ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

کودکان :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کودکان» ثبت شده است

امام کوچک

جمعه, ۱۸ فروردين ۱۳۹۶، ۱۰:۵۷ ب.ظ

برخورد شما با کودکان و خردسالان چه جوریه؟!

برخورد جامعه رو چطور ارزیابی می کنین؟!

کاری به سایر جوامع و مذاهب ندارم...

اما آیا از شیعه که در تاریخچه اش اطاعت و تمکین از کودکان هفت هشت ساله و پایین تر به عنوان امام واجب الطاعة ثبت و ضبط شده، انتظار بیشتری نمیره؟!!

امری که مطمئنا یک جهت و فلسفه مهم برای به امامت رسیدن سه تن از ائمه اهل بیت علیهم السلام در این سنین میتونه همین معنا باشه.

ـ امام جواد علیه السلام در هفت سالگی، امام هادی علیه السلام در نه سالگی، و امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف در پنج سالگی ـ

آنچنان که علاوه بر لیاقت ذاتی، مسلّما شارع مقدس احترام و توجه دادن به بانوان اسلامی رو در قالب احترام و مودت خانم فاطمه زهرا علیها السلام دنبال و در پی نهادینه سازی اون در میان مسلمین بوده است!


کاش این پیامها رو به درستی دریافت، و به اون جامه عمل مى پوشاندیم!!



على بن جعفر (ع ) برادر امام کاظم (ع ) از امامزادگان بزرگ و فقیهان پرهیزکار است.

...

ایشان در زمان امام جواد (ع ) از علماى سالمند و فقهاى با سابقه به شمار مى آمد.


محمدبن حسن بن عمار مى گوید:

در مدینه در محضر على بن جعفر نشسته بودنم ، و روایاتى را که از امام کاظم (ع ) نقل مى کرد مى نوشتم ، در این هنگام ناگاه امام جواد (ع ) که آن وقت نوجوان بود، وارد مسجد  شد.

دیدم على بن جعفر بدون رداء! و با پاى برهنه! برخاست و به استقبال امام جواد (ع ) رفت و خود را به سوى او افکند! و دست او را بوسید!

امام جواد (ع ) فرمود:

((عمو جان خدا تو را رحمت کند بنشین .))

على بن جعفر گفت :

اى آقاى من! چگونه بنشینم با آنکه تو ایستاده اى؟!!

هنگامى که على بن جعفر(ع ) به جلسه درس خود باز گشت ، شاگردان از روى سرزنش به  على بن جعفر گفتند:

تو عموى پدر حضرت جواد (ع ) هستى ، در عین حال دیدیم که دست او را بوسیدى و  احترامی کردى به دور از معمول .

على بن جعفر در پاسخ آنها، دست به محاسن سفید خود گرفت و فرمود:

ساکت باشید، هنگامى که خداوند صاحب این محاسن سفید را شایسته امامت ندانست ، و این جوان را شایسته نمود و مقام شامخ امامت را به او تفویض کرد، آیا من فضل او را انکار کنم ؟! پناه مى برم به خدا از این سخن که شما مى گوئید! بلکه من بنده  و غلام امام جواد (ع  ) هستم!!

- داستان دوستان ج 4 ، مرحوم اشتهاردی ـ


 + نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله در جواب اعتراض سالخوردگان برای عدم انتخاب فرماندهی جنگ از بین آنان فرمود:

فلیس الاکبر هو الافضل، بل الافضل هو الاکبر ـ بحارالانوار ج 21 ص 123 -

آنچنان نیست که هرکس به لحاظ سنی بزرگتر باشد، با فضیلت تر هم باشد!! بلکه هر که با فضیلت تر باشد، بزرگتر (واقعی) اوست!!

مهربان، نامهربان

شنبه, ۱۳ شهریور ۱۳۹۵، ۱۲:۲۱ ق.ظ

مگسا که مهربون میشن

راهی نمی مونه جز این که من نامهربون شم!!

درک می کنین که بابای دو دختر رو ؟!!

مردان کوچک

شنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۵، ۰۷:۰۳ ب.ظ

 برسجاده نشسته منتظر اذون بودم

سه تایی از جلو جمعیت گذشتند که بیان به من دست بدن!

حالشونو پرسیدم و به بهی و لبخندی...

نماز که تموم شد با مصافحه و تقبل الله دیگران، از دور دوباره بدو کردند سمت من به دست دادن...

قرائت یه صفحه قرآن که تموم شد و قرآنها رو داشتند جمع می کردند مجدد دویدند به سمتم ...

مشغول تفسیر شدم ، قران رو همینکه بستم باز بدو بدوشون شروع شد!!

این دفعه چندتا از پیرمردا بهشون توپیدند که چندبار به یه نفر مگه دست میدن؟!

فرار کردند به سمت بیرون مسجد...

با لبخند گفتم چه اشکالی داره، چرا دعواشون می کنین؟!

بیرون که رفتم دیدم اونجا هم منتظر واستادن که باز دستی بدن و به بهی بشنوند و لبخندی ببینن!!


از آثار مسجد اومدن با ماماناشون تو ماه رمضونه...

این معناش اینه که به بچه ها متأسفانه بهای کافی از طرف بزرگترا داده نمیشه که اینقدر از دست دادن با یه بزرگتر و احترام او لذت می برند..

و اینهمه علی رغم توصیه های بسیاری ست که در دین ما نسبت به شخصیت دهی و محبت به اطفال شده است:

نبی مکرم اسلام (صلی الله علیه وآله) :

اکرموا اولادکم - بحارالانوار ج 101 ص 95 - به فرزندان خودتان اکرام کرده و احترام بگذارید.

قال موسى بن عمران (علیه السلام)

یا رب ! أی الأعمال أفضل عندک ؟ فقال: حب الأطفال - میزان الحکمة حرف الواو ، باب الوالد والولد -

موسی بن عمران به خدا عرض کرد: پروردگارا! کدام عمل پیش تو از فضیلت بیشتری برخوردار است؟! فرمود: دوست داشتن کودکان!

الإمام الصادق (علیه السلام)

إن الله عزوجل لیرحم العبد لشدة حبه لولده - میزان الحکمة همان -  

امام صادق(ع) فرمودند: 

براستی خداوند بنده اش را مورد رحمت خویش قرار می دهد بخاطر محبت شدیدش به فرزندش.

دختر سلام!

چهارشنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۵، ۰۶:۰۷ ب.ظ

چند وقتیه داره تکرار میشه!!

نزدیکای اذون میاد دم در

از دور زل می زنه به دهانم

سلامش که می کنم، به جای جواب بدو می کنه داخل

صداشو می شنوم که با حرارت تمام میگه : 

مامان! مامان! دوباره سلامم کرد!!

رسول اللّه صلی الله علیه و آلهخَمسٌ لا أدَعُهُنَّ حَتَّى المَماتِ : الأکلُ عَلَى الحَضیضِ مَعَ العَبیدِ ، ورُکوبِیَ الحِمارَ مُؤَکَّفا وحَلبُ العَنزِ بِیَدی، ولُبسُ الصّوفِ، وَالتَّسلیمُ عَلَى الصِّبیانِ ؛ لِتَکونَ سُنَّةً مِن بَعدِی. حدیث

پیامبر خدا صلی الله علیه و آلهپنج چیز است که تا هنگام مرگ ، آنها را ترک نمى کنم : غذا خوردن روى زمین با بردگان ، سوار شدن بر درازگوشِ پالان دار ، دوشیدن شیر با دست خودم ، پوشیدن لباس پشمینه ، و سلام کردن به کودکان ، تا پس از من سنّت شود

- کتابخانه احادیث شیعه ، سلام کردن بر کودکان