سفر به سرزمین فرعون
شنبه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۱۲:۰۷ ق.ظ
به مصر رفتم و آثار باستان دیدم
به چشم آنچه شنیدم زداستان دیدم
بسى چنین و چنان خوانده بودم از تاریخ
چنان فتاد نصیبم که آنچنان دیدم
گواه قدرت شاهان آسمان درگاه
بسى ((هرم )) ز زمین سر به آسمان دیدم
تو کاخ دیدى و من خفتگان در دل خاک !
تو نقش قدرت و من نعش ناتوان دیدم!
تو تخت دیدى و من بخت واژگون بر تخت !
تو صخره دیدى و من سخره زمان دیدم !
تو تاج دیدى و من تخت رفته بر تاراج !
تو عاج دیدى و من مشت استخوان دیدم!
تو عکس دیدى و من گردش جهان برعکس !
تو شکل ظاهر و من صورت نهان دیدم
تو چشم دیدى و من دیده حریصان باز
هنوز در طمع عیش جاودان دیدم !
تو سکه دیدى و من در رواج سکه ، سکوت
تو حلقه، من به نگین نام بى نشان دیدم
میان اینهمه آثار خوب و بد به مثل
دو چیز از بد و از خوب توأمان دیدم
یکى نشانه قدرت یکى نشانه حرص
دو بازمانده زدیوان خسروان دیدم !