خوابـــــــت را اینجوری تنظیم کن ( از طرف خدا ) !
فَالِقُ الْإِصْبَاحِ وَجَعَلَ اللَّیْلَ سَکَنًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ حُسْبَانًا ذَلِکَ تَقْدِیرُ الْعَزِیزِ الْعَلِیمِ (96) سوره أنعام -
او شکافنده صبح است و شب را مایه آرامش و خورشید و ماه را وسیله حساب قرار داده است ، این اندازه گیرى خداوند تواناى دانا است!
آرامش شبانه :
این موضوع مسلم است که انسان در برابر نور و روشنائى تمایل به تلاش و کوشش دارد، جریان خون متوجه سطح بدن مى شود، و تمام سلولها آماده فعالیت مى گردند، و به همین دلیل خواب در برابر نور چندان آرامبخش نیست ، ولى هر قدر محیط تاریک بوده باشد خواب عمیقتر و آرامبخش تر است ، زیرا در تاریکى خون متوجه درون بدن مى گردد و به طور کلى سلولها در یک آرامى و استراحت فرو مى روند،
به همین دلیل در جهان طبیعت نه تنها حیوانات بلکه گیاهان نیز به هنگام تاریکى شب به خواب فرو مى روند و با نخستین اشعه صبحگاهان جنب و جوش و فعالیت را شروع مى کنند،
به عکس دنیاى ماشینى که شب را تا بعد از نیمه بیدار مى مانند، و روز را تا مدت زیادى بعد از طلوع آفتاب در خواب فرو مى روند، و نشاط و سلامت خود را از دست مى دهند!
در احادیثى که از طرق اهل بیت (علیهم السلام ) وارد شده دستورهائى مى خوانیم که همه با روح این مطلب سازگار است.
از جمله در نهج البلاغه از على (علیه السلام ) نقل شده که به یکى از دوستان خود دستور داد:
در آغاز شب هرگز به سیر خود ادامه مده زیرا خداوند شب را براى آرامش قرار داده است و آن را وقت اقامت ، نه کوچ کردن قرار داده در شب بدن خود را آرام بدار و استراحت کن .
در حدیثى که در کافى از امام باقر (علیه السلام ) نقل شده مى خوانیم :
تزوج باللیل فانه جعل اللیل سکنا: ( مراسم ازدواج را در شب قرار ده زیرا شب مایه آرامش است ) (همانطور که ازدواج و آمیزش صحیح جنسى نیز آرامبخش است ).
و نیز در کتاب کافى مى خوانیم : که امام على بن الحسین (علیهم السلام ) به خدمتکاران دستور مى داد که هرگز به هنگام شب و قبل از طلوع فجر ، حیوانات را ذبح نکنند و مى فرمود:
ان الله جعل اللیل سکنا لکل شى ء: خداوند شب را براى همه چیز مایه آرامش قرار داده است!
منبع:
تفسیر نمونه
حالا حکمش چی میشه ؟
اگر حدیث این کلمه هرگز را آروده پس یعنی اگر ذبح بشه در شب حرامه؟
حالا تازه یادم میاد یه روز همسایه ی داشتیم که خیلی خجالت میکشید و اسمش حسین بود و همه بچه های کوچه اسم طوطی روش گذاشته بودند بخاطر صداش و منم چون همبازی هام همون بچه ها بودند علیرغم میل باطنی نسبت به عدم تمسخر .جمع دوستان رو با خنده همراهی میکردم در صدا کردن حسین.منتها خودم هیچی نمی گفتم تا اینکه یه روز این حسین تمرین اذان می کرد و صداش از اون طرف دیوار می آمد و من تصمیم گرفتم باهاش رفیق بشم و شدم و تقریبا همسن بودیم و (الان چند ساله رفتن)
اصل خاطره به اینجا بر میگرده که این حسینی که تعریفش رو می کردم رو بردم دسته هیئتی که می رفتیم و زنجیر گرفتیو رفتیم تو صف و رسیدیم به کوچه ای و توی اون کوچه سه تا گوسفند از درب های مختلف در آوردند و سر بریدند و این دوست من با اکراه و تعجب برگشت گفت : یعنی واقعا سر بریدن؟ گفتم خب آره!
گفت چی کارش می کنند اون وقت؟ گفتم : خب میبرن نذری بپزن ما بخوریم فردا
گفت من باورم نمیشه هنوز.یعنی حرومش کردن! کشتنش!
گفتم حروم که نکردن رو به قبله بود فکر کنم بعد رفتم تو فکر قبله و این قضیه گذشت و گذشت تا اینکه امروز یاد اون حرف حسین میفتم.
اون حتما این حدیث رو از اون موقع بلد بود و من امروز بعد از بیش از ده سال... !
اگر وقت ندارید نخونید ناراحت نمیشم چون میدونم خیلی اضافه نوشتم.
به هر حال ممنون راجع به تنظیم زمان خواب از طرف خدا راستی(سوال).
دوستی داشتم (همکلاسی سابق م بود) شبهه ای وارد کرده راجع به وهابیت و اعتقاداتشون و من هم وقتی دفاع می کردم حرفام رنگ و بوی بدیهیات آرمانی و انقلابی خودمون رو داشت و در آخر گفت اطلاعاتت ضعیفه باید به من اثبات کنی و من هم گفتم نه من آدمش هستم که به تو اثبات کنم این حرفا از خودشونه و ن تو بابا و ننه ات وهابی اند که اینجوری سنگشون رو به سینه میزنی و به زندگی خودت برس.
اگر وقتش رو داشید عین متنی که کپی کرده بود رو از تلگرام بفرستم براتون؟