روش برخورد با عزیــــــــــزی که ذلیــــــــــــل شده !
علی بن اسماعیل یک آدم نانجیبی است آمده مدینه استاندار شده در زمان امام سجاد (ع).
خیلی بدی کرد!
به حدی بدی و ظلم کرد که امام سجاد در جلسه ای فرمودند : از دست علی بن اسماعیل دلم خون است!
گناهش پاپیچش شد ، از طرف عبدالملک مروان دستور دادند او را عزل کنند به درختی ببندند و آنجا هر کس بیاید و به او جسارت کند.
این بدبخت را بستند به درخت ؛ مردم می آمدند آب دهان به او می انداختند توهینش می کردند کتکش می زدند سنگش می زدند اینطوری.
راوی می گوید: می دانستم که امام سجاد از دست او خیلی عصبانی ست گفتم بروم خانه امام ببینم چه خبر است؟!
می گوید: آمدم دیدم آقا امام سجاد فرستاده اند دنبال اصحاب و اصحاب را جمع کرده اند برای آنها منبر رفته اند می فرمایند:
اصحاب من! این شخص ، عزیز بوده است ذلیل شده این بدبختی برای او بس است!!
شما مواظب باشید یکدفعه به او توهین نکنید!!
این دیگر افتاده ، این دیگر بدبخت شده.
حال که افتاده شما دیگر به او توهین نکنید حالا که ذلیل شده شما او را ذلیل تر نکنید.
بعد هم این آیه را خواندند: خُذِ الْعَفْوَ وَأْمُرْ بِالْعُرْفِ وَأَعْرِضْ عَنِ الْجَاهِلِینَ (199) اعراف -
می گوید: فردا همین امام سجادی که دستور می داد نزدیک نروید ؛ من رفتم ببینم چه خبر است دیدم که دارد می آید.
از دور تا علی بن اسماعیل چشمش افتاد به امام رنگش تغییر کرد!
آقا آمدند از دور فرمودند: علی بن اسماعیل! سلام علیکم!
بعد آمدند دست تلطّف گذاشتند روی شانه علی بن اسماعیل ، فرمودند:
دل خوش دار که نامه ای نوشته ام به عبدالملک مروان که تو را از این ذلت نجات بدهد! و همین چند روز جواب نامه می آید و تو از این ذلت نجات پیدا می کنی!!
منبع:
تربیت فرزند از نظر اسلام
آیت الله مظاهری
- ۹۴/۰۴/۱۰