جوانی
سه شنبه, ۲۲ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۱:۲۲ ب.ظ
جوانا! ره طاعت امروز گیر
که فردا جوانى نیاید ز پیر
قضا روزگارى ز من در ربود
که هر روزش از پى شب قدر بود!!
من آن روز را قدر نشناختم
بدانستم اکنون که درباختم!
به غفلت بدادم ز دست آب پاک
چه چاره کنون جز تیمم به خاک؟!
مکن عمر ضایع به افسوس و حیف
که فرصت عزیز است و الوقت ضیف(1)
(1) وقت میهمان است ( و خیلی سریع انسان را ترک می گوید)
شعر از : سعدی
- ۹۴/۰۲/۲۲