ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

زن :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «زن» ثبت شده است

پیغمبر چاخان!!

چهارشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۵، ۱۲:۲۱ ب.ظ

عن النبی صلى الله علیه وآله قال :

حبب إلی من دنیاکم: النساء والطیب، وجعل قرة عینی فی الصلاة .


دشمنان این خبر را دستاویز خود قرار داده و مى گویند:

پیغمبر اسلام(ص) گفته: 

از دنیاى شما زن و عطر محبوب منند! (بدون اینکه توجه داشته باشه، تهِ دلش را گفت!!)

و خواست سومى اش را بگوید (و چیزی تو همین مایه های زن و عطر بود!) ناگهان به یاد جایگاه معنوی خودش افتاد و پشیمان شده حرفش را عوض کرد (و لذا آهنگ کلام تغییر کرده است) وگفت:

و روشنى چشمم در نماز قرار داده شده!!

(بالاتر: اصلا بر فرض که از اول هم قصد داشته نماز را بگوید: چه همخوانی بین این سه تاست؟! یعنی چه که یک پیغمبر نماز را در کنار عطر و زن قرار بدهد؟!)

جواب

هدف پیغمبر دراین روایت جز نماز نبود!

می خواهد بفرماید: محبوب من یک چیز است و آن هم نماز!!

آنچنان که فرمود : جعل الله جل ثناؤه قرة عینی فی الصلاة، وحبب إلی الصلاة کما حبب إلى الجائع الطعام، وإلى الظمآن الماء، وإن الجائع إذا أکل شبع، وإن الظمآن إذا شرب روی، وأنا لا أشبع من الصلاة - میزان الحکمه حرف الصاد باب الصلوة -

خداوند نور چشمی مرا در نماز قرار داه و برایم محبوبش کرده است. آنچنان که برای گرسنه و تشنه آب و غذا را! و براستی گرسنه وقتی غذا خورد و تشنه وقتی آب خورد، سیر می شود. ولی من از نماز سیر نمی شوم!!

توضیح مطلب:

خود اوست که فرموده : دو رکعت نماز متأهل بافضیلت تر است از هفتاد رکعت نماز مجرد! و پس زنان محبوب اویند به خاطر نماز!

همچنین خود ایشان فرموده اند: دو رکعت نماز انسان عطر زده بافضیلت تر است از هفتاد رکعت نماز دیگران! و پس عطر محبوب اوست به خاطر نماز! (وبنابراین جای شگفتی نیست اگر می گویند: هزینه عطر پیامبر(ص) بیش از هزینه طعام ایشان بود!!)


آری نور جشم مؤمن در نماز قرار داده شده که چنانچه شخص ازدواج بکند وعطر هم بزند اما نماز نخواند؛ در این عطر و ازدواج فضیلت چندانی نخواهد بود!


برگرفته از:

الخصال شیخ صدوق ص167 ذیل ح ش 218

با اضافات

پر بزن، چادرت تورا بال است...

سه شنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۵، ۱۰:۱۷ ب.ظ

رخت ِ زیبای آسمانی را‌ 

خواهرم! با غرور بر سر کن

نه خجالت بکش نه غمگین باش

چادرت ارزش است باور کن!


بوی ِ زهرا و مریم و هاجر

از پر ِ چادرت سرازیر است

بشکند آن قلم که بنویسد:

"دِمُدِه گشته، دست و پا گیر" است


توی بال ِ فرشته ها انگار

حفظ وقت ِ عبور می آیی

کوری ِ چشمهای بی عفت

مثل یک کوه نور می آیی


قدمت روی شهپر جبریل

هر زمانی که راه می آیی

در شب ِ چادرت تو می تابی

مثل یک قرص ِ ماه می آیی

سمت ِ جریان ِ آبها رفتن

هنر ِ هر شناگری باشد

تو ولی باز استقامت کن

پیش ِ رو جای بهتری باشد


پر بکش سمت اوج میدانم

که خدا با تو است در همه جا

پر بزن چادرت تو را بال است

و بدان می برد تو را بالا


در زمانی که شأن و ارزش جز

به دماغ و لباس و ماشین نیست

توی چادر بمان و ثابت کن

ارزش واقعی زن این نیست ...!!!

به افتخارشون...

پنجشنبه, ۱۶ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۶:۴۱ ب.ظ

به افتخار خانم ها که اگه مجالس عروسی رو اونا هستند که رونق میدن، رونق مساجد هم با اونهاست!!!

جمعیت آقایون واقعا افت کرده...

۶ - ۷ نفر بیشتر تو صف نماز ظهر نبودند!!

اذونو که تموم کردم، به شوخی میگن: حاج آقا! به یه راه حلی رسیدیم ...

« از فردا پیش از غروب بیایین که ظهر و عصر و مغرب و عشاء ، همه رو با هم بخونیم که بدجور سر مردم شلوغه!!! »

میگم:

« شکر خدا نماز جمعه نیست که بند شمارش مأمومین باشم!!! »

"زن"و "من"

سه شنبه, ۱۰ فروردين ۱۳۹۵، ۱۱:۱۱ ق.ظ

« زن » اگر یعنی : « مادرم »

« زن » اگر یعنی : « همسرم »

« زن » اگر یعنی : « عمه و خاله و خواهرانم »

« زن » اگر یعنی : « همین نازدانه دخترانم »

« زن » یعنی : « همه کس و همه چیز من »

نمیدونم اسمشو چی میشه گذاشت؟!

بی دینی که نیست!

اما دینداری هم نیست!

نه هم میخواسته که برای خودش افتخار درست کنه و کلاس بذاره که مثلا من دستم به دست امام خورده ! 

شاید ارادت به ایشان برای یک لحظه چنان فوران کرده که واقعا نفهمیده چی شد؟!

و خودش هم بعد از آن خودش رو سرزنش ها کرده باشه و ...

شاید خواسته بیعت کنه و چگونگی آن را نمیدونسته!

و ...

همین اما فرصت خوبی ست که افکار را توجه بدیم که نامحرم ، نامحرم است ولو رهبر ، ولو رئیس جمهور ، ولو فلان مسئول ، ولو فلان هنرمند کشور و بهمان ورزشکار ملی ، ولو روحانی و دکتر محل و ... که متأسفانه در این برخوردها به کرّات مشاهده شده که موازین شرعی از طرف افراد رعایت نمی گردد.

حتی شما بگو امام معصوم و پیغمبر خدا که در حکم پدران جامعه هستند ، تماس بدنی با این بزرگواران هم جایز نیست!

به آیه بیعت زنان با رسول الله توجه بفرمائید:


یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ إِذَا جَاءَکَ الْمُؤْمِنَاتُ یُبَایِعْنَکَ عَلَى أَنْ لَا یُشْرِکْنَ بِاللَّهِ شَیْئًا وَلَا یَسْرِقْنَ وَلَا یَزْنِینَ وَلَا یَقْتُلْنَ أَوْلَادَهُنَّ وَلَا یَأْتِینَ بِبُهْتَانٍ یَفْتَرِینَهُ بَیْنَ أَیْدِیهِنَّ وَأَرْجُلِهِنَّ وَلَا یَعْصِینَکَ فِی مَعْرُوفٍ فَبَایِعْهُنَّ وَاسْتَغْفِرْ لَهُنَّ اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِیمٌ (12) ممتحنة -


شرایط بیعت زنان

در تعقیب آیات گذشته که احکام زنان مهاجر را بیان مى کرد در آیه مورد بحث حکم بیعت زنان را با پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) شرح مى دهد.

به طورى که مفسران نوشته اند این آیه روز فتح مکه نازل شد، آن هنگام که پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) بر کوه صفا قرار گرفته بود از مردان بیعت گـرفت ، زنان مکه که ایمان آورده بودند براى بیعت خدمتش آمدند، آیه فوق نازل شد و کیفیت بیعت با آنان را شرح داد.

روى سخن را به پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) کرده ، مى فرماید:

(اى پیامبر! هنگامى که زنان مؤ من نزد تو آیند و با این شرائط با تو بیعت کنند که چیزى را شریک خدا قرار ندهند، دزدى نکنند، آلوده زنا نشوند، فرزندان خود را به قتل نرسانند، و تهمت و افترائى پیش دست و پاى خود نیاورند، و در هیچ دستور شایسته اى نافرمانى تو نکنند، با آنها بیعت کن و طلب آمرزش ‍ نما، که خداوند آمرزنده و مهربان است )


و به دنبال این ماجرا پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) از آنها بیعت گرفت .

در مورد چـگـونـگـى بیعت بعضى نوشته اند که :

پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) دستور داد ظرف آبى آوردند، و دست خود را در آن ظرف آب گذارد و زنان هم دست خود را در طرف دیگر ظرف مى گذاردند!

و بعضى گفته اند پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) از روى لباس با آنها بیعت مى کرد.


قابل توجه این که در آیه فوق شش شرط براى بیعت زنان ذکر شده که آنها باید همه را پذیرا شوند:

1 - ترک هرگونه شرک و بت پرستى - این شرط اساس اسلام و ایمان است .


2 - ترک سرقت ، و شاید بیشتر ناظر به اموال شوهر باشد، چرا که وضع بد مالى آن زمان و سختـگـیرى مردان و پـائین بودن سطح فرهنـگ ، سبب مى شد که زنان از اموال همسران خود سرقت کنند، و احتمالا به بستگان خود دهند.

داستان هند که بعدا خواهد آمد، نیز شاهد این معنى است ، ولى به هر حال مفهوم آیه ، وسیع و گسترده است .


3 - ترک آلودگى به زنا، چرا که تاریخ مى گوید: در عصر جاهلیت انحراف از جاده عفت بسیار زیاد بود.


4 - عدم قتل اولاد که به دو صورت انجام مى شد، گاه به صورت (سقط جنین ) بود و گاه به صورت (وئاد) (زنده به گور کردن دختران و پسران )!


5 - ترک بهتان و افترا - بعضى آن را چنین تفسیر کرده اند که فرزندان مشکوکى را از سر راه برمى داشتند، و مدعى مى شدند که این فرزند از همسرشان است (این امر در غیبتهاى طولانى شوهر بیشتر امکان پذیر بود).

بعضى نیز آن را اشاره به عمل شرم آورى دانسته اند که باز از بقایاى عصر جاهلى بود که یک زن خود را در اختیار چند مرد قرار مى داد، و هنگامى که فرزندى از او متولد مى شد، به هر یک از آنها که مایل بود، فرزند را به او نسبت مى داد.

ولى با توجه به اینکه مساءله زنا قبلا ذکر شده و ادامه چنین امرى در اسلام امکان پذیر نبود، این تفسیر بعید به نظر مى رسد، و تفسیر اول مناسبتر است هر چـند گـستردگـى مفهوم آیه هرگـونه افتراء و بهتان را شامل مى شود.

تعبیر (بین ایدیهن و ارجلهن ) (پـیش دست و پاهایشان ) ممکن است اشاره به همان فرزندان سرراهى باشد که به هنگام شیر دادن در دامان آنها قرار مى گرفت و طبعا پیش پا و دست آنها بود.


6 - نافرمانى نکردن در برابر دستورات سازنده پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) این حکم نیز گـسترده است ، و تمام فرمانهاى پـیامبر را شامل مى شود هر چـند بعضى آن را اشاره به بعضى از اعمال زنان در جاهلیت مانند نوحه گـرى با صداى بلند بر مردگان و پاره کردن گریبان و خراشیدن صورت و مانند آن دانسته اند ولى منحصر به اینها نیست .


در اینجا این سؤال پیش مى آید که چرا بیعت با زنان مشروط به این شرائط بود، در حالى که بیعت با مردان ، تنها بر اسلام و جهاد بود.

در پاسخ مى توان گفت :

آنچه در مورد مردان در آن محیط از همه مهمتر بوده ، همان ایمان و جهاد بوده است ، و در مورد زنان ، چون جهاد، مشروع نبود، شرائط دیگرى ذکر شده که مهمتر از همه بعد از توحید امورى بوده که زنان در آن جامعه گرفتار انحراف ، از آن بودند.


نکته ها:

الف - رابطه بیعت زنان با شخصیت اسلامى آنها

در تفسیر سوره فتح (ذیل آیه 18) بحث مشروحى پیرامون بیعت و شرائط و خصوصیات آن در اسلام داشتیم ...

آنچه یادآورى آن در اینجا لازم است ، مسأله بیعت پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) با زنان است ، آنهم با شرائطى مفید و سازنده که در آیه فوق آمد.

این مسأله نشان مى دهد که بر خلاف گفته بیخبران یا مغرضانى که مى گویند « اسلام براى نیمى از جامعه انسانى یعنى زنان ، ارزشى قائل نشده و آنها را به حساب نیاورده است » دقیقا آنها را در مهمترین مسائل به حساب آورده است ، از جمله مساءله «بیعت» است که یکبار در حدیبیه (در سال ششم هجرت ) و یکبار در فتح مکه انجام گرفت ، و آنها نیز دوشادوش مردان در این پـیمان الهى وارد شدند، و حتى شرائط بیشترى را نسبت به مردان پذیرا گشتند.

شرائطى که هویت انسانى زن را زنده مى کرد، و او را از اینکه تبدیل به متاع بى ارزش یا وسیله اى براى کامجوئى مردان بوالهوس گردد نجات مى داد.


ب - ماجراى بیعت هند همسر ابوسفیان:

در جریان فتح مکه از جمله زنانى که آمدند و با پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) بیعت کردند (هند) همسر ابوسفیان بود، زنى که تاریخ اسلام ماجراهاى دردناکى از او به خاطر دارد، از جمله ماجراى شهادت حمزه سیدالشهداء در میدان احد با آن وضع غم انگیز است .

گـرچـه او سرانجام ناچار شد در برابر اسلام و پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) زانو بزند و ظاهرا مسلمان شود، ولى ماجراى بیعتش نشان مى دهد که در واقع همچنان به عقائد سابقش وفادار بود، و لذا جاى تعجب نیست که دودمان بنى امیه و فرزندان او بعد از پـیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) چـنان جنایاتى را مرتکب شوند که سابقه نداشت .


به هر حال مفسران چنین نوشته اند که:

هند نقابى بر صورت پوشیده بود، و خدمت پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) آمد در حالى که حضرت بر کوه صفا قرار داشت ، جمعى از زنان نیز با او بودند، هنگامى که پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) فرمود:

من با شما زنان بیعت مى کنم که چیزى را شریک خدا قرار ندهید.

هند اعتراض کرد و گفت : (تعهدى از ما مى گیرى که از مردان نگرفتى ) (زیرا در آن روز بیعت مردان تنها بر ایمان و جهاد بود).

پیغمبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) بى آنکه اعتنائى به گفته او کند ادامه داد، فرمود:

و سرقت هم نکنید.

هند گـفت :

ابو سفیان مرد ممسکى (خسیس) است و من از اموال او چیزهائى برداشته ام ، نمى دانم مرا حلال مى کند یا نه ، ابوسفیان حاضر بود و گـفت آنـچـه را از اموال من در گذشته برداشته اى همه را حلال کردم ، اما در آینده مواظب باش !


اینجا بود که پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) خندید و هند را شناخت فرمود:

توئى هند؟

عرض کرد:

آرى اى پیامبر خدا! گذشته را ببخش خدا تو را ببخشد!.

پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) ادامه داد:

و آلوده زنا نشوید.

هند از روى تعجب گـفت :

مـگـر زن آزاده هرگز چنین عملى انجام مى دهد؟!

بعضى از حاضران که در جاهلیت وضع او را مى دانستند از این سخن خندیدند، زیرا سابقه هند بر کسى مخفى نبود.

باز پـیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) ادامه داد و فرمود:

و فرزندان خود را به قتل نرسانید.

هند گفت :

ما در کودکى آنها را تربیت کردیم ، ولى هنگامى که بزرگ شدند شما آنها را کشتید! و شما و آنها خود بهتر مى دانید. (منظورش فرزندش حنظله بود که روز بدر به دست على (علیه السلام ) کشته شده بود).

پـیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) از این سخن تبسم کرد، و هنگامى که به این جمله رسید که فرمود:

بهتان و تهمت روا مدارید.

هند افزود : 

بهتان قبیح است ، و تو ما را جز به صلاح و خیر و مکارم اخلاق دعوت نمى کنى.

و هنگامى که فرمود:

باید در تمام کارهاى نیک فرمان مرا اطاعت کنید.

هند افزود : 

ما در اینجا ننشسته ایم که در دل قصد نافرمانى تو داشته باشیم. (در حالى که مسلما مطلب چنین نبود ولى طبق تعلیمات اسلام پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) موظف بود این اظهارات را بپذیرد).


3 - اطاعت در معروف

از نکته هاى جالبى که از آیه فوق استفاده مى شود این است که اطاعت از پیامبر (صلى الله علیه و آله و سلم ) را مقید به معروف کرده ، با اینکه پیامبر معصوم است و هرگز امر به منکر نمى کند.

ولى این تعبیر ممکن است به عنوان الگوئى براى تمام اوامرى باشد که از زمامداران اسلامى صادر مى شود این اوامر در صورتى محترم و قابل اجرا است که با تعلیمات قرآن و اصول شریعت اسلام سازگار باشد و مصداق لا یعصینک فى معروف گردد.

و چـه دورند کسانى که اوامر زمامداران را واجب الاطاعة مى دانند هر چه باشد و از هر کس که باشد !!! چیزى که نه با عقل سازگار است! و نه با حکم شرع و قرآن!

امیر مؤمنان على (علیه السلام ) در نامه معروفى که به مردم مصر درباره فرمانروائى مالک اشتر نوشت با تمام توصیفهاى والائى که در مورد مالک فرمود، در پایان چنین گفت :

فاسمعوا له و اطیعوا امره فیما طابق الحق ، فانه سیف من سیوف الله : سخنش را بشنوید و فرمانش را اطاعت کنید، در آنچه مطابق حق است ، که او شمشیرى از شمشیرهاى خدا است.


منبع:

تفسیر نمونه

یکی از دو کاسب

شنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۱۵ ب.ظ

قال رسول الله صلى الله علیه وآله: 

... والمرأة الصالحة أحد الکاسبین - بحارالانوار ج 100 ص 238 -

رسول الله صلى الله علیه وآله: 

همسر شایسته یکى از دو کاسب است!


یکى از وظائف مهم زن : تعدیل خواسته هاى خویش نسبت به در آمد زندگى مى باشد، زن نباید تنها به خواسته هاى خود و یا فرزندان و یا مخارج زندگى نظر کند، و امکانات و مخارج مرد را نادیده بگیرد، و با ناراحتى و خشم و بهانه گیرى زندگی را تلخ و سخت نماید.


آرى طبق این حدیث شریف ، هرگاه زن با عقل و سلیقه خود خوشبختى خانواده را تأمین کند، اثر کار او کمتر از کسب و کار شوهر نیست ، زیرا حفظ درآمد همانند تلاش براى درآمد ارزشمند است .


و در روایتى حضرت فاطمه به حضرت على علیه السلام می فرماید: پیامبر به من فرموده است:

از پسر عمویت (حضرت على ) چیزى مخواه ، اگر آورد که خوب وگرنه از او درخواست مکن (یعنى او را تحت فشار قرار نده ).


زن با برکت

امام صادق علیه السلام فرمود:

(( من برکة المرأة خفة مؤونتها و تیسیر ولدها ، از برکت زن این است که کم خرج و آسان زا باشد، و پر خرج بودن و مشکل زا بودن او شوم اوست ))


بنابراین بانوان براى هرچه بیشتر شدن این برکت باید تلاش کنند.

البته ، تنگ نظرى نابجا، و صرفه جوئى هاى احمقانه ، که موجب آبرو ریزى و مریض ‍ شدن و سخت گیریهاى بى مورد مى شود، با قناعت و اعتدال در زندگى فرق دارد.

سخن در تناسب درآمد و مخارج است ، نه بخیل بودن و با وجود امکانات ، بخاطر حرص و بخل ، خود و خانواده را تحت فشار قرار دادن .


زن خوب فرمانبر پارسا

کند مرد درویش را پادشا

برو پنج نوبت بزن بر درت

چو یارى موافق بود در برت


منبع:

اخلاق در خانواده و تربیت فرزند

سید محمد نجفى یزدى