علامه حلی در حاشیه یکی از کتاب هایش: این حدیثی ست که مولای من صاحب الامر (ع) مرا به آن خبر داد!!
آقا سیدعلی ( صاحب ریاض ) از خط علامه حلی در حاشیه یکی از کتابهایش نقل می کند که:
علامه در شبی از شبهای جمعه تنها به زیارت قبر مولای خود جناب ابی عبدالله الحسین علیه السلام می رفت و بر حماری سوار بود و تازیانه ای برای راندن حیوان در دست داشت .
از روی اتفاق در اثنای راه شخصی پیاده بر او وارد شد و به همراهی او در آمد و در طول مسیر فتح باب مسئله و مکالمه نمود .
علامه دانست که او مردی است عالم و خبیر و لذا در مقام سؤال از برخی مشکلات علمی بر آمد و دید او حلال مشکلات است .
علامه فهمید که وحید و یگانه عصر است، زیرا کسی چون خود ندیده بود و خودش هم در این مسائل متحیر مانده بود .
تا آنکه در اثنای راه بحثی به میان آمد که آن شخص بر خلاف علامه فتوی داد، علامه انکار کرد و گفت: این فتوی بر خلاف اصل و قاعده است و دلیل و خبری که وارد بر اصل و مخصص قاعده گردد نداریم . آن مرد گفت: دلیل این حکم حدیثی است که شیخ طوسی - علیه الرحمة - در کتاب تهذیب خود نوشته است . علامه گفت: چنین حدیثی در تهذیب ندیده ام که شیخ طوسی یا دیگران نقل کرده باشند . آن شخص گفت: آن نسخه از کتاب تهذیب را که در اختیار داری فلان مقدار ورق بزن، در فلان صفحه و فلان سطر آن را خواهی دید .
وقتی علامه این گونه جواب شنید متحیر گردید که این شخص کیست که چنین از غیب سخن می گوید . سپس علامه برای استظهار و استخبار از او سؤال نمود - در حالی که از غایت تفکر و تحیر تازیانه از دستش به زمین افتاد -:
آیا مثل این زمان که غیبت کبری در آن واقع گردیده درک شرف ملاقات صاحب الزمان امکان دارد یا نه؟!
آن شخص چون این سخن را شنید به سوی زمین خم شد و تازیانه را برداشت و در دست علامه گذاشت و سپس فرمود:
چگونه امکان ندارد و حال آنکه هم اکنون دست او در میان دست تو می باشد!!
علامه به محض اینکه این سخن را شنید از بالای حیوان خود را بر پاهای مبارک آن حضرت انداخت و شروع به بوسیدن کرد و از غایت شوق از هوش رفت و هنگامی که به هوش آمد کسی را ندید; لذا افسرده و ملول گردید و پس از مراجعت به خانه کتاب تهذیب خود را ملاحظه نمود و آن حدیث را در همان موضع که آن بزرگوار فرموده بود مشاهده نمود و لذا در حاشیه کتاب به خط خود نوشت:
این حدیثی است که مولای من صاحب الامر علیه السلام مرا به آن خبر داد .
منبع:
قصص العلماء
میرزا محمد تنکابنی
- ۹۴/۰۳/۱۲
پست مفیدی بود ؛ خوشحال می شم از آخرین مطلب سایت من دیدن کنی .
عنوان مطلب : جاینت ، هشتمین شگفتی جهان
اگر تونستی نظرت را هم بگو !