برای اولین بار - بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی - اینک : « وب مهربـــــــــــانی » مطلـــــب داری بــــــــــذار مطلــــب نداری بــــــــــــردار ( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد. ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )
******************************* ******************************* تذکر: لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه. بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...
این حدیث رو متوجه شدم ممنون دستتون درد نکنه -------------------------------------------------------- اما درباره لباس بگم: شلوارم شلوارای قدیم. اینا دو تا رکاب میزنی با دوچرخه یا یکم راه بری، تهش ریش ریش میشه. از اون طرف هم کفش و دمپایی تابستونی دیگه خمیر مایعش کم شده.
خلاصه قبلا جَست کفش و دمپایی بالاتر بود و شلوار گیر نمی کرد زمین.
پاسخ:
لباسا که واقعا بحث دوخت و دوز و شکل و قیافه ش داره به بد سمتی میره...
آقای شورگشتی همنشین خلی فایده نداره ها بحث خودمون نیست کلی میگم. یعنی همنشینی که شروع شد باید خیری هم توش باشه اگر چه به هم بخورند.
مثلا من با دوستان زیادی مراوده مجازی و غیر مجازی دارم که مثل خودم هستند. آرزو داشتم بجای این همه دوستی الکی یه روز فقط 1 روز با هم بریم دنبال کار.. باور کن اینقدر انرژی بیشتر و نا امیدی کمتر میشه که حاضر میشی بری تک تک شرکت و کارخانه و کارگاه ها از دم در سوال کنی که کارگر یا نیرو احتیاج دارید؟؟؟؟
یه زمان بعد از خدمت همه پا به کار بودن و تازه از خدمت در اومده بودیم که رفتیم. رفتیم تک تک از شرکت ها پرس و جو کردیم و خسته هم نمی شدیم نتیجه داد؛ یکی از رفقای همخدمتی پدرش شهید بود یه جا که رفتیم گفت و نتیجه گرفتش. ولی از اون موقع به بعد شاید دو دفعه تنهایی رفتم جلوی در شرکت ها بپرسم...
یا مثلا ای کاش میشد و میتونستیم با این جوان های بیکاری که اکثرا بجای یکی دو ساعت کار با اینترنت در روز مثل خودم بیشتر هم و غم و وقتشون اینجا است یه کارگاه یا یه کاری میزدیم بازاریابیش هم هر کس تو استان خودش یه مقدار کار و سفارش میگرفت و به نتیجه خوبی میرسیدیم تو این کارهای شراکتی که هیچ در کنارش روابط اجتماعی فضای مجازی رو هم حفظ می کردیم بلکه صمیمی تر
پاسخ:
بله رفاقتها رو باید به این جهت سوق داد که بتونیم از ظرفیت رفاقت هم بهره ببریم...
این حرف دیگری ست و به جای خودش درست هم هست.
- آنچنانی که باید از ظرفیت وجودی خودمون و اوقات خودمون بهره بگیریم!!-
زندگی وصله های ناجوری داره
باید با صبر و توکل چارشون کرد و البته همان خضر دو پست قبل هم مهمه در دوخت و دوز
موفق باشی قربونت برم حاجی جون من ارادت دارم
زیاد شد