ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

سوارکار :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

سوارکار

يكشنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۵، ۱۱:۱۱ ق.ظ

عن الصادق علیه السلام، عن أبیه، عن جده علیهم السلام:

ان النبى (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) اجرى الابل مقبلة من تبوک فسبقت الغضباء و علیها اسامة ، فجعل الناس یقولون سبق رسول الله (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) و رسول الله یقول سبق اسامة - بحارالانوار ج 100 ص 190


هنگامى که پیامبر از جنگ تبوک بر مى گشتند ، میان یاران خود مسابقه ی سوارى برگزار کردند.

شتر معروف پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) - به نام «غضباء» - از همه پیشى گرفت در حالی که سوارکار آن اسامه بود.

مردم به خاطر اینکه شتر مال پیامبر بود ، صدا می زدند: « رسول الله برنده شد. » و اما پیامبر صدا می زد : « اسامه برنده شد! » 

(اشاره به اینکه آنچه مهم است سوارکار است نه مرکب ، و چه بسا مرکب راهوارى که بدست افراد ناشى بیفتد و کارى از آن ساخته نباشد.)

و همه ما سوار بر مرکب دنیائیم، درسته مرکب ها مون سریع و کند داره اما درصد مهمی از موفقیت، در دستان خودِ ما سوارکارهاست!


تفسیر نمونه ذیل آیه 12 یوسف
- با تصرف -
  • محمد تدین (شورگشتی)

سوارکاری

شتر پیامبر

مسابقه

نظرات  (۷)

تبوک!!! ؟؟؟
پاسخ:
آره مگه نشنیدین؟!
تبوک: جنگ با امپراطوری روم شرقی...
آره مثلا یکی با اسب خوب شاید نتونه اول بشه...پس اسب مهم نیست.اصل مهمه

این ضرب‌المثل را شنیده‌اید که می‌گویند طرف از اسب افتاد اما از اصل نیفتاد.
این مثل حکایت آن دسته از آدم‌هائی است که به خاطر شرایط زندگی در بخشی از عمر خویش دچار مشکل می‌شوند، اما با وجود این، اصالت خود را از دست نمی‌دهند و دوباره شروع به بازسازی خود و شرایط آسیب‌دیده خود می‌کنند.
پاسخ:
قشنگ گفتین احسنت.

بله همیشه دنیا بر وفق مراد نیست...
سوارکار از اسب که افتاد - و این افتادن هم مخصوصا در اوائل کار ، امری کاملا محتمل است و معذور - آیا باید سواری رو کنار بذاره؟! یا بلند بشه و مصمم تر و دقیق تر به آن بپردازه؟! مسلما راه درست دومیست! 
إنَّ الوصول إلی الله عزّ و جلّ سفرٌ لا یدرک الا بامتطاء اللیل
پاسخ:
آری ما مسافرینی هستیم به مقصد خدا و فرمود: به مقصد نمی رسید مگر با اسب راهوار تهجد و شب زنده داری...

ملتمس دعا. اخوی بزرگوار!
  • سیّد محمّد جعاوله
  • خوب بود
    پاسخ:
    الحمدلله
    سلام علیکم
    داستان بسیار پند آموزی بود...
    تشکر فراوان
    التماس دعا
    پاسخ:
    سلام علیکم
    خواهش عزیز!

    مؤید باشید و پیروز.
    شما هم دعا بفرمائید...
  • مُحمّد مَهدِے
  • احسنت

    صحیح است
    پاسخ:
    تشکر آقا محمدمهدی عزیز!
  • مُحمّد مَهدِے
  • احسنت

    صحیح است

    ارسال نظر

    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
    تجدید کد امنیتی