من دیروز ؛ من امروز
سه شنبه, ۱۷ فروردين ۱۳۹۵، ۰۶:۰۳ ق.ظ
تیپ می زدم ... برای خودم
آرایش می کردم ... برای خودم
عطر می زدم ... برای خودم
نگاهم به آینه بود ... برای خودم
فکر کردم و فکر
دیدم بدن عاریه ای ست چند روزه!
دیدم چشم و ابرو و لب و دهان مشت خاکی اند جذب زمین!
دیدم بدن چیزی است در حدّ یک مرکب!
هنوز تیپ می زنم ...
هنوز آرایش می کنم ...
هنوز عطر می زنم ...
هنوز نگاهم به آینه است ...
اما نه برای خودم
... برای دیگران !
... و برای خدای
___________________________________________________________
بعدا نوشت:
؟
پاسخ:
بعضی با تفکر در فنای بدن به ژولیدگی می رسند!
دل کندن از بدن آری اما بی توجهی به حقوق دیگران نه.
ژولیدگی رو ظلم در حق روح و روان جامعه می دانم، باید خود را آراست باید معطر ظاهر شد اما نه از روی هوای نفس و لذت جسم که از جهت احترام گذاشتن به دیگرانی که با انسان محشورند.
ان شاء الله که معلوم شده باشه.
بعضی با تفکر در فنای بدن به ژولیدگی می رسند!
دل کندن از بدن آری اما بی توجهی به حقوق دیگران نه.
ژولیدگی رو ظلم در حق روح و روان جامعه می دانم، باید خود را آراست باید معطر ظاهر شد اما نه از روی هوای نفس و لذت جسم که از جهت احترام گذاشتن به دیگرانی که با انسان محشورند.
ان شاء الله که معلوم شده باشه.