برای اولین بار - بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی - اینک : « وب مهربـــــــــــانی » مطلـــــب داری بــــــــــذار مطلــــب نداری بــــــــــــردار ( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد. ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )
******************************* ******************************* تذکر: لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه. بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...
سلام محمد جان. ما وقتی نمیتونستیم مگس ها رو بزنیم بخاطر نامهربونی(سرعت و عکس العمل بالاشون)، چادر یا رو سری بدست میفتادیم دنبالشون و درارو باز می گذاشتیم تا خودشون برن بیرون گاهی دو سه نفری این کار رو می کردیم.پاییز بیشتر میشن.
حالا من یه مدت مرغ و خروس داشتم تا سوسکی یا جک و جانوری میدیدم فورا خروسه رو. مینداختم دخلشو می آورد.به جز مگس و پشه و حتی زنبورم میدیدم خروسو تو دستم میگرفتم می بردم سمت تو هوا میقاپید.
اما از بحث راهکار و شیوه ها که بگذریم یادمه نکاتی دینی راجع به نکشتن جانوران شنیده بودممثل مارمولک و سوسک و پشه و مگس و از این دست موارد، که البته متاسفانه خودم رعایت نمی کنم و می زنم می کشم.اما میگن از خونه سعی کنید زنده بیرونشون کنید.
مثلا شنیدم(از یه استاد قرآن) با اینکه تار عنکبوت مستحبه و سفارش شده پاک بشه ولی حق نداریم خوده اون عنکبوت رو هم بکشیم و باید با دستمالی آروم بگیریمش و بندازیمش بیرون از خانه.یا تو لانه مورچه ها حق نداریم سم بریزیم
آقا شاید باورتون نشه دار القرآنی که من هر هفته میرم یه زمون حیاطش پر از مورچه بود و به محض این که جمعیتش زیاد تر شد و هر کس یه پیشنهاد داد، برای از بین بردنشون با مخالفت شدید همان استاد و مربی قرآن مواجه شد.
آقا سرتون رو درد نیارم یک هفته بعد فکر می کنم وارد که شدم گفتم پس مورچه ها کو؟ که مربی قرآن خبر داد گویا یه بنده خدایی از حافظان همون دار القرآن آیه ای از سوره نمل اگر اشتباه نکنم گفت خونده بر آب و ریخته کمی در لانه شون از اون روز روز 3 سال میگذره و بعد از اون مراسم هیئت تازه تاسیس ما هم در همون مکان دایر بود در حیاط بار ها پذیرایی شد و شربت و خوردنی زمین زمین ریخت اما من خداوکیلی مثل اونروزی که مورچه ها فراوون بودند مورچه ندیدم اونجا از اون تاریخ به بعد.
پاسخ:
سلام علی جان!
کشتن حیوانات موذی اشکال نداره البته...
بله اگه امکانش هست بدون کشتن از اذیتشون خلاصی پیدا کنی مسلما مقدم هست...
سلام علیکم بله حاج آقا؛ اتفاقاً بعضیاشون (مگس ها) خیلی دوست دارن به ما نزدیک بشن زندگی کنن...! حتی بعضیاشون نگران ساعت بیدار شدن ما هم هستن! ینی بعد مدتی بصورت خودکار دیگه اجازه نمیدن بخوابید که دیر نشه! :) اتفاقاً از وظایف سرپرست و پدر خانواده همینه! خدا شما رو برای بچه ها و اونها رو برای شما حفظ کنه! عیدتون مبارک! التماس دعا
پاسخ:
سلام علیکم
بله واقعا این مگسا عجیبند!!
تو یه بیابون برهوتم که باشی یهو سرو کله شون پیدا میشه... خیلی با آدما جورند، ما جور نیستیم باهاشون!! خخخخخخ
حالا جدای از اینکه سربسر آدم میذارن، مواد غذایی رو آلوده می کنند... اما از مسائل مهم همون جفتگیری اونا پیش چشم برو بچه هاست! که خوب این رو دیگه نمیشه ازش کوتاه اومد!! خخخخ
خدا حفظشون کنه