شعــــــــــرى از فاطمــــــــــه زهراء(س) در سوگ پدر:
شعرى از فاطمه زهراء(س) در سوگ پدر:
و قد رزئنا به محضا خلیقته
صافى الضرائب و الاعراق و النسب
و کنت بدرا و نورا یستضاء به
علیک تنزل من ذى العزة الکتب
و کان جبریل روح القدس زائرنا
فغاب عنا و کل الخیر محتجب
فلیت قبلک کان الموت صادفنا
لما مضیت و حالت دونک الحجب
انا رزئنا بما لم یرز ذوشجن
من البریة لا عجم و لا عرب
ضاقت على بلاد بعد ما رحبت
و سیما سبطاک خسفا فیه لى نصب
فاءنت والله خیر الخلق کلهم
و اءصدق الناس حیث الصدق و الکذب
فسوف نبکیک ما عشنا و ما بقیت
منا العیون بتهمال لها سکب
- بحارالنوار ج 43 ص 196 -
ترجمه:
1 - حقا که ما دچار مصیبت شخصى شدیم که مخلوقى منحصر به فرد و داراى طبیعت و رگ و ریشه و حسب و نسب صاف و پاکى بود.
2 - پدرجان ! تو همان ماه شب چهارده و نورى بودى که موجودات از نور آن بهره مند مى شدند، از طرف خداوند با عزت کتبى به تو نازل مى گردید.
3 - جبرئیل که روح القدس است به زیارت ما مى آمد، ولى اکنون از نظر ما غایب شده کلیه اخبار آسمانى بر ما پوشیده و نامعلوم است.
4 - پدرجان ! اى کاش مرگ قبل از تو ما را ربوده بود، در آن هنگام که تو درگذشتى و پرده ها بین ما و تو حایل شدند.
5 - ما به مصیبتى مبتلا شدیم که هیچ مصیبت زده اى در میان خلق عرب و عجم به آن مبتلا نشد.
6 - دنیا با آن وسعتى که براى من داشت؛ اکنون تنگ شده!! دو سبط تو (حسن و حسین) در نظر مردم دچار نقص و ذلتى شده اند که مرا رنج مى دهد!!
7 - پدرجان ! به خداوند سوگند که تو بهترین خلق بودى ، هرکجا که راست و دروغى در کار بود تو راستگوترین مردم بودى .
8 - پدرجان ! تا ما زنده و چشمان ما باقى و داراى اشک باشند براى تو گریه مى کنیم.
منبع:
ترجمه و تحقیق از جلد 43 بحارالانوار
زندگانی حضرت زهرا (علیهاالسلام )
تالیف : علامه محمد باقر مجلسی
مترجم و محقق: محمد روحانی زمان آبادی