان تو و زهرای من)
اسماء بهار عمر من امشب به پایان می رسد
زهرا سرش بر سینه ام من بر لبم جان می رسد
ترسم که آهش باشد پناهش
(جان تو و زهرای من)
آن شب که پیوند گل یاس و صنوبر می شود
آن شب که زهرا کوثر قرآن حیدر می شود
با مهربانی تا می توانی
(جان تو و زهرای من)
آن شب که جسمش را علی شوید به اشک دیدگان
بر پیکر مجروح او اسما! بریز آب روان
اسما! علی را بنما تسلّا
(جان تو و زهرای من)
شعر از : جعفر رسول زاده
- ۹۴/۰۴/۰۵