ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

___________داعش! لطفاً مرا هم ذبح کن!! 16+ :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

___________داعش! لطفاً مرا هم ذبح کن!! 16+

يكشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۶:۱۶ ب.ظ

خبری که مدتها ست روی آنتن های تلویزیونی و صفحات اینترنت جا خوش کرده و انگار قصد رفتن هم ندارد ، اخبار مربوط به اعدامهای فجیع و همراه با تنوع داعش است!


هدف از این اقدامهای غیر انسانی و سعی در به تصویر کشیدن و انتشار وسیع آن ، نشان دادن خنجر و اشارات انگشت ، چیزی جز ایجاد رعب و وحشت در دل مردم و مخصوصا مبارزین در مقابل آنها نیست!

آیا ما به آنها در رسیدن به هدفشان کمک خواهیم کرد؟!


بنده بشخصه اولین صحنه سر بریدنی را که دیدم آنچنان تحت تأثیر قرار گرفته که برای چندین روز از اشتها افتادم !! تصویر مقتول و سرهای بریده از جلو چشمم محو نمی شد!

اما نگاه کردم و نگاه ...

فکر کردم و فکر ...

با هر تصویری که از قربانیان منتشر شد سعی کردم خودم را زیر خنجر آنها ببینم !

با هر اعدامی لوله تفنگ را بر شقیقه ام احساس کردم و آخرین جملاتی که بر زبان می راندم : توبه و تقاضای رحمت الهی و توسل به اولیاء الهی

آری من بارها و بارها توسط داعش ذبح شده و اعدام شده ام!

آری سر من بارها و بارها بریده و بر سینه ام گذاشته شده است!

اکنون از چه باید بترسم؟!


واقعیت این است که راه فراری از مرگ نیست! این که مرگ انسان چطور رقم بخورد هم غالبا در دست او نیست!

صحنه های فجیع تصادفات را کم و بیش دیده ایم ، کمتر از صحنه ذبح است؟!!

زلزله ها و سیل ها و سونامی ها و طوفان ها و سایر بلایای زمینی و آسمانی چه؟؟!

بدنهای پاره پاره ، بدنهای سوخته ، اندامی متلاشی ، تا آنجا که گاه غسلشان هم ناممکن می گردد!


درد جان دادن امری حتمی ست! آنقدر که از آن تعبیر به سکرات مرگ فرموده اند!

« مستی مرگ » چرا که محتضر مانند مستی که بر اثر شرب مسکرات حال خود را نمی فهمد از شدت درد ، تعادل روح و روانی خود را از دست داده و قدرت تشخیص نخواهد داشت!

پس فرقی چندانی بین مردنها نیست ...

مرگ مرگ است! مرگ درد است!

و البته آنجا که درد فائق بر مغز انسان بیاید، احساس دردی هم نخواهد بود ، بدون تفاوت بین اقسام مرگها!


آنچه این گرگهای وحشی با جنازه انجام می دهند تنها من و شما را که کنار نشسته ایم متأثر می سازد وگرنه برای شخص بعد از خروج جان چه فرقی دارد جنازه اش را در پر قو بگذارند یا تکه پاره کنند!


اگر چنین است پس چه بهتر این جان عزیز را در راه عزیزتر از جان فدا کرده و سیه رویی را با رنگ خون پوشانده در محضرش حاضر گردیم!


حضرت امیرالمؤمنین می فرماید:

إن الموت طالب حثیث لا یفوته المقیم ولا یعجزه الهارب، إن أکرم الموت القتل، و الذی نفس ابی طالب بیده لالف ضربة بالسیف أهون علی من میتة على الفراش - بحارالانوار ج97 ص 40 -

مرگ ، شتابان ، در طلب همگان است .

 نه اقامت گزیده و به جهاد روى ننهاده از چنگالش رسته ، نه آنکه از او مى گریزد، عاجزش یافته .

گرامیترین مرگها: مرگ در کارزار است .

سوگند به کسى که جان پسر ابو طالب در دست اوست ، که تحمل هزار ضربت شمشیر بر من آسانتر است از مردن در بستر !!

و حضرت ختمی مرتبت نیز می فرمایند:

والذی نفسی بیده لوددت أنی اقتل فی سبیل الله، ثم احیا، ثم اقتل، ثم احیا، ثم اقتل - میزان الحکمه ش ح 2108 -

قسم به خدایی که جانم در دست اوست ، چقدر دوست دارم که در راه خدا کشته شوم ، سپس زنده سپس کشته ، دوباره زنده و باز کشته گردم!


علاوه بر همه اینها کسی که یک عمر بر سر وسینه زده و سوز سینه اش « ارباب بی سر حسین » بوده است ، کسی که افسوس می خورد در کربلا نبوده است که در رکاب حسین فاطمه باشد ، از اینکه سر او نیز در راهی که سر ابی عبدالله بریده شد - بریده شود واهمه ای نخواهد داشت بالاتر به خود نیز می بالد که باطنش اگر نیست ظاهر او ظاهری حسینی یافته است!


و همه اینها بدون توجه به روایات فراوانی ست که :

مرگ را آغاز شادی مؤمن برمی شمرد! مرگ را ملاقات با اهل بیت و ملائکه و بشارت آنها بر می شمرد! مرگ را پلی به خوشی بر می شمرد!


از امام صادق علیه السلام سؤ ال شد:

آیا مؤ من از قبض روح خود کراهت دارد؟

فرمود: خیر به خدا سوگند هنگامى که فرشته مرگ براى قبض روحش ‍ مى آید به او گوید: اى ولى خدا ! ناراحت نباش سوگند به آن کس که محمد صلّى اللّه علیه و آله را مبعوث کرد من بر تو مهربانترم از پدر مهربان چشمهایت را بگشا و ببین او نگاه مى کند و رسول اکرم صلّى اللّه علیه و آله و حضرت على علیه السلام و فاطمه و حسن و حسین و سایر امامان را مشاهده مى کند.

در روایت دیگر دارد :

حرام است بر روح مؤ من از اینکه از بدنش جدا گردد مگر آنکه پنج نور مقدس حضرت محمد و على و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را مى بیند و چشم مؤ من به جمال آنها روشن مى گرددکافى / 3 / 135؛ بحار / 6/ 191 ؛ 150 موضوع از احادیث اهل بیت ویژه مبلّغان :اکبر دهقان -


و مخصوصا اگر مرگ با شهادت باشد که رسول الله فرمود:

للشهید سبع خصال من الله : اول قطرة من دمه مغفور له کلّ ذنب و الثانیة یقع راءسه فى حجر زوجته من الحور العین و الثالثة یکسى من کسوة الجنة و الرابعة تبتدره خزنة الجنة بکل ریح طیبه ایّهم یاءخذه معه و الخامسة ان یرى منزله و السادسه یقال لروحه اسرح فى الجنة حیث شئت و السابعة ان ینظر فى وجه الله ... - 150 موضوع از احادیث اهل بیت ویژه مبلّغان :اکبر دهقان 0 -

برای شهید هفت چیز از طرف خدا خواهد بود: با اولین قطره خونش تمام گناهانش آمرزیده گردد ، با قطره دوم سر او در دامن حورالعینش قرار می گیرد ، با قطره سوم لباس بهشتی بر او پوشانده می شود ، با قطره چهارم خازنین بهشت هرگونه عطری را پیشکشش خواهند کرد ، با قطره پنجم خانه بهشتی اش را خواهد دید ، با قطره ششم به او گفته می شود هرجای بهشت خواهی آزادی ، و با قطره هفتم نظر می کند به وجه الله!!


سخن ما در این راه ،سخن عدی بن حاتم ( پسر حاتم طائی معروف ) است.

او از سال دهم هجرى که مسلمان شد همواره در خدمت امام علی علیه السلام بود و در جنگ جمل و صفین و نهروان ملازم رکاب حضرت بوده است و در جنگ جمل یک چشم او مجروح شد و نابینا گشت .

به خاطر کارى وقتى به معاویه وارد شد، معاویه گفت : چرا پسران خود را نیاوردى ؟

گفت : در رکاب امیرالمؤ منین علیه السلام کشته شدند، معاویه زبان دراز کرد و گفت : على در حق تو انصاف نداد که فرزندان ترا به کشتن داد و فرزندان خود را باقى گذاشت !

عدى در جواب فرمود: من با على علیه السلام انصاف ندادم که او کشته شد و من زنده ماندم !!

 اى معاویه! بدان هنوز خشم از تو، در سینه هاى ما وجود دارد!

دانسته باش که قطع حلقوم و سکرات مرگ بر ما آسان تر است از اینکه سخنى ناهموار در حق على بشنویم!! - یکصد موضوع 500 داستان ،سید على اکبر صداقت -


________________________________________________________


به خون گر کشى خاک من، دشمن من - - بجوشد گل اندر گل، از گلشن من

تنم گر بدوزى، به تیرم بسوزى - - جدا سازى اى خصم! سر از تن من

کجا مى توانى، ز قلبم ربایى - - تو عشق میان من و میهن من؟!

مسلمانم و آرمانم شهادت - - تجلّى هستی ست، جان کندن من !

مپندار این شعله افسرده گردد - - که بعد از من، افروزد از مدفن من

نه تسلیم و سازش، نه تکریم و خواهش - - بتازد به نیرنگ تو، توسن من

کنون روى خلق است، دنیاى جوشان - - همه خوشه ی خشم شد، خرمن من

من آزاده، از خاک آزادگانم - - گل سرو مى پرورد، دامن من

جز از جام توحید، هرگز ننوشم - - زنى گر به تیغ ستم، گردن من !

  • محمد تدین (شورگشتی)

داعش! لطفاً مرا هم ذبح کن!! +16

نظرات  (۱)

دایرکتوری تبادل لینک Linc.ir - مکانی برای معرفی وبلاگ و وبسایت شما

 www.linc.ir

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی