* نسخه ای ارزان برای علاج رنجش *
اگر از گوشه کنایه های دیگران می رنجید و کینه آنها را به دل می گیرید بدانید:
رنجیدن دلیل ناپختگى است ؛ زیرا :
1- چه بسا در حقیقت، توهین و تحقیرى در کار نبوده و شخص نازک دل و زودرنج بى جهت رنجیده.
( که اینجا حتی یک معذرت خواهی به جهت برداشت غلط ، بدهکار طرفش خواهد بود )
2 - ممکن است تحقیر و توهین بوده ولى عمدى نبوده باشد در اینصورت نیز جاى رنجش و شکایتى نیست.
( اگر پای شما بدون هیچ گونه تقصیری به گلدان کسی بخورد و آن را بشکند و او به شما کینه بردارد، نمی گویید چه انسان بی منطقی! آخر من که به عمد نکردم! خودمم بیشتر ناراحتم! چرا این را نمی فهمد؟! )
3 - اگر بداند توهین بوده و از روی عمد و به قصد آزار او:
الف : اگر با حقیقت ، مطابق باشد و به نقص و عیب واقعى اشاره کند ؛ براى آدم عاقل مایه تنبّه و بیدارى است و نه موجب رنجش! ( تشکر دارد و نه کینه )
ب : اگر بیجا و خلاف واقع باشد او یا حسود و بدخواه ست و یا نادانی که مى خواهد از کوچک کردن دیگرى خود را بزرگ کرده باشد ، گفتار و رفتار اینچنین آدمی ارزش توجه و اعتنا را ندارد!
( فرض کنید دیوانه ای به شما رو کرده و دیوانه خطابتان کند واکنش شما چیست؟ جز اینکه برای شفایش دعا کنید! )
ثانیا شما با رنجی که به خود تحمیل می کنید جز این است که در کنار او قرار گرفته و او را به هدفش رسانده اید؟! به علاوه از خود نقطه ضعفی نشان داده اید که او را به ادامه این روند امیدوار می کند و شما را در فشار بیشتری قرار می دهد!
دلتان بی کینه...