ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

دنیای جوانی :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

۱۶۷ مطلب با موضوع «دنیای جوانی» ثبت شده است

اولین دستپخت خانم

پنجشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۴، ۱۲:۰۶ ب.ظ

اولین دستپخت خانم بود!

داماد با کلی ذوق و شوق در قابلمه رو باز کرد که غذا رو سرو کنه

کفگیر در دست - مثل کسی که برق سه فاز بهش وصل کرده باشند - خشکش زد!

خانوووم! اینهمه غذا؟!

مگه میخوای چیکار؟

جواب عروس فقط یه چیز بود:

مامانم اینجوری درست می کرد!!

یعنی خودش نمی دونست مامانش اینا شش نفر بودند و ما فقط دو نفر ؟!!

تازه اونام هر غذایی رو دو وعده می خوردند و تموم هم نمی شد!!

خلاصه با هر زور و ضربی که بود بعد یه هفته اولین دستپخت خانمی به سلامتی و میمنت به ته دیگ رسید!

قرار به این شد که من بعد مواد لازم رو آقا پیمانه کنه و خانم بپزه!

دومین غذای رسمی بانو بود و دلشوره غیر قابل وصف آقا!!

در زودپز رو که باز کرد!

واااای! 

این بار ملاقه به دستش چسبید!

زودپز تا کله پرِ آب بود!

خیلی رسمی رو کرد به همسر:

پاشو برو یه طنابی بیار!

زن ترسی عجیب تو دلش افتاده بود!

طنابو که دست شوهر می داد با صدای لرزان گفت: میخوای چیکار کنی؟!

مرد:

می خوام به کمرم ببندم برم ته زودپز ببینم اون ته مها نخودی لوبیایی چیزی یافت میشه بیارم بالا از گرسنگی نمیریم!!

...

- از خاطرات دور و بری ها !! -


ولی واقعاً یکی از جدی ترین مشکلات اولیه زندگی همین امر پخت و پزه.

متأسفانه دختر خانوم ها به هر بهونه ای در منزل پدری دست به سیاه و سفید نمیزنن و نتیجه ش جز این نمی تونه باشه!

در حالی که یکی از امتیازات برشمرده در روایات ، مهارت آشپزی برای بانوان است:

قال رسول الله صلى الله علیه وآله: خیر نسائکم الطیبة الطعام ... - کافی ش ح 9461 -


و صد البته مسئله خوراک آنقدر هم نباید برجسته نشان داده شود که خدای ناکرده به سببی برای بهانه جویی پی در پی مردان تبدیل گردد.

سنت های غلط ازدواج ( از نگاه رهبری )

پنجشنبه, ۲۶ شهریور ۱۳۹۴، ۱۰:۳۱ ق.ظ

هشت سنت غلط ازدواج از نگاه رهبر انقلاب

93/7/3

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در سخنرانی‌ها و مناسبت‌های مختلف به آسیب‌شناسی مشکلات فراروی جوانان برای ازدواج پرداخته‌اند. ایشان معتقدند موانع «فرهنگی»، بخش قابل توجهی از این مشکل اجتماعی را به خود اختصاص داده است و جوانان، خانواده‌ها و مسئولان مربوط باید در جهت رفع این موانع تلاش کنند. ایشان در آخرین اظهار نظر رسمی درباره‌ی این موضوع در دیدار دانشجویی ماه رمضان امسال فرمودند: «بعضى از تصورات و سنت‌هاى غلط در مورد ازدواج وجود دارد که اینها دست‌‌وپاگیر است، مانع از رواج ازدواج جوان‌ها است؛ این سنت‌ها را باید عملاً نقض کرد. شما که جوانید، مطالبه‌‌گرید، پرنشاطید، پیشنهادکننده‌‌ى نقض خیلى از عادت‌ها و سنت‌ها هستید، به نظر من این سنت‌هاى غلطى را هم که در زمینه‌‌ى ازدواج وجود دارد، بایستى شماها نقض کنید.»
جدول و متن زیر به هشت مورد از این سنت‌های غلط که مورد تصریح رهبر انقلاب اسلامی قرار گرفته، می‌پردازد:
۱. مهریه سنگین
کسانی که مهریه‌ی بالا برای خانمشان قرار می‌دهند، به جامعه ضرر می‌زنند. خیلی از دخترها توی خانه می‌مانند، خیلی از پسرها بی‌زن می‌مانند، به‌خاطر این‌که این چیزها وقتی در جامعه رسم شد، سنت و عادت شد، به جای «مَهرُ السّنّة»، به جای این‌که مهر پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) سنت باشد، وقتی مهر جاهلی سنت شد، اوضاع، اوضاع جاهلی خواهد شد.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۷/۸/۱۱

مهریه‌ی سنگین مال دوران جاهلیت است. پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) آن را منسوخ کرد. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) از یک خانواده‌ی اعیانی است. خانواده‌ی پیغمبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله)، تقریباً اعیانی‌ترین خانواده‌ی قریش بودند. خود ایشان هم که رئیس و رهبر این جامعه است. چه اشکالی داشت دختر به آن خوبی که بهترین دختران عالم است و خدای متعال او را «سیدة النّساء العالمین» قرار داد «مِن الاَوّلینَ و الآخِرین»، با بهترین پسرهای عالم که مولای متقیان است می‌خواهند ازدواج کنند، مهریه‌ی ایشان زیاد باشد؟ چرا ایشان آمدند و این مهریه‌ی کم را قرار دادند که اسمش «مَهرُ السُّنَّة» است.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۴/۲/۲۸

مهریه هر چه کمتر باشد، به طبیعت ازدواج نزدیکتر است، چون طبیعت ازدواج معامله که نیست، خرید و فروش که نیست، اجاره دادن که نیست، زندگی دو انسان است. این ارتباطی به مسائل مالی ندارد. ولی شارع مقدس یک مهریه‌ای را معین کرده که باید یک چیزی باشد. اما نباید سنگین باشد. بایستی عادی باشد جوری باشد که همه بتوانند انجام دهند.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۴/۵/۱۸

بعضی خیال می‌کنند مهریه‌ی سنگین به حفظ پیوند زناشویی کمک می‌کند. این خطاست. اشتباه است. اگر خدای ناکرده این زن و شوهر نااهل باشند، مهریه‌ی سنگین هیچ معجزه‌ای نمی‌تواند بکند.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۵/۵/۱۱

بعضی از خانواده‌های طرف عروس می‌گویند که ما مهریه‌ی آن‌قدر بالا نمی‌خواهیم ولی خانواده‌ی داماد برای پز دادن و تفاخر می‌گویند نه نمی‌شود! چند میلیون یا فلان‌قدر. خب اینها همه دوری از اسلام است. هیچ کس با مهریه‌ی بالا خوشبخت نشد. این‌هایی که خیال می‌کنند اگر مهریه نباشد ازدواج دخترشان متزلزل خواهد شد، ‌ این‌ها اشتباه می‌کنند. ازدواج اگر چنان‌چه با محبت بود، ‌ با وضعیت درست بود، بی‌مهریه هم متزلزل نمی‌شود. ولی اگر چنان‌چه بر مبنای خباثت و زرنگی و کلاهبرداری و فریب و این چیزها بود، مهریه هر چقدر هم که زیاد باشد، مرد بدجنس زورگو، کاری خواهد کرد که بتواند از زیر بار این مهریه هم فرار کند.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۵/۹/۴

من از مردم سراسر کشور خواهش می‌کنم که آن قدر مهریه‌ها را زیاد نکنند. این سنت جاهلی است. این کاری است که خدا و رسول (صلی‌الله‌علیه‌وآله) در این زمان بخصوص، از آن راضی نیستند. نمی‌گوییم حرام است. نمی‌گوییم ازدواج باطل است. اما خلاف سنت پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌وآله) و اولاد ایشان و ائمه‌ی هدی (علیهم‌السلام) و بزرگان اسلام است. خلاف روش این‌هاست و به‌خصوص در زمان ما که کشور احتیاج دارد به این‌که همه‌ی کارهای صحیح، آسان شود، هیچ مصلحت نیست که بعضی ازدواج‌ها را این‌طور مشکل کنند.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۳/۹/۲

۲. جهیزیه سنگین
من گمان می‌کنم این‌که در جهیزیه‌ی حضرت زهرا (علیهاالسلام) این قدر سادگی رعایت شد... این حد را حفظ کردند. این یک جنبه‌ی نمادین داشت. برای این‌که بین مردم مبنا و پایه‌ای باشد برای عمل به آن، تا دچار این مشکلاتی که بر اثر زیاده‌روی‌ها پیش می‌آید، نشوند.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۷/۴/۱۸

بعضی از خانواده‌های عروس، خودشان را اذیت می‌کنند و به زحمت می‌اندازند و اگر پول هم ندارند به زحمت پول تهیه می‌کنند. اگر پول دارند خرج زیادی می‌کنند، برای این‌که یک جهیزیه‌ی مفصل پر زرق و برقی را مثلاً در اختیار دخترشان بگذارند.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۷/۱۲/۲۸

جهیزیه‌ی زیاد، هیچ دختری را خوشبخت نمی‌کند و هیچ خانواده‌ای را به آن آرامش و سکون و اعتماد لازم نمی‌رساند. اینها زوایای زندگی است. فضولِ زندگی است و جز دردسر و اسباب زحمت و اسباب مشکل فایده‌ای ندارد.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۵/۹/۱۸

مبادا بروید پول قرض کنید، جهیزیه درست کنید. مبادا خودتان را به زحمت بیندازید. مبادا خانواده‌تان را به زحمت بیندازید. مبادا خیال کنید که دخترتان اگر جهیزیه‌اش کمتر از دختر همسایه و قوم و خویش بود، این سرشکستگی است.
خطبه‌ی عقد ۱۳۸۱/۳/۲۹

بعضی‌ها سعی می‌کنند که برای جهیزیه بزنند روی دست همه‌ی قوم و خویش‌ها و همسایه‌ها و دوست و آشناها که این هم غلط است... باید نگاه کنید ببینید که چه چیزی درست است، چه چیزی حق است آن را انجام بدهید. چه چیزی حق است؟ یک خانواده‌ی دو نفره یک وسایلی لازم دارند که یک زندگی ساده‌ای داشته باشند.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۹/۸/۳

انواع و اقسام ریخت و پاش‌ها، زیاده‌روی‌ها، کارهای غلط، جهیزیه‌های سنگین. همه‌جور چیزی را حتماً باید بخرند، بیاورند توی جهیزیه بگذارند، که اقلّاً یک چیز بیشتر از آن دختر خاله‌اش، یا نمی‌دانم خواهرش، یا آن همسایه‌شان یا آن همکلاسی‌شان داشته باشد. اینها از آن غلط‌های بسیار موذی و آزاردهنده است، برای خود انسان و برای مردم. خیلی از دخترها نمی‌توانند به خانه‌ی بخت بروند، خیلی از پسرها نمی‌توانند ازدواج کنند، به خاطر همین چیزها. به خاطر همین گرفتاری‌ها. اگر ازدواج آسان بود، اگر مردم آن‌قدر سخت‌گیری نکرده بودند، بعضی‌ها اگر مهریه‌شان سنگین نبود، اگر این جهیزیه‌های جاهلانه نبود و پدر و مادرها به خیال خودشان برای این‌که مبادا دل دخترشان بشکند، خودشان را به آب و آتش نمی‌زدند، این گرفتاری‌ها برای خیلی از خانواده‌ها پیش نمی‌آمد.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۲/۱۰/۲۶

از اول، بعضی‌ها همه‌ی ریز و درشت و لازم و غیر لازم را برای دخترشان به عنوان جهیزیه فراهم می‌کنند که مبادا از دختر فلانی، از نمی‌دانم دختر عمویش، یا از خواهرش یا از جاریش مثلاً کمتر باشد. اینها درست نیست. این کارها غلط است. اسباب زحمت شماست. آن هم زحمتی که هیچ اجری پیش خدا ندارد، مایه‌ی تشکر هم نمی‌شود.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۸/۹/۲

نگذارید جهیزیه‌ها را سنگین کنند. دخترها نگذارند. عروس‌ها شما نگذارید. پدر و مادرها هم اگر می‌خواهند، شما نگذارید.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۳/۹/۲۳

مادرهای عروس‌ها در تهیه‌ی جهیزیه دست نگه دارند، خیلی افراط و اسراف نکنند. نگویند حالا مثلاً دخترمان است، دلش می‌شکند. نه. دخترها خوبند. دخترها نمی‌خواهند. ما بیخود نباید دل آن‌ها را بکشانیم به این سمت که هر چیز قشنگ و لوکس و... حتماً باید برایش تهیه شود.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۹/۱۱/۱۶

۳. تجملات زیاد
تجملات برای یک جامعه، مضر و بد است. آن کسانی که با تجملات مخالفت می‌کنند، معنایش این نیست که از لذت‌ها و خوشی‌هایش بی‌اطلاعند، نه! آن را کاری مضر برای جامعه می‌دانند. مثل یک دارو یا خوراکی مضر. با تجملات زیادی، جامعه زیان می‌کند. البته در حد معقول و متداول ایرادی ندارد. اما وقتی که همین‌طور مرتب پای رقابت و مسابقه به میان آمد، اصلاً از حد خودش تجاوز می‌کند و به جاهای دیگر می‌رود.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۰/۴/۲۰

مگر کسانی که با تجمل عروس و داماد می‌شوند خوشبخت‌ترند؟ چه کسی می‌تواند چنین چیزی را ادعا کند؟ این کارها جز این‌که یک عده جوان را، یک عده دختر را حسرت به دل کند و زندگی را بر این‌ها تلخ نماید، اگر نتوانستند آن‌جور آن‌ها هم عروسی بگیرند تا ابد حسرت به دل بمانند یا اصلاً نتوانند عروسی بگیرند. چیز دیگری نیست... تا آمدند دخترش را بگیرند، چون دستش خالی است، این دختر بماند توی خانه. این پسر دانشجو یا کارگر یا کاسب ضعیف، همین‌طور غیر متأهل بماند.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۳/۹/۲۳

۴. اسراف
برخی، اسراف می‌کنند. می‌ریزند و می‌پاشند. در این روزگار که فقرایی در جامعه هستند، کسانی هستند که اولیات زندگی هم درست در اختیارشان نیست، این کارها اسراف است، زیادی است، بیخود است. هر کس بکند خلاف است.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۲/۶/۱۱

بعضی از مردم با این کاری که می‌شود با آن ثواب برد، گناه می‌برند. با اسراف‌هایی که می‌کنند، با خلاف‌هایی که انجام می‌دهند، با آمیختن این عمل حَسن و حسنه به کارهای حرامی که انجام می‌دهند. حرام همه‌اش هم این نیست که محرم و نامحرم و این چیزها باشد. آنها هم البته حرام است، اما ریخت و پاش زیادی هم حرام است. اسراف حرام است. سوزاندن دل مردمی که ندارند در مواردی واقعاً حرام است. زیاده‌روی کردن، ‌ حرام و حلال کردن برای این‌که بتواند جهیزیه‌ی دخترش را فراهم کند، اینها حرام است.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۶/۱۱/۹

بنده راضی نیستم از کسانی که با خرج‌های سنگین و با اسراف در امر ازدواج، کار را بر دیگران مشکل می‌کنند. البته با جشن و شادی و مهمانی موافقیم ولی با اسراف مخالفیم.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۴/۵/۲۴

۵. خرید از مکان‌های معروف به گرانی
این دختر خانم‌ها که می‌خواهند جهیزیه درست کنند، برای خرید اسباب سر عقد و جهیزیه، توی این دکان‌های گران‌قیمت بعضی از جاهای تهران، آن محلات گران‌قیمت که معروف است – نمی‌خواهم البته اسم بیاورم – من می‌شناسم کجاهاست که دکان‌هایش معروف است به جنس گران، اصلاً طرف آنها پا نگذارند. بروند آن جاهایی که معروف به گرانی نیست. این‌طور نباشد که داماد بیچاره را دنبالشان راه بیندازند برای خرید عروس و خرید عقد. متأسفانه از این کارها می‌کنند.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۲/۳/۱۹

۶. هتل‌ها و سالن‌های پرخرج
این هتل‌ها و سالن‌ها و جشن‌های پُرخرج را رها کنید. ممکن است توی یک سالنی هم کسی جشن بگذارد اما ساده، مانعی ندارد. من نمی‌خواهم بگویم حتماً، چون بعضی خانه‌هایشان جا ندارد یا امکاناتش را ندارند ولی اسراف نکنید.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۳/۱۰/۲۷

عروسی و عقد و شادی چیز خوبی است. حتی پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌وآله) هم برای دختر مکرمه‌ی‌ خودشان مجلس عروسی گرفتند، شادی کردند و مردم شعر خواندند. زن‌ها دست زدند و خوشی کردند. اما نباید در این مجلسِ عقد و عروسی و اینها اسراف انجام بگیرد. یکی از اسراف‌ها همین مجالس عقد و عروسی گران‌قیمت است. در هتل‌ها، در این سالن‌های گران‌قیمت مجالس درست می‌کنند. مبالغ زیادی شیرینی و میوه و خوراکی حرام می‌شود، از بین می‌رود، روی زمین ریخته می‌شود و ضایع می‌گردد. برای چه؟ برای چشم و هم چشمی!؟ برای عقب نماندن از قافله‌ی اسراف!؟
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۲/۱/۵

عروسی شیرین، آن عروسی‌ای نیست که توی آن خیلی خرج می‌شود و اسراف زیاد در آن می‌شود. عروسی شیرین، عروسی صمیمانه است. صمیمانه که بود، عروسی شیرین می‌شود. ولو مختصر باشد. یک اتاق دو اتاق توی خانه، قوم و خویش، دوست و آشنا و رفیق دور هم بنشینند، این می‌شود عروسی. این میهمانی‌های مفصل و سالن‌های آن‌چنانی یا توی هتل‌ها، خرج‌های زیاد، جنس‌های گران برای مهمانی، اینها هیچ مناسب نیست. نمی‌گویم ازدواج را باطل می‌کند، نه! ازدواج درست است. اما اینها محیط جامعه و محیط زندگی را تلخ می‌کند.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۷/۹/۱۲

مگر سابق که این سالن‌ها نبود، این چیزها نبود، توی دو تا اتاق کوچک جشن می‌گرفتند، مهمان‌ها می‌آمدند شیرینی می‌خوردند، ازدواج‌ها بی‌برکت‌تر از امروز بود؟ عزت دخترها مگر کمتر از امروز بود، حالا باید حتماً بروند توی این سالن‌های بزرگ. عیبی ندارد، من مخالفتی نمی‌کنم با این سالن‌ها. من با «تشریفات» مخالفم. حالا بعضی می‌روند توی هتل، از آن کارهای غلط است که لزومی ندارد.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۶/۷/۳۰

بعضی خیال می‌کنند که تشریفات و تویِ هتلِ چنین و چنان رفتن، سالن‌های گران گرفتن، خرج‌های زیادی کردن، ‌ عزت و شرف و سربلندیِ دختر و پسر را زیاد می‌کند. نخیر عزت و شرف و سربلندی دختر و پسر به انسانیت و تقوی و پاکدامنی و بلندنظری آن‌هاست، نه به این چیزها...
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۵/۵/۱۱

۷. لباس عروس گران‌قیمت
بعضی‌ها لباس عروس گران‌قیمت می‌خرند. نه! چه لزومی دارد. حالا لباس عروس می‌خواهند، بعضی‌ها لباس عروس را می‌روند کرایه می‌کنند. چه مانعی دارد؟ ننگ دارد؟ نه! چه ننگی؟ چه مانعی دارد؟ بعضی‌ها این را ننگ می‌دانند. ننگ این است که انسان یک پول گزافی بدهد، یک چیزی بخرد که یک بار آن را مصرف کند، بعد بیندازد دور. یک بار مصرف! آن هم با این وضعی که بعضی مردم دارند.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۴/۱۰/۴

۸. به رخ کشیدن ثروت‌ها
اگر چنان‌چه در ازدواج بحث مادیات عمده شد، این معامله‌ی عاطفی و روحی و انسانی تبدیل خواهد شد به معامله‌ی مادی. این معامله‌های گران، این جهیزیه‌های سنگین، این چشم و هم‌چشمی‌ها و این به رخ کشیدن ثروت‌ها و پول‌ها – که برخی از افراد غافل و بی‌خبر می‌کنند – ازدواج را در واقع خراب می‌کنند. لذاست که در شرع مقدس مستحب است مهریه کم گرفته شود که «مَهرُ السّنّة» مورد نظر است.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۷/۱۲/۱۳

* ازدواج را آسان کنید
من به همه‌ی مردم در سراسر کشور توصیه می‌کنم که ازدواج‌ها را آسان کنند. بعضی‌ها ازدواج را مشکل می‌کنند. مهریه‌های گران و جهیزیه‌های سنگین ازدواج را مشکل می‌کند... خانواده‌ی پسرها توقع جهیزیه‌های سنگین بکنند. خانواده‌ی دخترها برای چشم هم‌چشمی دیگران جهیزیه‌ها را و تشریفات را و مجالس عقد و عروسی را رنگین‌تر بکنند. چرا؟ اثر این را می‌دانید چیست؟ اثر این کارها این است که دخترها و پسرها بدون ازدواج در خانه‌ها می‌مانند، کسی جرئت نمی‌کند به ازدواج نزدیک شود.
خطبه‌ی عقد ۱۳۷۳/۹/۲


منبع:

پایگاه اطلاع‌رسانی دفتر مقام معظم رهبری


همسری و بی همسری

سه شنبه, ۲۴ شهریور ۱۳۹۴، ۰۶:۲۳ ب.ظ

یک شب بی همسری

امام صادق علیه السلام می فرماید:

مردى نزد پدرم (امام محمد باقر علیه السلام) آمده بودند، پدرم به او فرمود:

آیا همسر دارى ؟

عرض کرد: خیر

فرمودند: من دوست ندارم دنیا و آنچه را در آن است داشته باشم ولى یک شب بدون همسر بسر ببرم!! 

و اضافه کردند: دو رکعت نماز انسانى که همسر دارد بهتر است از عبادت شب و روز مردى که همسر ندارد!

سپس به او هفت دینار داده و فرمود:

با این پول ازدواج کن ... 

و از قول پیامبر اکرم صلّى اللّه علیه و آله نقل نمودند که :

اتخذوا الاهل فانّه ارزق لکم ؛ تشکیل خانواده دهید که (بر خلاف تصور اکثر مردم ، ازدواج نه باعث فقر که ) سبب رزق و روزی بیشتر است - بحارالانوار ج 100 ص 217 -


بهترین بناء

وقال علیه السلام:

ما بنی فی الاسلام بناء أحب إلى الله عزوجل وأعز من التزویج - بحارالانوار ج 100 ص 222 -

هیچ ساختمانی در اسلام بنا نشده است که نزد خداوند محبوب تر و عزیزتر از امر ازدواج باشد!


نیت در ازدواج

عن النبی (صلى الله علیه وآله): من نکح لله وأنکح لله استحق ولایة الله - میزان الحکمة باب الزواج ش 1631 -

هر که به نیتی الهی ازدواج کند و به این نیت دیگران را ازدواج دهد ، لیاقت دوستی خداوند را پیدا کرده است.


ثمرات ازدواج

قال رسول الله صلى الله علیه وآله: زوجوا أیاماکم فان الله یحسن لهم فی أخلاقهم ویوسع لهم فی أرازقهم ویزیدهم فی مرواتهم - بحارالانوار ج 100 ص 222 -

افراد مجردتان را همسر بدهید که خداوند اخلاقشان را نیکو سازد ، و در رزق و روزی شان توسعه بخشد ، و به مردانگی و مروتشان بیفزاید.


سنت پیامبر

قال رسول الله صلّى اللّه علیه و آله : النکاح سنتى فمن رغب عن سنّتى فلیس ‍ منّى - بحارالانوار ج 100 ص 220 -

ازدواج از سنت من است و کسی که رویگردان از سنت من باشد ، از من نیست!!!


باز شدن درب رحمت

و قال صلى الله علیه وآله: یفتح أبواب السماء بالرحمة فی أربع مواضع: عند نزول المطر، وعند نظر الولد فی وجه الوالدین، وعند فتح باب الکعبة، وعند النکاح - بحارالانوار ج 100 ص 221 -

در چهار موضع درهای آسمان به رحمت گشوده می گردد (که دعای در آن را نباید از دست داد) :

 1 - هنگام بارش باران 2 - هنگام نگاه (محبت آمیز ) فرزند به صورت والدین!! 3 - هنگام گشودن درب خانه کعبه 4 - هنگام ازدواج!!


حفظ دین

قال رسول الله صلى الله علیه وآله: من تزوج فقد أحرز نصف دینه، فلیتق الله فی النصف الباقی - بحارالانوار ج 100 ص 219 -

هر کس ازدواج نماید بطور مسلّم نصف دینش را حفظ نموده است، پس در نصف باقی خدا ترسی پیشه کند!


ازدواج در آغاز جوانی

عن النبی صلى الله علیه وآله قال: ما من شاب تزوج فی حداثة سنه إلا عج شیطانه یا ویله یا ویله عصم منی ثلثی دینه، فلیتق الله العبد فی الثلث الباقی - بحارالانوار ج 100 ص 221 -

هیچ جوانی در آغاز جوانی ازدواج نمی کند مگر اینکه شیطانش ناله ای سر دهد که : ای وای! دو سوم دینش را از دستبرد من محفوظ داشت.

پس این جوان باید در یک سوم باقیمانده تقوای الهی به خرج دهد.


خوابی برتر از عبادت

وقال صلى الله علیه وآله: المتزوج النایم أفضل عند الله من الصائم القائم العزب - بحارالانوار ج 100 ص 221 -

متأهل خوابیده نزد خداوند برتر است از مجردی که شب را زنده داری می کند و روز را روزه داری!


عبادت متأهل و مجرد

عن أبی عبد الله (الصادق) علیه السلام قال: رکعتان یصلیهما متزوج أفضل من سبعین رکعة یصلیها غیر متزوج - بحارالانوار ج 100 ص 219 -

دو رکعت نماز متأهل برتر است از هفتاد رکعت نماز مجرد!


دختران و درختان

الإمام الرضا (علیه السلام): نزل جبرئیل على النبی صلى الله علیه وآله فقال: یا محمد إن ربک یقرؤک السلام، ویقول: إن الأبکار من النساء بمنزلة الثمر على الشجر فإذا أینع الثمر فلا دواء له إلا اجتناؤه وإلا أفسدته الشمس، وغیرته الریح، وإن الأبکار إذا أدرکن ما تدرک النساء فلا دواء لهن إلا البعول، وإلا لم یؤمن علیهن الفتنة، فصعد رسول الله صلى الله علیه وآله المنبر فجمع الناس ثم أعلمهم ما أمر الله عزوجل به - میزان الحکمة باب الزواج ش 1640 -

جبرئیل بر پیامبر نازل شده گفت:

 ای محمد! پروردگارت به تو سلام می رساند و می فرماید:

زنان باکره همانند میوه درختند، وقتی میوه رسید چاره ای جز چیدنش نیست وگرنه خورشید آن را فاسد نماید و باد آن را تغییر دهد!

و دختران هم هر وقت به حد زنانگی رسیدند دوایی جز شوهر برایشان نیست و الّا از فتنه در امان نخواهند بود!

پس پیامبر (ص) منبر رفته و در جمع مردم پیام الهی را ابلاغ فرمود.


از جمله گنهکاران

وقال علیه السلام لرجل (اسمه) عکاف: ألک زوجة ؟ قال: لا یا رسول الله قال: ألک جاریة ؟ قال: لا یا رسول الله قال: أفأنت موسر ؟ قال: نعم قال: تزوج وإلا فأنت من المذنبین - بحارالانوار ج100 ص 221 -

حضرت مردی را عکاف نام مخاطب قرار داده فرمود:

آیا همسر داری؟ گفت: نه یا رسول الله!

فرمود: کنیز داری؟ گفت: نه یا رسول الله!

فرمود: آیا توانایی مالی داری؟! گفت: بله.

فرمود: ازدواج کن وگرنه از جمله گنهکارانی!


بدترین های امت

قال رسول الله صلّى اللّه علیه و آله : شرار موتاکم العزّاب - بحارالانوار ج 100 ص 220 -

بدترین مردگان شما عزب های شما هستند!


ترک ازدواج بخاطر فقر

عن ابى عبدالله (الصادق)علیه السلام : من ترک التزویج مخافة العیلة فقد اساء الظن بالله - کافى ش ح 8492 -

هرکه ازدواج را از ترس فقر ترک گوید، به خداوند گمان بد برده است (من: خداوند در قرآن مجید آیه 32 نور فرموده است:

وَأَنْکِحُوا الْأَیَامَى مِنْکُمْ وَالصَّالِحِینَ مِنْ عِبَادِکُمْ وَإِمَائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَرَاءَ یُغْنِهِمُ اللَّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِیمٌ )


ازدواج کن

رسول الله (صلى الله علیه وآله) - سأل رجلا من أصحابه فقال -: یا فلان هل تزوجت ؟ قال: لا ولیس عندی ما أتزوج به، قال: ألیس معک " قل هو الله أحد " ؟ قال: بلى، قال: ربع القرآن، قال: ألیس معک: " قل یا ایها الکافرون " ؟ قال: بلى، قال: ربع القرآن، قال: ألیس معک " إذا زلزلت " ؟ قال: بلى، قال: ربع القرآن. ثم قال: تزوج، تزوج، تزوج ! ! !میزان الحکمة باب الزواج ش 1636 -

حضرت رسول (ص) مردی از اصحابش را پرسید:

فلانی! آیا ازدواج کرده ای؟

گفت: نه ، و چیزی هم برای ازدواج ندارم.

فرمود: آیا قل هو الله احد همراهت نیست؟ گفت : بله. فرمود: یک چهارم قرآن!

فرمود: آیا قل یا ایها الکافرون همراهت نیست؟ گفت: چرا فرمود: یک چهارم (دیگر) قرآن

فرمود: آیا اذا زلزلت همراهت نیست؟ گفت: هست. فرمود: ربع دیگر قرآن!

بعد فرمود:

ازدواج کن! ازدواج کن! ازدواج کن!


اگر نمیتوانی ازدواج کنی

وقال رسول الله صلى الله علیه وآله: یا معشر الشباب من استطاع منکم الباه فلیتزوج، و من لم یستطعها فلیدمن الصوم فانه له وجاء - بحارالانوار ج 100 ص 220 -

ای گروه جوانان! هرکس توانایی بر ازدواج دارد پس ازدواج کند، و اگر ندارد پس مرتب روزه بگیرد که مانع شهوت است!


برترین واسطه گری

قال علی علیه السلام: ... وأفضل الشفاعات أن یشفع بین اثنین فی نکاح حتى یجمع شملهما - بحارالانوار ج 100 ص 222 -

و بهترین واسطه گری: وساطت در امر ازدواج است که دو نفر را به هم برساند.


ثمرات وساطت در ازدواج

قال رسول الله صلى الله علیه وآله: من عمل فی تزویج حلال حتى یجمع الله بینهما زوجه الله من الحور العین، وکان له بکل خطوة خطاها وکلمة تکلم بها عبادة سنة - بحارالانوار ج 100 ص 221 -

هر کس در ازدواجی حلال پادرمیانی و تلاش کند و به خواست الهی آن دو را به هم برساند ، خداوند حورالعینی به تزویج وی درآورد و برای او در هر گامی که برداشته و  هر کلمه ای که صادر شده است، عبادت یک سال منظور خواهد گردید!!!


زن دادن مجردان

قال الصادق علیه السلام : من زوّج اعزبا کان ممن ینظر الله عزّ و جلّ الیه یوم القیامة - میزان الحکمة باب الزواج ش 1639 -

کسی که مجردی را همسر بدهد، از کسانی خواهد بود که خداوند متعال فردای قیامت بر ایشان نظر رحمت خواهد داشت!


اعتراض دختران دانش آموز به مزاحمت های بین راهی پسران - 1337 -

به گزارش آنا، متن نامه این دانش‌آموزان که در موزه کاخ رامسر به نمایش گذاشته شده بود، به این شرح است:

«ریاست دبیرستان پروین اعتصامی!

بعرض میرسانیم ما دانش‌آموزان ساکن رامسر و رمک ناچاریم برای رفتن به منزل یا آمدن به مدرسه از جلوی دبیرستان اردیبهشت رامسر عبور کنیم در نتیجه اکثر روزها عده ای از دانش‌آموزان دبستان (!!) و دبیرستان اردیبهشت جلوی راه ما را گرفته و حرفهایی میزنند که از گفتن آن شرم داریم (!!) 

تمنّی داریم از این مزاحمین جلوگیری نموده تا بتوانیم براحتی به مدرسه بیائیم (!!)»


+

و من دارم به شدت فکر می کنم به 57 سال قبل!!

به آن پسر و دخترها که روزی به شر و شوری الان ما بودند و الان ؟؟!

و فکر می کنم به 57 سال بعد هم!

و اینکه از ما چه به یادگار خواهد رسید به جوانان آن روز؟؟!

و فکر می کنم به این بازی مسخره ی دنیا ...


پرده

يكشنبه, ۸ شهریور ۱۳۹۴، ۱۱:۵۴ ق.ظ

به باد داد پرده را

با دردی شیرین!

شیرینی: تمام

درد: مدام

اهمیت ازدواج در اسلام :

در اسلام بر امر ازدواج تأکید و سفارش فراوان شده است؛ تا آنجا که در قرآن، این معجزه ماندگار الهی، آیات متعددی در این باره وجود دارد؛ از جمله می فرماید:

وَأَنْکِحُوا اْلأَیامی مِنْکُمْ وَ الصّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ إِنْ یَکُونُوا فُقَراءَ یُغْنِهِمُ اللّهُ مِنْ فَضْلِهِ وَ اللّهُ واسِعٌ عَلیم (32) نور

باید مردان بی زن و زنان بی شوهر و کنیزان و بندگان خود را ازدواجشان بدهید. اگر آنان فقیر باشند، خداوند از فضل خویش بی نیازشان خواهد ساخت؛ زیرا خداوند وسعت دهنده و داناست.

خداوند در آیه دیگری می فرماید:

وَمِنْ آَیَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْوَاجًا لِتَسْکُنُوا إِلَیْهَا وَجَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِی ذَلِکَ لَآَیَاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ (21) روم -

و از نشانه های او (خداوند) اینکه همسرانی از جنس خود شما برای شما آفرید، تا در کنار آنها آرامش یابید و در میان شما مودّت و رحمت قرار داد. در این نشانه هایی است برای گروهی که تفکر کنند.

در روایات نیز تعبیرات تأمل برانگیزی دربارة ازدواج آمده است که به راحتی نمی توان از کنار آن گذاشت.

پیامبر اکرم(ص) فرمود:

اَلنِّکاحُ سُنَّتی فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتی فَلیس مِنّی[1 ازدواج سنت من است؛ هر کس از سنت من رو بگرداند، از من نیست!

زنی به امام باقر(ع) عرض کرد:

من زنی تارک دنیا هستم. حضرت فرمود: منظورت از ترک دنیا چیست؟ عرض کرد: نمی خواهم هرگز ازدواج کنم. حضرت پرسید: چرا؟ عرض کرد: دنبال کسب فضیلت هستم.

حضرت فرمود: از این کار دوری کن ؛ اگر در این کار فضیلتی بود، فاطمه از تو به آن سزاوارتر بود. هیچ کس نیست که در فضیلت بر او سبقت گیرد.[2]

آن حضرت در جای دیگر فرمود: ما بُنیَ فِی الاِسلامِ بِناءً اََحَبُّ الِی اللهِ وَ اَعَزّ مِنَ التَّزویجِ[3]؛ هیچ بنای در اسلام محبوب تر و عزیز تر از ازدواج در نزد خداوند نیست.

از طرف دیگر، عزب بودن و مجرد زندگی کردن به شدّت نکوهش شده است.

پیامبر اکرم(ص) فرمود:

شَرارُکُمْ عُزَّابُکُمْ، رَکْعَتانِ مِنْ مُتَأهِّلٍ خَیْرٌ مِنْ سَبعینَ رکْعَةً مِنْ غیْرِ مُتَأهِّلٍ؛[4] بدترین شما، عزب ها (و بی همسران) هستند. دو رکعت نماز فرد متاهّل، بهتر است از هفتاد رکعت نمز غیر متأهل.


حال این پرسش رخ می نماید که:

حضرت معصومه(س) با آن مقام علمی و آگاهی ای که از دستور های اسلام و سنّت پیامبر اکرم(ص) داشت، چرا ازدواج نکرد و تشکیل خانواده نداد؟

از طرف دیگر، بر اثر موقعیت علمی و معنوی و زیارتی آن حضرت، بسیاری از دختران امروز آن حضرت را به عنوان اسوه برای خود پذیرفته اند که روشن نشدن راز ازدواج آن حضرت، ممکن است بهانه ای برای فرار از ازدواج باشد.

( توضیح من: البته اگر قرار است الگو بگیریم باید از تکامل ایشان الگو بگیریم که: اولا خانمی و ثانیا مجرد تا کجاها قادر است بالا رود و مقام پیدا کند. و بعلاوه او الگوست برای آنها که به هر دلیلی موجه یا غیر موجه نتوانستند ازدواج کنند آری می شود تا سنین بالا هم عمر کرد و مجرد هم ماند اما آلوده به گناه هم نشد، وگرنه که ازدواج با گناه از استحبابش هم خارج شده و رنگ وجوب می گیرد )

این نکته را هم اضافه کنیم که نه تنها حضرت معصومه(س) ازدواج نکرد، بلکه هیچ یک از دختران موسی بن جعفر ازدواج نکردند.

بررسی نظریات مختلف :

احتمالات و نظریات مختلفی برای ازدواج نکردن آن حضرت بیان شده است که به برّرسی و صحت و سقم هر یک می پردازیم.

1. وصیّت موسی بن جعفر(ع)

یکی از احتمالات که در واقع یکی از پاسخ ها به پرسش فوق است، این است که خود حضرت موسی بن جعفر به دخترانش وصیت کرده تا ازدواج نکنند!

ابن واضح یعقوبی طرفدار این نظریه است. سخن او در این باب چنین است:

موسی بن جعفر را هیجده پسر و 23 دختر، پسران عبارت بودند از : علی رضا، ابراهیم، عباس، قاسم، اسماعیل، جعفر، هارون، حسن، احمد، محمد، عبیدالله، حمزه، زید، عبدالله، اسحاق، حسین، فضل و سلیمان.

موسی بن جعفر وصیت کرد که دخترانش شوهر نکنند و هیچ کس از آنان شوهر نکرد، مگر ام سلمه که در مصر به ازدواج قاسم بن محمد بن جعفر بن محمد در آمد و در این باره میان قاسم و خویشاوندانش جریان سختی پیش آمد؛ تا آنجا که قاسم قسم خورد که جامه از وی دور نکرده است و جز آنکه عقد موقتی بسته شده برای محرمیّت در مسیر رفتن به حج رفتن منظوری نداشته است.[5]

در پاسخ به سخنان یعقوبی:

اولاً، باید گفت: چنین وصیّتی برخلاف سنت رسول الله(ص) و سیرة امامان اهل بیت عصمت و طهارت است و هرگز چنین وصیتی از امام معصوم صادر نمی شود.

ثانیاً، متن وصیت حضرت موسی بن جعفر غیر از آن چیزی است که یعقوبی ادّعا دارد.

برای قضاوت در این زمینه، ابتدا متن وصیت حضرت را مرور می کنیم.

ابراهیم بن عبدالله از موسی بن جعفر(ع) نقل کرده که آن حضرت جمعی را مانند اسحاق بن جعفر، ابراهیم بن محمد و جعفر بن صالح و ... را بر وصیت خود شاهد گرفت و فرمود:

اُشْهِدُ هُمْ اَنّ هَذِهِ وَصِیَّتی ... اَوصَیْتُ بها اِلی عَلَیٍٍّ اِبْنی ... و اِنْ اَرادَ رَجَلٌ مِنْهَم اَنْ یُزَوِّجَ أختَهُ فَلَیْسَ لَهُ اَنْ یُزَوِّجَها الاّ بِاِذْنِهِ وَ اَمْرِهِ ... وَ لا یُزَوِّجَ بَناتی اَحَدٌ مِنْ اِخْوتِهِنَّ وَ مِنْ اُمّهاتِهِنَّ وَ لا سُلْطانٌ وَ لا عَمِلَ لَهُنّ اِلاّ بِرأیِهِ وَ مَشْوَرتهِ ، فَاِنْ فَعْلُوا ذلِکَ فَقَدْ خالَفُوا الله تَعالی وَ رَسُولَهُ (ص) وَ حادُّوهُ فی مُلْکِهِ وَ هُوَ اَعْرَفُ بِمنالحِ قَوْمِهِ اِنْ اَرادَ اَنْ یَزَوِّجَ زَوَّجَ، وَ اِنْ اَرادَ اَنْ یَتْرَکَ تَرَکَ...[6] شاهد می گیرم آنها را که این وصیّت من است که به فرزندم علی وصیت کرده ام... (از جمله وصیتم این است) اگر مردی از شما خواست خواهرش را شوهر دهد، این حق را ندارد، مگر با اجازه و فرمان او (علی) و نه دختران من (حق دارند) که یکی از خواهران خود را شوهر دهند و یا مادران آنها و نه سلطانی، و نه کاری برای آنها انجام دهد، مگر اینکه با نظر و مشورت او (علی) باشد. اگر بدون اجازه او به چنین کاری اقدام کنند، به راستی با خدا و رسولش مخالفت و در سلطنت او منازعه کرده اند و او (حضرت رضا) به مصالح قومش در امر ازدواج آگاه تر است. اگر خواست به کسی شوهر دهد، شوهر می دهد و اگر خواست رد کند، رد می کند.

در این وصیت نامه، حضرت موسی بن جعفر(ع) با صراحت به فرزندان اعلام می دارد که حجّت خدا بعد از او علی بن موسی(ع) است و خواهران باید در هر کاری از جمله مسئله ازدواج از او اطاعت کنند و هر فردی را که علی بن موسی مناسب دید، آنان با او ازدواج کنند؛ چرا که آن حضرت به مسائل ازدواج آگاه تر و به وضعیت بستگان آشنایان آشناتر است.

در اینجا هرگز سخن از ترک ازدواج دختران موسی بن جعفر و خواهران حضرت رضا(ع) نیست؛ سخن در این است که بر ازدواج آنان حضرت رضا(ع) باید نظارت داشته باشد.

بنابراین نظریه یعقوبی بی اساس است و نمی توان بر آن اعتماد کرد و به همین جهت، برخی محققین صریحاً سخن یعقوبی را مجعول و بی اساس دانسته اند.[7]

2. همتا نداشتن

نظریه دوم این است که دختران حضرت موسی بن جعفر مخصوصاً فاطمه معصومه(س) از نظر کمال علمی و معنوی در حد بالایی قرار داشتند و کسی همسنگ و همسر آنها پیدا نمی شد و یکی از اموری که در تزویج دختر مورد توجه قرار می گیرد، هم کفو بودن است.

این نظریه نیز نمی تواند قابل تأیید باشد؛ زیرا :

اولاً سیرة ائمه اطهار این نبوده که دختران خود را به جهت پیدا نشدن همسنگ در خانه نگه دارند و مانع ازدواج آنان شوند، بلکه آنان، هم در قول، و هم در عمل خود، مؤمن و مؤمنه را کفو یکدیگر می دانستند.

از پیامبر اکرم(ص) نقل شده است که آن حضرت فرمود:

هر گاه کسی به خواستگاری دختر شما آمد که دینداری و امانتداری او را می پسندید (هر چند در حد دختر شما نباشد) شوهر دهید و اگر شوهر ندهید، در زمین فتنه و فساد بزرگ بر پا می شود.[8]

ثانیاً، در عصر امام کاظم(ع) جوانان شایسته ای از تبار امام حسن مجتبی(ع) و حضرت سیدالشهدا(ع) و نیز در میان شیعیان افرادی وجود داشتند که می توانستند همسران مناسب برای آنان باشند.

3. اختناق هارونی

احتمال و نظریه سوم آن است که:

اختناق هارون الرشید و وجود خفقان در آن دوران، چنان شدید بود که حتی کسی جرأت نداشت برای پرسیدن مسائل شرعی به در خانه موسی بن جعفر(ع) مراجعه کند، تا چه رسد به اینکه به عنوان داماد آن حضرت ، رفت و آمد دائمی با خانواده موسی بن جعفر(ع) داشته باشد.

چرا که همین ارتباط نسبی زمینه ای را فراهم می ساخت تا هارون به اذیت و آزار او بپردازد

( توضیح من: بعلاوه که حضرت و دختران ایشان هم در طرف مقابل از نفوذ عوامل دشمن هراس داشته و براحتی نمی توانستند بر اشخاص اعتماد کنند، وصیت فوق شاهد این مسأله است )

البته با اینکه هارون در مواردی تظاهر به دینداری می کرد، ولی ستمگری بی رحم بود.

 یکی از مورّخین می گوید:هارون هنگام شنیدن وعظ از همه بیشتر اشک می ریخت و در هنگام خشم و تندی از همه ظالم تر بود.[9] و همین مرد دو هزار کنیز داشت که سیصد نفر آنان مخصوص آواز خوانی و رقص و خنیاگری بودند.[10]

شیعیان در عصر خلافت هارون در تنگنا و فشار قرار داشتند و کسانی چون علی بن یقطین در تقیه به سر می بردند و کوچک ترین حرکاتشان زیر نظر بود.

نمونه بارز آن داستان لباسی است که هارون به علی بن یقطین داد. این لباس ویژه خلفا بود و علی بن یقطین آن را به موسی بن جعفر(ع) اهدا کرد. حضرت آن را قبول نکرد و فرمود: این لباس را نگهدار و از دست مده؛ زیرا در حادثه ای که برایت پیش می آید، به کار می آید. چندی بعد یکی از خدمتگزاران علی بن یقطین، نزد هارون شکایت کرد و گفت : لباس مخصوص را به موسی بن جعفر اهدا کرده است. هارون بلافاصله او را احضار کرد و از لباس پرسش کرد. او گفت: آن را در بقچه ای نگه داشته ام. هارون دستور دارد تا فوراً آن را بیاورد. وقتی که نگاهش به لباس افتاد، گفت: بعد از این هرگز سخن سعایت کننده ای را درباره تو باور نخواهم کرد.[11]

این گونه قضایا نشان می دهد که ارتباط موسی بن جعفر(ع) کنترل می شد و از طرفی زندانی شدن امام نیز، انگیزه خواستگاری از دختران آن حضرت را کاهش می داد.

 بعد از شهات امام وحشت بیشتری بر مردم حاکم شد و حضرت رضا(ع) نیز تحت نظر قرار گرفت. در زمان مأمون آن حضرت به خراسان احضار شد و بعد از یک سال، حضرت معصومه(س) و جعمعی از برادران او به خراسان حرکت کردند، اما در راه، حضرت معصومه(س) پیش از دیدن برادر، دار فانی را وداع کرد و امر ازدواج او هم تحقق نیافت.

بنابراین راز عدم ازدواج حضرت معصومه و خواهران او را نه در وصیت پدر باید جستجو کرد،  و نه در نبود همسر متناسب و هم کفو ، علت آن : وجود اختناق شدید هارونی و مأمونی بود که باعث شد احدی جرأت نکند به راحتی به خانه موسی بن جعفر و بعد از او فرزندش رفت و آمد داشته باشد و داماد آن خانواده گردد. از طرف دیگر، زندانی شدن حضرت موسی بن جعفر(ع) و سرانجام شهادت او، و احضار شدن حضرت رضا(ع) به خراسان و دورافتادن از خواهران، مزید بر این علت بود.

____________________________________________________________________

پاورقی

[1] . بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیه، ج 103، ص 220، حدیث 23؛ منتخب میزان الحکمه، محمدی ری شهری، دارالحدیث، ص233، حدیث 2774.

[2] . بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیه، ج 103، ص219 ، حدیث 13.

[3] .همان.

[4] . منتخب میزان الحکمه، ص 233؛ کنزالعمال، متقی هندی، روایت 44448.

[5] . تاریخ یعقوبی، احمد بن ابی یعقوب (ابن واضح)، وزارت فرهنگ و آموزش عالی ، ترجمه محمد ابراهیم آیتی، ج 2، ص 421.

[6] . بحارالانوار، داراحیاء التراث العربی، ج 48، ص276 ـ 280؛ عیون الاخبار، ج 1، ص 26؛ عوالم، ج 21، ص 475؛ اصول کافی، ج 1، ص 317.

[7] . ر. ک : حیاة الامام موسی بن جعفر، قرشی، ج 2، ص497.

[8] . منتخب میزان الحکمه، ص234؛ بحارالانوار، دارالکتب الاسلامیه، ج 103، ص237، حدیث25.

[9] . الاغانی، ابوالفرج اصفهانی، بیروت، دار احیاء التراث العربی، ج5، ص241.

[10] . تاریخ تمدن اسلام، جرجی زیدان، ترجمه علی جواهر کلام، مؤسسه امیرکبیر، ص162.

[11] . الارشاد، شیخ مفید، بصیرتی قم، ص 293؛ شبلنجی ، نورالانوار، ص 150، با اختصار.

برگرفته از :

فرهنگ کوثر شماره 69 - حوزه نت -

برهنگی و ...

شنبه, ۱۷ مرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۲۷ ب.ظ

لوردانا چیرو" مدل اهل رومانی یک برند معروف با نام " پلی بوی" که خود را برای عکس های این مجله برهنه

کرده بود، موجب خود کشی پدرش شد.

به گزارش پارسینه ، "لوردانا چیرو" مدل اهل رومانی یک برند معروف با نام " پلی بوی" که خود را برای عکس های این مجله برهنه کرده بود، موجب خود کشی پدرش شد.

 این دختر ۲۵ ساله به دنبال مرگ پدر خود که تنها چند ماه پس از انتشار اولین عکسهای برهنه اش اتفاق افتاد، بسیار افسرده است.

"چیرو " می گوید:

او بعد از دیدن عکس ها دیگر با من صحبت نمی کرد.

پدرم از کار من بسیار ناراحت بود و خود را عذاب می داد.

زمانی که پدرم متوجه شد چه کاری انجام داده ام، خود را از بقیه مردم جدا کرد و دیگر با کسی رفت و آمد نمی کرد.

همچنین او تلاش می کرد تا من را نیز از بقیه خانواده جدا کند.

این مدل بیان کرد: من گمان می کردم او فقط از کار من عصبی و ناراحت است. اما هرگز انتظار این را نداشتم که پدرم دست به خود کشی بزند.

با وجود این" چیرو" بعد از چند ماه از شروع کارش به عنوان مدل مجله " پلی بوی" تلاش کرد تا از پدرش دلجویی کند و می خواست با او آشتی کند، اما در همین زمان خبر رسید که او خود را در خانه اش حلق آویز کرده است.

"چیرو" می گوید:

پدرم در حالی کشف شد، که خود را از یک میله بلند در زیرزمین تاریک خانه دار زده و به طرز وحشتناکی مرده بود.


"چیرو" بیان داشت که هنوز در شوک مرگ پدرش است، چرا که او حتی یک یادداشت خداحافظی هم برایش باقی نگذاشته بود. در حالی که همه همسایه های پدرش می گویند که او این اواخر، قبل از مرگش بشاش و خنده رو شده بود. در حالی که این رفتارخوب پدرش تنها راز پنهانی بود برای قصد خود کشی که در سرش می پروراند.


"چیرو " اظهار داشت:

من و پدر قبل از شروع کارم به عنوان یک مدل، بسیار رابطه نزدیکی با یکدیگر داشتیم و تقریبا هرروز ساعت ها از طریق تلفن صحبت می کردیم. اما ناگهان تمام این صمیمیت ها بعد از انتشارعکسهای برهنه ام و دعواهای ما با یکدیگر نابود شد.


او در پایان گفت:

مرگ او برای من بسیار درد آوراست و ازاینکه کار من آنقدر باعث رنج و عذاب او شده که خود کشی را تنها راه حل خود دانسته است، احساس پشیمانی و اندوه می کنم.


عکسی از یک عروسی و دوپیام

جمعه, ۱۶ مرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۲۸ ب.ظ

دو نکته زیبایی که در این عکس به چشم میخوره:

ا - رعایت حجاب شرعی!!!

2 - تقسیم شام بین مهاجران نیازمند!!! آن هم به دست خود عروس و داماد!!!

چیزهایی که در بین خودمان کمتر می بینینم.

خبر را ببینید:


 یک زوج ترکیه ای در هفته گذشته جشن عروسی خود را با حضور 4000 مهاجر سوریه ای جشن گرفتند.


Ali Uzumcuoglu و همسرش که نام او گفته نشده است جشن عروسی خود را در Kilis یکی از ایالت مرزهای سوریه که محل زندگی مهاجران زیادی است جشن گرفتند.


در این جشن عروسی زوج جوان حدود 4000 هزار مهاجر را در کمپینی در نزدیکی شهر Kilis  به صرف غذا دعوت کردند.

شام عروسی توسط خود مهاجران بین مهمانان تقسیم شد،در ترکیه رسم بر این است که از سه شنبه تا پنج شنبه عروسی خود را جشن می گیرند و این زوج این سه شب را با حضور مهاجران سپری کردند.

گفتنی است؛این عروس داماد نیز در توزیع غذا در بین مهمانان شرکت کردند و عکس هایی از خود با مهاجران این کمپ ها در فضای مجازی منتشر کردند.

پدر عروس هدف از این کار را تقسیم کردن شادی خود با مهاجرانی دانست که مشکلات و گرفتاری های فراوانی دارند.

منبع:
باشگاه خبرنگاران جوان

دوستی دختر و پسر

پنجشنبه, ۱۵ مرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۱۷ ق.ظ

دوستی دختر و پسر

قهرم ... چون زشتم !

سه شنبه, ۶ مرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۲۹ ق.ظ

شنیدم که دختری می‌گفت: چون من زیبا نیستم و خواستگار ندارم، پس نماز نمی‌خوانم!

حضرت امیر (ع) پاسخ این گونه سؤال‌ها و اشکالات را چنین می‌فرماید که گاهی خداوند یک نعمت را می‌دهد، ولی در کنارش نعمتی را می‌گیرد مثلاً؛

قد انسان بلند است ، اما همت او کوتاه «مَادُّ الْقَامَةِ قَصِیرُ الْهِمَّةِ».

فردی بیان روانی دارد، ولی سنگدل است: «طَلِیقُ اَللِّسَانِ حَدِیدُ اَلْجَنَانِ».

(خوب کدام از این ها بهتر است؟ قد بلند یا همت بلند؟ بیان روان یا دل مهربان؟!)

خداوند در کنار گشایش، تنگنا را قرار داده؛ «قرن بسعتها عقابیل فاقتها»؛

آری در کنار قله‌ها دره‌هاست؛ اگر لیمویی را شیرین آفرید، بعد از چند ثانیه تلخ می‌شود؛ ولی اگر لیمویی را ترش آفرید، این ترشی سال‌ها ماندگار است؛ ممکن است دختری زیبا باشد و خواستگار داشته باشد، ولی عمرش طولانی نباشد و یا مشکلات دیگری برای او وجود داشته باشد.

ممکن است کسی در رشته‌ای نابغه باشد، ولی در رشته‌های دیگر از متوسط هم ضعیف‌تر باشد. داروین در دو رشته علوم پزشکی و علوم دینی مسیحیت شکست خورد ولی با تغییر رشته، صاحب نظریه شد.

در حدیثی می‌خوانیم که اگر در رشته‌ای تجاری شکست خوردید، خود را در همه رشته‌ها شکست خورده نپندارید؛ بلکه نوع کار خود را تغییر دهید تا راز موفقیت را در رشته‌های دیگر به دست آورید.

گاهی افراد از همسر خود ناراحت هستند و از او راضی نیستند، قرآن در جواب آنها می‌فرماید: چه بسا از چیزی ناراحت‌ باشید، ولی در آن خیر کثیر به شما داده شود؛ «فَإِن کَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَیَجْعَلَ اللّهُ فِیهِ خَیْرًا کَثِیرًا - 19 نساء -». یا در جای دیگر به صورت قاعده کلی می‌فرماید: چه بسا از چیزی خوشتان نیاید و آن چیز به نفع شما باشد و چیزی را دوست داشته باشید. در حالی که به ضررتان باشد؛ «عَسَى أَن تَکْرَهُواْ شَیْئًا وَهُوَ خَیْرٌ لَّکُمْ وَعَسَى أَن تُحِبُّواْ شَیْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَّکُمْ وَاللّهُ یَعْلَمُ وَأَنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ - 216 بقره -».

بنابراین ما باید نسبت به تدبیر خدا تسلیم و بلکه راضی باشیم و بدانیم که اگر در جایی به نظر ما نقص و کمبودی هست، همراه با حکمت و لطف از طرف اوست و خداوند مهربان، ضعف‌ها را خیلی فوری یا با تأخیر، یا با بهره‌گیری نسل یا بهره‌گیری در قیامت جبران می‌فرماید. زیرا یکی از اسامی خداوند «جبار» است؛ یعنی جبران می‌کند. ما نباید به خاطر مسأله‌ای که آن را نمی‌پسندیم، از محبت و راه خدا و گفت‌وگوی با او از طریق نماز و دعا دست برداریم.

برگرفته از سخنان استاد قرائتی

خبرگزاری فارس شماره خبر 13940505000483

______________________________________________________________________________________________


و مــــن اضافه می کنم:


زشتی و زیبایی اموری نسبی هستند ، تو که می گویی زشتی واقعاً زشتی؟؟؟!

گاهی دیده می شود طرف با این دیدگاه خود را دچار مشکلات روحی روانی هم می کند ، در حالی که نظر جامعه در مورد او آنی نیست که خودش تصور می کند!!

بر فرض که چنین باشد ،جز این است که بسیاری از زشت ها هستند زندگی خوبی هم دارند؟!

تو چرا نداشته باشی؟؟!

افتخار کسب عنوان زشت ترین فرد ، ازدواج زشت ترین ها و تولد چندمین فرزند زشت ترین مرد و ... اخباری ست که فعالان در عرصه های مجازی لااقل یک بار با آن برخورد داشته اند.


اصلا زشت ترین انسان از میمون که زشت تر نمی شود ؛ چطور بسیاری از انسان ها مخصوصاً ثروتمندترها به میمون عشق می ورزند؟! در آغوشش می کشند؟! لب بر لبش می گذارند؟! و ...؟! چرا چنین است؟!

خیلی از دارائی های فرد می تواند جبران نادارائی های او را بکند ؛ مهم این است آنها را بیابی و تقویت کنی.

بگذار تو را برای تو بخواهند نه برای خودشان.


نمره زیبایی ظاهری فردی مثل مرحوم آیت الله بهجت چند است؟ و نمره محبوبیبت او چند ؟! آیا ملازمه ای بین این دو وجود دارد؟!

گاهی اگر اصل موضوع را درست تشخیص داده باشیم ، نتیجه گیری مان نتیجه گیری درستی نیست!


تازه آنها هم که زیبایند ، هر آن زیبائی شان در معرض زوال است ، بنابراین چه جای دل بستن؟!

آنچه دیر نپاید ، دلبستگی نشاید.

بر مال و جمال خویشتن غره مشو

کاین را به شبی برند و آن را به تبی!


و نهایتاً دنیا خواه ناخواه سرای فنا که هست ، اگر سرای امتحان هم بدانیمش نه زشتی چندان به چشم می آید و نه زیبایی ؛ نه زشتی بر ما سخت و سنگین می آید و نه زیبایی باعث غرور و فریفتگی می گردد.

آیا حاضر بودی زیبا بودی و مثل بعضی در ورطه فساد غوطه می خوردی؟!!!

زیبا بودی و زشت ترین تصاویر و حرکات و سکنات تو بین مردم دست به دست می شد؟!!

امتحان شدن به زیبایی امتحان مشکلی ست که کمتر کسی از آن سربلند بیرون می آید!


خدا را شکر بر چیزهایی که ارزشش واقعی ست و عزتش ماندگار.

و پناه بر او از ارزش های موهوم ناپایدار.


زیبایی تان جاوید

آقای عفیف !

شنبه, ۳ مرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۰۳ ب.ظ

 

مقام معظم رهبری:

اسلام به مسئله عفاف زن اهمیت می دهد؛ البته عفاف مرد هم مهم است. عفاف، مخصوص زنان نیست؛ مردان هم باید عفیف باشند؛ منتها چون در جامعه، مرد به خاطر قدرت جسمانی و برتری جسمانی، می تواند به زن ظلم کند و برخلاف تمایل زن رفتار نماید، روی عفت زن بیشتر تکیه و احتیاط شده است. 

- پایگاه اطلاع رسانی حوزه ،مجله پرسمان - تیر 1386، شماره 58 -

اسلام آمریکایی خوب !!

جمعه, ۲ مرداد ۱۳۹۴، ۰۶:۵۲ ب.ظ
  • کد خبر : 690319
  • منبع : ابنا
گروهی از دختران مسلمان آمریکایی، لباسی ورزشی برای شرکت در مسابقات بسکتبال طراحی کرده‌اند که هم با اعتقادات مذهبی آنها سازگار است و هم مناسبت رقابت‌های ورزشی است.

به گزارش خبرگزاری اهل‌بیت(ع) ـ ابنا ـ دختران مسلمان آمریکایی برای شرکت در مسابقات بسکتبال، لباس ورزشی طراحی کردند.

گروهی از دختران مسلمان آمریکایی در مینیاپولیس، لباسی ورزشی برای شرکت در مسابقات بسکتبال طراحی کرده‌اند که هم با اعتقادات مذهبی آنها سازگار است و هم مناسبت رقابت‌های ورزشی است.

استفاده از لباس‌های مرسوم با دامن بلند، خطر افتادن را به همراه داشت. از سوی دیگر باز شدن روسری یا پوشش سر دختران هنگام مسابقه نیز سرعت آنها را کاهش می‌داد. با وجود این، «مونا محمد» مربی این دختران ورزشکار آنها را به ادامه کار تشویق کرد.

وی می‌گوید: من به آنها می‌گویم شما می‌توانید هم زیبا باشید و هم در رشته‌های ورزشی فعالیت داشته باشید.

این دختران ورزشکار سرانجام با کمک گرفتن از دانشگاه مینسوتا توانستند یونیفورم خاص خودشان را طراحی کنند. در این لباس از طرح «تونیک» استفاده شده که تا زانو امتداد دارد و برای پوشاندن پاها نیز از ساق استفاده می‌شود.

لباس دیگری نیز به رنگ قرمز طراحی شده است که دخترها علاقه زیادی به آن دارند.

دختران مسلمان ورزشکار که از این لباس استفاده کرده‌اند گفته‌اند که دیگر به جای روسری، روی خود بستکتبال تمرکز می‌کنیم.

بحث‌ها و فرصت‌ها منجر به افزایش توجه به مسئله لباس‌های ورزشی برای زنان و دختران مسلمان در سراسر دنیا شده است. این روزها قوانین بین المللی رو به تغییر است و فروشندگان اینترنتی نیز معتقدند بازار لباس های ورزشی مناسب برای زنان مسلمان، رو به رشد است.

بانوی مورد تحسین رهبری ...

پنجشنبه, ۱ مرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۳۰ ق.ظ
مریم هاشمی اهل کرمانشاه از کودکی ووشو و ورزش‌های رزمی را آغاز کرد و دو بار در مسابقات جهانی موفق به کسب نشان طلا شد. با کسب عنوان قهرمانی در مسابقات جهانی مالزی و ممانعت از برداشتن حجاب در هنگام دریافت مدال خود، توسط رهبر انقلاب تحسین شدند.

حضرت آیت الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب خطاب به بانوی ووشوکار کشورمان فرمودند: شما با نمایش شخصیت و هویت زن مسلمان ایرانی نشان دادید که در میادین ورزشی نیز یک زن مسلمان می‌تواند با حفظ حجاب و حدود دینی، حضوری مقتدر و عزت‌آفرین داشته باشد. 

رهبر انقلاب، دفاع علنی این بانوی ورزشکار از جمهوری اسلامی را امتیاز دیگری برای وی برشمردند و افزودند: یکی از برنامه‌های ثابت جنگ روانی دشمنان علیه جمهوری اسلامی، القای این ادعای نادرست است که نخبگان عرصه‌های مختلف با نظام اسلامی میانه‌ای ندارند که شما با اقدام خود، وابستگی به نظام اسلامی را از یک سکوی جهانی اعلام کردید.

آخرین نیوز

خرید و فروش « گمراهی »

چهارشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۲۵ ق.ظ

وَمِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْتَرِی لَهْوَ الْحَدِیثِ لِیُضِلَّ عَنْ سَبِیلِ اللَّهِ بِغَیْرِ عِلْمٍ وَیَتَّخِذَهَا هُزُوًا أُولَئِکَ لَهُمْ عَذَابٌ مُهِینٌ (6) وَإِذَا تُتْلَى عَلَیْهِ آَیَاتُنَا وَلَّى مُسْتَکْبِرًا کَأَنْ لَمْ یَسْمَعْهَا کَأَنَّ فِی أُذُنَیْهِ وَقْرًا فَبَشِّرْهُ بِعَذَابٍ أَلِیمٍ (7) سوره لقمان -

 (6) بعضى از مردم سخنان باطل و بیهوده خریدارى مى کنند تا مردم را از روى جهل و نادانى گمراه سازند، و آیات الهى را به استهزا و سخریه گیرند، براى آنها عذاب خوار کننده است .

(7) هنگامى که آیات ما بر او خوانده مى شود مستکبرانه روى بر مى گرداند، گوئى آن را نشنیده ، گوئى اصلا گوشهایش سنگین است ! او را به عذاب دردناک بشارت ده .


شأن نزول :

الف - بعضى از مفسران گفته اند که این آیات درباره « نضر بن حارث » نازل شده است ؛ او مرد تاجرى بود و به ایران سفر مى کرد، و در ضمن ، داستانهاى ایرانیان را براى قریش بازگو مى نمود، و مى گفت : اگر محمد براى شما سرگذشت عاد و ثمود را نقل مى کند، من داستانهاى رستم و اسفندیار، و اخبار کسرى و سلاطین عجم را باز مى گویم !، آنها دور او را گرفته ، استماع قرآن را ترک مى گفتند.

ب - بعضى دیگر گفته اند که این قسمت از آیات در باره مردى نازل شده که کنیز خواننده اى را خریدارى کرده بود و شب و روز براى او خوانندگى مى کرد و او را از یاد خدا غافل مى ساخت .

مرحوم « طبرسى » مفسر بزرگ ، بعد از ذکر شأن نزول دوم مى گوید:

حدیثى که از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) در این زمینه نقل شده شأن نزول فوق را تأیید مى کند، چرا که آن حضرت (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) فرمود: لا یحل تعلیم المغنیات و لا بیعهن ، و اثمانهن حرام و قد نزل تصدیق ذلک فى کتاب الله : (و من الناس من یشترى لهو الحدیث...

آموزش دادن کنیزان خواننده ، و خرید و فروش آنها حرام است و درآمدى که از این راه به دست مى آید نیز حرام است ، گواه این مطلب چیزى است که خداوند در کتابش فرموده : و من الناس من یشترى لهو الحدیث


غنا یکى از دامهاى بزرگ شیاطین !

در این آیات ، سخن از گروهى است که درست در مقابل گروه (محسنین ) و (مؤمنین ) قرار دارند که در آیات گذشته مطرح بودند.

در اینجا سخن از جمعیتى است که سرمایه هاى خود را براى بیهودگى و گمراه ساختن مردم به کار مى گیرد، و بدبختى دنیا و آخرت را براى خود مى خرد!


نخست مى فرماید: (بعضى از مردم ، سخنان باطل و بیهوده را خریدارى مى کنند تا خلق خدا را از روى جهل و نادانى ، از راه خدا گمراه سازند) (و من الناس من یشترى لهو الحدیث لیضل عن سبیل الله بغیر علم ).

(و آیات خدا را به استهزاء و سخریه گیرند) (و یتخذها هزوا).

و در پایان آیه اضافه مى کند: (عذاب خوار کننده از آن این گروه است ) (اولئک لهم عذاب مهین ).


خریدارى کردن سخنان باطل و بیهوده :

1 - یا به این گونه است که به راستى افسانه هاى خرافى و باطل را با دادن پول به دست آورند، آنچنان که در داستان (نضر بن حارث ) خواندیم .

2 - و یا از این طریق است که براى ترتیب دادن مجالس لهو و باطل و خوانندگى کنیزان خواننده خریدارى کنند، چنانکه در حدیث پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) ضمن شان نزول بیان شد.

3 - و یا صرف کردن مال به هر صورت و به هر طریقى که به وسیله آن به این هدف نامشروع یعنى سخنان باطل و بیهوده برسند.


عجب اینکه این کوردلان مطالب باطل و بیهوده را به گرانترین قیمت خریدارى مى کردند، اما آیات الهى و حکمت را که پروردگار، رایگان در اختیارشان گذارده نادیده مى گرفتند.


4 - این احتمال نیز وجود دارد که خریدارى (اشتراء) در اینجا معنى کنائى داشته باشد و منظور از آن هر گونه تلاش و کوشش براى رسیدن به این منظور است .


و اما ( لهو الحدیث )، مفهوم وسیع و گسترده اى دارد که هر گونه سخنان یا آهنگهاى سرگرم کننده و غفلت زا را که انسان را به بیهودگى یا گمراهى مى کشاند در بر مى گیرد.

خواه از قبیل (غنا) و الحان و آهنگهاى شهوت انگیز و هوس آلود باشد، و خواه سخنانى که نه از طریق آهنگ ، بلکه از طریق محتوى انسان را به بیهودگى و فساد، سوق مى دهد.

و یا از هر دو طریق ، چنانکه در تصنیفها و اشعار عاشقانه خوانندگان معمولى است که هم محتوایش گمراه کننده است و هم آهنگش !

و یا مانند داستانهاى خرافى و اساطیر که سبب انحراف مردم از (صراط مستقیم ) الهى مى گردد.

و یا سخنان سخریه آمیزى که به منظور محو حق و تضعیف پایه هاى ایمان مطرح مى شود، همانند چیزى که از ابوجهل و یارانش نقل مى کنند که رو به قریش مى کرد و مى گفت : (مى خواهید شما را از (زقّوم ) که (محمد) ما را به آن تهدید مى کند اطعام کنم ؟! سپس مى فرستاد و (کره و خرما) حاضر مى کردند و مى گفت : این همان (زقوم ) است !

و به این ترتیب آیات الهى را بباد استهزاء مى گرفت .

به هر حال ( لهو الحدیث ) معناى گسترده اى دارد که همه اینها و مانند آن را فرا مى گیرد، و اگر در روایات اسلامى و سخنان مفسرین روى یکى از اینها انگشت گذارده شده است هرگز دلیل بر انحصار و محدودیت مفهوم آیه نیست .

در احادیثى که از طرق اهل بیت (علیهم السلام ) به ما رسیده تعبیرهائى دیده مى شود که بیانگر همین وسعت مفهوم این کلمه است :

از جمله در حدیثى از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم : الغناء مجلس لا ینظر الله الى اهله ، و هو مما قال الله عز و جل (و من الناس ‍ من یشترى لهو الحدیث لیضل عن سبیل الله ): (مجلس غنا و خوانندگى لهو و باطل ، مجلسى است که خدا به اهل آن نمى نگرد، (و آنها را مشمول لطفش قرار نمى دهد) و این مصداق همان چیزى است که خداوند عزوجل فرموده (بعضى از مردم هستند که سخنان بیهوده خریدارى مى کنند تا مردم را از راه خدا گمراه سازند).


تعبیر به ( لهو الحدیث ) بجاى (الحدیث اللهو) گویا اشاره به این است که هدف اصلى آنها همان لهو و بیهودگى است ، و سخن ، وسیله اى براى رسیدن به آن است .


جمله ( لیضل عن سبیل الله ) نیز مفهوم وسیعى دارد که هم گمراه کردن اعتقادى را شامل مى شود آنچنان که در داستان نضر بن حارث و ابو جهل خواندیم و هم منحرف ساختن اخلاقى آنچنان که در احادیث غنا آمده است .


تعبیر ( بغیر علم ) اشاره به این است که این گروه گمراه و منحرف حتى به مذهب باطل خود نیز ایمان ندارند، بلکه صرفا از جهل و تقلیدهاى کورکورانه پیروى مى کنند، آنها جاهلانى هستند که دیگران را نیز به جهل و نادانى خود گرفتار مى سازند.

این در صورتى است که تعبیر ( بغیر علم ) را توصیف براى گمراه کنندگان بدانیم ، اما بعضى از مفسران نیز احتمال داده اند که توصیفى براى (گمراه شوندگان ) باشد، یعنى مردم جاهل و بیخبر را ناآگاهانه به وادى انحراف و باطل مى کشانند.


این بیخبران گاه از این هم فراتر مى روند، یعنى تنها به جنبه هاى سرگرمى و غافل کننده این مسائل قانع نمى شوند، بلکه سخنان لهو و بیهوده خود را وسیله اى براى استهزاء و سخریه آیات الهى قرار مى دهند، و این همان است که در آخر آیه فوق به آن اشاره کرده ، مى فرماید: و یتخذها هزوا.


اما توصیف عذاب به ( مهین - خوار کننده و اهانت بار -) به خاطر آن است که جریمه باید همانند جرم باشد، آنها نسبت به آیات الهى توهین کردند، خداوند هم براى آنها مجازاتى تعیین کرده که علاوه بر دردناک بودن توهین آور نیز مى باشد.


آیه بعد به عکس العمل این گروه در برابر آیات الهى اشاره کرده ، و در واقع آن را با عکس العملشان در برابر لهو الحدیث مقایسه مى کند و مى گوید: (هنگامى که آیات ما بر او خوانده مى شود مستکبرانه روى بر مى گرداند، گوئى آیات ما را نشنیده ، گوئى اصلا گوشهایش سنگین است ) و اصلا هیچ سخنى را نمى شنود (و اذا تتلى علیه آیاتنا ولى مستکبرا کان لم یسمعها کان فى اذنیه وقرا).

و در پایان ، کیفر دردناک چنین کسى را اینگونه بازگو مى کند: (او را به عذاب دردناک بشارت ده )! (فبشره بعذاب الیم ).


تعبیر به ( ولى مستکبرا ) اشاره به این است که رویگرداندن او تنها به خاطر مزاحمت با منافع دنیوى و هوسهایش نیست ، بلکه از اینهم فراتر مى رود و انگیزه استکبار و تکبر در برابر خدا و آیات خدا که بزرگترین گناه است در عمل او نیز وجود دارد.

جالب اینکه نخست مى گوید: (آنچنان بى اعتنائى به آیات الهى مى کند که گوئى اصلا آن را نشنیده و کاملا بى اعتنا از کنار آن مى گذرد) سپس اضافه مى کند: (نه تنها این آیات را نمیشنود، گوئى اصلا کر است و هیچ سخنى را نمى شنود)!

جزاى چنین افراد نیز متناسب اعمالشان است همانگونه که عملشان براى اهل حق دردآور بود، خداوند مجازاتشان را نیز دردناک قرار داده ، و به عذاب الیمشان گرفتار مى سازد!

توجه به این نکته نیز لازم است که تعبیر به ( بشّر ) (بشارت ده ) در مورد عذاب دردناک الهى متناسب با کار مستکبرانى است که آیات الهى را به باد سخریه مى گرفتند و بوجهل صفتانى که (زقوم جهنم ) را با کره و خرما تفسیر مى کردند!


نکته ها :

1 - تحریم غنا

بدون شک « غنا » به طور اجمال از نظر مشهور علماى شیعه حرام است و شهرتى در سرحد اجماع و اتفاق دارد.

بسیارى از علماى اهل سنت نیز بر این عقیده تأکید کرده اند، هر چند بعضى از آنها استثناهائى براى آن قائل شده اند، و شاید بعضى از این استثناها در حقیقت استثناء نباشد و خارج از موضوع غنا محسوب شود (و به اصطلاح تخصصا خارج است ).


(قرطبى ) در ذیل آیات مورد بحث در همین زمینه چنین مى گوید:

(غناى معمول در میان گروهى از مردم ، هر گاه مشتمل بر اشعار عاشقانه در باره زنان و توصیف زیبائیهاى آنان ، و ذکر شراب و محرمات دیگر باشد، همه علما در حرمت آن متفقند، چرا که مصداق لهو و غناى مذموم مى باشد، و اما اگر از این امور خالى گردد، مختصرى از آن در اعیاد و جشنهاى زفاف جائز است ، و همچنین براى نشاط بخشیدن به هنگام انجام کارهاى مشکل ، آنگونه که در تاریخ اسلام در مساله حفر خندق آمده ، و یا اشعارى که (انجشه ) به هنگام حرکت قافله به سوى مکه در حجة الوداع براى تحریک شتران مى خوانده است ، اما آنچه امروز در میان (صوفیه ) معمول است که انواع آلات طرب را در این زمینه به کار مى برند حرام است ).

آنچه را که قرطبى به صورت استثناء بیان کرده از قبیل خواندن (حدى ) (آواز مخصوص ) براى شتران یا اشعار مخصوصى که مسلمانان با آهنگ به هنگام حفر خندق مى خواندند به احتمال قوى اصلا جزء غنا نبوده و نیست ، و شبیه اشعارى است که گروهى با آهنگ مخصوص در راهپیمائیها یا مجالس جشن و عزادارى مذهبى مى خوانند.


در منابع اسلامى دلائل زیادى بر تحریم غنا در دست است که از جمله آیه فوق و من الناس من یشترى لهو الحدیث ...

و بعضى دیگر از آیات قرآن مى باشد که حداقل طبق روایاتى که در تفسیر این آیات وارد شده بر غنا تطبیق گردیده ، و یا غنا از مصادیق آن شمرده شده است .

در حدیثى از امام صادق (علیه السلام ) مى خوانیم که در تفسیر آیه و اجتنبوا قول الزور (حج - 30) فرمود: قول الزور الغنا: (سخن باطل همان غنا است ).

و نیز همان امام (علیه السلام ) در تفسیر آیه و الذین لا یشهدون الزور (فرقان - 72) فرمود: (منظور از آن غنا است ).


و در تفسیر همین آیه مورد بحث ، روایات متعددى از امام باقر (علیه السلام ) و امام صادق (علیه السلام ) و امام على بن موسى الرضا (علیهم السلام ) نقل شده است که یکى از مصداقهاى ( لهو الحدیث ) را که موجب (عذاب مهین ) است « غنا » معرفى کرده اند.


علاوه بر این روایات فراوان دیگرى - منهاى تفسیر آیات - در منابع اسلامى دیده مى شود که تحریم غنا را بطور مؤکد بیان مى کند.

در حدیثى که از (جابر بن عبدالله ) از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل شده مى خوانیم : کان ابلیس اول من تغنى : (شیطان اولین کسى بود که غنا خواند).

و در حدیث دیگرى از امام صادق (علیه السلام ) چنین آمده است : بیت الغناء لا - تؤ من فیه الفجیعة ، و لا تجاب فیه الدعوة ، و لا یدخله الملک : (خانه اى که در آن غنا باشد، ایمن از مرگ و مصیبت دردناک نیست ، و دعا در آن به اجابت نمى رسد، و فرشتگان وارد آن نمى شوند).

و در حدیث دیگرى از همان امام (علیه السلام ) مى خوانیم : الغناء یورث النفاق ، و یعقب الفقر: (غنا، روح نفاق را پرورش مى دهد و فقر و بدبختى مى آفریند).

در حدیث دیگر که از امام صادق (علیه السلام ) نقل شده از جمله کسانى را که ملعون و دور از رحمت خدا شمرده است زن خواننده و کسى است که اجرتى به او مى دهد و کسى که آن پول را مصرف مى نماید! (المغنیة ملعونة ، و من اداها ملعون ، و آکل کسبها ملعون ).


در منابع معروف اهل سنت نیز روایات متعددى در این زمینه نقل شده است .

از جمله روایتى است که در « در المنثور » از جمع کثیرى از محدثین از ابى امامة از پیغمبر گرامى اسلام (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل کرده است که فرمود: لا یحل تعلیم المغنیات و لا بیعهن و اثمانهن حرام : (تعلیم زنان خواننده حلال نیست ، و همچنین خرید و فروش این کنیزان ، و چیزى که در مقابل آن گرفته مى شود نیز حرام است ).

نظیر همین معنى را نویسنده التاج از ترمذى و امام احمد نقل کرده است (التاج جلد 5 صفحه 287).

(ابن مسعود) از پیامبر (صلى اللّه علیه و آله و سلّم ) نقل مى کند که فرمود: الغناء ینبت النفاق فى القلب کما ینبت الماء البقل : (غنا روح نفاق را در قلب پرورش مى دهد همانگونه که آب گیاهان را)!.


روى هم رفته روایاتى که در این زمینه نقل شده است بقدرى زیاد است که به حد تواتر مى رسد، و به همین دلیل اکثر علماى اسلام فتوى به حرمت داده اند.

علاوه بر علماى شیعه که تقریبا در این سخن اتفاق نظر دارند، تحریم آن از « ابوحنیفه » نیز نقل شده است ، و هنگامى که از « احمد بن حنبل » پیشواى معروف اهل سنت درباره غنا سؤ ال کردند در پاسخ گفت : ینبت النفاق : (روح نفاق را در آدمى مى رویاند)!.

و « مالک » پیشواى دیگر اهل سنت در پاسخ این سؤ ال گفت : یفعله الفساق : (مردم فاسق به دنبال آن مى روند)!

و « شافعى » تصریح کرده است که شهادت اصحاب غنا قبول نیست ، و این خود دلیل بر فسق آنها است .

از اصحاب شافعى نیز نقل شده که فتواى شافعى را تحریم مى دانند، بر خلاف آنچه بعضى پنداشته اند.


2 - غناء چیست ؟

در حرمت غناء چندان مشکلى وجود ندارد، مشکل « تشخیص موضوع غناء » است .

آیا هر صوت خوش و زیبائى غنا است ؟

مسلماً چنین نیست ، زیرا در روایات اسلامى آمده و سیره مسلمین نیز حکایت مى کند که قرآن و اذان و مانند آن را با صداى خوش و زیبا بخوانید.

آیا غنا هر صدائى است که در آن (ترجیع ) (رفت و آمد صدا در حنجره و به اصطلاح غلت دادن ) باشد؟ آن نیز ثابت نیست .


آنچه از مجموع کلمات فقهاء و سخنان اهل سنت در این زمینه مى توان استفاده کرد این است که: « غناء » آهنگهاى طرب انگیز و لهو و باطل است .

و به عبارت روشنتر: غناء آهنگهائى است که متناسب مجالس فسق و فجور و اهل گناه و فساد مى باشد.

و باز به تعبیر دیگر: غناء به صوتى گفته مى شود که قواى شهوانى را در انسان تحریک مى نماید، و انسان در آن حال احساس مى کند که اگر در کنار آن صدا، شراب و فساد جنسى نیز باشد کاملا مناسب است !.


این نکته نیز قابل توجه است که:

 گاه یک « آهنگ » هم خودش غنا و لهو و باطل است و هم « محتواى آن » به این ترتیب که اشعار عشقى و فسادانگیز را با آهنگهاى مطرب بخوانند، و گاه تنها « آهنگ » غنا است به این ترتیب که اشعار پر محتوى یا آیات قرآن و دعاء و مناجات را به آهنگى بخوانند که مناسب مجالس عیاشان و فاسدان است ، و در هر دو صورت حرام مى باشد.


ذکر این نکته نیز لازم است که گاه براى غنا دو رقم معنى ذکر مى شود (معنى عام ) و (معنى خاص )، معنى خاص همان است که در بالا گفتیم یعنى آهنگهاى تحریک شهوات و متناسب مجالس فسق و فجور.

ولى معنى عام هر گونه صوت زیبا است ، و لذا آنها که غنا را به معنى عام تفسیر کرده اند بر آن دو قسم قائل شده اند (غناى حلال ) و (غناى حرام ).

منظور از غناى حرام همان است که در بالا گفته شد و منظور از غناى حلال صداى زیبا و خوشى است که مفسده انگیز نباشد، و متناسب با مجالس فسق و فجور نگردد.

بنابراین در اصل تحریم غنا تقریبا اختلافى نیست ، اختلاف در نحوه تفسیر آن است .

البته (غنا) مصادیق مشکوکى نیز دارد (مانند همه مفاهیم دیگر) که انسان به راستى نمى داند فلان صوت مناسب مجالس فسق و فجور است یا نه ؟ و در این صورت به حکم اصل برائت محکوم به حلیت است (البته بعد از آگاهى کافى از مفهوم عرفى غنا طبق تعریف فوق ).


و از اینجا روشن مى شود صداها و آهنگهاى حماسى که متناسب میدانهاى نبرد و یا ورزش و یا مانند آن است دلیلى بر تحریم آن نیست .

البته در زمینه غنا بحثهاى دیگرى نیز وجود دارد از قبیل پاره اى از استثناها که بعضى براى آن قائل شده اند، و جمعى آن را انکار کرده اند، و مسائل دیگر که باید در کتب فقهى از آن سخن گفت .


آخرین سخنى که در اینجا ذکر آن را لازم مى دانیم این است که آنچه در بالا گفتیم مربوط به خوانندگى است و اما استفاده از آلات موسیقى و حرمت آن بحث دیگرى دارد که از موضوع این سخن خارج است .


3 - فلسفه تحریم غنا

دقت در مفهوم (غنا) با شرائطى که در شرح موضوع آن گفتیم ، فلسفه تحریم آن را به خوبى روشن مى سازد.

در یک بررسى کوتاه به مفاسد زیر برخورد مى کنیم :


الف : تشویق به فساد اخلاق -

تجربه نشان داده است - و تجربه بهترین شاهد و گواه است - که بسیارى افراد تحت تاثیر آهنگهاى غناء، راه تقوى و پرهیزکارى را رها کرده ، و به شهوات و فساد روى مى آورند.

مجلس غنا معمولا مرکز انواع مفاسد است و آنچه به این مفاسد دامن مى زند همان غناء است .

در بعضى از گزارشهائى که در جرائد خارجى آمده مى خوانیم که در مجلسى که گروهى از دختران و پسران بودند، و آهنگ خاصى از غناء در آنجا اجرا شد آنچنان هیجانى به دختران و پسران دست داد که به یکدیگر حمله ور شدند و فجایع زیادى بار آوردند که قلم از ذکر آن شرم دارد.

در تفسیر (روح المعانى )، سخنى از یکى از سران (بنى امیه ) نقل مى کند که به آنها مى گفت : از غنا بپرهیزید که حیا را کم مى کند، شهوت را مى افزاید شخصیت را در هم مى شکند، جانشین شراب مى شود، و همان کارى را مى کند که مستى انجام مى دهد.

و این نشان مى دهد که حتى آنها نیز به مفاسد آن پى برده بودند.

و اگر مى بینیم در روایات اسلامى کرارا آمده است که غنا روح نفاق را در قلب پرورش مى دهد اشاره به همین حقیقت است ، روح نفاق همان روح آلودگى به فساد و کناره گیرى از تقوا و پرهیزکارى است .

و نیز اگر در روایات آمده است که فرشتگان در خانه اى که غنا در آن است وارد نمى شوند به خاطر همین آلودگى به فساد است ، چرا که فرشتگان پاکند و طالب پاکیند، و از این محیطهاى آلوده بیزارند.


ب - غافل شدن از یاد خدا -

تعبیر به (لهو) که در تفسیر (غنا) در بعضى از روایات اسلامى آمده است ، اشاره به همین حقیقت است که غناء انسان را آنچنان مست شهوات مى کند که از یاد خدا غافل مى سازد.

در آیات فوق خواندیم که (لهو الحدیث )، یکى از عوامل (ضلالت ) از (سبیل الله ) است ، و موجب (عذاب الیم ).

در حدیثى از على (علیه السلام ) مى خوانیم : کل ما الهى عن ذکر الله فهو من المیسر: (هر چیزى که انسان را از یاد خدا غافل کند (و در شهوات فرو ببرد) آن در حکم قمار است .)


ج - آثار زیانبار بر اعصاب -

غنا و موسیقى در حقیقت ، یکى از عوامل مهم تخدیر اعصاب است ، و به تعبیر دیگر مواد مخدر گاهى از طریق دهان و نوشیدن وارد بدن مى شوند، (مانند شراب ).

و گاه از طریق بوئیدن و حس شامه (مانند هروئین ).

و گاه از طریق تزریق (مانند مرفین ).

و گاه از طریق حس سامعه است (مانند غنا).

به همین دلیل گاهى غنا و آهنگهاى مخصوصى ، چنان افراد را در نشئه فرو مى برد، که حالتى شبیه به مستى به آنها دست مى دهد، البته گاه به این مرحله نمى رسد اما در عین حال تخدیر خفیف ایجاد مى کند.

و به همین دلیل بسیارى از مفاسد مواد مخدر در غنا وجود دارد، خواه تخدیر آن خفیف باشد یا شدید.


(توجه دقیق به بیوگرافى مشاهیر موسیقیدانان نشان مى دهد که در دوران عمر به تدریج دچار ناراحتیهاى روحى گردیده اند، تا آنجا که رفته رفته اعصاب خود را از دست داده ، و عده اى مبتلا به بیماریهاى روانى شده ، و گروهى مشاعر خود را از کف داده ، و به دیار جنون رهسپار شده اند، دستهاى فلج و ناتوان گردیده بعضى هنگام نواختن موسیقى درجه فشار خونشان بالا رفته و دچار سکته ناگهانى شده اند).

در بعضى از کتبى که در زمینه آثار زیانبار موسیقى بر اعصاب آدمى نوشته شده است حالات جمعى از موسیقى دانان و خوانندگان معروف آمده است که به هنگام اجراى برنامه گرفتار سکته و مرگ ناگهانى شده ، و در همان مجلس جان خود را از دست داده اند.


کوتاه سخن اینکه آثار زیانبخش غنا و موسیقى بر اعصاب تا سر حد تولید جنون ، و بر قلب و فشار خون ، و تحریکات نامطلوب دیگر به حدى است که نیاز به بحث زیادى ندارد.

از آمارهائى که از مرگ و میرها در عصر ما تهیه شده چنین استفاده مى شود که مرگهاى ناگهانى نسبت به گذشته افزایش زیادى یافته است ، عوامل این افزایش را امور مختلفى ذکر کرده اند از جمله افزایش غنا و موسیقى در سطح جهان .


د - غنا یکى از ابزار کار استعمار -

استعمارگران جهان همیشه از بیدارى مردم ، مخصوصا نسل جوان ، وحشت داشته اند، به همین دلیل بخشى از برنامه هاى گسترده آنها براى ادامه استعمار، فرو بردن جامعه ها در غفلت و بى خبرى و ناآگاهى و گسترش انواع سرگرمیهاى نا سالم است .

امروز مواد مخدر تنها جنبه تجارتى ندارد، بلکه یک ابزار مهم سیاسى ، یعنى سیاستهاى استعمارى است ، ایجاد مراکز فحشاء، کلوپهاى قمار و همچنین سرگرمیهاى ناسالم دیگر، و از جمله توسعه غنا و موسیقى ، یکى از مهمترین ابزارى است که آنها براى تخدیر افکار مردم بر آن اصرار دارند، و به همین دلیل قسمت عمده وقت رادیوهاى جهان را موسیقى تشکیل مى دهد و از برنامه هاى عمده وسائل ارتباط جمعى همین موضوع است .


منبع:

تفسیر نمونه

با اندکی تصرف

پوشش زنان ایرانی ( دوره قاجار )

سه شنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۳۹ ب.ظ


حجاب و جابجایی رکورد جهانی؟!

سه شنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۹:۲۰ ب.ظ
دونده دختر بحرینی درمسابقات جهانی کلمبیا رکورد 400 متر جهان را جابه جا کرد.

به گزارش ایسنا، "سلوا عید ناصر" دونده 17 ساله و مسلمان تیم ملی دوومیدانی بحرین با حجاب و پوشش اسلامی موفق به شکستن رکورد جهانی دوی 400 متر شد.

عید ناصر در فینال دوی 400 متر رقابت های قهرمانی نوجوانان جهان در "کالی کلمبیا" با زمان 50 ثانیه و 51 صدم ثانیه از خط پایان گذشت و ضمن کسب مدال طلا، رکورد جهانی این ماده را در بخش دختران در اختیار گرفت.

سایت فدراسیون جهانی دوومیدانی درباره رکورد شکنی او نوشت: "شاید بتوان گفت سلوا با استعداد، مربی و مذهب خودش موفق شد کار غیرممکن را انجام دهد."

سلوا در سال 1998 از پدری بحرینی و مادری نیجریه ای در کشور نیجریه متولد شده و در کودکی به جزیره‌ای در خلیج فارس مهاجرت کرده است.

مادر او هم از دوندگان سرعت تیم ملی کشورش بود اما این خود سلوا بوده که در کودکی متوجه استعداد خودش شده و اعلام کرده که "من سریع هستم."

او ابتدا در دوی سرعت فعالیت می کرد و بعدها به ماده 400 متر آمد.

سلوا بعد از شکستن رکورد جهانی دوی 400 متر دختران گفت: "من دوست داشتم که در دوهای سرعت کار کنم و وقتی به دوی 400 متر آمدم احساس بسیار بدی داشتم چرا که فکر می‌کردم که نمی‌توانم موفق شوم. اما مربی من اصرار داشت که می‌توانم در 400 متر به موفقیت برسم و به همین دلیل تاکید کرد که در این ماده کار کنم."

او ادامه داد: "با کسب این مدال متوجه شدم که با تمرین و با هر شرایط و حتی با حجاب اسلامی هم می‌توان به موفقیت رسید."

ناصر در المپیک نوجوانان نانجینگ چین مدال نقره دوی 400 متر را کسب کرده بود.

گام به گام

جمعه, ۲۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۵:۴۴ ب.ظ

یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آَمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ وَمَنْ یَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ فَإِنَّهُ یَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنْکَرِ ... (21) سوره نور -

ای مؤمنین! از گامهای ( تدریجی ) شیطان پیروی نکنید ؛ که اگر کسی پیروی کند او را ( سرانجام ) وادار به فحشاء و بدی خواهد کرد!!

توبه وینا مالک ( مانکن پاکستانی ) + عکس

جمعه, ۲۶ تیر ۱۳۹۴، ۰۳:۵۸ ب.ظ
یک مانکن و بازیگر پاکستانی نقش‎های مبتذل پس از تشرف به مکه مکرمه از دنیای ابتذال کناره گیری و اعلام کرد که از این به بعد در برنامه های اسلامی فعالیت خواهد کرد.

به گزارش خبرگزاری اهل‎بیت(ع) ـ ابنا / سرویس صفحات فرهنگی کد خبر : 502033

«وینا مالک» مانکن و بازیگری که در فیلم ها و تصاویر عریان ظاهر می‎شد با خبر کناره گیری خود از این فضاهای فاسد، همگان را شگفت زده کرد.

وی با دعوت یکی از روحانیون مسلمان٬ برای گذراندن ماه عسل به همراه همسرش عازم مکه مکرمه شد و پس از انجام مناسک حج و تحت تأثیر فضای معنوی مکه و مدینه، از عملکرد گذشته خود توبه کرد.

وینا مالک در این باره اظهار داشت:

در مقابل کعبه توبه کردم و از خداوند خواستم که مرا پاک گرداند. به پروردگارم قول دادم که برای همیشه از این شغل کناره گیری نمایم.

وی همچنین خاطرنشان کرد: از این پس٬ پوشش حجاب را رعایت کرده و به نماز اهتمام ویژه خواهم داشت.

بازیگر سابق نقش‌های مبتذل ادامه داد: از برنامه‌های دینی و اجتماعی حمایت خواهم کرد و در فیلم‌هایی که به هدف مسائل اجتماعی و دینی تولید می شود شرکت خواهم کرد.

مالک در پایان با بیان اینکه "قصد تولید یک برنامه اسلامی را دارم" اظهار داشت: برنامه های دینی برای جوانانی که به راه‌های منحرف می روند تولید خواهم کرد.

تصاویر زیر وینا را پس از با حجاب شدن پس از ادای عمره نشان می دهد:


شکوه حجاب ( حجاب و اقتصاد )

چهارشنبه, ۲۴ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۱۲ ق.ظ

از مسلمات است که هر اول بودنی افتخار ندارد.

به شهادت آمار بخش عظیمی از ثروت ما که در دنیا کم نظیر است مرتب به چشم و لب و سر و روی زنان و جوانان ما کشیده و توسط دستمال کاغذی روانه ی سطل های زباله می شود.

به مد و مدگرایی و عمل های زیبایی غیر ضروری پرداخت می گردد.

سرمایه ای که می توانست و می تواند گره های بسیاری را از جامعه ی گرفتار بحران ما بگشاید.

نمی شود از بیکاری و ازدواج های دیر هنگام و مشکلات اقتصادی کشور گفت اما از هدر روی چنین سرمایه عظیمی چیزی نگفت!

بحث چادر نیست که حتی اگر چادری هم باشد اما خود را به انواع رنگ و بوها آغشته سازد کلاغ سیاهی ست بسته ی زرق و برق !!

حجاب آن ست که مانع دیگران گردد پس لزوماً تعدیل کننده مصرف لوازم آرایشی و تزئینی و موارد دیگر هم خواهد بود!

این را علاوه کنید بر اوقات طلایی که روزانه بر سر این کار هدر می رود آن هم از جمعیت عمدتاً جوان و تحصیل کرده ی کشور.

که همین به تنهایی اگر در مسیر صحیح هدایت می شد، کشور را نه تنها در زمینه ی اقتصاد ، بلکه در هر زمینه ی دیگری به کلی دگرگون می ساخت!

به امید آن روز

شکوه حجاب ( حجاب و سلامت )

سه شنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۴، ۰۷:۳۴ ب.ظ

اگر درگاه مشکلات روحی و به دنبال آن جسمی را چشم بدانیم ، اغراق نکرده ایم!

اگر پرنده ی نگاه بر جایی بنشیند که نباید ، آرامش و خورد و خواب را پَر خواهد داد!

کنترل چشم مهم است اما نمی شود همه ی کار را به او سپرد!

منطق می گوید: آب را باید از سرچشمه بست.

حالا که چشم را نمی شود خنجر فولادین زد و کور کرد ، می بایست فرودگاه های مطمئن زیادی برایش تدارک دید که در فرودهایش ناچار به انتخاب بیابان های سنگلاخ و آسیب زن نگردد!

چادر در دستان اهل حجاب نوید بخش فرودی امن و مطمئن است.


شکوه حجاب ( حجاب و آزادی )

سه شنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۴۲ ق.ظ

حجاب پوشش است و در آن نظر تنها بر همان پوشش معطوف است بلکه اگر کسی بخواهد حجاب و پنهان سازی را به معنی واقعی کلمه پیاده کند ، خود پوشش را هم پوششی مخفی انتخاب می کند که جلب توجهی نداشته باشد.

و اینچنین شخصی از یک زندگی ساده و آرام و بی دغدغه ای برخوردار خواهد بود.

اما برهنگی و بی حجابی تظاهر و نشان دادن است ، تمام توجه او را نیم لباس و نیم تن عریانش به خود مشغول خواهد داشت!!!

این شخص باید سلیقه نگاه ها را در نظر بگیرد. 

او باید نظرات اطاق های مُد را مَدّ نظر قرار دهد!

او چشم و گوش به ماهواره ها خواهد داشت.

او به معنی حقیقی کلمه برده است!

آنچنان که گویی طنابی به گردن او انداخته و در سردی و گرمی هوا روانه ی کوچه و بازار و سالن های آرایشش می کنند تا مبادا کسی انگ اُمُّلی به او بزند! 

از این اُمُّل تر می شود بود؟؟؟!

شکوه حجاب ( حجاب و لذت زندگی )

سه شنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۳۸ ق.ظ

وجود و بروز مشکلات متعدد در زندگی ها امری قابل پیش بینی و حتمی ست!

آنچه زن و شوهر ها را علی رغم مشکلات کنار هم قرار می دهد و عنایات ویژه الهی در جعل آن موج می زند ، وجود لذات و کامیابی های جنسی ست ، که به مثابه ی ملاطی زوجین را به هم پیوند داده و زیباترین بناها را شکل می دهد.

وقتی این لذت به طور کامل در محیط خانواده صورت می پذیرد و بالتبع آن استحکام را به دنبال خود دارد که مناظر مهیّج و لذت بخش از جامعه و کوچه بازار برچیده شده و تنها و تنها در اطاق خوابها به نمایش در آید.

و این مسئولیت خطیر بر عهده ی حجاب گذاشته شده است!

بگذارید حجاب به درستی به مسئولیت خطیر خویش عمل نماید.

شکوه حجاب ( حجاب و اعطای اعتماد )

سه شنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۲۷ ق.ظ

مهمترین سرمایه ی هر اجتماعی - بزرگ یا کوچک - اعتماد است و اگر به این اعتماد لطمه بخورد ، اجتماع حقیقی شکل نخواهد گرفت.

شاید جسم ها در کنار هم اما قلوب اینچنین نخواهند بود!

اجتماع کوچک خانواده هم مستثنای از این قاعده نیست که اعتماد در آن ، از اعتماد در جامعه هم به مراتب مهم تر است!

زنان غیر محجّبه ولو شوهرانشان تصریح بدان نکنند یا اصلاً توجهی بدان نداشته باشند ، اما آن اعتمادی را که یک خانم محجّبه به شوهر خود اهدا می کند ، آنها هرگز چنان نخواهند توانست کرد.

مسأله در مورد مردان هم به همین صورت است.

آنها که اعتماد همسرشان را سرمایه ی زندگی خود می دانند از کنار حجاب اعتماد آفرین به راحتی عبور نخواهند نمود!

به طور مسلّم بخش قابل توجهی از آمار تأسف برانگیز اختلافات خانوادگی و طلاق و طلاق کشی ، ریشه در بی حجابی و بی عفتی افسار گسیخته جامعه امروزی ما دارد.

آری آنچه راه نَفَس را بر اختلافات خانوادگی خواهد بست ، گره محکم روسری ست !


شکوه حجاب ( حجاب و عفاف )

سه شنبه, ۲۳ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۰۴ ق.ظ

خیلی ها بی حجاب ممکن است باشند ، اما آلوده دامن نیستند !

خوب به این افراد باید گفت : 

گاهی نگرش شما مهم نیست ؛ باید پرسید برداشت دیگران از رفتار شما چیست؟!

صدای تلویزیون را باز کرده و کتاب را هم باز که مثلاً درس می خواند!

نمی گوئید: بچه جون! کتابتو جمع کن بذار کنار ، اگه درسخون بودی نمی اومدی جلو تلویزیون روشن بشینی!

برای هر کاری زمینه مناسب آن را هم باید تدارک دید!

اگر واقعاً اهل عفتی اهل حجاب هم باید باشی.

حجاب سدی ست جلو نگاه ها و متلک ها و مزاحمت ها و تجاوز به عنف ها !

حجاب زمینه ساز و تحقق بخش عفاف است!

پس نمی شود خود را طالب عفاف دانست و از حجاب روگردان بود!

شکوه حجاب ( حجاب و محدودیت )

دوشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۴، ۰۶:۲۸ ب.ظ

هستند کسانی که گرمای هوا و دست و پاگیر بودن حجاب را بهانه ی بی حجابی قرار می دهند!

در حالی که اگر سختی بهانه ی خوبی برای شانه خالی کردن از مسئولیت باشد ، درِ مسئولیت پذیری را باید تخته کرد!!!

چرا که هر قانونی و حکمی سختی خاصّ خودش را خواهد داشت.

چه احکام شرعیه مثل نماز صبح و بلکه اصل نماز ، و روزه تابستان و بلکه اصل روزه ، و حج ، و خمس ، و ...

و چه قوانین اجتماعی و حکومتی مثل قوانین راهنمائی و رانندگی ، و مالیات ، و ...

به علاوه این بهانه توقّفگاهی ندارد!!!

از چند تار مو و زیر گلو شروع ، و تا آنجا پیش می رود که نسل های بعد او دیگر چیزی به عنوان لباس بر خود نبینند!!!

آنچنان که در جوامع غربی متأسفانه مشاهده می کنیم!

اصلاً سختی حجاب را می توان بخشی از فلسفه ی حجاب دانست ، که باید یک زن مسلمان پذیرای آن گردد تا روحیه صبر و مقاومت و ایثار در وجود او نخشکد!

و بعد یادمان بماند از نعمت های بزرگ الهی ، هماهنگ شدن بدن انسان است با شرایط پیرامون !

تا آنجا که حجاب برای زنان محجّبه جزئی از پیکر و شخصیت آنها به شمار آمده و بدون آن است که احساس سختی و ناراحتی می کنند!!

و در نهایت کم نیستند بانوان موفق در عرصه های مختلف ورزشی ، علمی ، هنری ، اجتماعی که از حجاب کامل برخوردارند و در نقطه مقابل زنان بدحجابی که هیچ هنری جز برهنگی ندارند!!

بنابراین آنچه تلاش می شود به عنوان بند بر پای زنان ما معرفی شود بند نیست ، و آنچه به عنوان بال پرواز معرفی می گردد هم بال پرواز نیست!

موفقیت زنان بسته به اراده و تمرکز آنان بر هدف و کارشان است که اگر حجاب کمک کار در این زمینه نباشد قطعاً مانع به حساب نخواهد آمد.

به امید موفقیت و سربلندی زنان سرزمینم



شکوه حجاب ( حجاب و تعبّد )

دوشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۰۴ ب.ظ

مگر نه این است که دستور العمل بکارگیری هر دستگاهی به سازنده ی آن واگذار می شود ؟!

من فلسفه ی حجاب را بدانم یا ندانم ، بپذیرم یا نپذیرم ، خالق زن و مرد حق دارد اعضائی از بدن ما را اعضای عمومی و اعضائی را غیر عمومی اعلام نماید.

بلکه این حقی برای مصرف کننده است بر گردن سازنده که با توجه به شناختش از مصنوع خود ، او را به آنچه موجب استفاده درست از دستگاه و آنچه موجب بروز و ظهور لطمات به آن می شود توصیه نماید.


قُلْ لِلْمُؤْمِنِینَ یَغُضُّوا مِنْ أَبْصَارِهِمْ وَیَحْفَظُوا فُرُوجَهُمْ ذَلِکَ أَزْکَى لَهُمْ إِنَّ اللَّهَ خَبِیرٌ بِمَا یَصْنَعُونَ (30) وَقُلْ لِلْمُؤْمِنَاتِ یَغْضُضْنَ مِنْ أَبْصَارِهِنَّ وَیَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا مَا ظَهَرَ مِنْهَا وَلْیَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلَى جُیُوبِهِنَّ وَلَا یُبْدِینَ زِینَتَهُنَّ إِلَّا لِبُعُولَتِهِنَّ أَوْ آَبَائِهِنَّ أَوْ آَبَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ أَبْنَائِهِنَّ أَوْ أَبْنَاءِ بُعُولَتِهِنَّ أَوْ إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی إِخْوَانِهِنَّ أَوْ بَنِی أَخَوَاتِهِنَّ أَوْ نِسَائِهِنَّ أَوْ مَا مَلَکَتْ أَیْمَانُهُنَّ أَوِ التَّابِعِینَ غَیْرِ أُولِی الْإِرْبَةِ مِنَ الرِّجَالِ أَوِ الطِّفْلِ الَّذِینَ لَمْ یَظْهَرُوا عَلَى عَوْرَاتِ النِّسَاءِ وَلَا یَضْرِبْنَ بِأَرْجُلِهِنَّ لِیُعْلَمَ مَا یُخْفِینَ مِنْ زِینَتِهِنَّ وَتُوبُوا إِلَى اللَّهِ جَمِیعًا أَیُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ (31) سوره نور -

30 - به مؤ منان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان ) فرو گیرند، و فروج خود را حفظ کنند، این براى آنها پاکیزه تر است ، خداوند از آنچه انجام مى دهید آگاه است .

31 - و به زنان با ایمان بگو چشمهاى خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند، و دامان خویش را حفظ کنند، و زینت خود را جز آن مقدار که ظاهر است آشکار ننمایند، و (اطراف ) روسریهاى خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود) و زینت خود را آشکار نسازند مـگـر براى شوهرانشان یا پدرانشان یا پدر شوهرانشان یا پـسرانشان یا پـسران همسرانشان یا برادرانشان یا پسران برادرانشان ، یا پسران خواهرانشان ، یا زنان هم کیششان یا بردگانشان (کنیزانشان ) یا افراد سفیه که تمایلى به زن ندارند یا کودکانى که از امور جنسى مربوط به زنان آگاه نیستند، آنها هنگام راه رفتن پـایهاى خود را به زمین نزنند تا زینت پـنهانیشان دانسته شود. (و صداى خلخال که بر پا دارند به گوش رسد) و همگى به سوى خدا بازگردید اى مؤ منان! تا رستگار شوید.

یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ذَلِکَ أَدْنَى أَنْ یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَحِیمًا (59) احزاب -

59 - اى پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤ منان بگو جلبابها (روسرى هاى بلند) خود را بر خویش فرو افکنند، این کار براى اینکه (از کنیزان و آلودگان ) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است و (اگر تاکنون خطا و کوتاهى از آنها سر زده ) خداوند همواره غفور و رحیم است .

خدا را بی نهایت سپاس بر تشریع حجاب ، خدا را بی نهایت شکر بر دستور عفاف.

شکوه حجاب ( حجاب و شعائر )

دوشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۳۴ ق.ظ

نوع رفتار یک جامعه دینی نشان دهنده ی میزان تقیّد افراد آن جامعه به احکام دینی ست.

اصل وجود تدیّن ، مطلوب و دارای آثار ؛ تظاهر و نشان دادن آن هم مطلوب و دارای آثار گسترده ای ست.

در محیطی که در و دیوار و سر و صورت افراد رنگ و بوی مذهبی دارند ، کمتر کسی به خود جرأت ارتکاب گناه می دهد ولو در حوزه های دیگر غیر مرتبط با حجاب .

شکی نیست بی حجاب مبلّغ بی دینی و لاابالی گری ست ! و حجاب هر فرد محجّبه بنر تبلیغاتی دینی !

خوشا به حال آن کسی که در هرگامی که طی می کند ثواب تبلیغ دینی برایش ثبت و ضبط می گردد! و بدا به حال آن که در هر قدم گناه یک پرده دری را به جان خود می خرد !

شکوه حجاب ( حجاب و یکرنگی )

دوشنبه, ۲۲ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۳۳ ق.ظ

آنچنانی که اقامه ی نماز به سمت قبله ی واحد ، شکوه و اقتدار مسلمین را به نمایش می گذارد وگرنه که « به هر طرف که کنی روی ، معبود است! » انتخاب پوشش واحد هم به همین منوال به جماعت بانوان اسلامی شکوه خاصی عطا کرده و وحدت را در آنها تقویت نماید و  و به دلهای ایشان در مقابل تهدیدات پر دامنه و مداوم دشمنان استحکام می بخشد.

و همچنین با اتّخاذ حجاب واحد و یکدست ، نمایش طبقاتی در میان این قشر سراسر عاطفه و حسّاس کمرنگ و کمرنگ تر شده و از این جهت هم نوعی آرامش مخصوصاً به قشر ضعیف جامعه تزریق خواهد گردید!

پس به خاطر بسپریم: حجاب یکدست ، وحدت بخش و کورکننده ی چشم و همچشمی ها و در نتیجه ارمغان آور آرامش و آسایش است. 

شکوه حجاب ( حجاب و شخصیت )

يكشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۳۶ ب.ظ

اگر بخواهیم نگاه ها را از مناظر متعدد یک تابلو به یک نقطه خاص متمرکز کنیم ، بهترین راه چیست؟؟؟!

ظرافت های ظاهری زن اگر آشکار باشد آنچنانی برقی دارد که نگاه های خیره را از توجه به بُعد دیگر زن که همانا شخصیت انسانی اوست باز داشته و او را در حد یک ظرف منی و دستگاه اطفاء شهوت تنزّل می دهد!

عنوانی که علاوه بر ننگ و عاری اش ، وفایی نداشته و به سرعت به تازه سالان خواهد رسید و آنچه برای او باقی می گذارد احساس سرشکستگی و افسردگی و عذاب وجدان است!

شخصیت واقعی زن آنجاست که با ستر اندام فریبنده خود ، انسانیت او متبلور گردد.

همانی که گذشت عمر و بیماری و بروز حوادث و زایمان و شیردهی و ... چیزی از آن نکاسته که اغلب بر آن می افزاید و فرد را برای همیشه عزیز می دارد.