ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

دنیای جوانی :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

۱۶۷ مطلب با موضوع «دنیای جوانی» ثبت شده است

به مناسبت روز حجاب و عفاف

دوشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۵، ۱۱:۰۴ ق.ظ

خوش قیافه

شنبه, ۱۹ تیر ۱۳۹۵، ۰۳:۰۵ ق.ظ

پســــــــــــر ژست حق به جانبی به خودش گرفت وگفت:

« جوابمو نمیده؟! خیلی دلش بخواد! درسته کار ندارم، خونه وماشین ندارم، نمی خواستم بگم ولی - یه تیپ وقیافه ای دارم که هرجا برم، دست وپا برام بشکنن! »

پسر اونقدر تو حس خودش غرق شده بود، که صدای دختـــــــــــر رو از تو اطاق نمی شنید که می گفت:

« می دونم کار پیدا میشه، می دونم که زندگی هم به خونه وماشین نیست، اما چطوری بگم از تیپ وقیافه ی این آدم متنفرم!!! »

از گپ و گفت های تلگرامی 4

پنجشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۲۲ ب.ظ

[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۲۸]

سلام


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۲۹]

خراب کردم....

خراب😔


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۲۹]

سلام


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۲۹]

چی شده؟


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۲۹]

رمضانم پرید :((


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۰]

اینقد صبح گریه کردم


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۰]

خوب نمیگی چی شده؟


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۰]

جوونی کردی لابد؟!


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۱]

هر چی تو ماه رمضون گوش و جشم و دست و ما و شکمو کنترل کردم...


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۱]

دیروز همش رفت!

محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۲]

خوب خیلی سریع اتفاق افتاد بله این جای افسوس بیشتری داره...


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۲]

ولی در جمع راه رو که نبستند...


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۲]

😭


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۲]

خدای شوال همون خدای رمضانه...


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۲]

اینقد من در برابر شیطون ضعیفم؟!


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۲]

بر منکرش لعنت


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۳]

گاهی متأسفانه بله خیلی ضعیفیم


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۳]

😢


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۴]

هنوز فاصله زیادی از رمضان نداریم دلا هنو خیلی تیره نشده، میشه سریع شستش...


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۴]

بله...


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۴]

😔


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۵]

و داری این کارو میکنی...


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۶]

شاید چوب عجب و غرورتو خوردی!!! گاهی انسان موفق به عملی میشه و بعد دچار عجب میشه مخصوصا میبینه کسانی کنارش بودند اون توفیقو نداشته ند


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۶]

این اتفاق رو هم به چشم یه درس بهش نیگاه کن...


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۶]

خیلی غرور داشتم 😔


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۶]

هیچ کس روزه نگرفت ...


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۶]

همینه


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۷]

من هم روزه گرفتم 

هم درس خوندم 

هم احیا رفتم


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۷]

همه چی حساب کتاب داره... این برا اینکه شاختو بشکنند و متوجهت کنند درس خوبی بوده


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۸]

ان شاءالله به خاطر اون روزهای خوبت ، از این روز بدت زودتر بگذرند...


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۸]

ممنون ...😔


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۸]

إِنَّمَا التَّوْبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذِینَ یَعْمَلُونَ السُّوءَ بِجَهَالَةٍ ثُمَّ یَتُوبُونَ مِنْ قَرِیبٍ فَأُولَئِکَ یَتُوبُ اللَّهُ عَلَیْهِمْ وَکَانَ اللَّهُ عَلِیمًا حَکِیمًا

توبه مال اوناییه که وقتی اشتباهی می کنند سریع برمی گردند...


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۸]

التماس دعا


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۹]

😔


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۹]

عذاب وجدان گرفتم


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۹]

این نشونه خوبیه. معلوم میکنه دلت هنو زنده ست...


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۹]

همش فکر میکنم هفته دیگه زندگیم نابود میشه (کنکوره )


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۹]

اگه خدا بخواد تو کنکورم شاخمو بشکونه؟


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۳۹]

من بخاطر خدا روزه گرفتم که کمکم کنه


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۰]

ان شاءالله یه توبه محکمو جدی، یه قول و قرار جدید، و بعد تمرکز کن رو کنکورت


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۰]

خیلی گریه کردم صبح ...😢


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۱]

شاید ارزش این گریه هات بیش از گریه های شب قدرت باشه .. چه میدونی؟!


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۱]

واقعا نمیدونم


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۱]

فقط این دفعه محکم باش، توفیقتو از خود خدا بدون ، واسه اونایی که از توفیق کمتری برخوردارند دلسوزانه دعا کن ...


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۲]

باور کنین دعا کردم


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۲]

شبای قدر بیشتر برای بقیه دعا کردم


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۲]

این برای خدا بد میشه که 

من روزه گرفتم و کمتر درس خوندم 

حالا یه عده بعد کنکور بگن ما نگرفتیم و رتبمون بهتر شد !!


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۳]

اینجا مشتری دل شکسته ند، گفتین غرور گرفتتتون..


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۳]

اینا رو گره به هم نزن...


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۳]

اره خب غرور داشتم

ولی دعا هم کردم


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۳]

عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم

خیلی پیش میاد چیزی رو دوست داری ولی واسه ت خوب هم ممکنه نباشه


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۳]

فکرم همش رو اینه!

خیلی سطح پایین فکر میکنم!


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۴]

اصلا گاهی نرفتن به دانشگاه ممکنه واقعا مصلحتت باشه...


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۴]

من میدونم حاجی 

ولی جواب دل شکسته بابامو چی بدم؟

جواب اشکای مامانم ؟!


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۴]

همه چی رو خلاصه کردند و می کنیم به یه دانشگاه رفتن...


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۴]

از بیخ فکر غلطیه


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۴]

الان اینجا رقابت بین رتبه های زیر 500 :-/


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۵]

توکل بر خدا به خودش واگذارکن. بعد از تلاش و زحمت میگی : خدایا! هرچه صلاح دنیا و اخرتمه همون بشه


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۵]

مخصوصا از پدر و مادرت هم بخواه اینجوری برات دعا کنند...


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۵]

خواسته هام همش مشروعه والا


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۵]

که اگه نشد دلشون گرم باشه که شاید مصلحتش نبوده


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۶]

من با دانشگاه رفتن خیلی زودتر میتونم ازدواج کنم


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۷]

به ظاهر بله مشروعه اما چه مسیری رو جلو پات میذاره دانشگاه؟ اونو نمیدونی..


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۷]

مسیرشم صحیحه ان شاءالله


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۷]

کم نبودند محجبه و متدین وارد دانشگاه شدند و فضای خاص دانشگاه همه چیشونو ازشون گرفت


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۸]

نمیخوام بگم دانشجوها بدن ها!! اما به همه نمیسازه انچنان که حتی بعضی با اومدن به حوزه چنین حالی پیدا می کنن


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۸]

منم پارسال حرف شمارو زدم 

کار رو ترجیح دادم و جلو خانوادم واستادم


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۸]

ولی نشد !

حالا امسال اگر دانشگاهم نشه !

دیگه هیچی برام نمیمونه


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۸]

ان شاءالله هرچه مصلحته


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۹]

مهم خدمته به خودت و خانواده ت و کشورت. اگه درگرو دانشگاه رفتن ان شاءالله اون بشه ، و اگر به اینه که پی کسب و کاری برین ان شاءالله این بشه.


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۹]

بده دیگه حاجی


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۴۹]

یعنی چی خب....

اصن ما حکمت خدا رو نمیفهمیم

تلاشامونم جواب ندلشته باشه 

دیگه ادم به چ امیدی زندگی کنه؟!


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۵۱]

حکمت خدا همینه که شما اشکی ریختین دعایی کردین سعادت و خوشبختی خواستین و خوب نمیدونی از شرایط آینده خودت. کارتو به خدا که عالم به حال و آینده تویه واگذار می کنی. یعنی شما به هر قیمتی دانشگاه میخواین؟!


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۵۱]

کار پارسال خواستم ...نشد !

دانشگاه هم که اگر امسال نشه...خدای نکرده


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۵۱]

ممنون


[۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۵۱]

مزاحم نمیشم 😔


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۵۱]

کارتو بکن و بعد از اون واقعا به خود خدا واگذار کن که هر چه صلاح من و مملکتمه


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۵۲]

گاهی حتی بگو خدا! مهم من تنها که نیستم هرکسی که میتونه منشأ آثار بهتری بشه اون دانشگاه بیاد ولو رقیب من باشه!!

یه کم دیدمونو وسیعتر کنیم، زندگی خیلی شیرین تر میشه و شکست هامون هم قابل پذیرشتر.


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۷.۱۶ ۰۹:۵۲]

موفق باشید و سربلند.


+  فَإِذَا رَکِبُوا فِی الْفُلْکِ دَعَوُا اللَّهَ مُخْلِصِینَ لَهُ الدِّینَ فَلَمَّا نَجَّاهُمْ إِلَى الْبَرِّ إِذَا هُمْ یُشْرِکُونَ

وقت کنکور و ... بعضیا خدا خداشون بلنده، خدا هم کار راه اندازه اما بعدش متأسفانه قول و قرارهارو فراموش می کنند ...

بله خواسته ها رو هم باید از خود خدا خواست اما تنها خدا رو برا این خواستن ، در واقع خودخواهی ست تا خداخواهی ...

از گپ و گفت های تلگرامی 3

پنجشنبه, ۱۷ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۲۱ ق.ظ

 [۰۷.۰۶.۱۶ ۱۴:۵۰]

سلام علیکم


 [۰۷.۰۶.۱۶ ۱۴:۵۰]

هستین ؟ سوال داشتم؟


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۶.۱۶ ۱۷:۲۹]

سلام. در خدمتیم


[۰۷.۰۶.۱۶ ۱۷:۲۹]

عع . تشریف آوردین


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۶.۱۶ ۱۷:۳۰]

بفرمائین


[۰۷.۰۶.۱۶ ۱۷:۳۱]

یه سوال درباره صحبت با نامحرم دارم


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۶.۱۶ ۱۷:۳۱]

خوب..

[۰۷.۰۶.۱۶ ۱۷:۳۲]

چه موقعی صحبت با نامحرم گناه میشه؟


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۶.۱۶ ۱۷:۳۳]

وقتی همون موقع از رو لذت باشه، یا وقتی زمینه فساد بعدی رو فراهم کنه...


[۰۷.۰۶.۱۶ ۱۷:۳۳]

ین چی لذت؟


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۶.۱۶ ۱۷:۳۳]

خوشش میاد از حرف زدن با او


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۶.۱۶ ۱۷:۳۴]

یعنی اگه مثلا جنس موافق بود اینجور حسی پیدا نمی کرد ...


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۶.۱۶ ۱۷:۳۵]

گاهی به آرامش میرسن...


[۰۷.۰۶.۱۶ ۱۷:۳۵]

خب اگه طرف مقابل راهنماییمون کنه چی؟


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۶.۱۶ ۱۷:۳۵]

نه به خاطر نوع گفته ها ، بخاطر لحن چنین حسی پیدا بکنه


[۰۷.۰۶.۱۶ ۱۷:۳۵]

آهان


[۰۷.۰۶.۱۶ ۱۷:۳۶]

اگر فقط برای راهنمایی صحبت کنیم بعد طرف مقابل یه خرده یه جوری حرف بزنه چی؟


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۶.۱۶ ۱۷:۳۶]

اضافیش مشکل داره دیگه...


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۶.۱۶ ۱۷:۳۶]

ملاک رو ببینین ، هرجا ملاک اومد حکمم میاد!


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۶.۱۶ ۱۷:۳۷]

پس ممکنه اول یه صحبتی حلال باشه اما ادامه ش مشکل دار...


[۰۷.۰۶.۱۶ ۱۷:۳۷]

آره


[۰۷.۰۶.۱۶ ۱۷:۳۸]

خب. اینجا چیکار کنیم ما؟


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۶.۱۶ ۱۷:۳۹]

از گناه باید چکار کرد؟!


[۰۷.۰۶.۱۶ ۱۷:۴۰]

اگه طرف مقابل این طوری بود چیکار کنیم؟


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۶.۱۶ ۱۷:۴۱]

کمک بر گناه مثل خود گناه،  گناهه... اگه میدونین داره به گناه می افته یا عرض کردم بعدا جوریه که به گناه می افته اینجا هم مشکل داره. اما تا نمی دونین مشکلی نداره مگر حرف زدن انسان حرف زدن معمولی نباشه ...


محمد شورگشتی, [۰۷.۰۶.۱۶ ۱۷:۴۲]

تن صدا ، مضمون صحبتهایی که رد و بدل میشه ، ظرفیت طرف ، همه رو باید در این جهت لحاظ کرد ...


[۰۷.۰۶.۱۶ ۱۷:۴۳]

آهان

______________________________________________


+ بعدا نوشت:

اگه با شخصی چت کنی و بهش علاقمند شی بدون اینکه اون روحشم خبر داشته باشه و اون بهت کمکهایی کرده باشه که باعث شه بهش علاقمند شین اگه به اون ارتباط ادامه بدین گناهش پای کیه؟ همونی که علاقمند شده یا هر دو؟ اگه هر دو لازمه شخص دوم چیزی بدونه؟


سلام

بله از آفات این ارتباطات مجازی مخصوصا وقتی طولانی تر میشه، ایجاد علاقه و وابستگی ست.
اصلا ادامه دادن ارتباط تا این حد صحیح نیست.
خود طرف بهترین کسیه که تشخیص میده که دیگه این گپ و گفت طبیعی نیست و به سمت و سویی دیگه میره و میبایست هرچه سریعتر قطعش کنه و توجیهات قابل قبول نیست...
طرف مقابل از اونجا که مطلع نیست نمیشه در مورد او هم قائل به معصیت شد...

جواب شما به این پیامک : ...

دوشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۵، ۱۲:۲۰ ق.ظ

متن بدون دستکاری یک پیامک:


« با سلام خدمت حاج آقا وآرضوی قبولی طاعات

مادر... هستم (دختره رو میشناسم تو کلاسام میومد)

دخترم تازه 12 ساله شد

جوانی متدین و باخدایی به خاستگاری آمد که 28 سال سن دارد

ماندین چی جواب بدیم؟! »


جواب شما به این پیامک چیه؟!

___________________________________________

متأسفانه اینچنین مواردی رو علی رغم میل باطنیم عقد هم کرده ام

توصیه هم که می کنی ناراحت میشن!!

دختره: 10 ، 11 ساله ؛ و داماد: یه مرد کامل !!


سه مسأله:

1 - آمیزش جنسى باهمسرى که هنوز نه سالش تمام نشده، جایز نیست خواه آزاد باشد یا کنیز، همسر دائم باشد یا موقت، اماکامجوییهاى دیگر جز دخول، اعم از نظر یا نوازش با شهوت یاملاعبه ونظایر آن جایز است.

2 - اگر مردى با دختر خردسالى ازدواج کند (خواه دائم یا موقت) وپیش از کامل شدن نه سال به او دخول کند واو را افضاء (1) کند، دیه اش به آن مرد تعلق مى گیرد - که نصف دیه مرد است - یا باید مادام العمر به او نفقه دهد، مگر آن که او را در ازدواج خود نگهدارد و طلاقش ندهد، وگفته شده مطلقاً باید تا پایان عمر به آن دخترنفقه اش را بپردازد واین سخن موافق احتیاط است.

3 - احوط آن است که نباید پیش از کامل شدن ساختمان جسمى دختر و رسیدن او به حد زنان کامل با وى همبستر شد، وهنگام احتمال ضرر همچون (افضاء) ونظایر آن همبستر شدن با او حرام است.


(1) افضاء: یعنى دریدن دیواره فاصل میان مجراى بول ومجراى حیض بسبب آمیزش جنسى و شاید شامل هرگونه دریدنى شود که زن را بى فایده کند.

منبع: الفقه الاسلامى احکام خانواده و آداب ازدواج، محمدتقی مدرسی

گامهاى شیطان

شنبه, ۱۲ تیر ۱۳۹۵، ۰۶:۳۶ ب.ظ

... وَلَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّیْطَانِ إِنَّهُ لَکُمْ عَدُوٌّ مُبِینٌ (168) - سوره مبارکه بقره -

... و از گامهاى شیطان پیروى نکنید، چه اینکه او دشمن آشکار شما است.

(خطوات الشیطان ) (گامهاى شیطان ) گویا اشاره به یک مساءله دقیق تربیتى دارد و آن اینکه انحرافها و تبهکاریها غالبا بطور تدریج در انسان نفوذ مى کند، نه به صورت دفعى و فورى.

مثلا براى آلوده شدن یک جوان به مواد مخدر و قمار و شراب معمولا مراحلى وجود دارد: 

نخست به صورت تماشاچى در یکى از این جلسات شرکت مى کند و انجام اینکار را ساده مى شمرد.
گام دوم شرکت تفریحى در قمار (بدون برد و یا باخت ) و یا استفاده از مواد مخدر به عنوان رفع خستگى و یا درمان بیمارى و مانند آن است .
گام سوم استفاده از این مواد به صورت کم و به قصد اینکه در مدت کوتاهى از آن صرفنظر کند.
سرانجام گامها یکى پس از دیگرى برداشته مى شود و شخص به صورت یک قمار باز حرفه اى خطرناک و یا یک معتاد سخت و بینوا در مى آید!!
وسوسه هاى شیطان معمولا به همین صورت است ، انسان را قدم به قدم و تدریجا در پشت سر خود به سوى پرتگاه مى کشاند.

این موضوع منحصر به شیطان اصلى نیست ، تمام دستگاه هاى شیطانى و آلوده براى پیاده کردن نقشه هاى شوم خود از همین روش (خطوات ) (گام به گام ) استفاده مى کنند.

لذا قرآن مى گوید

از همان گام اول باید به هوش بود و با شیطان همراه نشد.


منبع:

تفسیر نمونه

دعا اینجوری می چسبه !! ( عکس )

يكشنبه, ۶ تیر ۱۳۹۵، ۰۶:۱۸ ب.ظ

مگر در روایات نداریم انسان با « ازدواج » لااقل نصف دینش کامل میشه؟!

مگر نداریم عبادت متأهل هفتاد برابر عبادت مجرده؟!

با این حساب چقدر خوبه وقت مناجات « همسرمون » رو هم که باعث کامل شدن دینمون شده ، که باعث مضاعف شدن ثوابمون شده ، در کنار خودمون بنشونیم و به درگاه الهی دعا کنیم!

چقدر این جور دعا کردنو دوست دارم!


- عباداتتان قبول -

قال أبو جعفر علیه السلام: 

اتبع من یبکیک وهو لک ناصح، ولا تتبع من یضحکک وهو لک غاش، وستردون على الله جمیعا فتعلمون 

امام باقر(ع) : 

دنبال کننده کسی باش که تو را می گریاند ولی دلسوز توست! و نه آنکه تو را می خنداند ولی نسبت به تو فریبکار است!

و همه شما (دنبال کنندگان و دنبال شوندگان) به خدا برخواهید گشت پس خواهید دانست (حق و باطل ، و خوب و بد را)

بحارالانوار ج 72 ص 103 

شرح شما ، پای این عکس...

دوشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۱۲ ب.ظ

...

غیرت

يكشنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۵، ۰۲:۳۱ ب.ظ

غیرت یعنی:

 زنه واسه مَرده هنو نمُرده!

ححححاج آقا! بببببریم عععقد

يكشنبه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۵، ۱۲:۴۳ ق.ظ

یادم نمیره محله ای بودیم صدای زنگ در خونه بلند شد 

متعاقب اون هم ضربات مشت و لگدی که حواله در می شد!

خدایا! چه خبره ؟! با عجله رفتم درو باز کردم

جوونکی عینک ته استکانی ، قیافه کج و کوله با لکنتی که تو زبونش بود!

بریده بریده گفت :

ححححاج آقا! بببببریم عععقد

نگاهی به این طرف و اون طرف کوچه ، کسی نبود!

ناراحت که یعنی یه آدم درست و حسابی تو خانواده اینا نبوده که این طفلک رو با این وضعیت فرستادند؟!

گفتم: باشه کارامو بکنم

با سرعت لباس پوشیدم و اومدم که راه بیفتیم دیدم عجب لنگ هم می زنه بنده خدا!

بین راه ازش پرسیدم حالا عقد کی هست؟!

گفت: خودم!!

تا اینو گفت اولش جا خوردم و بعد حدس زدم که لابد برا تقویت روحیه ش برنامه رو اینجور چیدن که احساس مردانگی و بزرگی کنه و ...

خلاصه رسیدیم در خونه ای...

زنگ رو زد و خودش کناری ایستاد!

خانمی میانسال درو باز کرد ، چشاش با دیدن من داشت از حدقه بیرون می زد!!

گفتم: ببخشین مجلس همینجاست؟!
چشمش که به جوونک افتاد از جلو در کنار رفت و ما رو تعارف منزل کرد.
با ورود ما خود او به سرعت بیرون زد و دو سه دقیقه بعد در معیّت پیرمردی برگشت!
متحیر شده بودم ! شرایط به هیچ عنوان عادی نمی نمود!
پیرمرد به محض ورودش به جوونک حمله ور شد و با نثار پس گردنی و فحش و ناسزا به زبون محلی اونو تحویل جوانی دم در داد و برگشت!
دخترک زیبای منزل که تا اون لحظه ساکت در گوشه ای نشسته بود ، به سمت آشپزخانه دوید و صداش به گریه بلند شد.
همچنان متحیر بودم که پیرمرد شروع به سخن کرد:
حاج آقا! ببخشید فکر کردیم این فلان فلان شده شوخی میکنه!
مرد این خونه راننده بیابونه ، خوبه نبود وگرنه که معلوم نبود چی میشد؟!
انکشف که طرف مستقیم برداشته ما رو برده بود خونه بختش!!
لامصب چه خوش سلیقه هم بود!!!
از خانم معذرت خواهی کردم و با حاجی زدیم بیرون...
گفتم: پدربزرگشین؟!
- بله
- فضولی نباشه، چشمش ضعیفه، زبونش لکنت داره، پاش می لنگه، اما دلیل نمیشه غریزه نداشته باشه!!
اجازه میدین به رفتارتون اعتراض داشته باشم؟!
رفتار رفتار مناسب با یه جوون ولو معلول نبود!
میگه خوب چه کار کنیم؟!
گفتم: زن می خواد زنش بدین...
- زن؟ ، این؟
- بله البته خوب به یکی مثل خودش
هستند دخترانی که به جهت مشکلاتشون آدمای سالم سراغشون نمیرن...
گفتم: این یه نقایصی داره کسی رو بگیرین که با نقایص او به جوری متضاد باشه که در کنار هم کامل بشن.
گفت: یعنی چی؟
گفتم یکی مثلا چشم نداره ولی گوش داره اگه این فرد همنشین بشه به کسی که چشم داره ولی گوش نداره خوب اینجوری میتونن نقایص هم  رو به خوبی پوشش بدن و در کنار هم تبدیل به یه آدم کامل بشن...
+ راستش دلم واقعا براش سوخت! به من واگذار می کردند زنی براش دست و پا می کردم!
حالا زنش نمیدین چرا فحش و ناسزا و کتک؟!

نقش شما به عنوان یک فرزند ، در میزان موالید؟!

چهارشنبه, ۵ خرداد ۱۳۹۵، ۰۵:۵۵ ب.ظ

امام صادق (ع):

فلان کس (اسمش رو هم آوردند) اینجور تعریف کرد که:

من از بچه آوری طفره می رفتم تا در صحرای عرفات جوانکی را دیدم که با گریه اینجور خدا را می خواند : پروردگارا ! پدرم پدرم ... پس با شنیدن این کلام به داشتن فرزند رغبت نمودم! (که شاید فرزند من هم به جانم دعا کند و برایم از خدا استغفار خواهد) - میزان الحکمة. حرف واو ، باب الوالد و الولد -

حضرت زکریا هم وقتی از درگاه الهی طلب ذریه و نسل پاک کردند که در محراب عبادت، عنایات خداوند متعال به خانم مریم را مشاهده نمودند!

کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا الْمِحْرَابَ وَجَدَ عِنْدَهَا رِزْقًا قَالَ یَامَرْیَمُ أَنَّى لَکِ هَذَا قَالَتْ هُوَ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ یَرْزُقُ مَنْ یَشَاءُ بِغَیْرِ حِسَابٍ (37) هُنَالِکَ دَعَا زَکَرِیَّا رَبَّهُ قَالَ رَبِّ هَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ ذُرِّیَّةً طَیِّبَةً إِنَّکَ سَمِیعُ الدُّعَاءِ (38) أل عمران -


حالا ببینیم وضع امروز ما در زمینه موالید چه گونه ست؟!

و ما از کدام فرزندانیم؟

از اونها که اطرافیان با دیدن ما نسبت به فرزند راغب شوند یا خدای ناکرده پشیمان و دلسرد؟!!


کم نشنیدیم که واضح وبی پرده میگن همین اومده ها چه گلی به سر بابا ماماناشون زدن که بخوان نیومده ها بزنن...

برادر! خواهر! 

از توقعاتت کمی بکاه! 

شرایط والدینت رو هم درک کن!

دوست داری فرزند تو همون جور رفتار کنه که تو با والدینت می کنی؟!

خوب فکر کن!!

بیایین یه کم هوای مامان باباها رو بیشتر داشته باشیم... حتی مرحومینشونو.


+ باباهه میگه: 

هیچی نداشت زنش دادم، اومدیم خونه چای بخوریم قندونو از جلو من برداشته میذاره پیش زن یه روزه ش!

چای تلخ نخورده بودم که با ازدواج پسرم الحمدلله خوردم!!

میگه: 

عین کنه می چسبه پیش ما دست زنشو ماچ ماچ کردن و مثل اشیاء متبرک رو چشمش گذاشتن و ...

 آرزو به دلمون موند تو عمر بیست و چند ساله ش بخواد یه بار دست ما رو ببوسه!!

میگه: 

... ( ولش کن داره دیگه زیادی حرف می زنه!! خخخخخ )

رسول الله: «الشباب» شعبة من «الجنون» !!

سه شنبه, ۲۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۴۹ ب.ظ

 روایت:

رسول الله (صلى الله علیه وآله) فرموده اند : 

الشباب شعبة من الجنون

جوانی شعبه ای از جنون است!!

ضرب المثل:

به دیوونه میگن فرار کن ، داره جوون میاد!!


دیوانه کیست؟!

کسی که اعمالش بر مبنای فکر صحیح و سلیم نیست...

کسی که صلاح خود و خانواده اش را به درستی نمی داند...

 تصمیماتش گاهی توأم است با خطراتی برای خود و دیگران.

آیا این نوع روایت، توهین به جوان و جوانی نیست؟!

من می گویم هرگز بلکه:

اولا هشداری ست به جوانان که مواظب تصمیم گیری هایتان باشید که به دلیل خامی و کم دانشی از یک طرف و وجود شهوات قوی از طرف دیگر، نادرست و ناسنجیده عمل نکنید بی آنکه خود متوجه باشید!

تجربیات دیگران را مغتنم شمرده و از راهنمایی بزرگان بهره جسته و بر حجم دانش و آگاهی خود بیفزایید.

به هیجانات و احساسات رنگ و بوی عقلانیت بخشید.

از طرفی دیگر دفاع از جوان وجوانی هست در قبال کسانی که انتظار درک و فهم یک انسان کامل و تجربه دیده را از ایشان دارند!

کسانی که جوانی خودشان را از یاد برده و گویا هیچ گاه در مدت زندگی گرفتار هیجانات و احساسات نشده اند!

کسانی که مدام جوانان را آماج حملات غیر منصفانه و یکطرفه خویش قرار می دهند.

لذاست که امام علی (ع) می فرماید:

جهل الشاب معذور وعلمه محقور 

نادانی جوان عذری پذیرفته شده است و علم او ناچیز

او هنوز فرصت زمانی لازم برای رسیدن به عمق مسائل را پیدا نکرده است.

او هنوز گرم و سرد روزگار را نچشیده است.

 او هنوز در آغاز راه پر تلاطم زندگی ست.

آری از هر کسی به اندازه ظرفیتش باید خواست!

بله از تویی که چندین پیراهن بیش از او پاره کرده ای، نادانی و جهالت زیبنده نخواهد بود!


لذا همین پیغمبری که چنین روایتی از وجود نازنینش صادر شده است ، آنجا که جوان شایسته و بادرایتی را می بیند بدون ملاحظات سنی و در میان سیل اعتراضات معمّرین و سالخوردگان به فرماندهی آنانش می گمارد تا بزرگی را در میزان شایستگی افراد معنا کند نه سن وسال ! چنان که در مورد اسامه 18 ساله معروف است.

می خوام برم خواستگاری...

دوشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۹:۵۷ ب.ظ

همین الان

آواز پسر همسایه

کلاس سوم ابتدائی

ول کن هم نیست!!

:

« می خوام برم خواستگاری... »

(مصراع دومش نامفهومه)

اوناییی که اهل شعر و شاعری اند کاملش کنند:

من اینجوری کاملش می کنم: 

راحت شم از دربدری!!


+ اونایی که نیستند، چه تحلیلی از این جریان دارند؟!

برهنه نیست و برهنه هست!

دوشنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۷:۴۷ ق.ظ

گاهی طرف برهنه نیست، اما پوششش نماد برهنگی ست!!

پاپیون زنانه و کراوات مردانه از دید من چنین چیزی ست!

در همین کوچه بازار خود ما البسه ای دیده می شود که به نقاط خاص جنسی جلوه و نما داده شده است: با گلدوزی، با دکمه ، با چین ، با رنگ بازی ، با حجیم نمایی و...

آری گاهی پوشش نوعی برهنگی مدرن است که در مواردی حتی از خود برهنگی هم تحریک آمیزتز می تواند عمل نماید!

توجه داریم؟!

گوشواره

پنجشنبه, ۲۳ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۱۱:۵۳ ب.ظ

تو ماشین که جابجا شدیم ، شفیعه رو کرد :

بابایی! نفهمیدی پسره تو بازار که بودیم گوشمو گرفت و کشید!!!

یهو جا خوردم، برگشتم دیدم گوش بچه سالمه و گوشواره هم سر جاش!!

گفتم :

نه نفهمیدم ، خوب چرا همونجا نگفتی؟!

جوابی نداد.

مقداری که گذشت ذهنش مثل اینکه حسابی درگیر موضوع شده باشه، گفت:

بابا جون! یعنی اگه چادر سرم می کردم اینجور نمی شد؟!!

( وسط بازار چادرشو از سرش دراورد که زیر پاش نره!)

گفتم: اگه قایم بود، خوب چطوری میتونست گوشتو ببینه که بکشه؟!!

ساکت شد

آروم برگشتم دیدم داره با خودش فکر می کنه!!

لطفا از من التماس دعا نخواین!!

شنبه, ۱۸ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۱:۰۰ ق.ظ

به کلی یادم رفته بود

دیشب کاغذی به دستم دادند و گفتند کسی نوشته ، یه نگاهی انداختم دیدم بحث دعا و موفقیت و ایناست گذاشتم تو جیبم

همین چند دقیقه قبل یهو یادم اومد! 

نوشته:

سلام علیکم حاج آقا!

من دانش آموز ...(اسم وفامیلش) کلاس پنجم هستم

یه خواهش از شما داشتم 

من در مشهدم برای مسابقات دومیدانی استانی به مشهد برده اند.

فردا (جمعه) صبح س 8 مسابقات شروع می شود

از شما می خواهم برایم دعا کنید و نماز بخوانید تا مثل قرآن و درسم رتبه اول کسب کنم!

به امید خدا فردا برایم دعا کنید


+ خوب حالا چه جوری میشه دعاش کرد؟!

جز اینکه آرزو کنیم ای کاش برنده شده باشه!!! خخخخ

کلاس قرآنم میاد دختر خیلی خوب و قابلیه


+ دو سه سال قبل گود کشتی با چوخه گرماب حضور داشتیم

نه فکر کنی برا کشتی!! و نه فکر کنی برا تماشا!!

فقط برا دلگرمی ورزشکارا و دلخوشی مردم!

یهو یکی از این کشتی گیرا اومد به سمتم و سر به گوشم برد که :

حاجی! دعاییی که بشه تو میدونا پیروز بشیم هم داریم؟!

گفتم: بله که داریم

چشاش برق زد

گفت چیه؟ میشه بگین؟!

گفتم: بله که میشه، یک کلمه ست که باید مرتب تکرارش کنین

گفت: به چشم

گفتم:

«تمرین»

یخ کرد!!

فکر می کنم همون دور اول هم از مسابقات خارج شد!

+ اگه دقت کنین ما رو هم اون دور دورا تو عکس خواهید دید!!


بعدا نوشت:
دچــ ــــار در مطلب لطفا از من التماس دعا نخواین!! 
برادرم همسن همین صاحب نامه است یبار بهم اسمس داد:

شنبه امتحان دارم دعا که با این حالت :)  از امتحان بیرون بیام !!!!
(تعجب ها جزو پیامش نبود)
 پاسخ توسط محمد * شـــــــــورگشتی * در ۱۸ اردیبهشت ۹۵، ۱۳:۵۷
بعضیا توجه ندارند خداوند عالم را بر اساس اسباب و مسببات پی ریزی کرده، میخوان درس نخونند وزحمت نکشند و وضعشونم رو به راه بشه!!
بابا درسته خدا مهربون هست اما عادل هم هست! حکیم هم هست!
اصلا یه وقتایی شده دلم برا خدا سوخته به خدا !! :
از یه کلاس 30 نفره، اگه همه شون نه ، بسیاری شون دعا می کنند نفر اول بشن!!! فرض کن اسبابشم تهیه کرده باشند و زحمتشونم کشیده باشند!!
اما مگه میشه؟! نفر اول یه نفر که بیشتر نمیتونه باشه که!!
به قول یه حاجیی: خوب اینجاها خدا چه کنه بنده خدا؟!!! خخخخ

نوچ که نوچ

چهارشنبه, ۱۹ اسفند ۱۳۹۴، ۱۰:۲۰ ب.ظ

گفتم :

دختره گناه کرده باباش معتاده ؟!

خوب این طفلکم جهیزیه می خواد!

جواب طرف :

نوچ !!!

می ترسی هزینه دود کنه ، به خانمش بسپر :

نوچ !!!

اصلا خودمون جنسشو می خریم می بریم در خونه ش :

نوچ !!!

*

یه شبی از کمیته اومده بودن برا جمع آوری کمک جهیزیه

نیگاش می کردم کلی پول داد !!

مأمور کمیته گفت:

بخشی از این ، هزینه ی جهیزیه ی دخترانی میشه که سرپرست معتاد دارند !!!!


+ فامیل و همسایه و آشنا قطعا در باب انفاقات مقدم بر دیگرانند حالا چرا بعضی حاضرند برا غریبه ای که اصلا نمیشناسند و میزان نیازشو نمی دونند هزینه کنند ولی برا شناس خودشون نه ، نمی دونم!

رسم حماقت

سه شنبه, ۱۸ اسفند ۱۳۹۴، ۱۱:۲۲ ب.ظ

میگه :

« تو منطقه ی ما ، داماد یه بسته ی اسکناس تا نخورده از جیب مبارکش در میاره و زیر کف و سوت ممتدّ تماشاگرا ، دونه به دونه میده دست عروسش.

به آخرین قطعه که رسید ، ریز ریز می کنه می پاشه رو سر و کله ی او ! »

میگم :

« خوب بچرخونه دور سرش و بندازه صندوق صدقات بهتر نیست؟! »

میگه :

« خوب رسمه! »

میگم :

« حماقتم مگه رسم میشه ؟!! »


+ چیزی تا رسم چهارشنبه سوری نمونده ها !

اولین توصیه را پدر خانمم کرد

علاوه استاد من هم بود

فرمودند:

« از همین اول زندگی همدیگر را زیبا صدا بزنید، اسم همسرت را خشک و خالی نبر! مخصوصا پیش دیگران! »

الان تو فامیل آقا محمد یعنی من ؛ و فاطمه خانم یعنی همسر من.

جایی که معمولا «محمد» را «ممّد» و «فاطمه» را «فاطی» صدا می زنند!!!!


اما پدر مرحومم در اولین باری که به منزلشان رفتیم ، با کمال مهربانی من و همسرم را فرا خواند ، دست در گردنمان انداخته فرمودند:

« بعد از این اولین کسی که برای توی مَرد ، مهم است زنت باشد!! و برای توی زن ، شوهرت !!

گاهی دیگران چیزهایی می گویند و دستورات و فرمایشاتی دارند، احترام آنها را مخصوصا اگر بزرگترند به ظاهر رعایت کنید، اما عملا به چیزی رفتار کنید که خود با هم تفاهم کرده اید - حتی اگر آن فرد خود من باشم - »


و من در ازدواج فرزندانم، مضاف بر این دو توصیه ، به عنوان پدر سفارش خواهم کرد:

« وظایفی را که هر کدام از زن و شوهر در مقابل دیگری دارید ، معلق بر هم نکنید!

از اول با خود چنین شرط کنید که : در طول زندگی ، من به وظایف و مسئولیت های خود در قبال همسرم به نحو أحسن عمل خواهم کرد ، او به وظیفه اش عمل بکند یا نکند. »


و به عنوان کارشناس مذهبی که مشکلات زن و شوهرها را کم ندیده و نشنیده است، این آیه قرآن را بر آنها خواهم خواند:

« هُنَّ لِباسٌ لَکُم وَ أنتُم لِباسٌ لَهُنَّ

برای هم لباس باشید!

لباس علاوه بر اینکه زینت است، محافظ و پوشاننده هم هست.

پوشاننده عورت و عیوب و محافظ از آسیب ها و خطرات.

و این وقتی میسر است که در مسائل جنسی و زناشویی به صورت کامل تهییج و ارضاء صورت بگیرد.

امری که جز با رعایت بهداشت و نظافت فردی، حفظ تر و تازگی روحی و بدنی ، و تنوع در آمیزش ، محقق نخواهد شد. »


ایام به کام

>>> تبلیغ ضد سیگاری در روسیه <<<

پنجشنبه, ۲۹ بهمن ۱۳۹۴، ۰۶:۱۹ ق.ظ
تبلیغات عجیب و جالب ضد سیگار در روسیه : سیگار بیشتــــر از اوباما آدم می کشد

« سیگـــار » بیشتر از « اوبامــا » آدم می کشد!!

>>> مردان چادری !!!

شنبه, ۱۷ بهمن ۱۳۹۴، ۰۴:۴۵ ب.ظ

خیلی خوشم اومد از این پلاکارد (مترو تهران)


مساوات بین زن و مرد در حجاب و عفاف را به خوبی منعکس می کند.

با یک تفاوت:

 چادر را زنان بر اندامشان افکنند ، و مردان بر چشمانشان!


پاینده باشید

شرعی

جمعه, ۱۶ بهمن ۱۳۹۴، ۰۹:۵۶ ب.ظ

بعد کلی حرف، گفتم :

فعلا اطلاعاتی بدین که اگه موردی بود بتونم معرفی تون کنم!

چیزی نگفت!

فرداش دوباره زنگ زده:

حاج آقا! صاف و ساده بگم:

یه دوست شرعی میخوام! نه تشکیل زندگی!

گفتم:

من هنوز درست نمیدونم چند سالته؟!

اول گفت 29 ، آخرش رسوند به 33

( نمیدونم اگه گفتگو طولانی تر می شد نهایتا به کجاها می رسوند!!! )

- توجیهش هم این بود که خانما مخصوصا دخترایی که ازدواج نکردند نمی تونند سن واقعیشونو بگند و به جوری حساسیت دارند!! -

گفتم:

دخترخانم! یعنی میخواین ازدواج موقت کنین؟!

گفت :

بابام یه دختر بیشتر نداشت، موقت بکنم ؟!!!

بهش انگاری برخورد و ازم خواهش کرد شماره شو از گوشیم حذف کنم و رفت که رفت!


هیچی دیگه هنوزم نفهمیدم چی میخواست؟!

تشکیل زندگی نه و موقت هم نه و شرعی هم باشه !!!!


این خانم آمریکایی را می شناسید؟!

چهارشنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۱۲ ب.ظ

این خانم آمریکایی:


اسم: ابتهاج محمد


متولد: نیوجرسی آمریکا


رشته ورزشی: شمشیر بازی


مهمترین شاخصه: اولین خانم محجّبه آمریکا ، حاضر در المپیک آینده ( 2016 )


- براش آرزوی موفقیت می کنیم -



از گفته های او:


ایشان در وب‌سایت فدراسیون شمشیربازی آمریکا نوشته است:

« بیشتر مردم وقتی یک بازیکن شمشیربازی را تصور می‌کنند، کسی مثل من را در خیال خود نمی‌بینند!

خوشبختانه من مثل بیشتر مردم نیستم!! » 
 
و اضافه کرده :

« من همیشه باور داشته‌ام که بالاخره یک روز با تلاش، تعهد و پشتکار می‌توانم با هم‌گروهی‌های آمریکایی خود قدم به تاریخ المپیک بگذارم. »


همچنین می گوید:

« من می‌خواهم نماینده آمریکا در المپیک باشم تا ثابت کنم که هیچ چیز از جمله نژاد، دین یا جنسیت نمی‌تواند مانع افراد برای رسیدن به اهدافشان باشد. می‌خواهم نمونه‌ای باشم از این که همه چیز با پشتکار ممکن است. »


برگرفته از : ایکنا

خدا نکند کسی در این دور و زمانه بخواهد از وضعیت بدحجابی و بی عفتی جامعه انتقادی بکند!

فحش  وناسزا و تهمت و افتراء ست که حواله او خواهد شد!

لذا قطعا آنها که محافظه کارند و غصه ی از دست دادن موقعیتشان را دارند ترجیح می دهند در این شرایط  چیزی نگویند!!!

و بلکه بعضا همصدای با آن گروه هتاک هم بشوند!!

اما واقعا مسئولیتی در قبال موج بدحجابی و بعضا بی حجابی بر گردن مدّعیان دین و فرهنگ و عموم مردم نیست؟!

تا سخن از حجاب به میان می آید ، بعضی موضع می گیرند که :

« بله دیگه همه چیز مملکتو درست کردین و تنها مشکل جامعه دو تار موی فلان خانمیه که از کنار روسریش بیرون ریخته یا نریخته؟! اگه راست میگین در مورد اختلاس ها و بخور و ببرها و ...! »

کانّه این بندگان خدایی که دغدغه ی حجاب جامعه را دارند ، همانهایی هستند که اختلاس کرده اند!!!

از رهبری گرفته تا ائمه جمعه و جماعات کم در مورد مفاسد اقتصادی سخن رانده اند؟!!

کم درخواست مجازات مفسدان اقتصادی را داشته و دارند؟!!

کم از عدم برخورد قاطع با این افراد ، شاکی و گله مندند؟!

مگر کسی در بحث عفت و حجاب تذکرات آنها را درک کرده و بکار بستند ، که در باب اختلاس ها ومفاسد اقتصادی چنین کنند!!!

روحانیت امروز علی رغم حکومت ظاهریی که دارد اما واقعا مظلوم است!


مبارزه با بد حجابی یا مفاسد اقتصادی؛ کدام؟!

قطعا مبارزان با بدحجابی در صف اول مبارزان با اختلاس و فساد اقتصادی هم هستند هر چند به دلیل جاذبه ی کمتر ، در بسیاری از موارد  رسانه ای نشود با این حال یک جستجوی ساده همه چیز را نشان می دهد!

اما یادمان نرود تفاوتی آشکار بین اختلاس و بی حجابی ست که خواسته یا ناخواسته مورد توجه بعضی از معترضین نیست!

گاهی نگاهمان متوجه عاملان اختلاس و بی حجابی ست خوب بی هیچ شبهه ای جرم اختلاس مخصوصا در آن حد بالا همردیف با بی حجابی های معمولی نخواهد بود ، لذا مجازات آن دو هم یکی نیست!

برخی از مفسدان اقتصادی مجازات کمتر از اعدام برای آنها تصور نمی رود! و برخی بی حجاب ها یک اخم و بی اعتنایی نهایت مجازات آنهاست!

اما اگر نگاهمان را معطوف به خودمان کنیم چه؟!

بگذار روشن و بی پرده بگویم :

بنده بر خود و فرزندانم از اختلاس نمی ترسم!

اما از نفوذ بی بند و باری و بی عفتی ؟ چرا !!

نمی گویم فساد اقتصادی بر شرایط زندگی من تأثیری ندارد بلکه سخنم این است که :

تأثیرات مخرب و ماندگار بی حجابی برای من انسان مدعی ایمان و معتقد به معاد مهم تر ست تا تأثیرات منفی اقتصادی و مالی گذرا !

بزرگواران رصد بکنین آمار ارتباطات نامشروع ، طلاق ها ، درگیری ها ، و حتی خودکشی ها و غیره را !

گمان نمی کنم کسی که حقیقت گرا و حقیقت گوست این معضلات را تنها معلول مسائل اقتصادی بداند چرا که درصد رفاه نسل های پیشتر بسیار پائین تر از رفاه و اسایش ما بود و این گونه مشکلات هم گریبانگیرشان نبود!

بله بی تأثیر هم نیست! آنچنان که اختلاط زن و مرد و بی عفتی ها بی تأثیر نیست!

سؤال من در واقع از شماست.

شمایی که تنها مشکل جامعه را اختلاس می  دانید و لاغیر !

چرا آنچنانی که در مقابل اختلاس ها که محدود به افراد خاصی ست گریبان چاک می کنید و در مقابل بی حیایی ها که همه جامعه را دارد به گند و کثافت می کشاند، ساکتید؟!

نکند نان و آب شما در همین است؟!

نکند آنجا که به نفع دیگران است بد است و اینجا که منفعت برش خودتان هستید ، خوب !

چه فرقی ست بین شما و آن گروه اختلاس گر؟

شما که چیزهای با ارزش تری را از این مردم به یغما برده و می برید!!!

اصلا چه شده که هرجا صدای اصلاحی بلند می شود آن را تنها به بهانه اختلاس در هم می کوبید؟!

نکند با مسببین اختلاس سر در یک آخور دارید؟!!!

شما که دم از اختلاس می زنید ، آیا برای بی حجابی و بی عفتی و بی غیرتی و در نتیجه بی دینی در تحقق اختلاس نقشی قائل نیستید؟!

بنده به شدت معتقدم اینها که چنین تمام قد به دفاع از بی حجابی در جامعه بر می خیزند و بانگ مبارزه با اختلاس سر می دهند ، اگر نانشان در آن نباشد اما دغدغه نان را هم ندارند و کم ترین چیزی که در موردشان می شود گفت این است که:

از سر شکم سیری به دنبال اشباع غرایز هوس آلود خود هستند!


اللهم اهدنا فی من هدیت

عاشقی تو و عاشقی من ؟!

سه شنبه, ۶ بهمن ۱۳۹۴، ۱۰:۳۱ ق.ظ

در نیمه شبی سرد زمستانی در حالی که برف بشدت می‌بارید و تمام کوچه و خیابان‌ها را سفید پوش کرده بود از ابتدای کوچه دیدم که در انتهای کوچه کسی سر به دیوار گذاشته و روی سرش برف نشسته است!
باخود گفتم شاید معتادی دوره گرد است که سنگ کوب کرده!
جلو رفتم دیدم او یک جوان است!
او را تکانی دادم!
بلافاصله نگاهم کرد و گفت چه می‌کنی؟!
گفتم: جوان! مثل اینکه متوجه نیستی!
برف، برف!
روی سرت برف نشسته!
ظاهراً مدت‌هاست که اینجایی!
مریض می‌شی!
خدای ناکرده می‌میری!
اینجا چه می‌کنی؟!
جوان که گویی سخنان مرا نشنیده بود! با سرش اشاره‌ای به روبرو کرد!
دیدم زل زده به پنجره خانه‌ای!
فهمیدم عاشق شده!
نشستم و با تمام وجود گریستم!
جوان تعجب کرد!
کنارم نشست!
گفت تو را چه شده پیرمرد؟!
نکنه تو هم عاشقی؟!
گفتم قبل از اینکه تو را ببینم فکر می‌کردم عاشقم! ولی اکنون که تو را دیدم ، فهمیدم من عاشق نیستم و ادعایی بیش نبوده!
مگر عاشق می‌تواند لحظه‌ای به یاد معشوقش نباشد!

از : مرحوم عارف « شیخ رجبعلی خیاط »


( منبع: رسا )

فقط یه چیز ...

چهارشنبه, ۳۰ دی ۱۳۹۴، ۰۳:۱۱ ب.ظ

دم به ساعت زنگ و پیامک و ...

حرفشم فقط یه چیز بود:

خسته شدم حاج آقا!

دیگه طاقتم طاق شده!

هیچ انگیزه ای برا زندگی ندارم!

خدا میدونه اگه بختم وابشه دیگه هیچی نمی خوام!!!

برام دعا کنین!

دیشب قصد خودکشی و ...


ما هم که دل رحم !!

هی نصیحت و سفارش و امیدواری دادن و آه کشیدن و گریه و دعا و ...


زد و اتفاقا! براش خواستگار اومد!

این بنده خدام گرفت به دعای ما !!!

و تشکر پشت تشکر !


چند وقتی خبری ازش نبود!

یه وقت دوباره زنگ زد و آه و ناله ش بلند

حاج آقا! خسته شدم از این زندگی !!

دیگه به اینجام رسیده!!

نمیدونی چی دارم می کشم!

فقط یه خواسته از خدای بالاسر دارم:

طلاق !!!

برام دعا کنین!


منم که اهل دل شکستن نبوده و نیستم! از ته دل دعا کردم:

گفتم: اللهم اشف المرضی : خدایا! مریضا رو شفا بده!


گفت چرا بد و بیراه میگین؟!

گفتم: آدم درست و حسابی! یه کم حرفای قبل و بعد خودتو کنار هم بذار ببین خودت به دعای من آمین نمیگی ؟!!!


هرکسی تو هر موقعیتی که هست می بایست خودشو و خواسته هاشو با شرایطش تطبیق بده!

تا وقتی موقعیت ازدواج فراهم نیس، سعی کنه با پرداختن به امور معنوی ، با قبولی مسئولیت های اجتماعی فرهنگی ،با کلاس های متعدد هنری و مهارتی ، با تفریحات سالم ، هم از فرصت خودش بهره ببره! و هم از فشارهای روحی جسمی بکاهه!

و وقتی ازدواج کرد و به زندگی افتاد با چنگ و دندون از کیان خانواده ش محافظت کنه ، و کمر موانع رو یکی بعد از یکی بشکنه!

وگرنه دنیا هر روشو که نیگا کنی بی مشکل نیست! و فقط و فقط نوع مشکل هاست که عوض میشه!!

پس تنها چیزی که تو نیاز داری اینه که هنر کنار آمدن با مشکلات رو کسب کنی و بکار گیری! همین و بس!

و گوشی رو قطع کردم!


+ من که حسّم نمیاد اما شما دعاش کنین!!

ناصرالدین شاه داعشی !!!

جمعه, ۲۵ دی ۱۳۹۴، ۰۹:۴۴ ب.ظ

مربوط به زمانه ما نیست انگار از خیلی پیشترها نگاه ما مردم به ازدواج نگاهی کاسبانه بوده است!!

هرچند شکل و شمایلش به تناسب زمانها متفاوت باشد!

صفوف فشرده دختران و زنان ، جهت ورود به حرمسرای ناصرالدین شاه !!!!

تصویری زشت و تهوع آور !!

تف بر شاه اینچنینی و رعیت اینچنینی!

یاد داعشی ها و بازار فروش کنیزشان افتادم!

سایـــــــــــــــه زشت

پنجشنبه, ۲۴ دی ۱۳۹۴، ۱۱:۰۸ ق.ظ

شده در حالی که زیر آفتاب راه میری ، چشمت به سایه ت بیفته و ازش خوشت نیاد!!

هی سرتو بچرخونی تا سایه قشنگتری از خودت بسازی؟!!!

گاهی کسی هم باهات نیست که این سایه اجق وجقتو ببینه ، باز هم این کارو می کنی!!

وجود این امر در انسان چیز بدی نیست!

این نشانگر اینه که فرد میخواد از خودش جز زیبایی چیزی به جا نگذاره!

ولو سایه ی زودگذر!!!

ولو چیزی باشه که چندان در اختیار او نیست!!!

پس چنین فردی می طلبه که نسبت به رفتار و گفتار خودش بیش از دیگران توجه داشته باشه تا در اذهان دیگران و برای همیشه بهترین یادها را به یادگار بگذاره!!


مؤید باشید.

چرا دختران  برای امر  ازدواج باید «اذن پدر» داشته باشند؟!


  1- طبیعت احساساتی بودن زنان

  این یک امتیاز بزرگ در زنان است که به واسطه آن نقش‌های بزرگ و کلیدی همچون مادری و تربیت فرزندان به او سپرده شده است و طبیعتاً به لحاظ رعایت این طبیعت (که در نهاد همه زنان است مگر آن که به واسطه برخی کارها این حالت تحت الشعاع قرار گرفته و به حالت خمودی در آید) بعضی از محدودیت‌ها در تصدی کارها یا مدیریت رفتاری برای آنان مقرر می‌شود. 

ناگفته پیداست همان طور که افلاطون گفته است: مادر با همان دستی که گهواره فرزند را تکان می‌دهد، با همان دست عالمی را تکان می‌دهد.

مگر مدیران و رهبران جامعه جز دست پروردگان همین مادران هستند؟

از این رو رسول مکرم اسلام(ص) فرمودند: بهشت زیر پای مادران است، یعنی سعادت و شقاوت فرزندان تا حد بسیار بالایی مرهون رفتارها و تربیت‌های مادران است.

 2- طبیعت عقلانی مردان

 چه زنان و چه مردان از عقل و خرد برخوردارند لیکن در زنان استفاده از رهنمودهای عقلی بیشتر بروز می‌یابد در حالی که زنان به واسطه تأثیر احساسات و عواطف بر دریافت‌های عقلانی آنها، عاطفی‌تر برخورد نموده، کمتر از مردان از آن رهنمود‌ها استفاده می‌کنند. 

آری، پسران نیز گاهی احساساتی هستند و بر عکس، زنان نیز گاهی به دور از احساسات و عواطف، رفتار می‌کنند، لیکن این صفات روحی، در نوع مردان و زنان همان است که گفتیم و قانون نیز برای نوع افراد وضع می‌شود نه یکایک آنها، گر چه نباید از این نکته غفلت کرد که مشورت با پدر و مادر برای پسران نیز مورد توصیه اسلام است.

 3- اجتماعی‌تر بودن مردان و کم تجربه‌تر بودن زنان نسبت به مردان

  در همه جوامع، مردان به هر دلیلی فرصت‌های تجربه رفتارهای اجتماعی بیشتری دارند تا زنان، به ویژه آن که کار در بیرون از منزل برای تأمین زندگی همسر و فرزندان (خانواده) به عنوان یک وظیفه شرعی و قانونی به عهده پدر نهاده شده است و از طرف دیگر اختلاط بین زنان و مردان، ناپسند و نکوهیده است.

طبیعتاً دختران به دلیل بی‌تجربه گی‌ها و ناآشنایی با حیله و فریب و یا اخلاقیات اجتماعی، نیاز به کمک مشاوره‌ای بیشتری دارند. 

به همین دلیل پدران به عنوان بهترین مشاوران دلسوز برای دختران در نظر گرفته شده‌اند تا کسی نتواند با سوء استفاده از عواطف پاک و احساسات لطیف زنان و به دلیل کم تجربه بودن دختران، آنان را فریب داده، مایه انحطاط آنان را فراهم آورند و الا دخترانی که قبلاً شوهر کرده باشند، و از این تجربه برخوردار باشند، اجازه پدر برای ازدواج آنها شرط نیست.

از این رو هر گاه پدران از حد مشاوره پا را فراتر نهاده به اجبار و تحمیل نظرات خود بپردازند اجازه آنان فاقد اعتبار است.

توجه به نکات ذیل در فهم بهتر این حکم مفید است. 

شهوت در مرد غالب است و زن اسیر محبت است. آن چه مرد را می‌لغزاند و از پا در می‌آورد، شهوت است و آن چه زن را اسیر می‌کند این است که از زبان مردی نغمه محبت و صفا و وفا و عشق بشنود.

 رسول اکرم(ص)، این حقیقت را چهارده قرن پیش به وضوح بیان کرده، می‌فرماید:

«این سخن مرد به زن که تو را دوست دارم، هرگز از دل زن بیرون نمی رود» و همین جنبه است که مردان ناپاک با استفاده از آن، احساس زن را به بازی می‌گیرند؛ چه بسیار دخترانی که با جمله‌ای محبت‌آمیز از سوی پسری یا مردی ناپاک، منحرف شده و بدون هیچ تحقیقی دل به او سپرده است. 

پس لازم است دختر ناآزموده، با پدرش که از اندیشه‌های مردان بهتر آگاه است مشورت کند و موافقت او را جلب کند.

اسلام با این کار، زن را تحقیر نکرده، بلکه دست حمایت خود را بر روی شانه او نهاده است.

اگر پسران ادعا کنند که چرا قانون ما را ملزم به جلب موافقت پدران نکرده است، آن قدر دور از منطق نیست که کسی به نام دختران به لزوم جلب موافقت پدران اعتراض کند. 

افزون بر این، اگر مردی در ازدواج خود فریب بخورد، می‌تواند همسرش را طلاق بدهد، در حالی که اسلام برای زن حق طلاق قرار نداده است. از این رو، زن باید در کار خویش دقت و احتیاط بیشتری کند تا مبادا در وضعی قرار گیرد که نتواند به راحتی از آن رهایی یابد. 

البته باید گفت که همه فقهایی که اجازه ولی را در نکاح دختر شوهر نکرده، معتبر دانسته اند، قید می‌کنند که اعتبار اجازه ی ولی تنها در صورتی است که ولی بدون علت موجه از دادن اجازه مضایقه نکند.

اگر ولی با وجود خواستگار شایسته و متناسب و مورد تمایل دختر، از دادن اجازه خودداری کند، نیازی به کسب اجازه از پدر نیست و شرط فوق ساقط است و همچنین هرگاه پدر دختر غایب باشد و به او دسترسی نباشد، اجازه پدر معتبر نیست. 

مطلب مسلم دیگر این است که پسران اگر به سن بلوغ برسند و واجد عقل و رشد باشند، خود اختیاردار خود هستند و کسی حق دخالت در ازدواج آنان را ندارد. اما دختر اگر یک بار شوهر کرده است و اکنون بیوه است، کسی حق دخالت در کار او را ندارد. 

اما وضع دختری که دوشیزه است و اولین بار است که می‌خواهد با مردی پیمان زناشویی ببندد، در این که پدر اختیاردار مطلق او نیست و نمی‌تواند بدون میل و رضای او، او را به هر کس که دلش می‌خواهد، شوهر بدهد، حرفی نیست. 

چنان که در روایتی هست:

دختری نگران و هراسان نزد رسول اکرم(ص) آمد و عرض کرد: یا رسول الله(ص)! پدرم برادرزاده‌ای دارد و بی‌آن که نظر مرا بخواهد، مرا به عقد او درآورده است. حضرت فرمود: حالا که او این کار را کرده است، تو هم مخالفت نکن، صحه بگذار و زن پسرعمویت باش.

دختر گفت: یا رسول الله(ص)! من پسر عمویم را دوست ندارم. چگونه زن کسی شوم که دوستش ندارم؟ حضرت فرمود: اگر او را دوست نداری هیچ، اختیار با خودت. برو هر کس را که خودت دوست داری، به شوهری برگزین.

دختر عرض کرد: اتفاقاً او را خیلی دوست دارم و جز او کس دیگر را دوست ندارم و زن کسی غیر از او نخواهم شد، اما چون پدرم بی آن که نظر مرا بخواهد این کار را کرده است، به عمد آمدم، با شما سؤال و جواب کنم تا از شما این جمله را بشنوم و به همه زنان اعلام کنم از این پس پدران حق ندارند، سر خود هر تصمیمی که می‌خواهند بگیرند و دختران را به هر کس که دل خودشان می‌خواهد شوهر دهند. 

این روایت را فقهایی مانند شهید ثانی در مسالک و صاحب جواهر از طرق اهل سنت نقل کرده‌اند. 

 خود پیغمبر اکرم(ص) هرگز اراده و اختیار دختر عزیز خود را در ازدواج سلب نکرد.

هنگامی که علی بن ابی طالب(ع) برای خواستگاری زهرای مرضیه(س) نزد پیغمبر اکرم رفت، پیغمبر اکرم فرمود:

 «تاکنون چند نفر دیگر نیز به خواستگاری زهرا آمده اند و من با زهرا در میان گذاشته ام. اما او به علامت نارضایتی، چهره خود را برگردانده است.

اکنون خواستگاری تو را به اطلاع او می‌رسانم». پیغمبر نزد زهرا رفت و مطلب را با دختر عزیزش درمیان گذاشت، ولی زهرا(س) بر خلاف نوبت‌های دیگر، چهره خود را برنگرداند و با سکوت، رضایت خود را اعلام کرد و پیغمبر اکرم تکبیرگویان از نزد زهرا بیرون آمد. 



 برگرفته از:

سایت ائمه جمعه