ابزار تلگرام

آپلود عکسابزار تلگرام برای وبلاگ

زنگ تفریح :: آ خدا ( وب مهربانی )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

( مطلب نداری بردار ؛ مطلب داری بذار )

آ خدا ( وب مهربانی )

برای اولین بار
- بعد از دیوار مهربانی و طاقچه مهربانی -
اینک :
« وب مهربـــــــــــانی »
مطلـــــب داری بــــــــــذار
مطلــــب نداری بــــــــــــردار
( مطالب دوستان به اسم خودشان منتشر خواهد شد.
ترجیحا مطالبی متناسب با آ خدا )

*******************************
*******************************
تذکر:
لزوما داستان ها و خاطراتی که در این وبلاگ نوشته میشن مربوط به زمان حال نیست بلکه تجربیات تبلیغی سال ها ومحلات مختلف بنده و بعضا همکاران بنده است و حتی در مواردی پیاز داغ قضیه هم زیادتر شده تا جاذبه لازم را پیدا کنه.
بنابراین خواننده محترم حق تطبیق این خاطرات بر محل تبلیغی فعلی حقیر رو ندارد...

طبقه بندی موضوعی
بایگانی
آخرین نظرات
پیوندها
پیوندهای روزانه

۲۰۹ مطلب با موضوع «زنگ تفریح» ثبت شده است

این عکس زیبا متعلق به چه حادثه ای ست؟!

.

.


.

.

.

.

.

.

.

.

.

مسلماً قیامت نیست !!

.

.

.

.

.

.

.

.

جنگ و زلزله و سیل و حمله داعش و این چیزها هم نیست !!

.

.

.

.

.

.

.

.

در سال 68 از بین حدود 12 هزار فریم عکس این تصویر برگزیده شد و دیپلم افتخار جایزه عکس یونسکو را به خود اختصاص داد.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

عکاس این عکس ماندگار: علی فریدونی عکاس جنگ و خبری است.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.


اسم این اثر: عاشقان رهبر فقید

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

فکر می کنم دیگه حدس زده باشین:

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

.

عکسی از روز تشییع پیکر مطهر امام خمینی رحمةالله علیه


- شادی روحش صلوات -

دوزیست های تلویزیونی !!

چهارشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۲۷ ب.ظ


شیعه غلیظ

چهارشنبه, ۳۱ تیر ۱۳۹۴، ۰۷:۵۶ ب.ظ

در غزنین آبادیی بود در تشیّع غلیظ !

 مردی از آنجا می گذشت، اسمش را جویا شدند؟!

گفت: « عُمَر »

تا می خورد کتکش زدند!

گفت : اشتباه گفتم ، « عمران »

کتک را شدیدتر کردند!

گفت : از چه ؟!

گفتند : نام « عمر » که داری، و دو حرف از « عثمان » هم مازاد !!


برگرفته از:

محاضرات راغب

پله هایی که گردشگر جذب می کنند!

سه شنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۷:۳۳ ب.ظ

پله وسیله ای برای بالا رفتن از سراشیبی ها یا ارتباط برقرار کردن میان طبقات خانه است و معمولا جذابیت خاصی در پله های نهفته نیست که بتوانیم از آن لذت ببریم اما هنر همیشه ساکت نیست و میتواند پله را نیز متحول کند.

به گزارش پایگاه خبری آبا به نقل از باشگاه خبرنگاران، جنگ ها همیشه تخریب های بسیاری بار می آورند و زندگی را برای انسان ها سخت می کنند اما گاهی برای یک جنگ چیزی ساخته می شود که شاید به نظر هیچ انسانی هم نمی رسد!

یکی از آن ها پله های شگفت انگیز در هاوایی است.

پله های "به سوی بهشت" یا پله های شگفت انگیزی که در جزیره هاوایی قرار دارد برای اولین بار در طول جنگ جهانی دوم ساخته شد و هدف از ساخت آن ایجاد مسیری برای رسیدن آنتن های ارتباطی به بالای کوه ها بود.

این روزها این پله ها به عنوان یکی از زیباترین نقاط دنیا شناخته می شوند و شاید نزدیک به 4000 پله روی آن وجود داشته باشد ولی هیچگاه از دیدن مناظر آن خسته نخواهید شد و بدون توجه به گذر زمان یا خستگی به انتهای مسیر خواهید رسید.

این پله ها ابتدا از دره های "هایکو" آغاز می شود و تا ارتفاعی بیش از 3000 هزار متر بالا می رود.

در بیشتر مناطق این پله ها شیبی 30 درجه ای دارند و تمام آن ها از چوب های استفاده شده در کشتی ساخته شده است.

این روزها این پله ها میزبان گردشگرانی از تمام دنیا هستند.


 بسیاری از مسلمانان و غیر مسلمانان دنیا دوست دارند بدانند در داخل کعبه ای که مسلمانان هرسال برای حج به آنجا مشرف می شوند و روزانه پنج نوبت برای نمازهای واجب و همچنین مستحبات به آن رو می کنند ( و من اضافه می کنم دفن اموات و ذبح حیوانات و ... ) چه چیزهایی وجود دارد ؟!

عکس هایی از « یاسر احمد » که در تاریخ شنبه 30 می 2015  از داخل کعبه مشرفه گرفته و به همراه توضیحات در اینستاگرام خود منتشر کرده است.


1 - عکس اولی : پایه ای از خانه کعبه را نشان می دهد که آیه « “رَبَّنَا تَقَبَّلْ مِنَّا إِنَّکَ أَنتَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ {127} رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَیْنِ لَکَ وَمِن ذُرِّیَّتِنَا أُمَّةً مُّسْلِمَةً لَّکَ وَأَرِنَا مَنَاسِکَنَا وَتُبْ عَلَیْنَآ إِنَّکَ أَنتَ التَّوَّابُ الرَّحِیمُ - سوره بقره - » در آن کار گذاشته شده است.


2 - لوحی که بر آن نام مبارک محمد صلى الله علیه وسلم نوشته شده و آن مکانی ست که پیامبر وقتی داخل کعبه شد در آنجا نماز گذارد.


3 - نشانه ای بر زمین که محل دقیق نماز پیامبر را نشان می دهد.


4 - چراغ های آویزان بین ستون های خانه خدا .

 5


5 - دربی که به پشت بام کعبه می رود.


6 - دیواری که بر آن حک شده: (بسم الله الرحمن الرحین الحمدلله رب العالمین والصلاة والسلام على أشرف المرسلین سیدنا محمد وعلى آله وصحبه أجمیعن قد جرى تجدید سلم الکعبة المشرفة بأمر من حضرة صاحب الجلالة خادم الحرمین الشریفین الملک خالد بن عبد العزیز آل سعود تقبل الله منه صالح الأعمال آمین وذلک فی شهر ربیع الأول من عام 1397 هجریة - نوسازی نردبان کعبه به دستور ملک خالد در ربیع الاول 1397 قمری - )

7


7 - دستگاه بخور مدرن

 برگرفته از :

نجوم مصریة


ایران و عربستان

سه شنبه, ۳۰ تیر ۱۳۹۴، ۰۲:۲۰ ب.ظ

منبع:

الجوار

تیر برق ( ابتکار)

پنجشنبه, ۲۵ تیر ۱۳۹۴، ۱۱:۵۲ ب.ظ

عکس هایی قشنگ از عالم حیوانات

يكشنبه, ۲۱ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۳۴ ق.ظ








مزاح شب قدری آیت الله ستوده ...

يكشنبه, ۱۴ تیر ۱۳۹۴، ۱۲:۰۴ ق.ظ

مزاح شب قدری مرحوم آیت الله ستوده:

کسی مشکلی پیدا کرده بود و حل نمی شد که نمی شد.

به امام جماعت محل مراجعه کرد ؛ او گفت:

دو شب دیگر شب قدر است و وقت گرفتن حاجت از درگاه خدا!

بالاخره شب قدر فرا رسید. 

به همراه جمعیت ادعیه را یکی یکی خواند و خواند ، تا نوبت قرآن به سر شد.

زیر قرآن و با سوز تمام صدا می زد: بِکَ یا اللهُ ، بِکَ یا اللهُ ، بِکَ یا اللهُ ... که بناگاه آجری از سقف کنده شد و به او اصابت کرد:

با همان آهنگ حزین ادامه داد:

نَکُ یا اللهُ ، نَکُ یا اللهُ ، نَکُ یا اللهُ ...


راوی:

حجةالاسلام دکتر حاج صادقی در جمع طلایه دارن هدایت (کاشمر)

با دخل وتصرف


نقاشی خلاقانه در کاغذ خط دار ( حتما ببینید )

چهارشنبه, ۱۰ تیر ۱۳۹۴، ۱۰:۲۶ ق.ظ








نیست بالاتر از سیاهی رنگ !

سایه

دوشنبه, ۸ تیر ۱۳۹۴، ۰۱:۲۳ ق.ظ



کوفتت بشه !!

يكشنبه, ۳۱ خرداد ۱۳۹۴، ۱۰:۴۳ ب.ظ

برداشت شما از تصاویر زیر چیه؟!

نمی دونم چی حدس زدین؟!

خبر را ببیننین:

__________________________

مردی در آلمان موقع طلاق از همسرش تمام دارایی‌های مشترکشان را تقسیم کرد و برای اینکه این کار را به نحو احسن انجام دهد، واقعا همه چیز را به دو نیم قسمت کرد!

مجله مهر: طبق قانون طلاق در  کشورهای غربی زن و شوهر باید هنگام جدا شدن اموال خود را به صورت مساوی با هم تقسیم کنند. این مرد آلمانی هم به همسر سابقش «لورا» گفت که می‌خواهد تمام لوازم مشترکشان را به دو تکه مساوی قسمت کند.

وی دلیل این کارش را در دادگاه بی‌وفایی همسر سابقش دانست. او پس از انجام این کار، وسایل نصفه‌نیمه‌اش را در سایتی در آلمان به حراج گذاشت. پس احتمالا کسی که این وسط بیشتر از همه ضرر کرده، لوراست که با انبوهی از وسایل قطعه‌قطعه‌شده به دنبال راهی برای فروش آن‌هاست!


سنگینی گناه بر دوش پادشاه ( کاریکاتور )

شنبه, ۳۰ خرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۴۹ ق.ظ

کشتار عربستان در یمن

عشق داعشی که گل بکنه ...

سه شنبه, ۲۶ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۱۲ ب.ظ

                      عشـــــــــــــــــــــق قتـــــــــــــــــــــــــــل


خخخخخخخخخخخ

يكشنبه, ۲۴ خرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۱۳ ق.ظ

یارو پلیس مخفی شده بود، چند سال خودش را پنهان کرد و هر چه اداره پلیس دنبال او می‌گشت که حقوقش را بپردازد نمی‌توانست پیدایش کند!

_________________________________________________________

یکی از جوانمردان قدیم به پول نیاز داشت، بعد از چند هفته فکر کردن و این دست و آن دست کردن بالاخره نزد بازرگانی رفت و تقاضای خود را مطرح کرد بازرگان گفت؛ باید یک تار سبیل خود را گرو بگذاری و جوانمرد بعد از چند روز تار سبیل خود را درون پنبه‌ای پیچید و عطر زد و به بازرگان داد. یکی از آدم‌های قالتاق محل که ماجرا را شنیده بود نزد بازرگان رفت و همان درخواست را مطرح کرد و بازرگان از او خواست یک تار سبیلش را گرو بگذارد و یارو دست کرد و یک مشت از سبیلش را کند و به بازرگان داد! بازرگان گفت؛ مرد حسابی! هرچه باشی جوانمرد نیستی!

______________________________________________________

یک دلال پوست گوسفند رفته بود خواستگاری، پرسیدند شغل شما چیه؟ گفت؛ متخصص «دامپیوتر» هستم! پرسیدند؛ سخت‌افزار یا نرم‌افزار؟ گفت؛ هیچکدام پشم‌افزار!

________________________________________________________

قاضی به یک جیب‌بر گفت؛ خجالت نمی‌کشی که دستت را توی جیب این آقا کرده‌ای؟ دزد گفت؛ قربان! تصور کردم که جیب خودم است! قاضی پرسید؛ پس چرا پول‌ها را درآوردی؟ و جیب‌بر جواب داد؛ یعنی می‌فرمائید اختیار جیب خودم را هم ندارم؟!

______________________________________________________________

یک سارق را برای انتقال به زندان در اختیار ماموری گذاشته بودند. در بین راه سارق از مامور پرسید؛ کبریت داری؟ مامور گفت؛ نه! و سارق گفت؛ پس دستبندم را باز کن از بقالی کبریت بخرم! و رفت که رفت. دفعه بعد باز هم همان سارق را به همان مامور سپردند و سارق بار دیگر ترفند قبلی را تکرار کرد ولی این بار مامور دستبند را باز کرد و گفت؛ خیال می‌کنی خیلی زرنگی! اینجا وایستا من خودم می‌روم کبریت می‌خرم و سارق باز هم رفت که رفت!

_____________________________________________________________

یارو با سرعت از چراغ‌قرمز رد شد و یک عابر را زیر گرفت و کشت، افسر راهنمایی بهش گفت؛ چراغ قرمز به این بزرگی را ندیدی؟ و یارو گفت؛ چراغ را دیدم ولی شما را ندیدم!

_________________________________________________________________

گزارشگر تلویزیون از رهگذری پرسید؛ آقا این خیابان کجا می‌رود؟ رهگذر گفت؛ با سلام خدمت رئیس صدا و سیما و مسئول شبکه و همه فیلمبرداران و صدابرداران و خبرنگاران صدا و سیما، بنده 40 سال است ساکن این خیابان هستم و تا حالا ندیده‌ام که جایی برود!

________________________________________________________________

معلم به دانش‌آموزی گفت؛ فعل نشستن را صرف کن. دانش‌آموز گفت؛ من بنشینم، تو بنشینی، او بنشیند، شما بنشینید و ما بنشینیم... معلم پرسید پس آنها بنشینند چی شد؟ و دانش‌آموز جواب داد؛ آقا اجازه! دیگه جا نیست که آنها هم بنشینند!

_______________________________________________________________________

الاغ یارو مرده بود، عده‌ای برای تسلیت نزد او رفتند و دلداریش دادند که امیدواریم آخرین غم شما باشد! هرچه خاک آن حیوان زبان‌بسته است، عمر شما باشد و... هنگام خداحافظی یارو به آنها گفت؛ غم و ماتم مرا بیشتر کردید، چون اصلا نمی‌دانستم که الاغ مرحوم بنده این همه فک و‌فامیل دارد!

__________________________________________________________________________

شخصی نزد قاضی رفت و از شخص دیگری شکایت کرد. قاضی گفت؛ حق با توست. ساعتی بعد طرف مقابل آمد و ماجرای دعوای خود را شرح داد. قاضی گفت؛ بله، حق با توست. منشی دادگاه به قاضی گفت؛ این دیگر چه جور قضاوت کردن است؟ و قاضی فکری کرد و گفت؛ آره، مثل اینکه حق با تو هم هست!

_____________________________________________________________________________

یارو برای شکار به کوهستان رفته بود بعد از بازگشت رفقایش پرسیدند؛ فلانی شیری یا روباه؟ و یارو با عصبانیت گفت؛ هیچکدام، اصلاً مگه خر چشه؟!

___________________________________________________________

طرف می‌گفت؛ هر وقت پای پدرم به لیوان آب می‌خورد و روی فرش می‌ریزد به ما می‌گوید؛ آخه اینجا جای لیوان گذاشتنه؟ و هر وقت پای ما به لیوان می‌خورد، می‌گوید؛ مگه کوری که لیوان به این بزرگی را نمی‌بینی؟!
_____________________________________________________________________

کشیش به دانش‌آموزان می‌گفت؛ همه ما انسان‌ها فرزندان حضرت آدم هستیم. یکی از دانش‌آموزان گفت؛ ولی پدر مقدس! پدر من می‌گوید که ما از نسل میمون هستیم و کشیش گفت؛ ببین فرزندم! مسائل خانوادگی شما به ما ربطی ندارد!

______________________________________________________________________

 طرف می‌گفت؛ لذت‌بخش‌ترین قسمت کوهنوردی هنگامی است که از خواب بیدار می‌شوی و می‌بینی دیگه دیر شده و می‌تونی دوباره راحت بخوابی!

____________________________________________________________________

چند نفر تصمیم گرفتند برای تفریح به صحرا بروند اولی گفت؛ من نان می‌آورم دومی؛ گوشت، سومی؛ میوه، چهارمی؛ تنقلات و پنجمی گفت؛ من هم داداشم را با خودم می‌آورم که دست خالی نیامده باشم!

__________________________________________________________________

یارو بدجوری دچار اسهال و استفراغ شده بود، پرسیدند این چه حالی است؟ گفت؛ راستش قمپز درکرده بودم که می‌خواهم بیماری «پُست تراوماتیک استرس دیس اُردر» بگیرم ولی بعدا دیدم خیلی سخته، به همین اسهال و استفراغ راضی شدم!

_______________________________________________________________________

یارو در جریان یک رزمایش با چتر نجات از هواپیما بیرون پرید ولی چترش باز نشد... با خود گفت؛ خدا را شکر که مانور است!

____________________________________________________________________

بازرس وزارت کشاورزی برای بازرسی به یک گاوداری رفته بود و از صاحب آن پرسید به گاوها چه غذایی می‌دهید؟ یارو پرسید؛ گاوهای سفید یا گاوهای سیاه؟ بازرس گفت؛ گاوهای سیاه و یارو جواب داد به آنها یونجه می‌دهم. پرسید؛ گاوهای سفید چی؟ گفت؛ به آنها هم یونجه می‌دهم. بازرس با عصبانیت گفت؛ مرا سیاه می‌کنی؟ و یارو گفت؛ نه قربان! آخه گاوهای سیاه مال خودم هستند. بازرس گفت؛ مگر گاوهای سفید مال کیست؟ و یارو گفت؛ آنها هم مال خودم هستند!

____________________________________________________________________

دو نفر در میهمانی یک‌ساعت کنار هم ساکت نشسته و حرفی نمی‌زدند. بعد از یک‌ساعت، یکی از آنها به دیگری گفت؛ حالا یک‌ساعت هم درباره یک موضوع دیگر ساکت بنشینیم!
_________________________________________________________________________

یارو به دکتر مراجعه کرد و گفت؛ آقای دکتر مردم به من می‌گویند گاو. دکتر پرسید؛ از کی تا به حال و یارو جواب داد؛ از همان موقع که گوساله بودم!

____________________________________________________________________

افسر پلیس یک دزد فراری را بازداشت کرده بود. آقا دزده گفت؛ تو می‌دانی من کی هستم؟ افسر گفت؛ هر که می‌خواهی باش و یارو باز حرفش را تکرار کرد و افسر در حالی که دستبند به دست او زده بود، پرسید؛ حالا بگو کی هستی؟ و یارو گفت؛ نوکرتم، چاکرتم، بند کفشتم و...!

___________________________________________________________________________

یک شیر پررو در جنگل راه افتاد، و از خرگوش پرسید؛ سلطان جنگل کیست؟ و خرگوش از ترس گفت؛ شما قربان! همین سوال را از شغال و گرگ و... هم پرسید و همان جواب را شنید. ناگهان به یک فیل رسید و پرسید سلطان جنگل کیست؟ و فیل خرطومش را دور کمر شیر پیچید و او را به هوا بلند کرد و محکم به زمین کوبید! شیر بیچاره در حالی که از درد به خود می‌پیچید و کمرش را می‌مالید گفت؛ خب! یک آدرس پرسیدم، نمی‌دونی بگو نمی‌دونم!

_________________________________________________________________________

آقا خرگوشه دید آقا روباهه داره تریاک میکشه، بهش گفت، ضرر داره بیا بریم ورزش، چند قدم اونطرف‌تر آقا گرگه داشت هروئین میکشید، خرگوش بهش گفت ضرر داره ... به شغاله گفت شیره نکش ضرر داره و... رسید به آقا شیره که داشت کراک می‌زد، تا اومد بگه ضرر داره، آقا شیره پرید و لقمه چپش کرد، بقیه گفتند این بیچاره که حرف بدی نزد؟ و آقا شیره گفت؛ فلان فلان شده هر روز حشیش میکشه میاد اینجا شر و ور میگه!

_________________________________________________________________________

یارو در اتوبان با یک ماشین مدل بالا 140 کیلومتر سرعت می‌رفت که ناگهان دید یک موتور گازی سپر به سپر و با همان سرعت در کنارش حرکت می‌کند. زد روی ترمز ولی موتور گازی با سرعت ازش جلو زد! و دوباره با سرعت 140 کیلومتر همراهش حرکت کرد. یارو کنار اتوبان ایستاد و از موتوری پرسید؛ داداش! چطوری با این سرعت حرکت می‌کنی و راکب موتور گازی گفت؛ مرد حسابی خوب شد وایستادی، کش شلوارم به آینه بغلت گیر کرده!
________________________________________________________________________

شخصی به همسایه‌اش گفت؛ آن کاسه‌ای را که قرض گرفته بودی پس بده! همسایه گفت؛ اولاً؛ کاسه نبود و بشقاب بود! ثانیاً؛ از دستم افتاد و شکست. ثالثاً؛ کاسه‌ات را پس داده بودم. رابعاً؛ قبل از این که کاسه‌ات را به من قرض بدهی، آن را به تو پس داده بودم! خامساً؛ کدام کاسه را می‌گویی؟!

________________________________________________________________________

یکی از وزرای ناصرالدین ‌شاه در جریان جنگ‌های ایران و روسیه ادعا کرده بود می‌تواند توپی بسازد که از دارالخلافه تهران، سنت‌پترزبورگ روسیه را با خاک یکسان کند و بعد از چند ماه توپ را آماده کرد  و ناصرالدین شاه و بقیه درباریان را برای مشاهده شلیک آن دعوت کرد ولی با شلیک توپ، گلوله توپ درون لوله منفجر شد و خدمه توپ را لت و پار کرد. ناصرالدین ‌شاه با عصبانیت پرسید؛  مردک! این بود آن توپی که وعده داده بودی؟ و یارو گفت؛ قربان! وقتی خودی‌ها را اینجور لت و پار کرده است، حالا تصور بفرمایید که با دشمن چه می‌کند؟!

_________________________________________________________________

افراد یک روستا، یک چاه‌کن استخدام کرده بودند که برایشان چاه آب حفر کند و طرف، هر روز مزد می‌گرفت اما از آب خبری نبود. به او گفتند؛ پس کی این چاه به آب می‌رسد؟ یارو گفت؛ این زمین آب ندارد. پرسیدند پس چرا چاه حفر می‌کنی؟ و یارو گفت؛ برای شما آب ندارد ولی برای من که نان دارد!
___________________________________________________________________

گماشته یکی از خان‌ها روکش قرمز و آبی در شیر دستشویی را جابه‌جا کرده بود و خان که بدجوری از آب داغ آسیب دیده بود با عصبانیت او را دنبال کرد، یکی پرسید، حالا ولش کن! مگه چه اتفاقی افتاده که اینقدر عصبانی شده‌ای؟ و خان که خجالت می‌کشید به اصل ماجرا اشاره کند، با عصبانیت جواب داد؛ آخه شما چه می‌دونید که کجای آدم می‌سوزه!

__________________________________________________________________________

شخصی سوار الاغ در حال عبور بود که یکی از رهگذران گفت؛ خسته‌نباشی! و یارو جواب داد؛ من که سوار الاغ هستم و خسته نمی‌شوم! و رهگذر گفت؛ من هم به الاغ گفتم خسته نباشی!

____________________________________________________________________________

آموزگار از دانش‌آموزی پرسید؛ مگر نگفتم که سر کلاس نباید چیزی بخوری؟ اون چیه توی دهنت گذاشتی و لُپ می‌جنبانی؟ دانش‌آموز گفت؛ آقا اجازه! آلوخشکه است. گذاشتم توی دهنم خیس بخوره تا زنگ تفریح بخورم!
____________________________________________________________________

برگرفته از « گفت و شنود » کیهان

حق حیات

شنبه, ۲۳ خرداد ۱۳۹۴، ۰۹:۴۴ ب.ظ

حـــــــــــقّ حیــــــــــــــــــــات

گدای خلاق

پنجشنبه, ۲۱ خرداد ۱۳۹۴، ۱۱:۱۱ ب.ظ

خلاقیت در گدایی!


گفتگوی رستم و سهراب ( پدر آبرودار و پسر بی عار )


 ﭼﻨﯿﻦ ﮔﻔﺖ؛ ﺭﺳﺘﻢ ﺑﻪ ﺳﻬﺮﺍﺏ ﯾﻞ

ﮐﻪ ﻣﻦ ﺁﺑﺮﻭ ﺩﺍﺭﻡ، ﺍﻧﺪﺭ ﻣﺤﻞ!

 

 ﻣﮑﻦ ﺗﯿﺰ ﻭ ﻧﺎﺯﮎ دو ﺍﺑﺮﻭﯼ ﺧﻮﺩ!

 ﺩﮔﺮ ﺳﯿﺦ ﺳﯿﺨﯽ ﻣﮑﻦ، ﻣﻮﯼ ﺧﻮﺩ!


 ﺷﺪﯼ ﺩﺭ ﺷﺐ ﺍﻣﺘﺤﺎﻥ ﮔﺮﻡ ﭼﺖ

 ﺑﺮﻭ ﮔﻤﺸﻮ ﺍﯼ ﺧﺎﮎ ﺑﺮآن  ﺳﺮﺕ!

 

 اس ام اس ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻧﺖ ﺑﺲ ﻧﺒﻮﺩ

 ﮐﻪ ﺍﯾﻤﯿﻞ ﻭ ﭼﺖ ﻫﻢ ﺑﻪ ﻣﺎ ﺭﻭ ﻧﻤﻮﺩ؟

 

ﺭﻫﺎ ﮐﻦ ﺗﻮ ﺍﯾﻦ ﺩﺧﺖ ﺍﻓﺮﺍﺳﯿﺎﺏ

 ﮐﻪ ﻣﺎﻣﺶ ﺗﻮ ﺭﺍ ﻣﯽ ﻧﻤﺎﯾﺪ ﮐﺒﺎﺏ

 

 ﺍﮔﺮ ﺳﺮﺑﻪ ﺳﺮ ﺗﻦ ﺑﻪ ﮐﺸﺘﻦ ﺩﻫﯿﻢ

 ﺩﺭﯾﻐﺎ ﭘﺴﺮ، ﺩﺳﺖ ﺩﺷﻤﻦ ﺩﻫﯿﻢ

 

 ﭼﻮ ﺷﻮﻫﺮ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﻣﻤﻠﮑﺖ ﮐﯿﻤﯿﺎﺳﺖ

 ﺗﻮﺭﺍﻧﯿﺎﻥ ﺯﻥ ﮔﺮﻓﺘﻦ ﺧﻄﺎﺳﺖ

 

ﺧﻮﺩﺕ ﺭﺍ ﻣﮑﻦ ﺿﺎﯾﻊ ﺍﺯ ﺑﻬﺮ ﺍﻭ

  ﺑﻪ ﺩﺭﺳﺖ ﺑﭙﺮﺩﺍﺯ ﻭ ﺩﺍﻧﺶ ﺑﺠﻮ

 

ﺩﺭﯾﻦ 8 ﺗﺮﻡ، ﺍﯼ ﯾﻞ ﺑﺎﮐﻼﺱ

  ﻓﻘﻂ 8 ﻭﺍﺣﺪ ﻧﻤﻮﺩﯼ ﺗﻮ ﭘﺎﺱ !

 

 ﺗﻮ ﮐﺰ ﺩﺭﺱ ﻭ ﺩﺍﻧﺶ ﮔﺮﯾﺰﺍﻥ ﺑﺪﯼ

 ﭼﺮﺍ ﺭﺷﺘﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﭘﺰﺷﮑﯽ ﺯﺩﯼ؟!

 

ﻣﻦ ﺍﺯ ﮔﻮﺭ ﺑﺎﺑﺎﻡ ﭘﻮﻝ ﺁﻭﺭﻡ

 ﮐﻪ ﻫﺮ ﺗﺮﻡ، ﺷﻬﺮﯾﻪ ﺍﺕ ﺭﺍ ﺩﻫﻢ!


 ﻣﻦ ﺍﺯ ﭘﻬﻠﻮﺍﻧﺎﻥ ﭘﯿﺸﻢ ﭘﺴﺮ!

 ﻧﺪﺍﺭﻡ به جز ﮔﺮﺯ ﻭ ﺗﯿﻎ ﻭ ﺳﭙﺮ

 

ﭼﻮ ﺍﻣﺮﻭﺯﯾﺎﻥ، ﻭﺿﻊ ﻣﻦ ﺗﻮﭖ ﻧﯿﺴﺖ

  ﺑﻮد ﺩﺧﻞ ﻣﻦ 17 ﻭ ﺧﺮﺝ 20

 

 ﺑﻪ ﻗﺒﺾ ﻣﻮﺑﺎﯾﻠﺖ ﻧﮕﻪ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﯼ؟

 ﭘﺪﺭ ﺟﺪ ﻣﻦ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻭﺭﺩﻩ ﺍﯼ!

 

ﻣﺴﺎﻓﺮ ﺑﺮﻡ، ﺑﻨﺪﻩ ﺑﺎ ﺭﺧﺶ ﺧﻮﯾﺶ

 ﺗﻮ ﭘﻮﻝ ﻣﺮﺍ ﻣﯽ ﺩﻫﯽ ﭘﺎﯼ ﺩﯾﺶ!

 

ﻣﻘﺼﺮ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﺭﺍﻩ ﺗﻬﻤﯿﻨﻪ ﺑﻮﺩ!!

 ﮐﻪ ﺩﻭﺭ ﺍﺯ ﻣﻦ ﺍﯾﻨﮕﻮﻧﻪ ﻟﻮﺳﺖ ﻧﻤﻮﺩ!!




کلّی حرف ( منتخب کاریکاتور داعش )

چهارشنبه, ۲۰ خرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۲۰ ق.ظ

/// عکس خنده دار ورزشی

دوشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۴، ۰۷:۱۹ ب.ظ



تو

دوشنبه, ۱۸ خرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۲۶ ق.ظ

گویند جامى روزى که این شعر را گفت:


بس که در جان فگار و چشم بیدارم توئى         

هر که پیدا مى شود از دور، پندارم توئى


شخصى در آنجا حاضر بود گفت:

بلکه خرى پیدا شود ؟!


گفت:

باز پندارم توئى !


منبع:

خزائن

ملا احمد نراقی


http://www.in2white.com/ بزرگترین تصویر جهان را اینجا ببنیید

شفقنا -

بزرگترین تصویر جهان را از قله های مون بلان از رشته کوه های آلپ در فراسنه و ایتالیا اینجا ببینید!

به گزارش شفقنا این تصویر 365 گیگا پیکسلی به شما اجازه می دهد ساختمان ها، پناه گاه ها و حتی کوهنوردان را با زوم کردن روی تصویر ببینید.

شما می توانید این تصویر را در لینک زیر مشاهده فرمایید

Mont Blanc


الجمعة 5 یونیو 2015 - 13:07 بتوقیت غرینتش

 جاده مرگ

جاده ی 70 کیلومتری « لاباز ؛ کوریکو » در بولیوی که سالانه جان 500 نفر را می گیرد در سال 2006 به عنوان خطرناک ترین جاده جهان معرفی شد.

علی رغم این خطرات گردشگران زیادی از این جاده دیدن می کنند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

برگرفته از العالم عربی

||| هنر کاردستی با بادکنک |||

جمعه, ۱۵ خرداد ۱۳۹۴، ۰۳:۵۵ ب.ظ



امان از دست این جور مامانا <<<

پنجشنبه, ۱۴ خرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۵۰ ق.ظ

امان از دست این جور مامانا !!!

کری قربانی فشار ایران!!

سه شنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۴، ۰۱:۰۹ ق.ظ

کی ری «ضحیة» الضغوط الإیرانیة

صورة أرشیفیة لکیری على دراجته فی جنیف. (رویترز)


مردیکه 71 سالشه و مثل جوونا هوس دوچرخه بازی کرده و خوب بازی اشکنک داره سر شکستنک داره.

ایشونم پس از برخورد با اسکله از دوچرخه سقوط می کنه و استخوان پایش میشکنه ! اون وقت سایت الاهرام  الإثنین، ١ یونیو/ حزیران ٢٠١٥ (٠١:٠٠ - بتوقیت غرینتش)  تیتـــــــــــــر زده:

کری قربانی فشار ایران!!!!

جالبه ها!

نقاشی نیست!

سه شنبه, ۱۲ خرداد ۱۳۹۴، ۱۲:۲۷ ق.ظ

ایران اکونومیست- برخی از شگفت انگیزترین جاذبه‌های طبیعی سیاره زمین، زیبایی رویایی خود را به واسطه روشی سنتی کسب کرده‌اند که حاصل گذشت میلیون‌ها سال و همکاری فرسایش، جلبک‌ها و دیگر عوامل طبیعی می شود. از دریاچه‌های صورتی تا ستون‌های سنگی سر به فلک کشیده که الهام بخش داستان‌ها و فیلم‌های علمی تخیلی بوده‌اند، این نقاط دیدنی و جالب توجه که در نقاط مختلف جهان قرار دارند، هزینه صرف شده برای مسافرت را توجیه می کنند.

 

بولیوی، Salar de Uyuni

مردم اغلب با تماشای نقاشی‌های سورئالیستی با خود فکر نمی کنند که هنر پیرو زندگی است. اما این منطقه مساله دیگری را ثابت می کند. هنگامی که طی فصل بارانی لایه نازکی از آب، بزرگترین نمکزار جهان را به آیینه‌ای گسترده مبدل می کند، به نظر می رسد که آسمان و زمین ترکیبی یکپارچه را تشکیل می دهند. این نسخه‌ای از جهان است که تنها در نقاشی‌ها مشاهده می شود.

چین، Danxia Landforms

کوه‌ها و تپه‌های راه‌راه  "Danxia" واقع در جنوب چین به سال 2010 در فهرست میراث جهانی یونسکو ثبت شدند. این منطقه بی نظیر از جنوب شرق تا جنوب غرب چین کشیده شده و بیش از یک هزار مایل امتداد دارد. طرح راه‌راه کوه‌ها و تپه‌های این منطقه به واسطه واکنش لایه‌های سنگ به فشار زمین و اثرات زیست محیطی طی میلیون‌ها سال ایجاد شده است.

ترکیه، Pamukkale

چشم اندازی بی نظیر از چندین حوضچه تراورتن و تراس مانند که با آبی فیروزه‌ای پر شده‌اند، توجه هر بازدید کننده‌ای را به سوی خود جلب می کند. این مکان که به نام "قصر پنبه" نیز شناخته می شود از کربنات کلسیم و حوضچه‌های آب گرم با رنگ‌هایی درخشان تشکیل شده است. این مکان در لیست میراث جهانی یونسکو ثبت شده و از دیگر جاذبه‌های آن می توان به جنگل‌های معدنی، آبشارهای سنگ شده و ویرانه‌های معابد و حمام‌های یونانی اشاره کرد.

نامیبیا، Dead Vlei

حتی اگر به زبان آفریقایی صحبت نکنید، با شنیدن نام این محل می توان تصور کرد با چه منظره‌هایی مواجه خواهید شد. این مرداب مرده در بیابان "نامیب"، تضاد میان تپه‌های شنی قرمز رنگ که زمینی سفید رنگ و ترک خورده را احاطه کرده‌اند، به خوبی نشان می دهد. درخت‌هایی سوخته با عمر هزار سال در این مکان وجود دارند.

برزیل، Lencois Maranhenses

در شمال شرق برزیل و دورتر از حوزه رودخانه آمازون، منطقه‌ای به وسعت 600 مایل مربع از تپه‌های شنی و تالاب‌هایی که حاصل بارش باران هستند، وجود دارد. این منطقه شگفت انگیز در پارک ملی  "Maranhenses" قرار دارد. از آنجایی که جاده‌ای برای دسترسی به آن وجود ندارد باید از تور خودروهای چهار چرخ متحرک یا قایق استفاده کنید.

مصر، White Desert

"بیابان سفید" هر آنچه که در بیابان‌های معمولی یافت می شود مانند شن، واحه و آفتابی سوزان را در اختیار دارد. اما افزون بر این موارد، صخره‌هایی با اشکالی جالب توجه بیابان سفید را متمایز می کنند. با تور خودروهای چهار چرخ متحرک می توانید اشکالی جالب توجه از صخره‌هایی شبیه قارچ تا جیرجیرک را مشاهده کنید.

اندونزی،
Lakes of Mount Kelimutu

سه دریاچه آتشفشانی در کوه "کلیموتو" یکی از جاذبه‌های فراموش نشدنی در جزیره "فلورس" اندونزی محسوب می شوند. افراد محلی عنوان‌های مختلفی را برای این دریاچه‌ها در نظر گرفته‌اند که از آن جمله می توان به "دریاچه مردم کهن" یا "دریاچه ارواح شیطانی" اشاره کرد. رنگ آب این سه دریاچه به طور غیر قابل پیش بینی از آبی به سبز و سپس به سیاه یا قرمز تغییر می کند.

چین، Zhangjiajie National Forest Park

این پارک جنگلی در استان "هونان" چین قرار داشته و به واقع می تواند الهام بخش دنیایی خیالی باشد. صدها ستون سنگی که بسیاری از آنها صدها فوت ارتفاع دارند، وجه تمایز پارک جنگلی "ژانگ جیاجی" محسوب می شوند. چیدمان و اشکال غیر معمول این ستون‌های سنگی الهام بخش هنر چین بوده، اما می توانند یادآور برخی صحنه‌های فیلم سینمایی "آواتار" نیز باشند.  

موریتانی، Richat Structure

برای تماشای دقیق این ساختار باید به فضا سفر کنید، اما بی شک ارزش این کار را خواهد داشت! تصاویر ماهواره‌ای ساختاری که شبیه یک چشم بزرگ است را در بیابان "صحرا" آشکار کرده‌اند. نظریه‌ای که برای شکل گیری این دایره با قطر 30 مایل ارائه شده به فرسایش یک گنبد آتشفشانی عظیم توسط بادهای قوی اشاره دارد.

استرالیا، Hutt Lagoon

تالاب "هوت" یکی از معدود دریاچه‌های صورتی رنگ جهان است. آب این تالاب به واسطه کاروتینوئید تولیدی از جلبک‌ها به رنگ صورتی است. دیگر دریاچه صورتی رنگ معروف جهان، دریاچه "رتبا" (Retba) در سنگال است که شوری بالای آب آن رنگدانه‌های قرمز تولید کرده و از صنعت پر رونق تولید نمک در این منطقه نیز پشتیبانی می کند.