نگاه به زینب ...
يكشنبه, ۱۳ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۶:۴۹ ب.ظ
یحیى مازنى روایت کرده است :
مدتها در مدینه در خدمت حضرت على (ع ) به سر بردم و خانه ام نزدیک خانه زینب (س ) دختر امیرالمؤمنین (ع ) بود.
به خدا سوگند هیچ گاه چشمم به او نیفتاده صدایى از او به گوشم نرسید !!
به هنگامى که مى خواست به زیارت جد بزرگوارش رسول خدا (ص ) برود، شبانه از خانه بیرون مى رفت ، در حالى که حسن (ع ) در سمت راست او و حسین (ع ) در سمت چپ او و امیرالمؤمنین (ع ) پیش رویش راه مى رفتند.
هنگامى که به قبر شریف رسول خدا (ص ) نزدیک مى شد، حضرت على (ع ) جلو مى رفت و نور چراغ را کم مى کرد.
یک بار امام حسن (ع ) از پدر بزرگوارش درباره این کار سؤال کرد، حضرت فرمود:
مى ترسم کسى به خواهرت زینب نگاه کند !!
منبع:
200 داستان از فضایل ، مصایب و کرامات حضرت زینب (ع )
عباس عزیزى